رسم خانوادگی

1402/06/03

سلام، این داستان واقعی خودمه، فقط اسم شخصیت‌ها رو عوض کردم، امیدوارم ازش لذت ببرید و اینکه قضاوت نکنید مارو، به هر حال هر فرهنگی ارزش های خودشو داره و نمیشه مطلق گفت کار درست چیه، کار غلط چیه، اگر چیزی رو خودمون نمی‌پسندید دلیل بر اشتباه بودن نیست!
از معرفی خودمون شروع میکنم، من بهروزم، متولد ۶۷، تهران، پدرم ایرانی هستش و مهندس راه و ساختمانه، مادرم لهستانیه، پدر و مادرم تو ترکیه باهم آشنا شدن و ازدواج کردن، پدرم ۱۰سال از مادرم بزرگتره، وقتی من به دنیا اومدم مادرم ۱۸ سالش بود، پدرم همیشه تو سفر بود واسه شغلش و معمولا ۲.۳ ماه یکبار چند روز میومد خونه و من مادرم اکثر اوقات باهم تنها بودیم، و طبیعتا خیلی وابسته به هم، مادرم کلا آدم راحتی بود از نظر پوشش و رفتار با بقیه، وقتایی هم که خونه تنها بودیم لباس راحت می پوشید، تاپ و دامن های کوتاه، یا شلوارک کوتاه، از بچگی هم خیلی بهش وابسته بودم، تمام روز باهاش بودم، حتی شبا هم پیشش میخوابیدم، حمام هم خودش منو میبرد، این مقدمه آشنایی با ما بود، حالا بریم سراغ اتفاق اصلی!
سال ۸۳ بود، منم دبیرستان بودم و تو دوره بلوغ، چند سالی بود که کم کم از مادرم فاصله گرفته بودم و کمتر بهش نزدیک میشدم، تا حدی مسائل جنسی رو درک کرده دودم ولی خیلی چیزی سرم نمیشد!تابستون بود و رفته بودیم شمال، ویلای خودمون بودیم، بابام چند روز اومد، بعد رفت و ما خودمون موندیم، شب مامان گفت بریم شنا، گفتم باشه، مایو پوشیدیم و رفتیم کنار استخر، مادرم شراب هم آورد، من چند باری ناخنک زده بودم ولی نه زیاد، بهم گفت دیگه بزرگ شدی میتونی بخوری، ولی فقط تو خونه، خوشحال قبول کردم، چندتا گیلاس ریخت خوردیم و رفتیم تو آب. یه کم شنا کردیم و اومدیم بیرون نشستیم کنار استخر رو یه تاب بزرگ، مامان دوتا گیلاس دیگه شراب ریخت و شروع کرد حرف زدن، گفت که تو دیگه مرد شدی و باید وارد دنیای مردا بشی، یه کم مقدمه گفت و بعد گفت یه موضوع مهمی رو میخواد بهم بگه ولی باید قول معروف تا ابد یه راز بینمون بمونه، منم قبول کردم، گفت که اصالتا جیپسی هستند و نژادشون به جیپسی های شرق اروپا برمیگرده و فرهنگ و رسوم خاص خودشونو دارن که شاید واسه بقیه عجیب باشه، گفت تو فرهنگشون پسرا تو ۱۶ سالگی و دخترا تو 14 سالگی ازدواج میکنن، ولی قبل ازدواج آموزشهای لازم رو بهشون میدن، دخترا توسط یه نفر از خانواده پدری و پسرا توسط یه زن از خانواده مادری که معمولا خاله باشه اموزش جنسی میبینن که موقع ازدواج به مشکل نخورن،گفت اگر اونجا بودیم الان باید خاله ات راه و رسم سکس رو یادت میداد و بعدش هم ازدواج میکردی، ولی از شانس بدت ما اونجا نیستیم و اینکه اصلا خاله نداری چون من خواهر ندارم! من مات و مبهوت و ساکت نشسته بودم، هم برام ماجرا جذاب بود و هم شرم آور، تو اون سن، فکر اینکه یه زن باهام سکس کنه بدجور احساساتیم میکرد، از طرفی به نظرم شرم آور بود! بعد گفت خوب نظرت چیه؟دوست داشتی اونجا بودی؟ با فامیلای من؟ گفتم آره خوب، جالب بود، ولی خوب مگه نگفتی خواهر نداری؟! چه فایده داره؟ زد زیر خنده گفت ای کثافت شیطون، پسر خودمی واقعا! مشکلی نداشت، اگر کسی خاله نداشت یکی دیگه انجام میداد، فقط باید از خانواده مادر باشه، اگر اونجا بودیم بالاخره درست میشد، ولی متاسفانه من هیچکسو ایران ندارم، خودم هستم و تو! البته مادر هم میتونه اینکارو بکنه ولی معمولا نمیکنه و میسپره به فامیلاش، مگر اینکه مثل ما فامیلی وجود نداشته باشه! یه لحظه قلبم تند شد، این حرفا بد جوری تحریکم کرده بود، این حرف دیگه بدترش کرد، حس عجیبی داشتم، ترکیبی از شور جنسی دوران بلوغ، شرم، تعجب، ترس…
هیچی نگفتم، گفت نظرت چیه؟اگر پسر خوبی باشی و ازت راضی باشم میتونم کمکت کنم!هیچی نگفتم، گفت خجالت نکش، خجالت نداره، یه چیز عادیه، همه انسانها دارن، اگر اونجا بودیم شب اول ازدواجت موقع اولین رابطه ات ما و فامیلای زنت هم بودیم و تماشا می کردیم، اینجا یه کم همه چیزو سخت میگیرین، سخت نگیر ما به روش خودمون زندگی میکنیم، فقط یادت باشه نباید هیچکس این چیزا رو بفهمه، چون ممکنه اتفاقای بدی بیوفته، قول میدی؟ سرمو تکون دادم، گفت حرف بزن بگو قول میدم، گفتم باشه قول میدم، گفت آفرین پسرم، حالا پاشو بریم داخل، و یادت باشه امشب هر کاری گفتم بدون سوال انجام میدی، باشه؟هرکاری!گفتم اوکی!
رفتیم داخل، رفت حمام و چند دقیقه بعد برگشت، بهم گفت برو حمام خوب خودتو بشور، موهای زائدت رو هم بزن، بلدی؟ گفتم اره، رفتم حموم، حسابی شهوتی شده بودم ولی از طرفی حسای عجیب داشتم از همه بیشتر ترس و شرم، نمیدونستم باید چیکار کنم، صدام زد تموم نشد، گفتم چرا، خودمون خشک کردم، لباس پوشیدم و اومدم بیرون، گفت بیا تو اتاق خواب، رفتم دیدم جلوی میز ارایش با حوله نشسته، داره آرایش میکنه، گفت دو تا گیلاس شراب بریز، ریختم دادم بهش، خوردیم، گفت مستی؟گفتم تقریبا. نگام کرد گفت چشات قرمزه، بسته، برا من بازم بریز، براش ریختم، دوتا دیگه خورد، شروع کرد تو همون حالت حرف زدن، گفت سکس بزرگترین لذت زندگیه، خجالت نداره، فقط مهم اینه دو طرف راضی باشن. البته باید بلد باشی تا هم خودت لذت ببری هم پارتنرت، هم کسی آسیب نبینه، کار سختی نیست، انسان غریزی یه چیزایی بلده، فقط باید تمرین کنی، گفت تا حالا حتما فیلم سکسی دیدی دیگه؟ جواب ندادم، گفت میدونم دیدی، خودم تو کامپیوترت دیدم، بد نیست واسه آشنایی، ولی اونا فیلمه، کاراشون واقعی نیست، نباید مثل اونا سعی کنی انجامش بدی، شرایطش باید فراهم باشه.
اولین موضوع یه پارتنر مناسبه، که راضی باشه و بخواد این کارو بکنه، بعد محل مناسبه، یه مکان دنج و آروم و امن نیاز داری، و بعدش لوازم بهداشتی خصوصا کاندوم، میدونی چیه؟ راستش نمیدونستم، اون موقع مثل حالا همه چیز در دسترس نبود، اطلاعات کم بود، گفتم نه، گفت یه وسیله ای هست که مردا میذارن رو التشون موقع سکس، هم مانع انتقال بیماری میشه، هم مانع بارداری ناخواسته،هرگز قبل ازدواج بدون کاندوم سکس نکن، هرگز.
بعد پاشد، اومد رو تخت دراز کشید، بهم گفت بیا کنارم دراز بکش مثل بچگیات، با خجالت رفتم کنارش، بغلم کرد و گفت دستاتو بنداز دور گردنم، با خجالت و معذب گذاشتم دستمو رو گردنش، گفت نه اینجوری، درست، راحت باش، خجالت نکش، خودتو رها کن، به هیچی فکر نکن، مشکلی پیش نمیاد من مواظبتم، قول میدم خوش بگذره، فقط هر کار میگم به دقت انجام بده، حالا قشنگ بغلم کن، بغلش کردم، صورتشو آورد جلو صورتم گفت اول همیشه با بوسیدن شروع کن، بعد لبامو بوسید،گفت تو هم ببوس. منم آروم بوس کردم، بعد لباشو گذاشت رو لبام و آروم شروع کرد لب گرفتن، بعد لب پایینو با لباش گرفت، من ناخودآگاه لبامو جمع کردم، گفت قرار شد خودتو رها کنی، نکنه بدت میاد من لباتو بخورم؟گفتم نه، گفت پس راحت باش، لباتو باز کن بذار لب بازی یادت بدم و شروع کرد لبامو خوردن، من هم لذت می‌بردم هم همچنان معذب بودم ولی بی‌حرکت بودم، کیرم هم راست شده بود و پرآب، خودمو جمع کرده عقب که کیرم نخوره بهش، لبامو که خورد گفت تو هم باید بخوری ولی چون بار اولته فقط یاد بگیر، بعد پاشد نشست، به من گفت بشینم، نشستم روبروش، تی شرتم رو از تنم در آورد و یه کم بدنمو مالید، داشتم دیوونه میشدم، گفت پاشو وایسا، میترسیدم وایسم، کیرم بدجور راست بود، اگه پا میشدم قشنگ معلوم میشد، پا نشدم، دوبار گفت وایسا دیگه، گفتم نمیشه، گفت چرا؟گفتم نمیشه دیگه، یهو زد زیر خنده گفت آهان، نترس، مشکل نیست، طبیعیه، ما واسه همون کار اینجاییم پسر جان، پاشو وایسا خجالت نکش، با خجالت دستمو گرفتم جلو کیرم و پاشدم وایسادم، دستمو گرفت زد کنار گفت راحت باش، شلوار گرمکن پام بود، گرفت با شرتم همزمان کشید پایین، یهو جا خوردم، ناخودآگاه خودمو جمع کردم، دستمو گذاشتم رو کیرم و نشستم، گفت چی کار میکنی، نترس، دستمو گرفت، ولی روم نمیشد تکون بخورم، گفت این کارا چیه، پاشو ببینم، گفتم روم نمیشه، گفت غلط میکنی، هرچی اصرار کرد پا نشدم، گفت اصلا یه کار میکنیم، چشماتو ببند، دراز بکش، هیچ کاری نکن، بسپرش به من، فقط تکون نخور، با زور قبول کردم، دراز کشیدم، چشامو بستم و دستمو گذاشتم کنارم، شروع کرد با دستش بدنمو امسال کردن، گردنم، بعد سینه هام، بعد شکمم، بعد یهو کیرمو گرفت، باز خودمو جمع کردم ولی نذاشت کاری کنم، نگهم داشت گفت فقط تکون نخور، بی‌حرکت شدم، گفت چقدرم بزرگه کیرت بیشرف، و خندید، بعد شروع کرد مالیدش، بعد گفت اگه خواستی ارضا بشی مشکل نداره، راحت کن خودتو و فقط لذت ببر، بعد دستشو خیس کرد و شروع کرد کیرمو مالیدن،رزیر چشمی نگاهش کردم، یهو نگام کرد و چشم تو چشم شدیم، گفت حال میده، چیزی نگفتم، یهو ارضا شدم، مثل فواره آبم پاشید بیرون، اون هم همزمان کیرمو میمالید، حسابی آبم اومد،چند لحظه مکث کرد، بعد خوابید کنارم بغلم کرد، گفت آروم باش، چند تا بوس آروم کرد منو، بعد گفت پاشو برو دستشویی خودتو بشور بیا زود کار داریم،‌پاشدم رفتم خودمو شستم، اومدم تو اتاق، نمیدونستم چی کار کنم، همه حسای قبلی رو داشتم به اضافه یه لذت فوق العاده، حس غریبی داشتم، باز صدام کرد، دستمو گذاشتم رو کیرم رفتم تو، گفت کجایی پس، گفتم اینجام، گفت بیا هنوز شروع نشده، بیا پیشم، رفتم پیشش، دراز کشید رو تخت، حالشو باز کرد، گفت بیا بغلم کن، دراز کشیدم بغلش، فقط یه،شرت نازک پاش بود، گفت بچسب بهم، چسبیدم بهش، یه کم روم باز شده بود، کمرشون مالیدم، اونم منو مالید و لب گرفت ازم، بعد گفت حالا باید سینه هامو بخوری، بلدی؟گفتم نه، گفت بگیرش تو دستت، نوکشو عین آب‌نبات میک بزن، من رفتم رو سینه هاش و شروع کردم، یه کم میک زدم، بعد گفت ارومتر، حالا زبون بزن نوکشو، منم زبون زدم، چند دقیقه ای خوردم براش، بعد گفت بسه، پاشو، نشستم کنارش گفت خالا آروم شورتمو دربیار، اول مکث کردم، گفت منتظر چی هستی، برو بین دوتا پام بشین، شورتمو آروم دربیار با خجالت رفتم شستشو گرفتم، چشامو بستم و درش اوردم، خندید گفت چشاتو باز کن، باز کردم گفت خوب نگاش کن، اصل کار اینجاست، دستتو بده من، دستمو گرفت، با زبونش خیس کرد گذاشت رو کسش، گفت با انگشتت بمالش، شروع کروم مالیدن، هی با دستش جای انگشتمو عوض میکرد، یهو گفت همینجا، انگشتتو خیس کن، همینجا رو بمال،واسش چوچوله، منم خیس کردم شروع کردم مالیدن، اونم حشری شده بود، قرمز شده بود و صداش دورگه شده بود، لپاش گل انداخته بود، تاحالا اینجوری ندیده بودمش، مخصوصا که مامانم خیلی پوستش سفید بود، قرمزیش خیلی به چشم میومد…
یه کم مالیدم گفت بسه، پاشو، پاشدم، خودش هم پاشد، بهم گفت دراز بکش، دراز کشیدم از کشو بغل تخت یه چیزی آورد بیرون گفت این کاندومه، همیشه با این سکس کن، بازش کرد، گفت یاد بگیر چه جوری استفاده میکنن و کشیدم رو کیرم، بعد گفت حالا بی‌حرکت دراز بکش، پاشد وایساد روم،نیم خیز شد روم،کیرمو گرفت با دست کرد تو کسش و آروم نشست روش یه جیغ زد وگفت خیلی کلفتی عوضی و تا نصفه کرد توش، من انگار رو ابرا بودم، نمیدونستم چیکار کنم،فقط لذت میبردم، شروع کردن بالا پایین کردن، یه دقیقه ای تلمبه زد که دیدم دارم ارضا میشم، از حالتم فهمید گفت راحت باش بذار بیاد و آبم اومد، پاشد از روم، کاندوم رو گرفت درآورد گفت زود خودتو بشور بیا، رفت دستشویی و برگشتم، منگ بودم، نمیدونستم چه حسی دارم، گفت زود بیا تا سرد نشدم، رفتم جلو، گفت دراز بکش، کیرمو یه ذره مالید دوباره راست شد، کاندوم گذاشت روش و دوباره نشست روم، این دفعه تا ته کرد توش و یه جیغ بلند زد و تو همون حالت موند، ترسیدم،گفتم چی شد؟گفت هیچی، نترس، کیرم خیلی کلفته، دردم اومد، الان باز میشه،گفتم چی باز میشه؟گفت کسم! بعد شروع کرد آروم تلمبه زدن، این دفعه زود ارضا نشدم، چند دقیقه ای تلمبه زد، بعد گفت میتونی تو بکنی؟گفتم اره، پاشد، به پشت خوابید،پاشو باز کرد، گفت بیا جلوم، حالتمو تنظیم کرد و گذاشت کیرمو تو کسش و گفت حالا بزن، شروع کردم زدن، گفت بخواب روم، خوابیدم روش و تلمبه زدم، گفت تندتر، تندتر زدم، یهو شروع کرد لرزیدن، ترسیدم، گفتم چی شد؟گفت هیچی بکن تو، تند بکن، منم کردم، چند لحظه بعد یه آه بلند کشید و لرزید، گفت بسه ،همونجوری موندم، گفت درش بیا، درش اوردم،گفت ارضا شدم، گفتم حالا چی کار کنم؟گفت هیچی، دوست داری بازهم ارضا شی؟ هیچی نگفتم، گفت بیا جلوم بشین،رفتم جلوش، دولا شد روم،کاندوم رو درآورد و شروع کرد برام ساک زدن، تا کیرمو گذاشت دهنش همه تنم لرزید، اوج لذت رو حس کردم، اونجا فهمیدم ساک زدن اگر پارتنر بلد باشه خوب ساک بزنه بهترین لذت دنیاست،زیر یه دقیقه ارضا شدم و ناخودآگاه سرشو با دستم فشار دادم پائین سمت کیرم موقع ارضا شدن، آبم ریختم تو دهنش، بعد سریع دستمو برداشتم،خودمم شوک بودم از کارم، پاشد، دستمال برداشت تف کرد تو دستمال و زد زیر خنده، گفت بیشرف با مامانت سکس خشن میکنی؟هیچی نگفتم، گفت عیب نداره، بیا اینجا بغلم کرد و چند دقیقه باهم دراز کشیدیم، گفت پاشو عزیزم برو دوش بگیر، چطور بود خوش گذشت بهت؟گفتم مثل یه رویا بود، بهترین شب عمرم بود،گفت واسه منم عالی بود، حالا دیگه مرد شدی، مرد خودم، فقط راز دار باش، از این یه بعد مال خودمی، خندیدم، گفت حالا برو دوش بگیر بیا، خسته شدیم، پاشدم رفتم سمت حموم، و اینجوری من مرد شدم و رابطه ام با مامانم شروع شد و یه جورایی شدیم پارتنر هم…
(ادامه دارد)

نوشته: بهروز


👍 53
👎 28
233601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

944257
2023-08-26 00:30:42 +0330 +0330

الکی واسه خودت تاریخ سازی نکن کسخول مثلا خودتو توحیح کردی؟

3 ❤️

944267
2023-08-26 01:03:56 +0330 +0330

پس لهستان همچین رسمی داره ها 😂😂
الان میرم همونجا 🤣🤣🤣

3 ❤️

944274
2023-08-26 01:35:05 +0330 +0330

خوب بود ، لایکیدمت

2 ❤️

944283
2023-08-26 02:08:55 +0330 +0330

دیگه قشنگ خط دادن واسه داستان سکس با مادر با این داستان معلوم شد کسکشا هر دینی ک باشه مادر حرمت داره اینو تو مخ جوونای ما نکنین آدم دینم نداشته باشه شرافت ک داره حروم زاده ها عادی سازی نکنین کیرم تو کل هیکلت حروم زاده


944294
2023-08-26 02:51:57 +0330 +0330

اینجوری نامرد شدی … درضمن مادرت نمیخواست به تو یاد بده… درصد جندگیش زده بود بالا ،تو رو کشید رو خودش

1 ❤️

944298
2023-08-26 03:05:33 +0330 +0330

جالب بود و قشنگ

1 ❤️

944301
2023-08-26 03:10:02 +0330 +0330

۱.گفتی لهستانیه چون فیلم ۳۶۵ روزو دیدی
۲.کولی شرق اروپا آخه؟😐یکم تحقیق کن رسوماتو یاد بگیر دهن منو باز نکن
۳.کولی یعنی دوره گرد نه فاحشه حداقل توهین نکن به افراد و اجتماعات
خلاصه خاک بر سر مادری که بچش تویی مجلوق

3 ❤️

944302
2023-08-26 03:11:47 +0330 +0330

مادر حرمت داره …نخوندم داستان را چون شرمم میاد ازاینکه به جایگاه مادر اهانت بشود … اینهمه خانم مجرد هست چرا رفتید سراغ محارمتون.

4 ❤️

944309
2023-08-26 05:00:15 +0330 +0330

صنعتی سنتی و قاطی نزن هموطن این برای شونصدهزارمین بار.
کمتر هم با فانتزیات دس ب گلنار شو.😑😐😑

0 ❤️

944311
2023-08-26 05:52:41 +0330 +0330

کسشعر بودن داستانت به کنار
مخم رگ به رگ شد انقدر غلط املایی داشتی تا وسطاش ببشتر نخوندم

0 ❤️

944334
2023-08-26 08:35:41 +0330 +0330

بدنتو امسال کرد؟؟؟؟مناطق چی هستی؟؟؟من اینا رامتوجه نشدم.کسی فهمید بگه لطفا.بعدشم کسکش مگه تو آبمیوه گیری بودی هی میومد ازت و میرفنی می شستی

1 ❤️

944337
2023-08-26 09:36:07 +0330 +0330

یعنی فیلم و گذاشته جلوش از روی فیلم میزدی و تایپ میکردی ، نصفش و که ریدی نصف دیگه رو هم ریدی ، اولی تو تایپ دومی تو تخیل
بی ناموس مادر تو هر فرهنگ و قومیتی با ارزشه ، باید بهت گفت بیناموس با معنای تمام کلمه

0 ❤️

944342
2023-08-26 11:07:01 +0330 +0330

ببین به کصشعرا بقیه دقت نکن
پر قدرت ادامه بده
ما پشتتیم

0 ❤️

944346
2023-08-26 12:20:17 +0330 +0330

این رسم نبود این یک فا ح شگی بود
و شک ندارم از خودت در آوردی،
چرا همه شما مادر بکن ها، مادراتون، ۱۸ سالگی بدنیا میاره شما را؟ آها که کسی گیر نده بگه خاک بر سرت ننت رو کردی حداقل می گشتی تو که پیرزن میکنی پیدا میکردی.
این رسم وجود داره ولی احمق ن با این وضعیت، یکی از طائفه های … زبان در همین ایران ، چون دختراشون رو خیلی خیلی زود شوهر میدن، خودم شاهد یک چنین موردی بودم دختره ۱۰ یا کمتر سال سن داشت به همون خدا قسم روز عروسیش داشت تو کوچه با دخترای همسایه و میهمان خونه بازی میکردن، بماند، این جور مواقع مادر یا اگر خواهر بزرگتر داره یا اینکه خاله یا عمه ای که ازدواج کرده باشه، اونیکه از همه به او نزدیکتر هست و راحتره میشینه خیلی با حوصله و رعایت ادب در مورد اون شب صحبت میکنه فقط صحبت الاغ، اون دختر که گفتم دیدم، جالب بود به زن اول شوهرش میگفت خاله هههه، به شوهرش،میگه اون مرده، و کسی که به این دختر یاد داد زن اول شوهرش بود که چند نفر از بزرگترا خوشحال شدن چون میتونست او هم تو اتاق باشه ولی قبول نکرد تا این حد، فکر کردی خارج ایران خصوصا لهستان درسته فقر داره بیداد میکنه نصبت ب کشور های دیگه اروپا و همیشه میگن زن لهستانی اینجور ، پس هر غلطی کنی درستع؟
جمع کن عامو خودتو

1 ❤️

944353
2023-08-26 13:53:31 +0330 +0330

به حرف بقیه توجه نکن. این یه سبک جدید و فانتزی جدید بود ممنون

0 ❤️

944366
2023-08-26 16:21:19 +0330 +0330

یعنی برای مرد شدن باید تو کس مامان بکنی
ریدم به کسکشی شما
آخه چرا ؟

2 ❤️

944374
2023-08-26 17:19:34 +0330 +0330

کصشر بود
تا اونجاش خوندم که رفتن شمال و باباش رفت مامانشم مایو پوشید و گفت شراب بیار
کیررم تو نااموست با این داستان تخیلی
بیناموساا اول داستان بگید من یک جقی هستم میخام ی فانتزی بگم براتون
اینجوری هم فحش نمیخورید هم جالب تر میشه کص ننتووووون

0 ❤️

944387
2023-08-26 19:04:49 +0330 +0330

سعی کن قبل داستان نویسی یه جغ بزنی بعد بنویسی مطمئن فکرت از تو کیرت میادش تو مغزت دیگه کسشر نمینویسی

0 ❤️

944406
2023-08-26 21:58:36 +0330 +0330

تورو باید گرفت و کرررررررررررررررد!

0 ❤️

944417
2023-08-26 23:34:03 +0330 +0330

قشنگ بود
لذتتون پایدار

0 ❤️

944420
2023-08-27 00:01:01 +0330 +0330

خب پفیوز این همه کس شر لهستان و کره مریخ تفت دادی یه کلام بگو مامانم کسو تشریف داره خودمم کونی صابونت تموم شد یه چشم پزشکی برو تو ایران کلمه مادر از مقدساته با جنده خونه بابات قیاسش نکن

0 ❤️

944526
2023-08-27 16:05:08 +0330 +0330

😍😍

0 ❤️

944537
2023-08-27 18:42:06 +0330 +0330

عالی بود

0 ❤️

944581
2023-08-28 00:56:11 +0330 +0330

الدنگ بنویس داستان ترجمه شده هست کسی ایراد نمیگیره وغلط هاشو درست می کردی .نه اینکه به اسم خودت جق نامه بنویسی فکر کنم ننه تو خر گاییده کوره خرشدی ملتو مثل خودت حساب می کنی

0 ❤️

944604
2023-08-28 01:53:34 +0330 +0330

این خاطره نبود یه داستان تخیلی بود که نویسنده فانتزی اش رو نوشته کصخول چرا وقتی دوست دختر هست همکلاسی هست دختر همسایه هست و و و که کلی داستان و فانتزی از توش در میاد میری سراغ غیرممکن ترین نفر زندگیت

0 ❤️

945829
2023-09-05 02:15:48 +0330 +0330

یعنی کیر تو همچین فانتزی ها … ریدم پس کلت جاکش . . کستان مینویسی حداقل دستت رو از شورتت دربیار 👎

0 ❤️

946344
2023-09-08 23:50:17 +0330 +0330

جیپسی‌ یعنی کولی قومیت نیست یه سری ادم به خانمان و بی اصالتن که همه جای دنیا به اشکال مختلف هستن
درضمن مردم اروپا مسیحین خیلی خیلی ساله و حتی اگه مذهبیم نباشن چنین چیزی تو فرهنگشون نیست چرا نرفتی سراغ آفریقا یا جنوب شرق آسیا یا قبایل وحشی آمریکای جنوبی

0 ❤️

959889
2023-11-28 12:51:30 +0330 +0330

این رسم هیچ کشوری نیست
ولی احتمال زیاد بابات تو جنده خونه با مادرت آشنا شده
این رسم جنده هاست

0 ❤️

969012
2024-01-31 16:43:52 +0330 +0330

ایده هر داستانی با توهم ایجاد میشه که طبیعیه
ولی توهمی که تو داشتی در ذهن خواننده جذاب و واقعی بنظر نمیاد نتیجش میشه فحش خوردن توی کامنتها
یکم روی سوژه های داستانهاتون بیشتر فکر کنین

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها