...قسمت قبل

خب به سری سوم خاطرات من و دختر عمم رسیدیم
اول چند خط مقدمه نوشتم راجع به اینکه فحش ندیدو اینا بعد پاک کردم چون ۸ - ۷ خط شد و اگه کسی بخواد فحش میده و کسیم نخواد میره بیرون میریم سرغ داستان

وزنشو انداخت رو سینم دستامم زیر زانو هاش بود کف دستاشو گذاشت رو لبم
+ببوس
من بوس میکردم اونم دستشوجا به جا میکرد تا کل کف دستش قرق(نمیدونم غرق یا قرغ) بوس من بشه کف دستش که تموم شد دستشو برگردوند تا پشت دستشونم ببوسم
و بعد بقلای دست تموم که شد یه هوم گفت و یدونه اروم زد تو گوشم بد یه دونه دیگه یکم محکم تر شدت ضرباتش هی محکم تر میشد ؛با کف دستش میزد سمت چپ صورتم و با پشت دستش میزد سمت راست صورتم صورتم داغ داغ شده بود ،بعد ده ها ضربه اون یکی دستشو وارد بازی کرد و همینجور پشت هم ضربه میزد ،راست میگفت واقعا خشنش کرده بود دوباره دستشو اورد تا ببوسم و همون مراحل و دوباره چک و همین روند!!بعد ۲۰ دیقه از این بازی خسته شد
+خوبی؟
_بله ارباب
+خخخخخ میگم چرا این داستان ارباب برده رو زود تر نگفتی وا قعا این همه تفریح رو از من صلب کردی
ارهههه(یک چک محک)
_ببخشید سرورم

+(قهقهه) دهن باز
_عاااا
+تف
و چند تف توی-صورتم و داخل دهنم

بعد با انگشتاش شرع به نیشگون گرفتن از صورتم میکرد کاملا منو مهار کرده بود انگشتشو میزد به تخم چشمم و یکمم اینجوری اذیتم کرد و واقعا این کارش هیچ لذتی برام نداشت ، پای چبشو از دوست راستم برداشت و دستمو با یکی از دستاش گرفت و با اون یکی دستش پلکمو باز باز کرد و پاشنه پاشو گذاشت رو لبم طوری که شصتش با چشمم مماس باشه و یواش یواش انگشتشو کرد تو چشمم و با هاش بازی بازی میکرد کل دردا یه طرف این کارش یه طرف واقعا اذیت کنده بود بعد دوباره پاشو گذاشت رو دست و با انگشت دستش این کارو میکرد مطمعنم چشمام یه طوری شده بود که انگار ۸ رل گل کشیدم !با اونچشمم همین کارو کرد بالاخره بیخیال شد صورتم غرق اشک چشم و تف بود
البته خوبیش این بود کع فقط به تف رازیه
چون منم از کثیف کاری خوشم نمیومد و همون موقع ها هم کرونا پشت دروازه های ایران رسیده بود و هرچی بود به کرونا گرفتن من رازی نبود .
از رو سینم بلند شد و رفت رو صندلی نشست بهم اشاره کرد زیر پاش دراز بکشم
نای تکون خورن نداشتم و تا اونجا قل خوردم پاشو گذاست رو صورتم تا اون لحظه فقط از رو جوراب پاشو لسیده بودم ،گفت ا بوس کن و منم شروع کردم به بوسیدن کل کف پاشو ماچ کردم تا اینکه گفت زبونتو در بیار از شدت خوشحالی همه ی درد ها از یادم رفت و به خودم اومدم که دیدم زبونم از شدت داغی داره میسوزه حتی اونم به وجد اومده بود (زبونم😁) بعد انگشتاشو یکی یکی مک زدم یکمم پاشو کرد تو دهنم و به تفریح مورد علاقش(خفه کرد من)پرداخت بلند شدم و یکمم نشسته پاهاشو خوردم واقعا لذت داشت فقط کف پاش خیس بود چون بعد اون اب دهنم خشک شده بود و فهمیدم اینا که میگن کل پای طرف خیس شده چرندی بیش نیست تو همین فکرا بودیم که زنگ خونه خورد و دیگه بقیشه که میدونید گرفتن حالت عادی!!

امیدوارم غلط های املایی و نگارشی منو ببخشید فردای این روز یکی از بهترین اتفاقا برام میفته که قبلا تابوی من بود(کثیف کاری نیست) و امیدوارم بتونم هرچی زود تر براتون اماده کنم

ادامه دارد

نوشته: برده(NTH)