از دختر عمم میسترس ساختم (۲)

1400/11/18

...قسمت قبل

خب از داستان قبلی حدودا ۹ ماه می‌گذره دلیلشم اینه که دوست نداشتم زره ره و کوتاه کوتاه بنویسم و نمی خواستم از خودم داستان در بیارم نسبات به بقیه داستان های این سبکم استقبال خوبی ازش شد میریم برا ادامه:
همینجوری که جوراباشو زیر شیر میشستم کل صحنه ها جلو پلی میشد کیرم دیگه داشت شلوارمو پاره میکرد اما نمیخواستم بزنم ،چون بعدش اتفاق خوبی برام نمیفتاد ،جوراباشو خشک کردمو رفتم دراز کشیدم اون تو همون اتاق خوابید خلاصه نتونستم مقاومت کنم و زدم ریختم تو دستمال، و بعدش حس عجیب پشیمونی!! نه از حس بردگی چون خودمو پذیرفته بودم از این که برده دختر عمم شدم!! و هزار فکر و خیال بالاخره بعد از کل فکرو خیال خوابم برد و از اون داستان گذشت و زندگی من عادی شد،تا این که از واتساپ برام چند تا پیام فرستاد،، اوف عکس و فیلمای خودم بو وقتی زیر پاش بودم ،کلی استرس گرفتم ولی تا به خودم اومدم دیدم یه دور با تماشای فیلم ها زدم
تو این مدت کلی پیام (مثل فیلمای ارباب بردگی)بین ما رد و بدل شد که بهشون نمیپردازم و چند بارم هنو دیدیم اما اتفق خاصی نیفتاد ،تا اینکه گذشت و گذشت دوباره منو نگار پیش هم تنها شدیم اما اینبار یه فرقی که داشت این بود که بخاطر یه مناسبت مذهبی مادر بزرگمون باید میرفت مسجد و تا شب نمیومد . خلاصه من وقتی رسیدم خونه مادر بزرگم نگار درو باز کرد رفتم تو خیلی عادی لباسامو عوض کردم یک ساعت گذشت و با گوشیامون ور رفتیم تقریبا بینمون یه یخی شکل گرفته بود تا اینکه یاد لذت پاهاش افتادم گوشیو گذاشتم کنار و رفتم نشستم کنا ر پاش

+پاهای سرورم چطوره
_خسته!
+اخی فداشون شم (یه دست به پاش زدم و دستمو بوس کردم)
_ هوف
+میخواین یک مقدار ماساژشون بدم
_اره خودمم تو فکرش بودم
جلوش زانو زدم یه پاشو گذاشتم رو زانم با شصتم اول کف پاشونو ماساژ دادم بعد با کف دستم دو طرف پاشونو
بعد رفتم سراغ انگشتا تک تک ماساژ دادم و قلنجشونو شکوندم هر دوتا پاشون نیم ساعت طول کشید

_من حوس کردم پامو تو اب ماساژ بدی
+چشم ارباب شما جون بخواید
خب قطعا تو خونه مادر بزرگم تشت برا ماساژ پا نبود!!!
رفتم یه لگن برداشتم و بردم ظرفشویی
+سرورم دمای اب چطور باشه گرم،خنک،ولرم
_یخ

شیرو خنک کردم و تا نیمه پرش کردم پارچم از یخچال در اوردم و توش خالی کردم
سرورم تو گوشی بودن لگن ر جلو پاشون گذاشتم
قبل این که پاشونو ماساژ بدم رفتم یه یک لیوان چایی براشون اوردم و گذاشتم رو میز کنارشون میخواستم بیشترین لذتو ببرن گوشیشونو گذاشتن کنار و منو تماشا کردن دستشونو گرفتم و پشت دستشونو ماچ کردم نشستم جلو پاشون جفت پاشونو گذاشتم داخل اب
و تو اب ماساژ دادم بعد دو دقیقه به پاشونو اوردم یه دستم زیر کف پاشون بود و با اون یکی دست روی پاشون اب میرختم و پاشونو ماساژ میدادم با اون یکی پاشونم همین کارو کردم بعد ۱۵ هر دو پاشونو گذاشتم بیرون و با استینم پاشونو خشک کردم
_افرین خیلی حال داد حالا میخوام بهت جایزه

+خواهش میکنم سرورم وظیفم بود
_تشنت نیست
+چطور سرورم
_از اب پای من بخور
+ممنون سرورم که به من این افتاخر رو دادین
سرمو دولا کردم و عین سگ زبون میزدم اونم در حال چایی خوردن بود و یهو از شدت خنده چایی پرید گلوش
_بسه واقعا عین طوله سگا شدی
حالا دولا شو رو اب طوری که صورت زشتتو ببین

منم دقیقا همین کارو کردم
_حالا دستاتو از پشت ببار بالا

دستامو گرفتم و جفت پاشو گذاشت پشت سرم و آروم اروم سرمو کرد توی لگن وقتی تا نصفه برده بود زیاد اذیت نمیشدم اما وفتی تا اخر فرو برد برد توری که کف پای خودشم داخل اب بود فهمیدم این فیلمای پورن همش چرنده چشمام داشت میزد بیرون واکنششو نمیدونم چی بود چون چیزی نمدیدم نمیدونم چند دیقه شد یا اصلا حتی سه دیقه شد یا نه ولی دوست داشتم هرچه زود تر تموم شه
تا بالاخره رحم کرد و ماشم شل کرد و من به زور تونستم سرمو بیارم بیرون دو سه ثانیه سرم بیرون بود و نفس نفس میزدم ولی فقط دو سه ثانیه دوباره سرمو برد زیر اب میدونم این سری مدت زمانش بیشتر بود واقعا زجر اور بود اصلا امگار نه انگار من ادمم مثل این که باورش شده بود من سگم ۵ بار این کارو تکرار کرد و بعد بالا بیخال شد
بی حس افتادم رو زمین و فقط سرفه میکردم اونم با ذوق و شوق نگام میکرد همینجوری داشت صحنه تو ذهنم پلی میشد که دیدم بالا سرمه یه پاشو گذاشت رو سینم
_گفتی اسمش چی بود؟ترامپل؟

یهو نصف وزنشو انداخت رو سینم و درد کل وجودمو گرفتم
و دوباره ،دوباره …دوباره قفسه سینم داشت خورد میشد
پاشو گذاشت رو گلوم و شروع کرد به فشار دادن و این فشار دادن همراه بود با صدای خرو خرو من و خنده ی اون و هر چند ثانیه یکبار پاشو بلند میکرد و به صورتم ضربه میزد
+مزه ارباب برده به همین شکنجه هاشه مگرنه لیسیدن پا به تنهایی که کیفی نداره ،اصلا من بخاطر همین تورو به عنوان برده قبول کردم که بتونم شکنجه ات بدم

بعد گفتن این حرفا نشست رو سینم
+بهتر یکم خشنش کنیم…

ادامه...

نوشته: برده


👍 13
👎 4
49801 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

857872
2022-02-07 01:58:47 +0330 +0330

عالیه ادامه ش رو زودتر بزار حتماااا

1 ❤️

857935
2022-02-07 10:46:43 +0330 +0330

عالی بود دمت گرم😍👏👏

1 ❤️

857939
2022-02-07 11:13:32 +0330 +0330

من که حال این برده‌ها رو درک نمیکنم البته آزادن هر جور دوس دارن رفتار کنن

1 ❤️

858009
2022-02-07 23:55:47 +0330 +0330

چه زیبا

0 ❤️

858154
2022-02-08 22:33:45 +0330 +0330

محشرههههه خواهشا ادامه بده

1 ❤️

858300
2022-02-09 18:41:50 +0330 +0330

ارباب و برده چیه اخه .باید خشک خشک میگاییدیش

1 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها