کون دادن مامان شیدا (۱)

1402/02/08

حس آشنایی بود، وقتی دوباره در نوجوانی پستان های مامانم را تو دهنم گرفتم و مثل بچه ها شروع به خوردنشون کردم. همه حس هام روی لب هام جمع شده بود و با میک زدن پستون های گنده و خوش فرم مامانم نهایت لذت را میبردم. تقلای درونیم بود، که انگار مثل بنجامین باتن دوباره کوچیک بشم و برگردم تو رحم مامانم. الانم میخوام ماجرای سکس با مامان شیدا را براتون تعریف کنم:

نمیدونم دقیقا از کی و کجا حس جنسیم به مامانم شروع شد. ولی هربار فیلم پورن میدیدم موقع ارضا شدن به بدن مامانم فکر میکردم. شاید چون تو بچگیم خودش منو میبرد حمام و میشست. تو حمام پستوناش لخت بود، ولی شرتش را در نمیاورد. هرچند وقتی خیس میشد، کصش از زیر شرت معلوم بود. اون موقع ها من از سکس چیزی نمیدونستم ولی از اینکه بدنم به بدن لخت مامانم میخورد لذت میبردم. وقتی بدن هامون را کف میزدیم، موقع شستن، کیرم را تو دستش میگرفت و میشستش و کلی قربون صدقه اش میرفت، منم گاهی میگفتم میخوام بشورمت و به این بهانه حسابی پستوناش را تو دستم می گرفتم.
البته شایدم اینترنت و فیلم های پورن باعث شد به مامانم حس جنسی پیدا کنم، چون من همیشه از زن های جا افتاده ای که پستون و کون گنده داشتند خوشم میومد. این باعث شد کم کم تو سرچ هام از واژه میلف استفاده کنم و بعدشم سکس های خانوادگی را میدیدم. به لطف کرونا و کلاس های درس مجازی، ما اینترنت پر سرعت گرفته بودیم و همین باعث شده بود کامپیوترم پر از فیلم های سکسی پسر و مادر باشه.
بهرحال این فانتزی من شده بود و موقع خودارضایی به کص و کون و مه مه های مامانم فکر میکردم یا حتی مامان خوشگل و سکسیم را تصور میکردم که داره به یه مرد دیگه کص و کون میده و نهایتا با فکر کردن به اینها در اوج لذت ارضا میشدم.
اما اینکه چطور شد همه این فانتزی ها به واقعیت تبدیل شد برمیگرده به یک روز، آخرای اسفند، وقتی مدرسه ها تعطیل شده بود و منم تو خونه تکونی داشتم کمک مامانم میکردم. باید بگم که من و مامانم تنها زندگی میکنیم. تقریبا یکسال و نیم میشه که مامان بابام از همدیگه جدا شدند. اون روز از صبح شروع به تمیزکاری کردیم. مامانم یک تاپ با شلوارک پوشیده بود که تا روی زانوهاش بود ولی حسابی چسبون بود. مامانم هفته ای سه روز باشگاه میره ولی با اینحال یکم شکم داره، که از نظر من این اندازه خیلی هم جذابه. با باسن و سینه خوش فرم و نسبتا بزرگ که تقریبا شبیه پورن استارهای فیلم هایی که میبینم میکنتش. تو خونه همیشه مامانم را دید میزدم و به بهانه های مختلف خودم را بهش میچسبوندم. این رفتارم عادی شده بود و مامان هم هیچوقت چیزی نمی گفت.
خلاصه آخرای کارهای خونه بود که مامان صدام کرد که برم تو اتاق و کمکش کنم چندتا جعبه را بزاره بالای کمد. مامان خودش بالای نردبون رفته بود و من جعبه ها را از پایین بهش میدادم. یکی دوتا از جعبه ها را بیشتر نداده بودم که از پایین متوجه خط کصش که خیلی کم رنگ توی شلوارکش افتاده بود شدم و همینطور ناخودآگاه به کون و کصش خیره شدم. یک لحظه متوجه شدم که مامان داره با صدای بلند میگه: با توام حواست کجاست.
سوتی داده بودم و آب دهنم را قورت دادم. تازه متوجه نگاه مامانم شدم، که به جلوی شلوارم بود. کیرم بلند شده بود و منظره ضایعی را درست کرده بود. سریع خم شدم تا جعبه بعدی را بدم، و با دستم کیرم را جابه جا کردم تا جلوی این صحنه را بگیرم. وقتی جعبه را میخواستم بدم، مامان با شیطنت اول دستش را روی دستم کشید و گفت: اینجور که پیداست ظاهرا اون پایین داره حسابی بهت خوش میگذره و خنده شیطنت آمیزی کرد.
با این حرفش یکم استرسم کمتر شد، ولی انگار تازه آتیش شهوت را درونم روشن کرد. حس لذتی را درونم به شکل شدیدی احساس کردم. مامان با اینکه میدونست دارم دیدش میزنم ولی پاهاش که روی دوتا پله بود را جابه جا نکرد و همچنان شلوارکش لای کص و کونش بود. البته من هم به غیر از چندتا نگاه دزدکی، دیگه خیره نشدم. بیشتر از حرفی که بهم زده بود هنگ شده بودم.
عصر مامانم گفت میخواد بره بازار که یکم خرید انجام بده، از منم پرسید که میای، ولی گفتم خسته ام و میمونم خونه. با اتفاقی که افتاده بود بیشتر دنبال فرصت بودم تا سراغ فیلم های پورنم برم و به کیرم یه حال اساسی بدم. یکم بعد از اینکه مامان رفت، کامپیوتر را روشن کردم، شلوار و شورتم را در آوردم و تو سبد لباس های کثیف انداختم، که بعد از ارضا شدنم هم برم دوش بگیرم. کیرم با اتفاق و حرفی که مامان زده بود حسابی شق شده بود. نشستم روی صندلی و شروع به دیدن فیلم ها کردم. توی هر فیلمی همیشه یک سکانس های خاصی هست، که بیشتر ادم را به اوج میرسونه و همیشه با جلو عقب کردن فیلم دلم میخواست اون صحنه ها را پیدا کنم و با دیدنش ارضا بشم. نمیدونم چرا اینبار طمعم زیاد شده بود و هربار که میخواستم ارضا بشم، جلوش را میگرفتم و سراغ یه فیلم دیگه میرفتم. با این کار واقعا متوجه گذشت زمان نشدم و همش از این فیلم به اون فیلم میپریدم.
قسم میخورم که هیچ صدایی از باز و بسته شدن در نشنیدم، نمیدونم مامانم چقدر وقت بود وارد خونه شده بود، چون لباسش را عوض کرده بود و من فقط چندتا قدم آخر مامانم را شنیدم که وارد اتاقم شده بود. وقتی روم را برگردوندم، دست به سینه ایستاده بود و داشت به من نگاه میکرد. من هم کیر شق شدم تو دستم بود و روی صفحه مانیتور یک زنی بود که مثلا دستش توی سینک گیر کرده و پسرش داشت همینطور که از پشت میکردش و کمکش میکرد دستش آزاد بشه و صدای اه و اوهشون بلند بود.
تا چند ثانیه هیچ حرکتی نتونستم بکنم و همینطور با کیر شق شدم جلوی مامانم نشسته بودم، لباسام تو سبد بود و نمیتونستم سریع بهش برسم، تنها چیزی که به ذهنم رسید با صندلی چرخدار به سمت تختم برم و بالشم را روی کیرم بزارم. اینکار را انجام دادم ولی دیگه نمیتونستم به چشم های مامانم نگاه کنم.
مامان همینطور که تو اون وضعیت افتضاح که توش گیر افتاده بودم نگاهم میکرد گفت: پس کمک من خرید نیومدی که بمونی خونه استراحت کنی!؟ اون بالش هم ملافش سفیده و تازه عوضش کردم، حالا کثیفش میکنی، و به طرفم امد و بالش را از روی پام کشید و یک نگاهی به اونطرفش کرد، یک لکه خیس بخاطر آب اولیه کیرم روش درست شده بود. با تکون دادن سرش به معنی نارضایتی بالش را روی تخت انداخت.
عجیب بود که کیرم همچنان شق مونده بود و خودنمایی میکرد. اینبار دیگه حتی دستم را هم روی کیرم نزاشتم و به بدن مامان خیره شدم. همچنان جرات نگاه کردن تو چشماش را نداشتم ولی با نگاهم به بدنش انگار میخواستم بهش بفهمونم که همه این اتفاقات بخاطر اون افتاده.
تازه متوجه شدم که همچنان فیلم پورن داشت با صدا پخش میشد. صورتم قرمز شده بود و انگار صدای تپش قلبم را تو گوشم میشنیدم. مامان چند قدمی به سمتم امد و سرش را تکون داد و گفت: این وضعیت درستی نیست، باید یه فکری به حالش بکنیم. کلا تازگی ها زیاد سرت تو کاپپیوتر و کمتر به درس و مشقت میرسی.
لحظات به کندی میگذشت، اما وقتی شوکه شدم که مامان جلوی صندلیم زانو زد و کیرم را برانداز کرد. بعد با صدای مهربونی که خالی از عصبانیت بود گفت: پس امروز ایشون بودند که با نگاه به کونم زیر شلوارت بزرگ شده بود. با این حرفش استرس منم کامل به شهوت تبدیل شد، کمی به پشتی صندلی تکیه زدم و کیرم را جلوتر بردم. مامان ادامه داد که، تو پسر خیلی شهوتی هستی که با نگاه کردن به بدن مامانتم کیرت شق میشه.
کیرم داشت نبض میزد و تخم هام لای پاهام به شدت حساس شده بود. مامان صورتش را به کیرم نزدیک تر کرد، طوری که گرمای نفسش را روی کیرم احساس می کردم. مامان بادستش دسته کیرم را گرفت و زبونش را سر کیرم کشید. با اینکار خیسی سر کیرم را با زبونش پاک کرد. من با کشیدن یک آه سرم را به عقب تکیه دادم. دیدن این صحنه بیشتر از توانم بود و چشمام را بستم. حس کردم مامان اینبار همه سر کیرم را وارد دهنش کرد و از گرمای دهنش و لذتی که بهم دست داد، لرزه کوچیکی را تو پاهام احساس کردم.
چشمام را باز کردم و به مامان نگاه کردم، باورم نمیشد داشت اون لبای خوشگلش را روی کیرم میکشید. اینبار با چشماش توی چشمام نگاه کرد و تا جایی که میتونست کیرم را تو دهنش جا داد، همین باعث شد سرفه کوچیکی بکنه و وقتی سرش را بالا اورد، آب دهنش بود که از کیرم سرازیر شد و به تخمام رسید.
مامان فوق العاده به نظر میرسید، جلوم زانو زده بود و سینه هاش بخاطر لباس تنگی که پوشیده بود میخواست لباسش را جر بده و بیرون بیاد. دست و دهنش هم که داشت به کیرم حال میداد. دیگه به سختی میتونستم جلوی خودم را بگیرم که ارضا نشم. مامان از اینکه خودم را جمع کردم و دسته صندلی را محکم گرفتم متوجه شد که دارم ارضا میشم. یه نگاهی بهم کرد و کیرم را از دهنش در آورد. با لبخندی که بهم زد تاپش را در آورد و سوتینش را باز کرد. باورم نمیشد دارم سینه های مامانم را میبینم. پستان های سفید و بزرگ که نوکشون حسابی بیرون زده بود. مامان مثل یک فرشته جذاب و خوشگل بود.
مامانم همینطور که بلند میشد لبام را بوسید و انگشتش را روی لبام گذاشت و گفت: حق نداری از اونچیزی که اینجا اتفاق افتاده به احدی بگی. منم به نشانه تایید سرم را تکون دادم. بعدش بهم گفت: دوست داری مثل بچه گی هات بهت مه مه بدم، و رفت روی تخت نشست و اشاره کرد برم بغلش، منم از خدا خواسته سریع خودم را بهش رسوندم و نوک پستونای خوشگلش را تو دهنم گذاشتم و شروع به میک زدن کردم. با ولع هرچه تمام تر داشتم پستوناش را میخوردم، که مامان بهم گفت: آروم تر پسرم، داری نوکش را زخم میکنی.
مامان روی تخت نشسته بود و به دیوار کنار تخت تکیه داده بود، منم از کنار تو بغلش بودم و داشتم نوبتی نوک پستون هاش را میخوردم. مامان همینطور که بهم نگاه میکرد با صدای مهربونی گفت: قربون پسرم بشم که هنوز دوست داره تو بغل مامانیش شیر بخوره، و با دستش کیرم را گرفت و شروع به بازی باهاش کرد.
خیلی آروم دستش را از سر کیرم تا تخمام میکشید. من چشمام را بسته بودم و تا جایی که میتونستم پستونش را تو دهنم جا داده بودم. شهوت زیاد و عجیبی بود، تا اینکه از اوج لذت، نفس هام تند شد و همینطور که کیرم را تو دستش پایین و بالا میکرد با شدت ارضا شدم. چشمام را بسته بودم و سرم هنوز لای سینه های مامانم بود، که مامان بهم گفت: بمیرم برات که اینهمه آب توی تخمات جمع شده بود و اذیت شدی. ولی اگه قول بدی به درس و امتحانات برسی، مامان همیشه کمکت میکنه، و بعد کیر و تخمام را تو چنگش گرفت و فشارش داد.
اون روز عصر تا شب راجع به اتفاقی که افتاده بود حرفی نزدیم، ولی من به هر بهانه ای بغلش می کردم و خودم را به سینه های مامان میچسبوندم. انگار میخواستم بدون کلامی، بخاطر اتفاقی که افتاده بود، از مامان تشکر کنم.
شب موقع خواب بهش شب بخیر گفتم و طبق معمول همیشه که گونه هاش را میبوسیدم، جلو رفتم که بوسش کنم، ولی لبام روی لباش قرار گرفت. بعد از بوسه کوتاهی که از لب های هم گرفتیم، چند سانتی صورت هامون از هم فاصله گرفت و به چشم های همدیگه نگاه کردیم و دوباره لب هامون را روی هم گذاشتیم و اینبار بوسه عمیق تری از لب های هم گرفتیم. من تا حالا لب های هیچ دختری را نبوسیده بودم ولی مطمئن هستم، اولین بوسه زندگیم از لب های مامانم، زیباترین و بیادموندنی ترینش خواهد بود.
بعد از بوسیدن همدیگه، مامان گفت: قربونت بشم برو زودتر بخواب که امروز خیلی خسته شدی. مامان درست میگفت، بعد از کلی کار خونه و اون ارضا شدن، واقعا خسته شده بودم، ولی انگار دلم نمیخواست لحظه ای ازش جدا بشم و ازش خواستم که اگه اشکالی نداره توی تخت کنارش بخوابم. مامان لبخندی بهم زد و گفت: اگه واقعا میخوای بخوابی اشکالی نداره.
من زودتر توی تخت رفتم و مثل همیشه فقط با یک شرت خوابیدم. مامان هنوز جلوی میز آرایشش نشسته بود و داشت کرم آبرسان صورتش را میزد. از پشت داشتم نگاهش میکردم، موهای بلند و قهوه ایش توی کمرش ریخته بود و قوس کمر و باسن بزرگش، حسابی داشت خودنمایی میکرد. مامان همون بدن ایده آلی را داشت، که از زیبایی یک زن، همیشه پیش خودم تصور می کردم.
بعد از تموم شدن کارش چراغ را خاموش کرد و زیر نور ملایمی که از بیرون پنجره اتاق میومد، دیدم لباسش را در آورد و اونم فقط با یک شرت امد کنارم بخوابه. مامان دستی تو موهام کشید و گفت: میخوای سرت را لای مه مه های مامانی بزاری و بخوابی؟ منم سرم را پایین تر بردم و لای پستون های مامان گذاشتم. گرما و بوی سینه های مامان مستم کرده بود و خیلی زود همونطور که قول داده بودم، بدون شیطونی خوابیدم.
نمیدونم دقیقا چقدر وقت، ولی فکر کنم یکی دو ساعتی بدون اینکه تکونی بخورم، خواب عمیقی رفتم و بعد از گرما بیدار شدم. بخاطر نفس هام، لای سینه های مامان و صورتم عرق کرده بود. تکونی خوردم و همین باعث شد مامان هم بیدار بشه و با غلتی که زد، پشتش را به من کرد و خوابید. منم مدل قاشقی همینطور که پشت مامان بودم، دستم را جلوش بردم و سینه اش را تو دستم گرفتم.
مامان با این حرکت من، خودش را عقب تر داد و باسنش را به کیرم چسبوند. با این کارش کیرم شروع کرد به شق کردن، منم آروم با دستم با مه مه مامان بازی میکردم و گاهی نوکش را فشار میدادم. نوک پستون مامان سفت شده بود و مشخص بود تحریک شده. همزمان مامان هم شروع کرد به تکون دادن کونش و بیشتر خودش را به کیرم میمالید. با دستم شورتم را دادم پایین و کیرم را روی شورت توری مامان میکشیدم. زبری شورت مامان و حرکت های کونش روی کیرم را خیلی دوست داشتم. مامان نفس هاش تند شده بود و گاهی ناله های ضعیفی می کرد. دستش را روی دستم گذاشته بود و میخواست سینه هاش را محکم تر چنگ بزنم. جفتمون در آتیش یک شهوت ممنوعه داشتیم میسوختیم.
مامان به سمتم چرخید و من را روی خودش کشید. بعد از بوسیدن لبهاش پایین تر رفتم و زبونم را، مثل فیلم های سکسی که دیده بودم، دور نوک پستون هاش می کشیدم و گاهی تو دهنم میگرفتم و با یک گاز کوچیک رهاشون می کردم. بعد پایین تر رفتم و همینطور که شکم مامان را بوس میکردم، به شورت توری که پای مامان بود رسیدم. از روی شورت کصش را چندبار بوس کردم و لبه شورتش را کنار زدم و سریع لبام را روی کص مامانم گذاشتم.
کص مامان حسابی خیس شده بود، با کشیدن زبونم لای کصش یه آه بلند کشید و کمرش را بلند کرد و کصش را بیشتر به سمت دهنم آورد. طعم کص برام عجیب بود ولی ازش خوشم امد و با شدت بیشتری شروع به لیس زدنش کردم. دلم میخواست نور اتاق بیشتر بود و با دقت میدیدم و ازش لذت میبردم. من از خوردن کصش سیر نمیشدم و با اشتیاق لب ها و زبونم را روی کصش میکشیدم. مامان از لذت آه و ناله های زیادی می کرد.
مثل اکستاسی بود وقتی لبام روی کص مامانم بود و مامانم بهم گفت: دیگه بسه پسرم حالا مامانیت را بکن … باور کردنی نبود مامان داشت بهم اجازه میداد بکنمش. سریع شرتش را از پاش در آوردم و بدنم را بالا بردم تا کیرم به کص مامان برسه. همه چیز مثل یک رویا بود. کیرم را روی کص مامان گذاشته بودم و آروم پایین و بالا میکردم. مامان پاهاش را بالا داده بود و کیرم را گرفت و به سمت سوراخ کصش هدایت کرد. کص مامان داغ و لیز بود. با وارد شدن کیرم به کصش هر دوتامون آه بلندی کشیدیم.
انگار همه این سال ها که به سکس با مامانم فکر می کردم. همه اون نگاه های دزدکی که به بدنش داشتم. همه اون بغل کردن ها و بوسه های الکی که ازش میگرفتم. همه و همه، تمنایی بود که دوباره وارد کصش بشم. فرای لذت جنسی که داشتم انگار به آرامش رسیده باشم. انگار بی قراری هام، همه برای برگشتن به جایی بوده که ازش بیرون امدم.
همونطور که کیرم را توی کصش عقب و جلو میکردم دستهاش را بالای سرش بردم و همونجا نگه داشتم. لباش را بوسیدم و شروع به لیسیدن گردن و لاله گوشش کردم. سرم را پایین تر آوردم و کنار سینه ها و زیر بغل مامان را لیس زدم، دیگه داشتم ارضا میشدم. مامان هم آه و ناله اش زیاد شده بود و بلند پشت سر هم میگفت: مامانیت را بکن، مامانیت را بکن… آبت را بریز تو کص مامانت. منم تا ته کیرم را تو کص مامان نگه داشتم و با لذت غیر قابل وصفی ارضا شدم. مامان هم ارضا شده بود و کصش داشت منقبض میشد و تا ته آب کیرم را بیرون میکشید.
سرم را روی سینه های مامان گذاشته بودم و کیرم آروم از کص مامان بیرون امد. مامان دستاش را دورم حلقه کرد و گفت: قربون آب داغ کیر پسرم بشم که ریخت تو کص مامانیش، چه لذتی داره حسش وقتی آبت داره از کصم سرازیر میشه.
مامان آروم داشت به کمرم ناخن میکشید و من مثل یه نوزاد روی سینه اش خوابیده بودم. حس دوگانه ای بود، تا چند دقیقه قبل داشتم مثل یک پسر بالغ با مامان سکس میکردم و حالا حس یه بچه کوچیک را داشتم که سرم را لای سینه های مامان گذاشته بودم. به نظرم این بی نقص ترین عشقی بود که میتونستم تجربه کنم. سرم را از روی سینه های مامان بلند کردم و تو چشمای خوشگلش نگاه کردم و بهش گفتم: دوست دارم. مامان هم لبخندی زد و گفت: من عاشقتم پسرم. کنارش نشستم و گفتم: ولی دوست دارم از عاشقتم حسش بیشتره. مامان خنده ای کرد و گفت: تو بچه ای نمیدونی کدومش بیشتره.
یکم قربون صدقه هم رفتیم و بعد از مامان پرسیدم: بعد ازرفتن بابا با کسی رابطه داشته؟ مامان گفت: حقیقتش بعد از جداییم، شبای زیادی را بخاطر اینکه دلم سکس میخواست گریه کردم و خود ارضایی هم دردی ازم دوا نمیکرد. بعدش تصمیم گرفتم کسی را برای خودم پیدا کنم که فقط بیاد و منو بکنه، ولی وارد رابطه نشم، چون نه روحیه اینکار را داشتم و نه اینکه نمیخواستم تو توی دوران بلوغت آسیبی ببینی. با چند نفر هم سکس داشتم ولی حالا دیگه به کیر مردای غریبه نیازی ندارم، چون کیر پسرم هست که واسه خودشم مردی شده و میدونه چطوری مامانیش را بکنه. اینا که گفت کیرم را محکم تو دستش گرفت و فشار داد بعد هم سرش را به کیرم رسوند و یه بوس گنده از سر کیرم گرفت.
با اصرار از ازش پرسیدم که الان با کی رابطه داره، اونم گفت، فعلا فقط با یک نفر سکس داره به نام علیرضا، که یک مرد متاهله و چون مطمئن هست، چند ماهیه منظم همدیگه را میبینند و سکس می کنند. دونستن اینکه مامان با کس دیگه تو این مدت، بدون اینکه من متوجه بشم، سکس داشته تحریکم میکرد و با کنجکاوی میخواستم بیشتر بدونم، برای همین از مامان پرسیدم: کجا سکس می کنند و کیرش چه اندازه ایه؟ که مامان گفت: کیرش بیشتر درازه تا کلفت و معمولا صبح های چهارشنبه که تو مدرسه بودی میومد خونه. از مامان پرسیدم: تو عید هم میبینیش؟ که گفت: نه، اون میدونه تو خونه هستی و خودشم مشغول خانواده است. بازم میخواستم بدونم و پرسیدم: چجوری سکس می کنید؟ از کونم سکس کردید؟ که مامان جواب داد: با تله پاتی سکس میکنیم و خندید. و ادامه داد: نصف شبی بگیر بخواب بچه، فردا کلی کار داریم، و از جاش بلند شد که بره خودش را بشوره. تا امد منم دیگه سوالی نپرسیدم و تو بغل مامان خوابم برد.
بهترین تعطیلات عید را کنار مادرم گذروندم و هر شب توی تخت کنارش میخوابیدم. همون حس دوگانه را داشتم، گاهی مثل بچه ها بودم و با خوردن سینه های مامان شب ها خوابم میبرد و گاهی مثل آدم بزرگ ها باهاش سکس میکردم و تو بغل هم میخوابیدیم.
اولین سه شنبه بعد از تعطیلات بود، عصر نشسته بودیم و تلوزیون میدیدم که از مامان پرسیدم: فردا چهارشنبه است و دوست پسرت میاد خونه؟ مامان گفت: اولا که دوست پسرم نیست، دوما هم الان کیر تو هست که کص مامانیش را پر کنه. دیروزم علیرضا پیام داده بود، بهش گفتم که کاری برام صبح چهارشنبه پیش امده باید انجام بدم و نمیتونم ببینمش.
بعد از شنیدن این حرف احساس غرور کردم، اینکه برای زندگی سکسی مامان کافی بودم. ولی خوب در عین حال، تصور سکس مامان با یک غریبه به یک فانتزی لذت بخش برام تبدیل شده بود. بخاطر همین از مامان خواستم که اگه میشه وقتی من خونه هستم باهاش قرار بزاره و بهش گفتم که دوست دارم یواشکی سکسش با یک مرد دیگه را نگاه کنم یا حداقل صداشون را بشنوم، که مامان مخالفت کرد.
همینطور که روی مبل نشسته بودیم و تلوزیون میدیدیم ازش خواستم که سرش را روی پام بزاره. یکم موهاش را نوازش کردم و بعد دستم را توی یقه لباسش بردم و با نوک پستوناش بازی کردم. هروقت با پستون های مامان بازی میکردم حشری میشد و کصش حسابی خیس میشد.
کم کم دستم را به سمت کونش بردم و با پایین دادن دامن و شرتش تا زیر باسن، شروع به ناخن کشیدن به کصش کردم و هر بار با آب کصش سوراخ کونش را هم میمالیدم. مامان هم بیکار نبود و کیرم را از تو شلوارک در آورده بود و باهاش بازی میکرد.
مامان حسابی حشری شده بود و دلش کیر میخواست، ازش خواستم که قمبل کنه، مامان هم سریع لباسش را درآورد و روی چهار دست و پاش قرار گرفت و سرش را روی کوسن کنار مبل گذاشت. کونش حسابی خودنمایی میکرد. پشت سرش قرار گرفتم و با دستم لپ های کونش را باز کردم. کسش حسابی خیس بود ولی بیشتر سوراخ کونش بود که خودنمایی میکرد. با انگشتم یکم با سوراخ کونش بازی کردم و سرم را جلو بردم که سوراخ کون مامان را لیس بزنم. وقتی زبونم را به سوراخ کونش کشیدم ناله ای کرد و انگشت های پاهاش را از لذت جمع کرد.
مامان کونش را بالاتر داد تا زبونم را به کصش هم بکشم ولی من به لیس زدن سوراخ کونش ادامه دادم. لیس زدن و بوسیدن سوراخ کون مامان لذت بی وصفی بهم میداد. زبونم را تا جایی که میشد سعی میکردم وارد سوراخ کونش کنم، با این کار، مامان هم کونش را بالا پایین میکرد تا زبونم بیشتر وارد سوراخش بشه و گفت: قربونت بشم که دوست داری سوراخ کون مامان را لیس بزنی، و بیشتر کونش را به صورتم فشار میداد.
همینطور که داشتم لیس میزدم، مامان گفت: دلم کیر میخاد، میخوام از کون بکنیم، میخوام با کیرت کونم را پاره کنی. میخوام اینبار آبت را بریزی تو سوراخ کونم. از باز شدن سوراخ کون مامان مشخص بود که حسابی حشری شده و دلش بدجور کیر میخواد.
همینطور که کون مامان را باز کرده بودم و سوراخش را لیس میزدم، لپ کونش را تو دستم جمع کردم و یک گاز ازش گرفتم و گفتم: نمیکنمت و اگه دلت کیر میخواد باید به دوست پسرت زنگ بزنی بیاد بکنتت. بعد از کمی اصرار از من و بهانه آوردن از اون، بالاخره راضی شد بهش پیام بده که الان خونه خالیه و اگه میتونه بیاد. چند دقیقه بعد علیرضا پیام داد که تا یک ساعت دیگه اینجاست.
از اینکه قراره مامان، وقتی که من خونه هستم با یک مرد غریبه سکس کنه، حسابی حشری ام کرده بود. به مامان گفتم: دوست دارم باهاش از کونم سکس کنی. که مامان با شیطنت گفت: پس حسابی صدای آه و ناله ام خونه را بر میداره و ازم خواست تا رفتنش از اتاق بیرون نیام. مامان آرایشش را درست کرد و یکی از لباس سکسی هاش را پوشید.
صدای زنگ به صدا در آمد و من تو اتاقم رفتم. تا یک ربعی فقط صدای حرف زدن و خنده هاشون را میشنیدم، تا اینکه کم کم صدای آه و ناله های مامان خیلی مبهم بلند شد. قلبم داشت تند تند میزد. مشخص بود مامان حسابی داره لذت میبره چون دیگه صدای آه و ناله اش کل خونه را گرفته بود. کیرم حسابی شق شده بود، ولی نمیخواستم خودم را ارضا کنم، تا دوباره با مامان تنها بشم و برم سراغش. یکم در اتاق را باز کردم تا صداشون را بهتر بشنوم. خیلی دلم میخواست از نزدیک مامان را ببینم که داره سکس میکنه، ولی جرات نداشتم بیرون برم. تو این مدت همش تو ذهنم تصور می کردم که مامان الان داره کیرش را ساک میزنه، یا مثلا نشسته رو کیرش و بهش کص میده.
اینبار صدای مامان را شنیدم که بلند میگفت: محکم ضربه بزن. کونم را پاره کن. همه آبت را بریز تو سوراخ کونم. اینا حرف هایی بود که مامان چند ساعت قبل داشت به من میزد و حالا به یکی دیگه داشت میگفت. صداشون کمتر شد و مشخص بود ارضا شدند. در اتاق را آروم بستم و منتظر رفتن دوست پسرش شدم. صدای باز و بسته شدن در را که شنیدم، از اتاق بیرون رفتم و مامان را صدا کردم. مامان جواب داد: من تو اتاقم بیا پیش مامانی.
وارد اتاقش که شدم، مامان را دیدم که لخت روی تخت به پهلو خوابیده بود و پشتش به در بود. موهاش روی تخت ریخته بود و قوس کمر و باسنش، زیبا ترین منظره ای که میتونستم تصور کنم را بوجود آورده بود. نزدیک تر شدم و سوراخ کون مامان را دیدم که قرمز شده بود و یکمی آب کیر ازش بیرون ریخته بود.
از مامان پرسیدم: از سکس و کون دادن لذت بردی؟ مامان گفت: خیلی خوب بود. علیرضا تلافی چند هفته ای که نکرده بودم را سرم در آورد. کنار مامان نشستم و آروم بدنش را نوازش کردم. بدنش داغ بود و هنوز عرقش خشک نشده بود. دستم را لای چاک کون مامان کشیدم و با آبی که از کونش بیرون امده بود، شروع به ماساژ سوراخ کونش کردم. بعد یکی از انگشتام را وارد سوراخ کونش کردم و همین باعث شد آب بیشتری از کونش بیرون بریزه. با این کار مامان یک جون گفت و ازم خواست دوتا انگشتم را اون تو بکنم. انگشتام را تا جایی که میتونستم تو سوراخ کونش میکردم، سوراخش حسابی گشاد و لیز شده بود. مامان هم با حرکت دست من، کونش را آروم عقب و جلو میکرد.
مامان روی چهار دست و پاش قرار گرفت و گفت: هنوز دلم کیر میخواد. کیرت را بکن تو کون مامانی که دارم براش میمیرم. پشت سرش قرار گرفتم و یه تف روی سوراخ کون مامان انداختم و سر کیرم را آروم وارد کونش کردم. با یکم فشار، کیرم راحت وارد کونش شد. کمرش را توی دستم گرفته بودم و با هر ضربه ای که میزدم مامان آهی از لذت میکشد و سینه هاش عقب و جلو میشد.
تصور اینکه تا چند دقیقه قبل آب کیر یک مرد غریبه داخل کون مامان ریخته شده و حالا من داشتم میکردمش، لذت سکس را چند برابر کرده بود. دیگه داشتم محکم تو کونش ضربه میزدم. مامان از لذت ملافه را چنگ زده بود و میگفت: جرم بده. با کیرت کونم را پاره کن. تند تر بکن دارم ارضا میشم. و بعد با لرزشی که تو بدنش ایجاد شد ارضا شد.
من همچنان داشتم می کردمش و هربار که کیرم تا ته تو کون مامان فرو میرفت تخمام به کصش میخورد. روی مامان خم شدم و سینه اش را با دستم گرفتم و همچنان با قدرت تو کونش ضربه میزدم. آبم داشت میومد، کیرم را تا ته تو کون مامان نگه داشتم و همینطور که پستونش را چنگ زده بودم تو کونش ارضا شدم.
مامان آه بلندی کشید و روی شکمش خوابید، من هم روی کمرش افتادم. دو تامون داشتیم نفس نفس میزدیم، کمر مامان خیس عرق بود، شروع به بوسیدن گردنش کردم و بیحال روی کمرش خوابیدم. کون مامان با حرکت انقباضیش کیرم را با آب کیری که توش ریخته شده بود بیرون داد. چاک کون مامان از آب کیر حسابی لیز شده بود.
بعد از یکم وقت مامان گفت که میخواد دوش بگیره و از تخت پایین امد. همینطور که راه میرفت لپ های کون سکسیش بالا پایین میشد و آب کیر روی رون پاش، پایین امده بود. به مامان گفتم: دوست دارم و تو بهترین مامان دنیایی. مامان یه لبخندی بهم زد و با لباش یه بوس برام فرستاد و گفت: پاشو بریم حمام تا مثل بچگی هات دوباره بشورمت.
موقع دوش گرفتن مامانم گفت: با این همه آب کیر که لای کونمه باید با وسیله مخصوصت منو بشوری، و اشاره ای به کیرم کرد. بعدم شامپو بدن به خودش زد و کونش را داد عقب که بشورمش. منم از خدا خواسته کیرم را لای چاک کونش گذاشتم و شروع به بالا و پایین کردن کردم. کیرم دوباره سفت شده بود و به شوخی بهش گفتم: خانم هر وقت آب کیر توی کونتون ریخته شد، بیایید اینجا خودم حسابی با وسیله مخصوصم میشورمش.
بعد مامان بهم گفت: قربون پسر قشنگم بشم که مامانش را میشوره. یاد اون روزا که بچه بودی و میبردمت حموم افتادم. میدونستم یه روزی اون کیر خوشگلت که میشستم به کار مامانیت میاد.

ادامه دارد…

نوشته: iran-couple


👍 84
👎 21
333101 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

925428
2023-04-28 04:31:47 +0330 +0330

ای آلتم به باسن کسی که شاد درس کرد واسه شماها همسناتون تو خیابون شهید شدن امثال تو هنوز زنده این

4 ❤️

925434
2023-04-28 04:57:05 +0330 +0330

حیف که نمیشه پیدات کرد وگرنه گوشت بدن تو با انبر دست می کندم

6 ❤️

925447
2023-04-28 07:51:28 +0330 +0330

داستانتون داشت تقریبا خوب جلو می رفت تا رسید به بی غیرتی .بابا این زن فقط مال خودته چرا پای کس دیگری رو باز می کنی ؟مگ عشق رو می شه با غریبه ها تقسیم کرد ؟!!!

5 ❤️

925455
2023-04-28 11:31:20 +0330 +0330

اماده بده

0 ❤️

925463
2023-04-28 13:02:41 +0330 +0330

سلام .من چطور می تونم مطالبم را به شما منتقل کنم؟

0 ❤️

925485
2023-04-28 15:51:29 +0330 +0330

بیغیرتی رو از داستانت حذف کنی قشنگ تر میشه
مامان توی داستان اگه فقط برای پسره باشه داستان سکسی تر میشه

4 ❤️

925496
2023-04-28 18:48:10 +0330 +0330

در کل مامان شما از اول جنده بود. نتیجه اس که من از این داستان گرفتم.

3 ❤️

925515
2023-04-28 23:14:46 +0330 +0330

بعنوان یه نویسنده قدیمی و‌ پرکار این سایت ، از داستانت بسیار خوشم امد

خیلی اروتیک نوشته شده بود . مشتاقم بقیه قسمتهاشم ببینم

در مورد انال سکسش عالی نوشته بودی و بجای اشاره به درد و کثیفی که نویسنده های تازه کار بصورت کلیشه ایی همیشه تو‌داستانهاشون دارند ، از لذت و زیبایی این نوع سکس بسیار پر طرفدار نوشتی

امیدوارم قسمتهای بعد با خلاقیت و سورپرایز همراه باشه و تکرار این داستان نباشه .

1 ❤️

925644
2023-04-29 21:09:24 +0330 +0330

داستانت عالی بود و طرز نوشتن و ادبیاتتم خوبە
سعی كن جزئیات بیشتر بگی
از بی بودنت بیشتر بگو و سعی كن حستو بە كیر دیگە ابراز كنی
بە نظر من باید سوراخ كون مامانتو بعداز گایییدە شدنش توسط علیرضا میلیسیدی

0 ❤️

925662
2023-04-30 00:27:01 +0330 +0330

تخیلات قوی داری

1 ❤️

925797
2023-04-30 14:50:52 +0330 +0330

دوستان یه جوری فحش کشش کنید که دیگه ننویسه

0 ❤️

925820
2023-04-30 18:26:50 +0330 +0330

کیرم تو داستانت

1 ❤️

926091
2023-05-02 15:56:37 +0330 +0330

عالیئییییی. دمت گرم

0 ❤️

926144
2023-05-03 00:35:24 +0330 +0330

مادرت به ماهم میده بکنیم اش؟
اگه اره خودم برسونم یه حالی بهش بدم

0 ❤️

926151
2023-05-03 00:53:13 +0330 +0330

بسیار عالی

0 ❤️

926405
2023-05-04 13:58:28 +0330 +0330

حال بهم زن کثیف

0 ❤️

926499
2023-05-05 09:08:34 +0330 +0330

عالییی بود خیلی خوب بود🤤
منتظر ادامه ماجرا هستم😍

1 ❤️

927353
2023-05-10 10:35:17 +0330 +0330

مردم رد دادن طرف از کون دادن مامانش تعریف می کنه بقیه ام لایک می زنن یعنی اینقدر آخوندها سطح فکرتون را آورده پایین

0 ❤️

927528
2023-05-11 16:59:01 +0330 +0330

کون مامانت کیرمو شق کرد کونی. عالی بود مرسی

1 ❤️

931327
2023-06-03 15:07:31 +0330 +0330

پس بقیه داستان کی میزاری(:؟🤔

0 ❤️

944260
2023-08-26 00:43:04 +0330 +0330

کسشر محض
مث این پلشتا تخیلاتتو نوشتی

0 ❤️




آخرین بازدیدها