الهام و پریسا

1402/06/04

این داستان ادامه ی ماجرای داستان “الهام” هستش و چون سایت بیشتر از پنج قسمت اجازه نمیده، با اسم جدید ادامه میدم.
از اون شبی که دوستم پریسا اومد خونه ی ما و با شوهرم نیما سکس کرد و شبم سه تایی با هم بودیم و کنار هم خوابیدیم، دیگه یک شب درمون پریسا خونه ی ما بود. تا دو هفته بعد که با ارشیا عقد کردن و جشن مفصلی هم گرفتن و به قول معروف عقد و عروسیشون رو با هم گرفتن. ارشیا از من و پریسا چهار سال بزرگتر بود و وضع مالی خودش و پدرش خوب بود. پریسا رو برد خونه ی خودش و خونه ی پریسا که به عنوان مهریه از شوهر سابقش بهش رسیده بود خالی مونده بود رو اجاره دادن. من و نیما که عروسیشون هم رفته بودیم، چند روز بعد که از ماه عسل برگشتن دعوتشون کردیم خونمون. طبق هماهنگی پریسا قرار بود وقتی اومدن وارد خونه شدن، نیما پریسا رو بغل کنه و با هم روبوسی کنن. از اون طرف پریسا با ارشیا هماهنگ کرده بود که هر کاری با نیما کردن، ارشیا هم با من انجام بده، نه کمتر نه بیشتر.
خلاصه لحظه موعود رسید و عروس دوماد اومدن، پریسا بعد از بغل کردن و روبوسی با من رفت بغل نیما و همدیگه رو بغل گرفتن و بعد با هم روبوسی کردن. ارشیا هم اومد منو بغل کرد و با هم روبوسی کردیم که نیما چپ چپ نگاه کرد و چیزی نگفت. بعدش با لبخند به ارشیا حال و احوال کرد و تعارف کرد رفتیم نشستیم روی مبل و گرم صحبت و پذیرایی شدیم. یک ساعتی گذشت و من و پریسا رفتیم توی آشپزخونه و آقایونم با هم در مورد کار و سیاست و اقتصاد و این جور حرفها مشغول بودن. پریسا گفت انگار ارشیا بغلت کرد و بوسیدت نیما ناراحت نشد، یه رقص راه بندازیم امشب وسطش با هم برقصین منم با نیما، بزار ببینیم چی میشه، بالاخره باید از یه جایی شروع کنیم و یواش یواش راه بندازیمش دیگه.

  • آره، بریم آهنگ بزارم و رقص رو شروع کنیم.
    یه آهنگ شاد گذاشتیم و با هم شروع کردیم رقصیدن و بعدش نیما و ارشیا رو صدا کردیم شما هم بیاین. اول ما رو نگاه کردن و بعد ارشیا و پشت سرش نیما هم اومدن و با هم رقصیدیم و آهنگ بعدی هم ادامه دادیم تا یه آهنگ آروم واسه رقص دونفره گذاشتم و هر کدوم با شوهر خودمون رقصیدیم. پریسا و ارشیا گاهی همدیگه رو میبوسیدن و من نیما بهشون می خندیدیم و گفتم تازه عروس دومادن دیگه. منم چند بار نیما رو بوسیدم و اونم خجالتش جلوی ارشیا از بین رفت و منو میبوسید. پریسا و ارشیا لب تو لب شدن و ما هم براشون دست زدیم و منم با نیما لب تو لب شدم و میرقصیدیم. آهنگ که تموم شد دوباره پلی کردمش و پریسا گفت آقا نیما افتخار میدی؟
    نیما لبخند زد و پریسا رفت بغلش کرد و با هم رقصیدن، من و ارشیا هم با همدیگه میرقصیدیم. اون دو تا کامل به هم چسبیده بودن و من و ارشیا هم همین کارو کردیم. پریسا که نیما رو بوسید، نیما به ارشیا نگاه کرد که منو چسبونده بود به خودش و میرقصیدیم، همون موقع ارشیا هم منو بوسید. همینطور ادامه دادیم و نیما و پریسا میرقصیدن و گاهی همدیگه رو میبوسیدن و ما هم همون کارو میکردیم. تا اینکه آهنگ تموم شد. پریسا گفت ارشیا اگه خسته نشدی یه بار دیگه پلی کنیم؟
  • باشه عشقم، ادامه بدیم.
    اینبار بعد از چند تا بوس، پریسا لبش رو گذاشت روی لب نیما و باهم لب تو لب شدن. نیما از گوشه ی چشم ما رو نگاه میکرد و منم حواسم بهش بود که یه دفعه ارشیا هم لبشو گذاشت روی لب من. نیما سرشو از پریسا جدا کرد و مستقیم ما رو نگاه کرد که پریسا دستشو گذاشت روی صورتش و لبش رو گذاشت روی لبش. نیما چیزی نگفت و لب تو لب شدن. دیگه من با ارشیا همراه شدم و شروع کردیم خوردن لب همدیگه و آروم میرقصیدیم. تا جایی که دست آقایون روی کون ما بود و آروم میمالیدن. آهنگ که تموم شد، ارشیا گفت عشقم شما اگه میخواین ادامه بدین، من میرم دستشویی و میام.
    ارشیا که رفت نیما منو صدا کرد و رفتم سمتش منو گرفت و لبم رو خورد و گفت ببخش عشقم، به خاطر من مجبور شدی بهش لب بدی.
  • من هر کاری واست میکنم عزیزم، تو راحت باش. خیلی وقته با هم نبودین و میدونم الان دلت میخواد همینجا لخت بشین.
  • آره دقیقا.
  • من بعد از شام سر ارشیا رو گرم میکنم شما برید توی اتاق یه حال کوچولو کنید. خوبه؟
  • اگه بشه که عالیه.
  • اگه اونم فهمید و خواست منو دستمالی کنه چکار کنم؟
  • پریسا گفت نیما جون به نظرم تو هم سخت نگیر، ببین ارشیا به خاطر من چیزی نمیگه.
  • تا الان ما هر کار کردیم اونم با الهام کرده و چیزی نگفتم دیگه. ولی اگه ما بخوایم سکس کنیم حتما اونم میخواد با الهام سکس کنه، اونوقت من خیلی برام سخته.
  • عشقم، گفتم به خاطر تو هر کاری میکنم، حتی اگه مجبور بشم با ارشیا سکس کنم.
  • یعنی ناراحت نمیشی؟
  • خب تو با زن اونی، مجبورم منم آرومش کنم دیگه، بالاخره منم این وسط مثل پریسا یه حالی میکنم.
  • پریسا گفت راست میگه نیما، حق داره الهامم یه حالی کنه دیگه. همش که نمیشه به خودمون فکر کنیم. تازه هر شب که نیست، فقط هر وقت چهار نفری با هم بودیم. ولی من بیشتر میام پیشت، خیالت راحت ههههه
  • از دست شما دو تا، نمیتونم به شما بگم نه. هر کار دوست دارین بکنید، فقط مواظب باشین زیاده روی نکنین. میترسم عصبی بشم و نتونم جلوی خودمو بگیرم.
  • نیما من و تو میریم توی اتاق که چشمت به الهام و ارشیا نخوره ناراحت بشی، خوبه؟
  • آره فکر کنم بهتر باشه. پس همین الان که اومد انجام بدیم، تا بعد از شام طاقتم نمیاد
  • ههههه باشه عزیزم. صبر کن چند دقیقه دیگه حالتو خوب میکنم.
    ارشیا اومد و دوباره مشغول رقص شدیم و حسابی داشتیم لبای همدیگه رو میخوردیم و نیما کون و کوس پریسا رو میمالید و پریسا هم کیر نیما رو. من و ارشیا هم توی همین وضع بودیم. پریسا دست نیما رو گرفت و گفت ارشیا نیما خجالت میکشه جلوی تو، ما میریم بقیه ی رقصمون رو توی اتاق انجام بدیم، شما هم همینجا با هم برقصید.
    دوتایی رفتن توی اتاق و نیما منو خم کرد و از پشت دامن منو زد بالا و سرشو برد توی کوس و کونم. منم پشتی مبل رو گرفته بودم و خم شده بودم. صدای آه بلند پریسا که اومد، ارشیا هم کیرشو از همون پشت کرد توی کوسم و شروع کرد به گاییدن من. منم صدام بلند شد و آه و ناله میکردم. صدای آه و ناله ی پریسا هم از اتاق میومد بیرون. چند دقیقه ای که گذشت نیما منو برد جلوی مبل و خودش نشست روی مبل. گفت بیا بشین رو به من تا لباتو بخورم. نشستم روی کیرش و لبای همدیگه رو میخوردیم و دستای ارشیا زیر کونم بود و بالا پایینم میکرد. توی همون حالت ارضا شدم و خوابیدم روی سینش. سر و کمرم رو نوازش کرد و گفت الهام جون دلم واسه کونت تنگ شده،
    سرمو بلند کردم و گفتم اتفاقا منم کونم واسه کیرت به خارش افتاده.
    خودمو بلند کردم و کیرشو از کوسم کشیدم بیرون و گذاشتم روی سوراخ کونم و نشستم روش. تا ته جا کردم و بعد روش بالا پایین میکرد و کونمو روی کیرش قر میدادم. ارشیا هم سینه هام رو میخورد و کونمو توی دستاش فشار میداد. همینطور ادامه دادیم و لب و گردن و سینه هام رو میخورد و منم آه و ناله میکردم و لباشو میخوردم و گفتم کوسمو بمال تا با هم ارضا بشیم. اونم یه دستش به کونم بود و یه دستش به کوسم. کوس و چوچولم رو میمالید و منم کیرشو تا ته میکردم توی کونم و روش قر میدادم و بالا پایین میکردم تا اول من و بعدش ارشیا ارضا شد و آبشو توی کونم خالی کرد. صدای آه و ناله ی پریسا هنوز میومد. ارشیا گفت شوهرت کمر خوبی داره، هنوز آبش نیومده.
  • آره، ولی شایدم راند دومش باشه.
    ارشیا رفت توی اتاق و گفت نیما جان پریسا خیلی دوست داره دو به تک بکنیمش.
  • آره نیما، اگه اشکال نداره ارشیا هم بیاد از پشت بکنه.
    نیما که از ورود ارشیا موقع گاییدن زنش خجالت کشیده بود گفت هر جور دوست دارید. پریسا نیما رو خوابوند و نشست روی کیرش. ارشیا هم کیرش دوباره راست شده بود و رفت از پشت کرد توی کون پریسا. منم که جلوی در اتاق داشتم نگاهشون میکردم رفتم سراغ آماده کردن شام. میز رو چیدم و منتظر بودم کارشون تموم بشه. رفتم توی اتاق و دیدم برعکس شدن. ارشیا رفته پایین و نیما بالاست. پریسا با کون نشسته بود روی کیر شوهرش و نیما داره کوسش رو میکنه. رفتم کنارشون و دست کشیدم به صورت و پیشونیه نیما و عرقشو پاک کردم و یه بوسش کردم. اونم دست انداخت دور کمرم و لبامو گرفت توی لبهاش. بعد دستمو گذاشتم روی چوچول پریسا براش میمالیدم تا حال کنه. ارشیا رونهای پریسا رو از پشت گرفته بود و توی شکمش جمع کرده بود، روی کیرش بالا پایین میکرد و خودشم از زیر کیرشو بالا پایین میکرد.
  • پریسا خوش به حالت خوب داری حال میکنه با دو تا کیر.
  • آاااااههههه خوب تو هم بیا حال کن. نه نیما؟
  • اگه خودش دوست داشته باشه من حرفی ندارم.
  • شام رو آماده کردم. حالا که نیما موافقه بعد از شام، شما شب بمونید و همینجا چهار نفری حال میکنیم. منم این مدلی رو امتحان میکنم، از حالت و آه و ناله هات معلومه خیلی حال میده، درسته؟
  • آاااااههههه آره الهام، دارم از لذت دیوونه میشم.
    به مالیدن چوچولش ادامه دادم و با نیما لب تو لب میشدم و گاهی میرفتم پایین و با ارشیا لب تو لب میشدم. تا اینکه دوتاشون آبشون اومد و پریسا رو که چندین بار ارضا شده بود و دیگه جون نداشت ولش کردن. یکی یکی رفتن دستشویی و کیرشون رو شستن و شرتشون رو پوشیدن. پریسا هم حالش بهتر شد و رفت دستشویی و شرت و سوتینش رو پوشید و رفتیم واسه شام خوردن. پریسا گفت الهام تو هم برو لباست رو دربیار مثل ما راحت باش. به نیما نگاه کردم و با چشماش بله رو داد. لباسم رو درآوردم و گذاشتم روی تکیه گاه صندلیم و با همون شورت و سوتین نشستم. نیما گفت عشقم ما توی اتاق بودیم به شما هم خوش گذشت؟
  • آره عشقم، دستش درد نکنه ارشیا جون کوس و کونم رو حال آورد.
  • پس به تو هم خوش گذشته، حالا که دوست داری تو رو هم مثل پریسا دوتایی میکنیم تا حالشو ببری.
  • ممنون عشقم، خیلی دوست دارم ببینم دو کیره چه حالی میده. به شما مردها هم حال میده دونفری یه زن رو میکنید؟
  • هیجان خاص خودش رو داره و اون هیجانه حال میده، وگرنه یه نفره راحت تره و بهتر میشه حال کرد.
  • نظر تو چیه ارشیا؟
  • اره نیما جون درست میگه، دقیقه همینطوره که گفت.
    پریسا گفت درسته تک به تک آدم راحت تره و مدلهای مختلف میشه حال کرد، ولی واسه من وقتی با دو تا کیر همزمان از کون و کوسم حال میکنم لذتم دوبرابر میشه. یعنی دو تا لذت رو همزمان دارم میبرم. واسه همین خیلی خوشم میاد و دوست دارم.
  • پس حتما باید امتحانش کنم. قربون شوهر گلم برم که بهم اجازه داد.
  • فدات بشم عشقم، قول داده بودم اون لطفت رو جبران کنم. الوعده وفا.
  • ممنون که سر قولت موندی، ممنون که هستی عشقم. نیما خیلی دوست دارم.
  • منم خیلی دوست دارم خانم خوشکلم.
    خلاصه شام رو خوردیم و دور هم نشسته بودیم حرف میزدیم. پریسا و ارشیا از ماه عسلشون و سکسهاشون واسمون تعریف کردن و ما هم یاد ماه عسل خودمون افتادیم و واسشون تعریف کردیم. آخرش قرار شد که یه دفعه چهار نفری بریم مسافرت، تفریح کنیم و خوش بگذرونیم.
    آخر شب رفتیم روی تخت و اول هر کسی با زن خودش شروع کرد و وقتی من نشستم روی کیر نیما، ارشیا گفت الهام بیام؟
  • آره بیا،
    خم شدم روی نیما و ارشیا کیرشو کرد توی کونم. خودمو بینشون جلو عقب میکردم و اوناهم همزمان توی کوس و کونم عقب جلو میکردن. اون حس لذت همیشگی اومد سراغم و با دیدن چهره ی نیما جلوی صورتم و لب گرفتن و بوسیدنش و نوازش هایی که به صورتم و کمرم میداد، لذتش بیشتر از همیشه شد، بیشتر از زمانی که داریوش و ارشیا دوتایی منو میکردن. چون الان توی بغل شوهرم بودم و روی کیرش نشسته بودم و ارشیا جلوی اون کونم رو میکرد. هم لذتش هم هیجانش بیشتر بود. خیلی حشری و شهوتی شده بودم و دیوونه وار آه و ناله میکردم و از فشار لذت داد میزدم. نیما منو بغل گرفته بود و لبش رو گذاشت روی لبم که آرومم کنه. ارشیا محکم توی کونم تلمبه میزد و منم روی کیر نیما بالا پایین میشدم. خودشم از زیر کیرش رو فشار میداد توی کوسم. پریسا سینه هام رو میمالید و بوسم میکرد. وقتی ارضا شدم بهترین ارضای عمرم تا اون لحظه بود. از لذت تمام تنم از داخل داشت میلرزید. یه خورده به من استراحت دادن تا حالم بهتر شد. ارشیا رفت کیرش رو شست و اومد، با کون نشستم روی کیر نیما و از جلو هم ارشیا کرد توی کوسم. پریسا هم چوچولم رو میمالید. سه نفری داشتن به من حال میدادن و دیوونه وار لذت میبردم. نیما منو روی کیرش بالا پایین میکرد و ارشیا هم با کیرش میکوبید توی کوسم. چوچولمو پریسا مالش میداد و دوباره تمام تنم به لرزه افتاد و با آه و ناله ی بلند ارضا شدم. ارشیا که میدونست قرص میخورم و همیشه با داریوش آبشون رو توی کوس و کونم خالی میکردن. اینبار هم آبشو توی کوسم خالی کرد و رفت خوابید توی بغل پریسا. نیما هم منو به شکم خوابوند و خوابید روی من. کونم رو گایید تا آبش اومد و همونجا خالی کرد و خوابید روی من. در گوشم گفت عشقم چطور بود؟
  • نیما خیلی عالی بود، توی عمرم تا حالا همچین لذت و همچین ارضا شدنی رو تجربه نکرده بودم. قربونت برم که اجازه دادی. خیلی دوست دارم عشقم.
    اون شب چهار نفری کنار هم یه بار دیگه هم حال کردیم و نیما با پریسا و ارشیا با من. همونجوری هم توی بغل هم خوابیدیم تا صبح…
    فردا به داریوش گفتم یه سر بیاد خونه ی ما. وقتی اومد، اول یه حالی با هم کردیم و وقتی خوابیده بود روی کونم بهش گفتم یه مدت نمیتونیم همدیگه رو ببینیم… خیلی ناراحت شد و گفت چرا عزیزم؟ چیزی شده؟
  • آره، شوهرم شک کرده و بهتره یه مدت رابطه نداشته باشیم، حتی شاید برای همیشه.
  • نه الهام این حرفو نزن، من خیلی دوست دارم و نمیتونم دیگه نبینمت. نه فقط به خاطر سکس، کلا میگم.‌
  • میدونم داریوش جون، منم دوست دارم و واسم سخته، ولی آبرو و زندگیم مهمتره. قبول نداری؟
  • درسته، حق با تویه. ولی نگو برای همیشه، حداقل ماهی یه بار با هم باشیم. اونم هر وقت خودت صلاح بدونی و طوری باشه که برات مشکلی نداشته باشه.
  • باشه گل پسر، ماهی یه بار رو میشه یه کاریش کرد. ولی بیشتر نمیتونم.
  • باشه، ممنون عزیزم، حداقل بدونم ماهی یه بار میبینمت خیالم راحته. تازه من به عشق تو و تشویقهای تو دارم درس میخونم. انتظار داشتم کمک کنی و حمایتم کنی.
  • چشم، هر کاری لازم باشه برات میکنم. تو که مامانت هست و از هر لحاظ بهت رسیدگی میکنه، منم هرکاری از دستم بر بیاد در خدمتم. ولی سکس همون ماهی یه بار بیشتر نشه.
  • باشه، دمت گرم.
    خلاصه تکلیفمو با داریوش مشخص کردم و گفتم ماهی یه بار میریم خونه ی پریسا و با هم حال میکنیم… ولی ارشیا که با داریوش رفیق شده بودن رابطه اش رو باهاش حفظ کرد و ماهی دو سه بار داریوش رو دعوت میکرد خونه و سه تایی با هم بودن. حتی چند دفعه با مادرش دعوتش کرد خونشون و اونا هم رفتن خونه ی مادرش. یه کار خوبم براش ردیف کرد و از شهرداری اومد بیرون. حتی منم به خاطر این کار ارشیا ازش تشکر کردم.
    سکسهای داغ ما چهار نفر با هم هر چند روز یه بار خونه ی همدیگه ادامه داشت و بارها با هم مسافرت رفتیم… الان یک سال از ازدواج پریسا و ارشیا گذشته و تا حالا بدون هیچ مشکلی کنار هم با خوشی و شادی زندگی کردیم و چهار نفرمون مثل یه خانواده هستیم. هر وقت نیما برای من هدیه ای میخره لنگه ی همون رو واسه پریسا هم میخره و ارشیا هم دقیقا همین کارو میکنه. پدر مادر من و نیما گیر دادن که بچه دار بشین تا ما نوه ی خودمون رو ببینیم. ما هم تصمیم گرفتیم تا آخر امسال یه کاریش کنیم و بچه دار بشیم. داداشم هم داره ازدواج میکنه و هیچ وقت رابطه ای که داشتیم رو به روی هم نیاوردیم. از رابطه ی من و داداشم غیر از داریوش کسی خبر نداره و از رابطه ی داریوش و مادرش هم غیر از من کسی خبر نداره. البته این چیزیه که داریوش گفته، ولی حدس میزنم داریوش مادرش رو با ارشیا شریک شده و ضربدری میزنن. ولی هیچ وقت به من چیزی نگفتن و این فقط یه حدسه.

نوشته: الهام


👍 16
👎 2
56701 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

944439
2023-08-27 00:48:15 +0330 +0330

من عاشق ضربم ولی یه زوج خوش فیس پیدا نکردم

0 ❤️

944445
2023-08-27 01:27:47 +0330 +0330

خیلی داستان عالی و جالب بود دمت گرم رفیق

0 ❤️

944493
2023-08-27 09:24:32 +0330 +0330

الهام عزیز قسمت‌های قبلی ناقص هست داستانتو نمیتونم بفهمم الهام ۱ و ۲ هست ۳ تا ۵ نیست میشه کمک کنی پیدا کنم

0 ❤️

944501
2023-08-27 10:58:44 +0330 +0330

لینک قسمت‌های قبلی رو بگذارید لطفا .

0 ❤️

944885
2023-08-30 00:18:28 +0330 +0330

ما اکژر شهر ها ضبدری رفتیم

0 ❤️

944888
2023-08-30 00:20:01 +0330 +0330

ما اکژر شهر ها ضبدری رفتیم

0 ❤️

944927
2023-08-30 04:33:51 +0330 +0330

خیلی شلوغ بود، این وسط مسطا مردا احیاناٌ کون هم دیگه نذاشتن؟!

0 ❤️

977446
2024-03-30 07:13:17 +0330 +0330

عالی بود. ممنون که ادامه ی داستان رو نوشتی. امیدوارم زندگیتون همینطوری پر از لذت و شادی ادامه پیدا کنه.

0 ❤️