انتقام تلخ

1402/08/03

نگاه به گوشیم انداختم چقدر زنگ زده بودن از کلانتری
خدایا من دیشب چیکار کرده بودم چرا از عصبانیت خودم جسمم و روحم رو ترکونده بودم
ماجرا از این قرار بود که منو حسام یکسالی از ازدواج مون می‌گذشت با عشق ازدواج کرده بودیم عشق در یک نگاه ، حالا سر هر موضوعی دعوامون میشد از لباس و تیپ و خوابیدن و خانواده بگیر تا یه آب خوردن ساده، بار آخر دعوا شدیدتر شد به زد و خورد کشیده شد صدامون بیش از حد بالا بود یهو صدای زنگ اومد حسام با عصبانیت در رو باز کرد ، صدای مرد بود که می‌گفت مشکلی پیش اومده حسام گفت به تو ربطی نداره و در محکم بست و ادامه دعوا یک ربع بعد دوباره صدای آیفون اومد اینبار حسام با عصبانیت شدید سراغ در رفت
مامور پلیس بود ، من هم که صدای گریه ام خونه رو برداشته بود گوشه لبم خون میومد ، یک آقای فوق العاده خوشتیپ با شخصیت پشت مامور پلیس وایساده بود حدس زدم خودش بوده که بار اول اومده ببینه چه خبره و بار دوم پلیس رو اطلاع داده ،
مامور ها سراغم اومدن گفتم امنیت جانی ندارم و حسام رو بردن که فردا برم شکایتم رو مطرح کنم اون آقا بعد رفتن مامور ها اجازه ازم خواست بیاد داخل ، برای من دیگه پرستیژ و آبرو مهم نبود چون روسری سرم نداشتم از بس موهای خرماییم رو حسام کشیده بود لباسم پاره شده بود سگک سوتینم از پشت کنده شده بود …
پذیرفتم و اومد خونه از بیچارگی خودم با صدای بلند گریه کردم ، اون مرد غریبه اومد کنارم نشست و سرم رو تو آغوشش گرفت، هیچ حس گناه یا حرام بودن نداشتم من نیاز به آغوش داشتم
گفت عزیزم آروم باش من اینجام کنارتم همسایه جلو ساختمون تونم اینقدر صدا زیاد بود حس کردم الان یه نفر کشته میشه خانوم به این خوشگلی نباید کتک بخوره ، دستاشو رو پشت کمرم حرکت داد از کتک های حسام درد میکرد ، هیچ‌کس گناه نداشتم خودم رو سزاوار این آغوش میدیدم،
سرم رو بالا گرفت گوشه لبم رو از خون پاک کرد صورتش رو چسبوند به صورتم… آخ چه عطری زده بود لباش رو گذاشت رو لبم و خورد اسمت چیه گفتم دیبا
منم امیر هستم ، سخت در آغوشم گرفت بدون مقاومت لباسم رو بالا زد و صورتش رو وسط سینه هام چسبوند شروع کرد به بازی و خوردن تو کاناپه ولو شده بودیم دستش رو رسوند به جایی که نباید میرسوند داغ شدم با دستش ماساژ میداد کسم رو ، در یک آن این همه درد و کتک جاش رو داده بود به لذت ممنوعه ، من چشام رو بسته بودم ذهنم درگیر رفتن حسام آشغال بود و یه مردی که اصلا نمی‌دونم کیه ، کیرش رو کرد داخل کسم اشکم سرازیر شد چون اون یک غریبه بود و حسام نبود ، حس لجبازی داشتم دوست داشتم بچزونم حسام رو انتقامم رو میخواستم ازش بگیرم تلاقی همه کتک ها
چشام به سختی باز میشد تیره و تار امیر رو دیدم که پیرهن سفید وکت مشکی و یک کراوات سرمه ای و کیر بزرگی که در حال رفت و آمد بود به داخل کسم و هر دو پاهای من رو شونه اش سرعت تلمبه هاش شدید شد پوزیشن رو عوض کرد منو داگی کرد باسنم تو دستاشو کمرم رو محکم گرفته بود و با نعره خالی کرد توم افتاد کنارم پنج دقیقه بعد کسم تو دستاشو بود و تند تند برام میمالوند ، لذت شدید با حس انتقام قاطی شده بود ارضا شدم اون لحظه احساس کردم بهترین ارضا زندگیم بود، خواب آلود شده بودم حس سبکی داشتم ، صدایی تو گوشم گفت ، خیلی جیگر بودی چسبید بهم ، دیگه دعوا نکن با شوهرت… پیشونیم رو بوسید صدای بسته شدن در اومد و اون غریبه رفت و من تخت گرفتم خوابیدم از عالم جدا بودم انگار…
چشم باز کردم خودم رو جمع کردم ساعت ۱۲ ظهر بود از کلانتری سی دفعه زنگ زده بودن…
کاملا ماجرای واقعی

نوشته: گلی


👍 4
👎 9
13801 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

954461
2023-10-25 23:36:31 +0330 +0330

والا خدا شانس بده همیشه یه خوشتیپه کیر کلفت آمادست وسط غم و ناراحتی و بدبختی بکندتون همه هم سریع وا میدن

چرا یه دونه از این مردا وسط بدبختیای ما سر نمیرسه

0 ❤️

954490
2023-10-26 01:12:26 +0330 +0330

خب احتمالا اون یارو کت و شلواریه کچل نبود؟؟
اخر کار نگفت من عمو جانی ام دفعه بعد تو نقش رئیس کلانتری کسو کونت رو یکی میکنم🤔🤔🤔

0 ❤️

954507
2023-10-26 03:07:58 +0330 +0330

چرا تقصیر گردن دعوا و شوهر بدبخت انداختی ، طرف اومد وسط کار مالوند و خوابوند و تا دسته توش شپوند تو ام که خوشحال ، بعد شوهر بدبخت حق داشته به چنین کرم هرزه ای گیر بده ، معلوم نیست چه ها کردی ، تو زیاد شهوانی آمدی فکر کردی شوهر خوب مردی که پشت سر زنش راه بیوفته ، زنه رژه بره مرده حال کنه و بعدم جلو شوهرش کون بده اونم حال کنه ، معلوم نیست چه هرزه ای هستی که همسایه آمد تو بدون بسم … تو بغل و لب و لخت کردن ، تو ام که خوشحال فقط تونستی بهانه دادن شرافت و پاکی یک خانم ( توکه خانم نیستی ) با یک کلمه انتقام پاک کنی ، امثال تو قبل ازدواج باید به طرف بگن دنبال مرد نیستن ، دنبال کونی بی‌غیرت هستن که کنار هم کون بدن .
تو شهوانی هم به این راحتی کص نمی‌دن ، تو صاحب رکورد به عنوان ، شلترین و هرزه ترین جنده شهوانی شدی .

2 ❤️

954512
2023-10-26 03:37:30 +0330 +0330

حس انتقام که نبوده یاد جونیات افتادی یه حالی به یارو دادی حالا گردن اون بدبخت حسام میندازی حتما یه کاری کرده بودی داشتی کتکشو میخوردی عجیجم

1 ❤️

954528
2023-10-26 05:58:47 +0330 +0330

جنده دوزاری

0 ❤️

954540
2023-10-26 06:51:20 +0330 +0330

خب ، چقدر عالی بود

طرف توی خونه با کت شلوار و کراوات نشسته بود ، بعد میاد با کت شلوار و کراوات هم سکس میکنه ، حتما یه کیف هم دستش بود ، عینک آفتابی هم داشت 🤣🤣🤣🤣

خدا وکیلی چی میزنید که فقط تا یه جای داستان حالتون خوبه ، بعد مغزتون ارور میده 💩💩💩

2 ❤️

954583
2023-10-26 12:25:15 +0330 +0330

مرده چه خایه ای داشته چه جراتی

0 ❤️

954733
2023-10-27 08:24:19 +0330 +0330

خدایش تنها نجات این چرندیات یه صابون یا یه خدردوازلیلن تا چرت تحویل مردم ندید تاممممام

0 ❤️

954800
2023-10-27 18:44:03 +0330 +0330

میدونی چیه تو یک جند هستی دختر جون و اینو به هرکی هم بگی باور میکنه جاکش با شوهرت دعوا کردی درست خوب پیش میاد این توی هر خوانوده ی است اما اینکه ۱۰ دقیقه بعد از رفتن شوهر کسکشت کص بدی یکم منو آزار میده بابا بخیال من کیرم تو این شانس و این وب سایت و تو بابا بخدا یکی بیاد به من هم بده و با تشکر

0 ❤️