اولین برده: توله فمبوی من

1402/03/15

سلام
میسترس الی هستم
۳۲ ساله و میخوام این داستان منتشر کنم
چون خیلی برام لذت بخش بود اگر دوسش داشتین برام کامنت بزارید.
مدت‌ها بود که به دنبال یک توله خوشگل میگشتم، یکی که خیلی بترسه و التماسی باشه. یه روز از یک گروه رل یابی یه فمبوی بهم پیام داد، اولش سعی می‌کرد عصبیم ‌کنه که ببینه میخوام چکارش کنم، اما خونسرد بودم و برای آشنایی باهاش قرار گذاشتم.
توی یک پارکی باهام قرار گذاشت، منم که حال پیاده روی نداشتم وقتی رسیدم بهش گفتم بیا تو ماشین ببینمت.
با استرسی که کاملا از چهره اش مشخص بود نشست صندلی شاگرد و اصلا نگام نکرد، به جای اون، من برندازش کردم.
لاغر نبود اما چاقم نبود یکم بر و بازو داشت و خوشگل بود.
ی شلوار تنگ سفید پوشیده بود با ی تیشرت ساده رنگی رنگی که خوشگلش کرده بود. صورت بیبی نازی داشت، لباش بدجوری قلمبه و صورتی بود. یه گوشواره کوچیک انداخته بود توی گوشش و آروم دستم بردم سمت سرش که نازش کنم، یهو پرید گفت میخواین بریم ی چیزی بخوریم؟! حدودا ۲۳_۲۴ ساله بود اما خیلی کوچیکتر میزد. عجیب رون پاهاش دلبری می‌کرد پدرسگ، بهش گفتم حالا چی میخوای بخوری ؟ نگام کرد هیچی نگفت و بعد کلی مِن مِن گفت نمیدونم!
ساکت بود و منم ی موزیک گذاشتم و بردمش خونه!
تا خود آپارتمانم، مطیعانه دنبالم اومد. مثل ی توله سگ دنبالم میدویید و یکم جلو میفتاد، وامیستاد تا برسم بهش. جلو در آپارتمانم که رسیدم وایساده بود تا کلید پیدا کنم، دست کشیدم رو سرش کلی کیف می‌کرد اینکارو میکردم، داشتم در باز کردم کشیدمش تو بغلم و لپ کونش کشیدم، ی جیغ یواشکی زد و منم هلش دادم تو خونه. از خجالت سرخ شده بود اما خوشش اومد توله‌سگ!
گذاشتم یکم تو خونم بچرخه تا براش یه اسنک آماده کنم، بعد صداش زدم که بیاد پیشم، بهش اشاره کردم که بیاد بشینه رو پام.
کون خوشگلی داشت، خیلی گرد و کتک خورش ملس بود.
وقتی داشت اسنکش یواش یواش می‌خورد باهام حرف می‌زد از دوستانش می گفت و مهمونایی که رفته، من شروع کردم به مالوندن پاهاش و بدنش. ی ربعی حرف می‌زد من نوازشش میکردم، بدن خوشگل و گرمی داشت. توله آرومی بود، غذاشو می‌خورد، که یهو فهمید دستم رفته سمت نوک سینه اش. سفت شده بود. منم عاشق نوک سینه ای هستم که کوچیکه و زود سفت بشه، تقریبا اسنکش خورده بود که لباسش درآوردم و برش گردوندم سمت خودم و سینه‌هاش یکم خوردم، … از فشار میک لبام بی‌حال شده بود، داشت طاقتش از دست می‌داد… که بلندش کردم بردمش سمت کاناپه، ولو شد رو مبل. من تی‌وی رو روشن کردم چون تایم سریالم بود و منتظرش بودم. برگشتم ببینم در چه حالیه دیدم داره نگام میکنه، بهش اشاره کردم بلند شه و شلوارشو دربیاره. بدون معطلی انجامش داد. گرفتمش تو بغلم، کیرش بلند شده بود، یکم مالوندمش و به پشت خوابوندمش روی میز جلو کاناپه، سرش کج کرد سمتم که بهم بگه باکره است. من همون موقع شروع کردم با روغن سوراخ کونشو مالوندن، از خیس شدن کونش قلقلکش اومده بود، شروع کرد وول خوردن. یه در کونی محکم بهش زدم و یه جیغ کشید. بلند شدم و رفتم یکم اسباب بازی براش بیارم. یکم جیغ جیغو بود منم اعصاب صدای جیغو ندارم. یکم با دیلدو باهاش بازی کردم و با شروع سریالم شروع به کردنش کردم. بدجوری ناله می‌کرد… منم لذت میبردم، وقتی تلمبه میزدم تو کونش از درد لبه میزو میگرفت و التماسم می‌کرد که تمومش کنم. با چندتا در کونی محکم ساکتش میکردم، با روغن بیشتری ادامه دادم، تقریبا برای ۴۵ دقیقا کردمش، خیلی بی حال بود و من هنوز میخواستم بکنمش.
آوردمش تو بغلم و بوسش کردم خیلی تو بغلی جذابی بود، یکم بعد دوباره شروع کردم به کردنش و گاهی که صداش بلند می‌کرد میزدم در کونش که خیلی دوست داشتمش. کون نرم سفیدی داشت خیلی بدنش داغ بود و کونش تقریبا سرخ سرخ شده بود.

نوشته: میسترس الی

این داستان ادامه دارد…


👍 22
👎 9
27801 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

931661
2023-06-05 23:46:58 +0330 +0330

بیشتر به بچه بازی میخورد تا برده بازی😂😂

6 ❤️

931678
2023-06-06 00:38:49 +0330 +0330

نگارش اصلا خوب نبود و بیشتر به داستان خیالی میخورد تا واقعی چون هیچ کدوم از معیار های اس ام رو نداشت
وسط رابطه سریال دیدن اخه؟😐

2 ❤️

931701
2023-06-06 02:08:51 +0330 +0330

خیللللللی باحال بود ایول لذت بردم از خوندنش،شبم رو ساخت 😍

0 ❤️

931712
2023-06-06 03:52:41 +0330 +0330

فمبوی اسم جدید کونیاس؟

0 ❤️

931752
2023-06-06 08:45:01 +0330 +0330

ایول خیلی قشنگ بود

0 ❤️

931781
2023-06-06 12:28:04 +0330 +0330

پیدا کردن پارتنر میسترس توی ایران سخت ترین پارتنر یابیه،برده ها و فوت فتیش ها توی ایران خیلی سختی میکشن از این موضوع.من خودم چند ساله توی تبریز و اطرافش میگردم نمیتونم پیدا کنم.

2 ❤️

931838
2023-06-06 20:18:16 +0330 +0330

فانتزی قشنگی بود خوشم بود

0 ❤️

931878
2023-06-07 01:52:02 +0330 +0330

😐😐😐 این الان چی بود؟!

0 ❤️

931929
2023-06-07 07:52:58 +0330 +0330

منم نوک پستونم شق میشع و کوچیکه

0 ❤️

931958
2023-06-07 13:20:12 +0330 +0330

خیلی خوبه که بدونن رابطه اس ام ارباب برده همیشه قرار نیست خشن باشه یه بردگی عاشقونه🙂

1 ❤️

931971
2023-06-07 15:30:01 +0330 +0330

برده بیغیرتم
میسترس فمدام اگه هست بگه

0 ❤️

953872
2023-10-22 07:22:50 +0330 +0330

عاشق این فانتزی هام

0 ❤️

967135
2024-01-18 00:23:11 +0330 +0330

سکسی بود بیبی

0 ❤️

979816
2024-04-15 13:38:22 +0330 +0330

اووم

0 ❤️