اولین زوج (۲)

1400/09/23

...قسمت قبل

دو تا از خواننده هاکه به من خورده گرفتم اولا ویروس اچ ای وی ۸ روز بعد ارتباط قابل تشخیصه از طریق ازمابش پی سی ار .من از استرس زیاد فکر میکردم دردی که گرفتم نشونه اچ ای وی هست   ولی بعدا متوجه شدم که مصرف شیشه برای باراول باعث بدندرد میشه(من اینا رو بعدا فهمیدم)
داخل پرانتز بگم که من از وقتی با شیرین ومسعود چت میکردم موقع خواب با خانمم در رابزه با سکس گروهی حرف میزدم حتی ی عکس بدون صورت از شیرین وشوهرش داشتم نشون خانمم میدادم . خانمم فکر میکرد من برای حس گرفتم این حرف ها رو میزنم
ادامه داستان
من از ترس ایدز با خانمم سکس نمیکردم ۲۰ روزی گذشت که خانمم اعتراض کرد و گفت چرا پا نمیدی برا سکس واقعیت وبهش گفتم
گفتم رفتم با اون زنو شوهره که عکسشو نشونت میدادم رابطه داشتم  و میترسم مریض شده باشم (باورش برا خواننده داستان سخته)
خانمم خیلی ناراحت شد کلی گریه کرد و و میگفت باورش نمیشه من با کسی دیگه رابطه داشتم
فردامن اداره بودم که زنگ‌زد وگفت رفته وکتر روانشناس و موضوع رو بهش گفته اون گفته بود چه شوهر نامرد وبی چشم و رویی داری(دکتر خانم بود)بهش گفته بود که شوهرت بره ازمایش پی سی ار بده  مشخص میکنه
دیگه دعوای منو خانمم شروع شد بهش گفتم اگه دوس داره جدا بشیم ومن نصف خونه روبهش میدم وماهیانه هم مبلغی پرداخت میکنم واگه زندگیشو دوس داره میتونمیم ادامه بدیم ولی به کسی موضوع رو نگه .دیگه وقتی زیادی دعوا بالا گرفت گفتم برام مهم نیست به هر کس میخواد بره بگه
خانمم با من کنار اومد ازمابش هم دادم وجوابش منفی بود (البته ۷ روز طول کشید جواب ازمایش بیاد که سخترین روز های زندگی من بود)دیگه به خانمم قول دادم که ادامه ندم ولی خوب اتو دست خانمم داده بودم وهمیشه توی مجادله ها بهم تیکشو مینداخت
میگن توبه گرگ مرگه
من به رابطه با شیرین ومسعود ادامه دادم بهمن ۹۸درفتم خونه شون دیگه خبری ازشون نبود بعد شش ماه پیام دادن (فقط موقعه فاز گرفتن تلگرامشونو روشن میکردن) شب ساعت ۱۲ بود گفت برم داروخونه وچند تا قرص(یادم نیست اسمش چی بود)و کاندوم خاردار بگیرم ببرم 
رفتم خونه ویدم بچه دومشون به دنیا اومده یکماهش بود
خیلی بد گذشت چون بچه گریه میکرد و کلا نفهمیدیم چه جوری حال کردیم 
از مهربونی وخوش سکس بودن شیرین هر چی بگم کم گفتم واقعا عاشق سکس بود نه برا بیزینسی روز
شوهرش دیونه وار عاشق دیدن سکس شرین بود
خیلی و قت ها میگفت اگه من میتونم یکی یا دوتا از همکارام وبهشون معرفی کنم .که من طفره میرفتم
ی روز صبح ساعت ۶ بهم پیام دادن برم پیششون من شیفت شب اداره بودم با بدن خسته رفتم وقتی شروع کردیم من سریع ارضا شدم وشیرین خیلی ناراحت شد واین اخرین رابطه من بود ویگه هیچوقت شیری قبول نکرد من برم پیش اونا و دلیلشم این بود که میگفت سایز ۱۸دبه بالا دوس داره الن یکساله هر چی التماس میکنم قبول نمیکنن
ولی با این وجود من با زوجهای بیزینسی رابطه دارم ولی هیچکدوم ح اون حسو بهم نمیده واقعا شرین وشوهرش بهترین بودن وهستن

نوشته: عای


👍 0
👎 8
24201 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

847844
2021-12-14 00:51:30 +0330 +0330

برای چی این کسشرو نوشتی؟
واقعا هدفت چیه؟

1 ❤️

847907
2021-12-14 08:44:53 +0330 +0330

بابا ولش کنین اینجا همه کسشعر مینویسند مگه تنها اینه . صد در صد داستانها تخیلات محض هست انتظار دارید یکی بیاد واقعیت زندیگشو بزاره تو سایت؟

0 ❤️

847955
2021-12-14 23:30:22 +0330 +0330

بابا ایدزی کوس گفتی تو با دول دولت میرفتی میکردی یهو شیرین گفت من بهت نمیدم دودولت کوچیکه فقط چطوری سری قبل ی زن چاق رو از کون میخواستی بکنی خیلی سخت بود و نتونستی دودولت را کامل توش کنی دیدی کوس گفتی کونی

0 ❤️