اولین گی زندگیم

1400/01/20

سلام اسمم آریا قدم ۱۷۷وزنم ۶۳ رنگ پوستم سفید اولین باره ما دارم داستان مینویسم کمپ زیاد شو به بزرگی خودتون ببخشید.
داستانی که می‌خوام براتون تعریف کنم تقریبا برمیگرده به ۱سال پیش که من ۱۷سالم بود اسم دوستم سینا هستش قدش اونم تقریبا مثل خودمه اوایل تابستون بود مدارس تازه تعطیل کرده بودن (می‌دونم اون موقع هم کرونا بوده ولی دیگه با درسا کاری نداشتیم و خیالمون راحت بود) منو سینا از اول ابتدا یی باهم رفیق بودیم و خیلی باهم راحت بودیم بعضی وقتا همو انگشتم میکردیم و از این شوخیای خرمی که خودتون بهتر میدونید ما باهم به سالن فوتسال میریم بازیمونم خوبه مثل برادران تاچی بانا هستم 😂به قول هم تیمی هامون چون به هم دیگه خیلی خوب پاس میدیم و گل می‌زنیم یه روز که داشتیم بازی میکردیم یکی به سینا تکل خطرناکی زد و سینا اوفتاد زمین پاش یکم خراش ورداشت و یکم درد میکرد آقا سینا خودشو تعویض کردو یه بیست دقیقه بعد بازی تموم شد ما لباسامونو عوض کردیم (موقع عوض کردن لباس همیشه سینارو دید میزدم اونم بهم تیکه مینداخت که جون چه پسری و بخورمت منم همیشه جوابشو میدادم که بی جواب نمونه)و رفتیم سوار ماشین شدیم که بریم خونه دیدم که کم کم سینا داره از درد به خودش میپیچه اون موقعی که تو سالن بودیم بدنش گرم بودو هیچی حالیش نبود تازه درد داشت خودشو معلوم میکرد خونه سینارو بردم خونشون رسوندم که هرچی در زدیم کسی درو باز نکرد سینا زنگ زد به مادرش که مادرش گفت ما امشب مهمونی دعوتیم بهت هرچی زنگ زدیم گوشیتو ورنداشتی لباساتو عوض کن بیا که سینا گفت گوشیم رو سایلنت بوده نفهمیدم و امشب نمیتونم بیامو مادرشو پیچوند نگفت که پاس آسیب دیده مادرشو گفت کلیدا کنار گلدونه و از بالا دیوار بره سینا قطع کردو بهم گفت که پام اینطوریو کسی خونمون نیست برو از بالا دیوار و درو باز کن که منم به شوخی گفتم بعدش باید بهم کون بدی که خندید گفت برو حالا منم درو واسش باز کردم میخواستم برم که سینا بهم گفت بریم خونه یه چیزی بخوریم منم قبول کردم و رفتیم داخل سینا رفت داخل آشپز خونه میخواست آب پرتقال بیاره که تو اون هوا میچسپید منم رفتم دنبالش به و یه انگلی کردمشو گفتم پات چطوره گفت بهتره گفتم قرارمون که یادت نرفته که گفت کدوم قرار گفتم درو واسه چی واست باز کردم که گفت برو گمشو آب پر تقالارو ورداشتو رفتیم تو حال نشستیم خوردیم سینا رفت یه پماد آوردو گفت بی زحمت اگه میشه واسم رو پام بمال از از اونجایی که شلوار لی پاش بود نتو نست زیاد پاچه شلوار بکشه بالا بهش گفتم شلوارتو در بار راحت تری شرت که پاته قبول کردو شلوارشو کشید پایین من یه تیکه بهش انداختم و پماد گرفتم داشتم واسش میمالوندم که یهو شیطون رفت تو جلدم دل زدم به دریا واسش کله پاشو پمادی کردم خودش هیچی نگفت انگار خودش خوشش میومد که یهو کیرشو از زیر شورتش گرفتم شق کرده بود یه نگاه بهم ردو منم یه نگاه بهش کم کم صورتمو بردم جلو و از هم لب گرفتیم لباسامونو در آوردیم واسه هم با دست ساک می‌زدیم که بهش پیشنهاد کردم هم زمان دراز بکشیم و هم زمان کیرا مونو بخوریم که قبول کردو اسم پوزیشنشو نمیدونم چیه ولی چه حالی میداد کلا تو فضا بودم که کم کم رفتیم سر اصل کاری به سینا گفتم به جلو دراز بکش و‌ یکم از پماد ورداشتمو مالیدن به سوراخ سیناو کیر خودم گفت که یواش بکنی گفتم حله در کیرمو بردم رو سوراخ کون سینا که تا سرش رفت سینا داد زد و گفتم درد داره منم بلند شدم و گفتم پس حالت داگی بشینه اونجوری بهتره همین کارو کردو این دفه اول انگشتمو کردم داخل سوراخش بعد دوتا انگشتمو بعد سه تا انگشمو که سوراخش یکم جا باز کرد ولی می‌گفت درد داره که انگشتامو کشیدم بیرون کیرمو این دفه با یه فشار کردم داخل سوراخش و تلمبه میزدم درد میلاد تبدیل به ناله شد منم که خوشمم میومد سریع تر مردمش چون تا خیری نزدم بودم بعد چهار پنج دقیقه آبم بومدو همشو ریختم داخل سوراخش که سینا گفت حالت نوبت منه که بکنمت منم گفتم باشه بهش گفتم عین کارا منو بکنه چون منم تا حالا ندادم گفت باشه اونم اول اول انگشت کرد بعدش با کیرش روی سوراخ کونمو میمالیدو بازی میکرد و گفت بیا اول یکم بخورش فک کنم خوشش اومده بود که براش ساک میزنم براش خوردم‌ و یه چند بار اوق زدم و حسابی کیرشو خیس کردم کیرشو یواش یواش کرد داخل کونم منو حسابی کردو چنتا پپزیشنم عوض کردیم و آخر سرم آبشو آورد ریخت تو دهنمو واسش همشو خوردم و رفتیم حموم همو شستویم با هم قرار گزاشتیم که همیشه با هم باشیم از اون موقع به بعد باهم تقریبا دو هفته یه بار سکس میکنیم بهترین خاطره عمرم بود دوستان پست اوله خواهشن بترکوند تا من سکس های بعدیمو هم براتون بنویسم .

نوشته: آریا


👍 15
👎 12
11201 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

802627
2021-04-09 00:28:21 +0430 +0430

اههههه چندش کیری

0 ❤️

802631
2021-04-09 00:34:05 +0430 +0430

قبل از این که داستانت رو بفرستی یه بار میخوندیش خب.
چند جا غلط املایی داره.

1 ❤️

802648
2021-04-09 00:52:53 +0430 +0430

خیلی قشنگ نوشتی بترکوندیم با دست ساک زدی اصلا نفهمیدیم چی شد

2 ❤️

802669
2021-04-09 01:20:34 +0430 +0430

داستانت اونقدر خوب نبود که اون بالا لایک بدم همینجا بگیرش 👍

1 ❤️

802803
2021-04-09 19:25:23 +0430 +0430

ماجرایی که نوشتی خاطره بود. معمولا خاطرات از این نظر که واقعیت دارن خیلی خوب هستن. اما باید درست تعریف بشه. البته تعریف کردنت بد نبود اما بد نوشتی. اینکه اولین بارت بود می نوشتی دلیل نمیشه که تعداد زیادی غلط تایپی داشته باشی. علامت گذاری هم که اصلا نداره. حتی اخر جمله ها نقطه هم نداره. بالاخره بیسواد یا کم سواد که نیستی. الان آخر دبیرستان هستی و صدها انشا نوشتی. آیین نگارش خوندی.
همیشه قبل از فرستادن نوشته هات، خودت بخون و اشکال ها رو درست کن. در اینصورت نوشته هات تبدیل میشه به مطالب پر مخاطب و استقبال زیادی میشه. لایک هم می گیره.
اینجا رحم نمی کنن توی فحش دادن. حتی اگر شکسپیر هم بیاد مطلب بنویسه بهش فحش میدن. حالا چرا به تو لطف کردند نمی دونم.
به هرحال بنویس اما با دقت بنویس.

0 ❤️

802808
2021-04-09 21:19:05 +0430 +0430

لامصب لااقل ی نقطه نذاشتی دلمون خوش بشه.همه رو ی نفس رفتی😂

0 ❤️

802819
2021-04-09 23:25:48 +0430 +0430

آخ این پسرا تو نوجوونی چقد کردنی و نازن !

0 ❤️

802827
2021-04-10 00:04:40 +0430 +0430

😐 پا زخم میشه پانسمان میکنن کسخول نه پماد.

0 ❤️

802900
2021-04-10 01:56:24 +0430 +0430

دوطرفه خوشم نمیاد

0 ❤️

802915
2021-04-10 02:55:28 +0430 +0430

دوستان ببخشید اگه غلط املایی داشت آخه گوشیم خود به خود خودش بعضی از کلماتو مثبت درست میکنم منم خصته شدم از بس نوشتم نگاه نکردم

0 ❤️

802978
2021-04-10 12:53:57 +0430 +0430

milad? sina? kos keshe jaqi

0 ❤️

803102
2021-04-11 00:51:39 +0430 +0430

کیرم تو سطح تایپ کردنت.

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها