اینستا

1401/11/26

سلام یه داستان سریع میگم ولی جالبه
یکی رو تو اینستا فالو کردم اسمش نمیگم 😅
بعد چند روز یه استوری گذاشتم ریپ زد از این گلا 🌸فرستاد
منم لایک کردم
بعد هی استوری میذاشت من ریپ میزدم😅
بعد کم کم سر بحث باز شد دوست شدیم
خوشش آمده بود ازم
بعد کم کم برام پست میفرستاد کم کم عاشقانه شد
یکم گذشت بعد پستای ورزشی بعد رقصیدن دخترا
بعد سکسی شد
بعد چتامون سکسی شد
هیچی دیگه یروز تا صبح بحث سکسی شدو
بعد گفت من دلم میخواد
گفتم چی ؟
گفت همون ک تو شلوارت داری
گفتم باشه میدم
عکس بده گفت نه حضوری میبینی
منم از خدا خواسته گفتم :
چیکار کنیم
گفت نمی دونم
گفتم خونه بگیرم میایی؟
گفت اره
من از فرصت استفاده کردم یجا خونه گرفتم
خیال میکردم فیکه
هی میگفتم یعنی میخواد بده بهم 😅
امد جدی جدی آمده بود
رفتیم تو
اون چیزی ک فکر میکردم نبود ولی دیوار باشه سوراخ باشه
نشستیم رو مبل همو نگا کردیم خندمون گرفت
بعد من رفتم جلو بوسش کردم
گفت شیطون هیچی دیگه سینه‌هاش گرفتم فشار دادم
گفتتت اخخخ دردم گرفت
گفتم خو در بیار دیگه
گفت نعععع عیبههه
گفت هااااااا در بیار
مانتو شو باز کرد تیشرتشو کند با سوتین نشست گفت همین بسته
گفتم چییییی سوتین کشیدم فکر کنم پاره شد 😅
گفت اعععع چسبیدم لهش یکم جی جیهاش خوردم اخ اخ ممه نبود ک ژله بود
یکم لب و عشق بازی
دستمو کردم تو شلوارش هنو خیس نبود
یکم مالیدم دیدم ن کویره چرا خیس نمیشه
منم افسار بریدم
بلندش کردم
یجوری شلوارش آوردم پایین مث اینکه شیر آهورو بگیره
گفت نکننننن
شلوار در آوردم کلوچه رو دیدم گفت سلاممم تپلیی خندش گرفت 😅
یکم دیگه براش مالوندم
دیدم داره بهش مزه میده
گفتم تکه بده به مبل رفتم براش یکم خوردم داشت کیف دنیا می کرد با زبون براش هنر نمایی کردم
دستشو کرده بود تو موهامم تو یه حال کثیفی بود
گفتم بسه تیشرتمو در آورم شلوارمو در آورم شرتمو در آوردم برگشتم سمتش
گفت یا علیییییییییی این چیع
گفتم پتروسه
گفت فقط بوس میکنمااااااا
گفتم بوس چیع حداقل سرشو بخور گفت نععع چندشم میشهعععع
من گفتم باشه رفت بوس کنه یهو فشار دادم 😅
دندوناش بسته بود نمیزاشت بره تو دهنش منم به لبش می‌مالیدم به لثش می‌مالیدم
آخر نذاشت ولی سرش خیس شد
گفت بسه دیگهعععععع
گفتم پرده داری گفت ن بابا
فقط تو نریز
رو زمین دراز کشید پاشو داد بالا
گفتم آماده ایی گفت اره خیلییی بعد خندید
رفتم روش بغلش کردم بوسش کردم همینجوری بوس کردم تا پایین
بعد با سرش یکم چوچلوشو مالیدم اروم گذاشتم تو
یه آه از ته دل کشید داغ بودااااااااا انگار کیرمو کرده بودم تو بخاری
کم کم بیشتر کردم هی بیشتر کردم نفس نفس افتاد گفت آروم آروم تر
من ک حالیم نبود میزدم میزدمااااااا
چشمتون روز بد نبینه یجور میزدمممممم ک گفت بسه تورو خدااا پاره شدمممم
من ک تازه داشت بهم مزه میداد پاهاش جم کرد گفت اینجوریی ن
تو دراز بکش من بشینم روت
گفتم باشه
من دراز کشیدم آمد نشست روم گفت وحشسسییی
یکم دلبری کرد سرشو گرفت نشست روش
آروم آروم بالا پایین می‌کرد
گفتم این چیع گفت سکس گفتم این سکسه یا خاله بازی
کمرش گرفتم دوتا محکم زدم گفت نکننن دردم میاد همینجوری میزدم
گفت نمی تونممممم دوباره برگشتم تو حالت قلبی تو پوزیشن قبلی همینجوری میزدم دوتا پاش چسبوندم به سینش تا تع میکردم تو یم اخ آوخ کرد منم ول کن نبودم همینجوری میزدم این دید کاری نمیتونه بکنه چشماش بست
یهو دیدم دندوناش بهم فشار داد بازومو چنگ گرفت چشماش بسته بود
یه کوچلو لرزید
گفتم تشنج کرداااا😅ول کردم گفتم الا میمیره کیرمو در آوردم گفتم اع چرا همچین شد گفتم خوبی چیری نگفت نفس عمیق کشید
یه ۲ ۳ دیقه ایی گذشت گفت بیا دیگه
گفتم خوبی گفت اره
رفتم دوباره اینبار خودم پاش دادم بالا انگار دیگه حال نداشت
جون نداشت من آروم آروم زدم دیدم اصلا رفت برا خودش
همونجوری زدم نمی دونم چرا آبم نمیومد اصلا نمی تونستم حس بگیرم
گفتم برگرد آروم برگشت دراز کشید کردم تو باز تلمبه زدم زدم زدم دیگه حرف نمی زد منم دراز کشیدم روش گفتم ایم ک حال نداره از کون بکنم گفتم اولین باره بی خیال
هیچی دیگه دراز کشیده بود منم داشتم از پشت تو کوسش تلمه میزدم یکم حس گرفتم همینجوری زدم دراز کشیدم روش
دیگه منم آبم آمد از کوسش در آوردم همه رو ریختم رو کونش افتادم روش شل شدم بعد چند دیقه بلند شدم خودمو تمیز کردم اونم خودش تمیز کرد با دستمال
بغلش کردم یکم بوسش کردم گردنش یکم خوردم گاز گرفتم نازش دادم یه ۱۰ دیقه گذشت دیدم گوشی زنگ میخوره ما خوابمون برده بود زنگ گوشی بیدارمون کرد 😅
باباش بود برداشت گفت کجایی گفت خونه بچه هامم گفت بیا خونه
گفت برام آژانس بگیر
دیدم گردنش همه کبوده گفتم گردنت
گفت واییی چ گوهیی بخورم
یکم از این سفید کننده ها زد لباسشو پوشیدو آژانس زنگ زدم و آمد
بعد رفت منم امدم خونه
هرچی زنگ زدم گوشیش اشغال بود
اینستا هم جواب نداد
بعد یه هفته یه شماره بهم زنگ زد گفت بابام فهمیده
گوشیم گرفته
اینم شماره مامانمه زنگ نزن
منم واقعا ترسیدم فقط گفتم ببخشید قط کرد
دمش گرم ک به باباش در مورد من چیزی نگفته بود 🥲
پایان flash ⚡

نوشته: Flash⚡


👍 1
👎 8
10001 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

915356
2023-02-15 09:28:53 +0330 +0330

کسشعراتی از یک ملجوقی کسکش ننت به بابات به این راحتی میده ک دختر مردم ندیده و نشناخته قرار اول بیاد بده کیرم تو کس خاهر و مادرت

3 ❤️

915389
2023-02-15 16:53:14 +0330 +0330
  • اپلیکیشن اینستا من جمله کارکنان و شرکتش و فیس بوک و تمام عضوهاس و تویتر با تمام‌ پستهاش در کنار کاربرهای واتس اپ توی هفت سوراخ بدنت😀اگه اثری ازت مونده اعلام کنه که کاربرهای تلگرامم اضافه کنم برات مرتیکه اسگل کون دریده
2 ❤️

915390
2023-02-15 17:00:24 +0330 +0330

ریدم دهن آدم دروغ گوووووو

2 ❤️

915395
2023-02-15 17:21:16 +0330 +0330

افغانی.دارین گوه میزنین بااین داستانا.

2 ❤️

915490
2023-02-16 06:29:52 +0330 +0330

حیف کیر که حواله تو جقی کنم

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها