سکس با دخترخاله در راه مدرسه (1)

1402/09/17

سلام دوستان
این داستان واقعیه باور کنید یا نه به تخمم
اونایی هم که میان فحش میدن که داستان تخمی بود مادرشونو گاییدم
اما خاطره من برمیگرده به سال ۶۸ یادمه اون موقع تو روستا زندگی می کردیم و برای رفتن به مدرسه باید به روستای همجوار می رفتیم و دختر و پسر مختلط بود و هر شیفت سه ساعت بود و من دوم ابتدایی بودم و با دختر خالم که اسمشو میزارم پروانه هم کلاسی بودیم و با هم میرفتیم مدرسه
با روستایی که مدرسه داخلش بود ۵ کیلومتر فاصله داشت روستای ما گاهی پیاده می رفتیم و گاهی با خر و گاهی برادر بزرگم با تراکتور مارو می برد
یادمه یه بار داشتیم جلوی مدرسه بازی می کردیم دو تا سگ داشتن جفت گیری می کردن و همه بچه ها داشتن نگاه میکردن و منم که تا اون موقع هیچی از سکس نمی دونستم یه جوری شدم احساس کردم کیرم داره راست میشه که یکی از اهالی روستا اومد سگ هارو فراری داد که سگ ها چسبیده بهم کشون کشون رفتن ما هم سوار خر شدیم تا برگردیم روستای خودمون البته همیشه خانم معلم برای سوار شدن به خر کمکمون می مرد و همیشه من جلو سوار می شدم و دختر خالم پشتم داشتیم میومدیم روستا دختر خالم که قبلا اصلا در مورد سکس صحبت نکرده بودیم و بلد نبودم یه دفعه گفت سگ هارو دیدی داشتن هم می کردن منم گفتم اره ولی چرا نتونستن از هم جدا بشن برن پروانه گفت نمی دونم
بعد برگشت گفت یه بار رفتم طویله دیدم مادرم شلوارشو کشیده پایین بابام از پشت چسبیده به مامانم
پروانه داشت تعریف می کرد من کیرم که دودول بود راست شد دوست داشتم باز از این حرفا بزنیم گفتم دودول سگه چقدر دراز بود و قرمز که پروانه گفت خوشبحالشون کیف کردن خلاصه نمی دونم یادم نیست دیگه چه حرفایی زدیم که رسیدیم خونه .
فردا دوباره پروانه حرفو کشوند سمت سکس که وسط راه یه سنگ بزرگ بود خر رو اونجا نگه داشتیم و از روی خر پیاده شدیم و یادمه منم شلوارمو کشیدم پایین و پروانه هم کشید پایین به هم نشون دادیم پروانه یه کس تپل سفید داشت که داخلش دیده نمی شد چون سر پا بود و اون کیرمو گرفت گفت کاش اندازه سگه بود دودولت منم کمی کوس اونو دست زدم اونو رو کمر خوابوندم و کیرمو گذاشتم وسط پاهاش و کمی تف زدم روان شد و بلد نبودم بزارم تو کوسش و فکر میردم باید بزارم تو کونش خلاصه انقدر تلمبه زدم که کل بدنم لرزید ولی هیچی از من خارج نشد یه لذت وصف نشدنی بهم داد بعد بلند شدیم و باز کیر و کوس همدیگرو دیدیم و رفتیم خونه و تا دو یه سال هر روز تو مسیر مدرسه لاپایی می کردمش
دوستان شرمنده زیاد سکسی نبود البته بعد ها پردشو زدم و بعد ازدواج هم حسابی میکردمش و اگه خواستین ادامه داستان رو بعدا می نویسم

نوشته: دکتر حسین

ادامه...


👍 11
👎 25
48401 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

961333
2023-12-09 00:24:12 +0330 +0330

بنظرم واقعی میاد😆

3 ❤️

961335
2023-12-09 00:25:54 +0330 +0330

ننویس دیگه کص ننه

2 ❤️

961343
2023-12-09 00:45:59 +0330 +0330

کیر همان خر تو کوس اون ننه جنده ات که صدرصد تو را از کدخدای روستا پس انداخته نه از بابات میگی نه برو پیش کدخدا بهش سلام کن اگر نگفت سلام پسرم،سلام عزیزم،حسین جان واقعا مادر خوبی داری!!!

5 ❤️

961345
2023-12-09 01:00:33 +0330 +0330

مادرت رو گاییدم که هنوز یک خط ننوشته شروع به گوه خوری (همون فحاشی) کردی
بی‌ناموس جقی آش ولاش متوهم الدنگ

6 ❤️

961358
2023-12-09 02:23:59 +0330 +0330

منم سرباز معلم بودم تو روستا. به اندازه موهای سرت دختر و پسر میکردم . مطمئن هستم تو هم دکتر جون یکیشون بودی.

2 ❤️

961403
2023-12-09 14:01:15 +0330 +0330

وای خدا چ کسخولایی تو شهوانی زمین خوردن.

2 ❤️

961455
2023-12-09 22:09:10 +0330 +0330

یعنی باهاش ازواج کردی؟

1 ❤️

961585
2023-12-10 16:08:57 +0330 +0330

به به آقای دکتر نویسنده

1 ❤️

961596
2023-12-10 18:19:53 +0330 +0330

اولین خصیصه یه روستایی اصالتش هست
همونی که تو نداری و از همون اول شروع کردی به خط و نشون کشیدن
شهوانی یه محیط دوستانه س نمیدونی بدون
و هر کسی که داستان میزاره پی فحش شنیدن را به جونش خریده
و اصولا داستانی که فحش نخوره یعنی مورد توجه قرار نگرفته
حالا شمایی که دکتر هستی بهم بگو به کدوم بابات رفتی که این قدر بی ادبی که از همون اول شیرجه میزنی تو فاضلاب

1 ❤️

961650
2023-12-11 02:05:24 +0330 +0330

دوم ابتدای،!!؟یعنی ۷ سالگی !!؟

1 ❤️

963338
2023-12-22 10:33:20 +0330 +0330

تو فقط داستان بنویس کسکش😆🤣😂😆

0 ❤️

974695
2024-03-11 15:33:07 +0330 +0330

قربون کس دختر خاله ات

0 ❤️