به قیافش نمیخورد

1401/06/08

فقط اولش بگم که این اولین داستانیه که مینویسم و فانتزی خودمه و واقعی نیست پس اگه مشکلی داشت زیاد فحش ندین

در با صدای تیکی باز شد
ازهپروت اومدم بیرون درو به ارامی هل دادم و رفتم تو
چیزی که جلوم بود یه حیاط تقریبا ۱۰۰متری بود که کفشو کاشی کار کرده بودن و حتی یه گیاهم توش نبود
به معنای واقعی کلمه مرده…
نفسمو عمیق دادم بیرون و شروع کردم به راه رفتن به طرف خونه همچنان که قدمهامو میشمردم داشتم فک میکردم
یک…دو…(اخه من چرا اینجام)سه…( واقعا چطوری نترسیدم که نشناخته اومدم خونش) چهار…( برگرد سارا…)…یازده (برگرد…شاید تنها نیست…شاید …)…پونزده…مکث کردم نمیدونم واقعا دلم میخواست برگردم ولی…نمیتونستم
همچنان داشتم میشمردم شونزده هفده هجده نوزده…که یه جفت کفش جلوروم دیدم ایستادم اروم اروم اومدم بالا…
یه شلوار پارچه ای مردونه که خط اتوشم میتونستم از همینجا ببینم و یه پیرهن سفید
میخواستم برم بالاتر وصورتشم ببینم که دستاشو انداخت دور گردنم وباخنده گفت بهت یادندادن وقتی به جایی میری سلام بدی؟دستش که دور گردنم بودو گزاشت پشت کمرمو فشار ارومی بهش وارد کرد و به جلو هلم داد
منی که نفسمو حبس کرده بودم شوک گرمی دستاش باعث شد که به خودم بیام نفس بکشم و با صدای ارومی هم سلام گفتم که خودم به زور شنیدم…
بادستش که پشت کمرم بود راهنماییم کرد روی مبل ال مانندی که توی هال چیده شده بود بهم گفت:تا من میرم آبمیوه بیارم لباساتو دربیارو راحت باش
همینطور که ازپشت بهش خیره شده بودم شال ومانتومو دراوردم وگزاشتم روی دسته مبل
دنبال چیزی بودم خودمو توش چک کنم ببینم موهام و آرایشم بهم نریخته باشه چشمم افتاد به یه ایینه قدی جلوی مبل بلندشدم رفتم جلوش تاخودمو برانداز کنم
خوب بودم شلوار زاپدار مشکی قد ۸۰عم که تا وسطای ساقم میومد با تتوی گلی که تازه زده بودم روی مچ پاهام وتاب بندی قرمزم
سکسی شده بودم…
موهای مشکیمو هم که به زور تا سینه هام میرسیدو فرکرده وانداخته بودم دورم وحالا تا شونه هام بود
ارایشمم خوب بود رژمو که یکم نامرتب شده بود ومیخواستم درستش کنم با انگشتام که ازپشت بغلم کرد…لنتی من هنوز حتی قیافشو ندیده بودم فقط یه اسم میدونستم ازش
وقتی از ایینه نگاهش کردم دوتا چشم قهوه ای رو دیدم که با هوس بهم خیره شده بودن که هیچ تناسبی با اون یقه بسته شده تا اخرش و ریش سیبیلی که صورتشو قاب کرده بود نداشتن
کی فکرشو میکرد پشت این قیافه همچین ادمی باشه؟
اونم داشت توی ایینه بهم نگاه میکرد
آروم شروع کرد به مالیدن کمرم با دستاش وازم پرسید داشتی اینجا چیکارمیکردی
گفتم میخواستم رژمو درست کنم که صورتشو برد سمت گردنم یه گاز ریزی ازش زد و گفت مهم نیست همین الان دوباره بهم میخوره
برگشتم سمتش دستمو روی سینش گزاشتم قلبش تند میزد میتونسم تپش قلبشو احساس کنم
هلم داد که محکم خوردم به آیینه…سردیش باعث شد لرز بگیرم
دست راستشو برداشت موهای فرکردمو توی مشتش گرفت ومجبورم کرد زانو بزنم جلوش سرمو اوردم بالا وبه صورتش نگاه کردم
ازپایین دیدن قیافش واقعا تحقیرکننده بود برام و من واقعا این حس حقارتو دوست داشتم
لنتی میتونستم نبض زدن وسط پاهامو حس کنم
هنوزم موهام توی دستش بود با یه پوزخند سرمو هل داد سمت شلوارش
تموم سعیشو میکرد که کامل صورتمو بچسبونه به فاقش
بعدازاینکه کل صورتمو مالید به فاقش محکم از موهام کشید به طرف عقب و بالذت به رژ پخش شدم نگاه کرد وگفت بهت گفتم که دوباره بهم میریزه
هیچی نگفتم با دستام که بخاطر حشری بودنم میلرزیدن شروع کردم به بازکردن دکمه وزیپ شلوارش بعد اینکه زیپشو تا ته باز کردم شلوارشو کمی دادم پایین شروع کردم به بوس کردن کیرش از روی شورتش که معلوم بود هنوز زیاد بزرگ نشده بود بعد چندبار بوسیدنش دوباره محکم ازموهامو کشید عقب وگفت بسه
بادستاش شروع کرد به پایین دادن شورتش
وقتی که بالاخره پایین کشیدش کیر وبیضه هاش افتادن بیرون ومن تونستم ببینمش
دوتا بیضه سیاه وبزرگ که روش پر پشم بود و یه کیر کلفت وسیاهتر
سرمو اوردم جلو کلاهک کیرشو گزاشتم دهنم و سعی کردم اروم اروم کل کیرشو توی دهنم جا بدم وشروع کردم ساک زدن برای کیرش
همینطور که داشتم با لذت براش میخوردم بزرگ شدن کیرشو توی دهنم احساس میکردم
دیگه کلا موهامو ول کرده بود و داشت آه میکشید ولذت میبرد
هنوز از خوردن سیرنشده بودم که از گفت بسه
ازدستم کشید بلندم کرد بعد بازکردن دکمه شلوار و پایین کشیدنش همراه با شورتم برم گردوند دوباره به سمت ایینه
کمرمو خم کرد ویه دفعه ای با یه حرکت حجم عظیم کیرشو توی کصم جا داد
جیغ بلندی ناخواسته از دهنم بیرون اومد که دستشو گزاشت رو دهنم وگفت سیس همسایه ها میشنون
همچنان که دستش جلوی دهنم بود تند تند توی کصم تلمبه میزد و جیغام زیر دستش خفه میشدن
توی آیینه خودمو میدیدم که ریملم کلا تو صورتم پخش شده و اونی که با صورت قرمز خم شده بود سمتم داشت باضربه های محکم خودشو توم جا میداد وباهرضربه ای که میزد به جلو پرت میشدم
به قدری ازم آب رفته بود که دیگه نای سرپا ایستادن نداشتم وجیغامم به آه های ریز تبدیل شده بودن که با یه آه عمیق خودشو روم انداخت و کل آبشو خالی کرد توم
توی آیینه میدیدم که آب منیش قاطی آب من تا زانوهام اومده بودن
بعد چند لحظه دم گوشم گفت که مرسی خیلی خوبی تو دختر
ارضا شده بودم و توی اون لحظه تنها چیزی که میخواستم این بود که ازاین خونه خارج بشم
بعد بلندشدنش از روم ازش آدرس سرویس بهداشتیو گرفتم ارایشمو پاک کردم و باگربه شور کردن خودم لباسمو پوشیدم وبدون نگاه کردن بهش ازخونش زدم بیرون
به محض اینکه در پشت سرم بسته شد پیامک واریزی برام اومد ۵۰۰تومن از طرف سیدقاسم موسوی
نیشخندی زدم و کاربعدیم بلاک کردن شمارش بود

نوشته: Elham


👍 4
👎 4
27501 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

892770
2022-08-30 01:45:57 +0430 +0430

جالب بود

0 ❤️

892775
2022-08-30 01:52:26 +0430 +0430

بابا اسمش داستانه راست و دروغش مهم نیس تو درست بنویس کسشر بنویس

1 ❤️

892807
2022-08-30 04:35:40 +0430 +0430

جالب بود و به اندازه اروتیک،ولی توی هیچ پیامک واریزی نام صاحب حساب واریز کننده درج نمیشه.

1 ❤️

892858
2022-08-30 11:22:14 +0430 +0430

نمی‌دونم چرا دیس لایک دادید آخه اما من خوشم آمد خوب نوشته بود الهام جان . دوستان فازنون چی هست دیس لایک دادید این و باید دیگه لایک کنید همه چی پر از ظرافت سعی کرده بود متن خوبی ارسال کنه و زحمتش و کشیده بود لایق لایک هست پس لایک کنید‌

0 ❤️

892905
2022-08-30 22:03:35 +0430 +0430

ب رئیس بانکم دادی ک اسم واریز کننده رو هم برات میفرسته؟

1 ❤️

893013
2022-08-31 13:41:25 +0430 +0430

این هرکیه یه خصومت شخصی با سید قاسم موسوی داره !!

1 ❤️