تابستون به یادماندنی

1401/06/17

سلام به همه…

آرین و مهسا باهم خواهر و برادر بودن
اصلیتشون ترک تبریز بودن
خیلی وقت پیش من ۱۱ - ۱۲ سالم بود با خانواده اشون همسایه بودیم
گذشت ما خونه امون تغییر کرد …
تا اینکه حدودا سوم دبیرستان بودم
تیر ماه میرفتم تو ۱۸ سال
اون موقع آرین ۱۴ سالش بود و خواهرش ۱۳
من یه پسر نسبتا لاغر اندام و بلند قد بودم
پوستم یه رنگ سفید نزدیک به برنزه سبزه داره
از ۱۴ سالگیم خود ارضایی داشتم
انقدر از اون به بعد تغریبا تو هفته دوبار انجامش میدادم
شهوت بدنمو به لرزه می انداخت
اصلا نمی تونستم خودمو کنترل کنم که ترکش کنم
پسر زیاد پررویی هم نبودم که چندتا دوست دختر داشته باشم
خیلی اقلب تنها بودم
همسنام خیلی میشد پیشم از چیزای جنسی تعریف میکردن من از بس تشنه بودم همون شبش خودمو خالی می کردم
آلت جنسیم به نظر خودم خیلی زایه اس
البته اون موقع فکر میکردم
بدنم خیلی رو فرم نبود
خیلی لاغر و بلند قد بودم
نشانه های بلوغ هنوز تو اندامم کامل نبود
کیرم ولی نسبتا دراز بود
قطر خیلی خوبی ام داشت
رنگش تیره بود و اون موقع کله صورتی رنگ داشت
خودشم کج
من عادت نداشتم پشمامو بزنم
و واسه همین اغلب دور و بر کیرم تمیز نبود
خلاصه تو شورتم گنده داشتم ولی به نظر خودم خیلی زشت بود
حتی اون موقع با هیچ پسری هم رابطه نداشتم کلا تو خودم بودم
تا اینکه وقتی رفتیم اون محل
با آرین که از بچگی باهم بودیم بیشتر صمیمی شدم
آرین پسر خیلی خوشگلی بود از نظر من
یه پسر خوش اندام و لاغر ولی بدنش پر بود
پوستش از بدن من خیلی سفید تر بود
صورت خیلی ناز و بچگونه ای هم داشت
منم عاشقش شدم اون موقع
خواهرشم که از خودش بهتر بود
هم خیلی ریزه میزه تر و ظریف تر و هم خیلی لوس و خوشگل تر
من و آرین خیلی باهم بودیم
خیلی جاها باهم می رفتیم
با اینکه اختلاف سنی مون خیلی زیاد بود ولی باهم رفیقای خوبی بودیم
تا اینکه تابستون بود
با آرین حرفامون رسیده بود به جاهای سکسی
دیگه راحت باهم دیگه فیلم سوپر میدیدیم
یا درمورد کردن و سکس و کس و دختر و از این چیزا می گفتیم
چند باری آرین به کیر من از رو شلوار دست زده بود
ولی هیچ وقت ندیده بودیم لخت همو
تا اینکه یه روز تو خونه اشون بودیم
مامانش خونه نبود
تنها بودیم
فیلم سوپر گذاشت تو کامپیوترش
دیدیم
خیلی حال داد
آرین گیر داده بود شلوار همو در بیاریم هم دیگه رو ببینیم
ولی من خیلی از مامانش می ترسیدم
اصلا نمیتونستم به چیزی که ازم میخواست جواب بدم
اون روزم که دیگه خیلی تو سکس و بدن همدیگه پیشروی کرده بودیم گذشت و ما فقط از رو شلوار همدیگه رو دیدیم
خیلی گذشت
بازم جرعت نداشتیم باهم کاری کنیم و فقط حرفش بود
تا اینکه یه روز آرین واسم یه چیزی تعریف کرد که پشمام ریخت
یه شب آرین و خواهرش باهم سکس کرده بودن و آرین کس مهسا رو پاره کرده بود …
اون روز رو پشت بام نشسته بودیم باهم
منو آرین
خیلی شبا با خودم کلنجار میرفتم که اگه این دفعه فرصتی پیش اومد تلاشمو کنم تا خودمو باهاش به لذتی که چندین ساله تو کفشم برسونم
واسه همین یه سری چرت و پرت ساختگی رو واسه آرین توضیح دادم تا دلشو خالی نکنم و به سکس بیشتر علاقه مند بشه …
از اول اولش که با آرین دوباره همسایه شده بودیم حدودا یه سال می گذشت
یه بار تو راهرو بودیم که آرین واسم تعریف کرد که با یه پسری دو سال بزرگتر از خوش رابطه داشته
منم خیلی شهوتی شده بودم اما ترسم باعث شد که خودمو نگه دارم
اولین بار که میشه گفت باهم حال کردیم
آخرای تابستون همون سال بود
نمیدونم چطور شد آرین شلوار منو کشیده بود پایین و منم خوشم اومده بود…
واسه همین تیشرت و شلوارمو کامل از تنم دراوردم
روم نمی شد کیرمو ببینه
شورت نداشتم … پام نبود …
خودش یکی از شورتای خودشو داده بود بهم
البته خیلی دوست داشت که منم کامل لخت باشم جلوش ولی چون دلم نمیخواست اونجامو ببینه و خیلی بیریخت بود واسه همین اصلا نزاشتم شورتمو در بیاره با اینکه خیلی اصرار کرد
ولی اون جلوم کامل لخت شد
واسه اولین بار بدن سفیدشو لخت دیدم و عاشق پسر نوجوون شدم
روناش برق میزد
خواستم کیرشو واسش بمالم که گفت خوشش نمیاد
خوابید رو تختش
دمر
منم خوابیدم روش
کیر درازم رفت رو کونش
گفتم… چرا خوشت نمیاد واست بمالم ؟
گفت… کیرت که نمیزاری ببینمش خیلی گنده اس دوست دارم بمالیش بهم …
اونجا بود که فهمیدم آرین خوشش میاد از کیرم
بدنش خیلی رو فرم بود
خیلی کوچیک و نرم بود زیرم
حال میداد
تا اینکه آبمو ریختم لای رونش
خیلی آبم اومد
تا جایی که از پارچه شورتم رد شد و لای پاشو و روتختی رو خیس کرده بود
بی حال افتاده بودم رو تخت
موقعی که بیحال بودم آرین شیتونی کرد
شورت خیس منو کشید پایین کیرم افتاد بیرون
با دستمال کیرمو تمیز کرد
بوی آبم تو اتاق پیچیده بود
یهو به خودم اومدم
کیرم تو دستش بود و داشت بررسیش میکرد
آرینو دعوا کردم
شلوار و لباسامو همونطوری پوشیدم
آرینم پرو می گفت … شورت منه نمیشه که ببریش!
گفتم… باید به خودم میگفتی عوضش می کردم
گفت… چرا به من نشونش نمی دادی! خیلی کیرت گنده اس نیما !! چطوری اینو داری ؟
حس میکردم آبروم رفته با اون کیر تیره رنگ و گنده ام
رفتم تو حمومشون خودمو شستم
ولی واقعا حال کردم اون روز
حدودا یه هفته گذشت
روم نمی شد آرینو ببینم
تا اینکه یه بار منو با یه بهونه کشوندن خونه شون
اون روزم نه مامانشون بود نه باباشون
این دوتا منو بردن تو اتاق آرین و شروع کردن به حرف زدن
باورم نمی شد دقیقا اونایی که من تو این مدت به آرین یاد می دادم رو مهسا مو به بلد بود
حرف سکسی شدید بین منو آرین و مهسا بود
کیر من گنده گنده
حشری شده بودم بدجور
خلاصه ماجرا جفتشون از من سکس واقعی میخواستن
با رضایت خودشون
اصرار که کیر گنده میخواییم
یه پسر بالغ بزرگ میخواییم
من خر هم اون لحظه ترس افتاده بود به جونم
تا اینکه هی اصرار و خواهش
آرینم واسه مهسا تعریف میکرد از کیرم که خیلی بزرگه و گنده اس
مهسا هم شلوارکمو گرفته بود که ببینیمش
خلاصه آرین دستامو گرفت
منو بردن پشتمو تکیه دادن به میز کامپیوتر
منم کپ کرده بودم
انقدر حالشو نیاز داشت بدنم که کیرم سیخ سیخ بود و چیزی نمونده بود ارضاع بشم ولی حس ترس و خجالت منو نگه میداشت
مهسا زانو زد جلو پام
شلوارکمو کشید پایین
دیگه لحظه لحظه بود که بدنم لذتی وصف نشدنی رو بچشه دیگه خودمو دادم دست مهسا ببینم چیکار میکنه باهام
شورتمو درآورد
کیر من عین شلنگ جلوش اومد بیرون
جفتشون مات کیر من بودن
سیخ سیخ داشت منفجر می شد از شدت حال
مهسا که صداش میلرزید گفت… اووووو چه کیری داری
دستاشو گذاشت رو رونام
بعدش آقا دختر ۱۳ ساله گرفت کیرمو تو دهنش
دو دستی کمر کیرمو گرفته بود و تو دهنش عقب جلو می کرد
تو کل عمرم اینقدر حال نکرده بودم
یهو کنترل از دستم خارجشد
یه ساکی واسم زد که درجا ارضاع شدم
آبمو با ساک تند تند می خورد
تو تمام عمرم انقدر آبم نیومده بود !
۳۰ ثانیه کامل کیرم تو دهنش می پرید
آرزوم بود مثل فیلمها یه بار یه دختر آبمو بخوره …
انقدر دوست داشت و واسم تند تند ساک میزد اصلا آرین نفهمید که آبکیرمو ریختم تو دهن خواهرش
لذت سکس با یه دختر ۱۳ ساله که یجورایی اولین سکس عمرم بود
دوباره همون تو دهنش راست کردم
کشید بیرون و یه لیس بهش کشید که بدنم به لرزه افتاد
بعد آرینو صدا کرد
آرینم اومد جلو پام نشست رو زمین
کیرمو تو دستش گرفت
منم فقط تماشا می کردم
قشنگ تو دستاش لمسش می کرد و بغل و بالا و پایینشو نگاه میکرد …
تا اینکه لبای پسرونه اش کیرمو نوازش کرد
یخورده رو لباش مالید کله کیرمو
و آروم لباش دور کیرم حلقه کرد و کیرم تا نصف رفت تو دهنش
به نظر من آرین از خواهرشم خوشگل تر بود
به خاطر همین کلی حال کردم
بعد جفتشون دمر رفتن رو تخت
منم نوبتی لای پاهاشون رو لیس می زدم
اونجا بود که واسه اولین بار زبونم مزه کس نرم دختر بچه رو چشید
یادم افتاد که آرین گفته بود پاره اش کرده
جلدی کیرمو میزون کردن رو کسش
ابعاد کیر من که تا سینه مهسا بود و کس کوچیک و صورتی رنگی که زیرش بود اصلا با هم جور نبود
ولی حال میداد اونم چه حالی
کردم توش
مهسا جیغش رفت هوا
دو سومشو خواستم تو کنم اول
دست خودم نبود
تا دم مثانه ام کردم توش
عجیب بود با این جثه بچگونه اش که رو تخت خودشو جمع کرده بود
کیر دراز من کجاش جا می شد
خلاصه کس تنگ و کوچیک و نرم … لطیف ترین چیزی بود که کیرم حس می کرد
حال میداد تو کس مهسا تلمبه می زدم و انگشتم کون آرینو باز میکرد
ده دقیقه نگذشت که داشت آبم می ریخت
از کسش درآوردم
کل این ده دقیقه مهسا خمار بود و چشماش بسته فقط گاهی اوقات میخندید یا جیغ میزد
بدون اینکه بخوام کاری کنم آرین کونشو آورد جلوم و گفت… ببین اگه خیلی دردم اومد بزار لای پام
منم کیرمو میزون کردم و با زور کله اش رفت تو
داشت ملحفه رو گاز می گرفت
یکم تلمبه زدم خیلی حال میداد
یکم دیگه تو کردم که داشت دست و پا می زد
منم سریع کشیدم بیرون و انداختم لای رونش
رون نرمش منو رسوند به لحظه ارضاع شدن
آرین نشست جلو کیرم و شروع کرد تند تند مالیدن
میخواست آبمو رو سینه اش بپاشم
گهگاهی یه لیس هم میزد نوکشو که برنگرده آبم
گفتم… آرین نترس آبم بیاد نگه میدارم ساک بزن واسم
اونم شروع کرد مک زدن
تو کل عمرم انقدر لذیذ نبود ارضاء شدنم
آبم پاشید رو سینه و گردنش
کیرمو ول کرد و من بیحال رو تخت ولو بودم
مهسا هنوز بیهوش بود
آرین رفته بود تو حموم و داشت سینه و گردنشو می شست
اومد من هنوز رو تخت کنار مهسا خوابیده بودم
ِآرین کیرمو برداشت و بازم شروع کرد به مالیدن
گفت… مهسا مگه کیر نمی خواستی بیا دیگه
مهسا بی جون به زور بلند شد و گفت… کسمو بکن نیما میخوام کسمو پاره کنی با کیرت
منم بیحال …
مهسا انگار کلی عرق خورده بود مست مست بود از حالی که کرده بود
آرین نمی دونست دوبار ارضاع شدم
گفت… نیما همین یه بار بیشتر آبت نمیاد؟
منم خوشم اومد بازم حال کنم
گفتم… ساک بزنید واسم راست میکنم واستون
نشستم رو تخت پاهام رو زمین بود
مهسا و آرین نشسته بودند لای پاهام
نوبتی کیرمو میخوردن
تا اینکه حسابی کیرمو سیخ کردن
مهسا رو باز خوابوندمش رو تخت
و خودمم خوابیدم روش
کیرم تا ته رفت تو کسش
جیغ زد
منم یخورده محکم تلمبه زدم
آرینم مهسا رو نوازش می کرد
آبم اومد
کشیدم بیرون لای کون مهسا همشو خالی کردم
خیلی گرم و نرم بود کسش
یکم دیگه تو کسش مالیدم کیرمو
افتادم رو تخت بیهوش
آرین کیرمو با دستمال تمیز کرد
شلوارکم رو برام پوشید
رفتم خونه خوابیدم تا شب
شب بیحال بودم که خانواده برگشتن
گذشت و من کلی حال کردم اون روز
تا همین الان واسه اون روز دارم جق میزنم

نوشته: Ali


👍 8
👎 9
17201 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

894219
2022-09-08 02:12:10 +0430 +0430

پلشتی بابا کسشر محض

0 ❤️

894231
2022-09-08 02:53:39 +0430 +0430

این چه سمی بود دیگه

1 ❤️

894245
2022-09-08 03:07:35 +0430 +0430

تو عقل و سوادت “خیلی زایه اس”

0 ❤️

894272
2022-09-08 06:45:24 +0430 +0430

کوسشعرررررررر محض

0 ❤️

894319
2022-09-08 17:59:59 +0430 +0430

اره کس دختر ۱۳ ساله را کردی چه دروغا

0 ❤️

894465
2022-09-09 22:21:50 +0430 +0430

شما که راست میگی ولی کیرخر تو کون آدم دروغگو

0 ❤️

894866
2022-09-12 05:50:41 +0430 +0430

کصخلی هم حدی داره

0 ❤️

902277
2022-11-10 01:22:42 +0330 +0330

کس محض از یک کسمغز

0 ❤️