...قسمت قبل

اول از همه بگم که بنده نویسنده نیستم و تا جایی که بتونم فضا سازی رو خوب انجام میدم. اگه بد شد امیدوارم منو ببخشید. بیشتر از 90 درصد این داستان واقعیه و بعضی موارد هم ساخته ذهن خودمه.
اون روز ( پنجشنبه ) گذشت و شب به شایان پیام دادم.

• خوش گذشت بهت؟ تازه فردا قراره بیشترم خوش بگذره. واسه فردا یه لباس سکسی بپوش مهمون داریم.

• مهمون کیه؟

• حالا میبینیش. فقط جان هرکی دوس داری لباس سکسی بپوش.قول میدم از امروز بیشتر حال کنی.
  بالاخره قبول کرد لباس سکسی بپوشه. بعدش به رفیقم رضا پیام دادم که فردا قراره به مراد دلت برسی. رضا هم محلی من بود که تو یه مدرسه دیگه درس میخوند. چند ماه بود که چشش دنبال شایان بود و به منم گفته بود اگه میتونم مخشو بزنم. چون شایان فقط به کسایی که میشناخت کون میداد و با رضا هم غریبه بود. از رضا قول گرفتم واسم پاورپوینت رو بسازه و درعوض کاری کنم شایان بهش کون بده.
  جمعه بعد از ظهر شایان اومد و قبلشم رضا اومده بود. وقتی در رو باز کردم دیدم شایان همون لباس دیروز رو پوشیده. بهش گفتم مگه قرار نبود لباس سکسی بپوشی؟ دیدم دکمه شلوارشو باز کرد و شلوارشو داد پایین. زیرش یه لگ براق قرمز پوشیده بود که هر پسری رو حشری میکرد. چشای رضا از دیدن این کون برق میزد. رضا از پشت شایانو بغل کرد و اونو به سمت جلو خم کرد. شلوار خودشو در اورد و شروع کرد گاییدن شایان از روی شلوار. منم از فرصت استفاده کردم و طوری که شایان نبینه شروع کردم فیلم گرفتن. رضا دست از گاییدن برداشت و شایانو دمر خوابوند روی تخت. کون شایانو توی دستاش گرفت و چند بار محکم زد روی کونش. صداش اونقدر زیاد بود که اگه مادرم خونه بود قطعا صداشو میشنید. شایان التماس میکرد که یواش تر بزنه اما رضا اونقدر حشرش بالا زده بود که انگار اصلا صدای شایانو نمیشنید. منم گوشی رو گذاشتم کنار و به رضا گفتم زودتر بکنش منم میخوام کونش بذارم. رضا هم شلوارشو داد پایین و یه تف انداخت روی سوراخ کون شایان. یکم به کیر خودش روغن زد و اروم توی همون حالت دمر کیرشو فرو کرد توی کون شایان. شایان یه اه ریزی کشید و کونشو داد بالا تا رضا راحت تر بتونه تلمبه بزنه.توی حالا دمر خیلی سخت میشه سرعت تلمبه رو بالا برد و تلمبه زدن سخته. واسه همین کمر شاینو اورد بالا و بهش فهموند که داگی بشینه. اینبار سراعت تلمبه رو بالا برد و صداش توی اتاق پیچید. منم که دیگه نمیتونستم تحمل کنم رفتم جلوی شایان و کیرمو گذاشتم جلوی دهنش. دهنشو باز کرد و منم شروع کردم گاییدن دهنش. چشماش مثل خون قرمز شده بود. رضا بالاخره ارضا شد. کیرشو در وارد و ابشو توی یه دستمال کاغذی خالی کرد. اما من هنوز ارضا نشده بودم. خوابیدم روی زمین و به شایان گفتم روی کیرم بشینه. اروم نشست و شروع کرد بالا پایین کردن. این دومین بار بود که داشتم یه نفرو میکردم اما رضا قبلش پسر خالشو چند بار کرده بود. بعد از ارضا شدن من ، شایان بلند شد و شلوارشو ( همون لگ قرمز ) پوشید. خوابید روی تخت و به رضا گفت شلوارشو سوراخ کنه و بعد اونو از روی شلوار بکنه. فانتزی شایان این سکس بود که بنظرم جالب میومد. رضا هم همینکارو کرد. با اینکه ارضا شده بود اما بازم دلش میخواست شایانو بکنه. یه چاقو برداشت و یه سوراخ به اندازه قطر کیرش روی شلوار شایان درست کرد. کیرشو از توی سوراخ رسوند به کون شایانو فرو کرد توی کونش. با هر بار تلمبه زدن رضا ، شایان یه اه ریز میکشید. مشخص بود از این فانتزی بیشترین لذت ممکنو میبره. اینبار رضا دیرتر ارضا شد. کیرشو در اورد و ابشو با فشار روی کون شایان خالی کرد. بعد با کیر ابشو روی لگ قرمز رنگ شایان پخش کرد. یه نمای فوق العاده سکسی.
  بعد از اون روز من و شایان همیشه گروه میشدیم حتی توی دبیرستان. و اکثر اوقات رضا هم میومد و باهم شایانو میکردیم. این روال تا اواخر سال دوم دبیرستان ادامه داشت تا اینکه من و رضا با کمک شایان تونستیم یکی دیگه از بچه های کلاس رو کونی کنیم و یه گروه چهار نفره سکس بسازیم.
  اون داستان رو هم تحت عنوان ( کونی کردن همکلاسیم ) واستون تعریف میکنم.

نوشته: میثاق