جرأت حقیقت با دختر خاله

1401/11/04

این داستان برای تابستونه امساله که من دوست نداشتم تعریف کنم ولی به اصرار دوستم اومدم تعریف کنم
من اسمم سعیده ۱۶ سالمه
یه دختر خاله دارم اسمش رهاس
رها دوسال از من بزرگ تره و از بچگی باهم هم بازی بودیم
تا جایی که یادم میاد همیشه خونه مادربزرگم با رها
اون میومد خونه ما منم میرفتم خونه اونا ولی از وقتی که به سن ۱۲ یا ۱۳ سال رسیدیم رفت اومدمون کم شد
اون اولا خیلی مذهبی بود چون ما تو یه خانواده مذهبی هستیم و چادر سر میکرد ولی بعد چند سال حجاب رو کنار گذاشت
یه تیپ لش داره و عاشق هودیه اکثرا همینطوریه
یه سینه های خوش فرم ولی نچندان باسن بزرگ
من وقتی فهمیدم که قضیه سکسو این چیزا رو می‌تونه باهم راحت تر بودیم
ما به ماه یه بار شایدم کم تر همدیگه رو میدیم
تا اینکه تابستون امسال (۱۴۰۱) رفتیم خونه مادربزرگم که تو نوشهره
حدود سه چهار روز اونجا بودیم و باید برمیگشتیم تهران چون پدر مادرامون سرکار میرفتن
گفتم که برم بهش بگم بمونیم اینجا یه هفته
تا بهش گفتم گفت من کلاس زبان دارمو از این چیزا که خالم اومد گفت حالا میخوای بمون گفتش آخه مامان نمیتونم میدونستم میخاد بپیچونه خالم گفت بمون با سعید ما یه چند روز دیگه میایم دنبالتون هم عزیز (به مادربزرگم میگم عزیز) تنها نیست هم خودت آبو هوا عوض میکنی از خالم اصرار از رها انکار تا تسلیم شد و خانواده هامون رفتن
ما دو سه روز خوش گذروندیم می‌رفتیم دریا بیرون اینا همیشه دنبال فرصت بودم یه کاری کنم حداقل بوسش کنم
مادربزرگم همیشه می‌رفت جلو در و با همسایه ها صحبت میکرد
منم هم آنتن نداشتم و حوصلم سررفته بود به رها گفتم بیا بریم حکم بازی کنیم گفت حالشو ندارم (اون همیشه سرش تو گوشیه)
گفتم بریم بیرون گفت بزار بعد از ظهر
گفتم اوفففففف چیکار کنیم پس گفت فعلا هیچی (اینم بگم که ما تو اتاقی تقریبا ۱۲ متری با دوتا تختیم )
یکم دراز کشیدم و تو فکر فرو رفتم و یهو گفتم یه فکری بیا جرعت حقیقت بازی کنیم گفت قبوله ولی بدون حد و مرز (منم از خدا خواسته )
شروع کردیم افتاد سمت اون گفتم ج ح (مخفف جرعت حقیقت) که گفت حقیقت گفتم تاحالا رل داشتی
گفت آره (یکم دلم خالی شد و غمناک شدم )
دوباره افتاد سمت اون یه نیش خند زدم گفتم ج ح گفت ج
گفتم برو بیرون داد بزن من خرم
گفت رشته اینجا آبرو داریم گفتم پس یه ماچ رو لپم قرمز شد
سریع اومد قضیه رو تموم کنه که بوسم کنه منم زرنگ بازی در آوردم سرمو چرخوندم کنج لبمو بوس کرد گفت خیلی کثافتی با خنده اومد بازی رو تموم کنه که گفتم خودت گفتی بدون حد و مرز
اونم از غرورش برگشت به بازی چرخوندیم افتاد به من و حقیقت رو انتخاب کردم گفت جق میزنی منم که گفتم الان بگم آره احساس بدی پیدا می‌کنه اگه بگم نه باور نمیکنه گفتم آره سه وعده در روز
گفت بدون شوخی گفتم آره میزنم نه که خودت نمیزنی
دوباره و چرخوندیم افتاد دوباره سمت اون گفتم لباس بالا تنه رو در بیار
یکم خجالت کشید ولی در آورد سوتینو دیدم ولی بعدش گفت سعید می‌دونم دنبال چی هستی من مخالفتی ندارم
یه لحظه جا خوردم
و فقط پریدم در رو قفل کردم یه بوسش کردمو سوتینو در آوردم یه سینه بلوری داشت دوباره بوسش کردم کیرم داشت شرتمو پاره میکرد
شلوارو در آوردم اونم گفت فکر میکردم بزرگ تر باشه گفتم همینم بکنم تو دردت میاد گفت به امتحانش می ارزه
شلوارشو در آورد یه کص بی مو داشت انگار میدونست قراره سکس داشته باشه و آماده بود
کیرمو مالیدم رو کص ولی تو نکردم و کردم تو کونش یه آخی گفت گفتم آروم الان همه میفهمن
همینطوری تلمبه زدم دردش میومد ولی حال میکرد
من چون چند راند نمی‌تونستم و اصن حال نمی‌کردم یکم که تلمبه زدم براش خوردم و جق زدم و دوباره کردم تو کونش تلمبه زدم
گفت سعید بکن تو کصم گفت پردت پاره میشه گفت خودم قبلا پاره کردم منم از خدا خواسته کردمو کردمو کردم
تا خسته شدیم گفت من دوست داشتم یه روز باهات سکس داشته باشم ولی خجالت می‌کشیدم من یه زدم تو سینش گفتم دیونه اینم آرزو من بود ولی میترسیدم
ما الان باهم رلیم و چند بار از اون موقع به بعد سکس کردیم

نوشته: سعید


👍 3
👎 21
54201 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

911939
2023-01-24 01:54:19 +0330 +0330

بچه جان وقتی درکی از سکس نداری گوه میخوری میای داستان مینویسی
توهمی جقی انتر

6 ❤️

911944
2023-01-24 02:05:57 +0330 +0330

ننویس

0 ❤️

911956
2023-01-24 02:55:43 +0330 +0330

ادمینِ گشششششاد،چرا تخمی تخمی داستان اپلود میکنی؟۰۰۰
خبر مرگت بخون هرکدوم میدونی کس شعره و ب مخاطب توهین میشه رو نذار.دیوث

0 ❤️

911962
2023-01-24 03:22:14 +0330 +0330

من الان چی میتونم بهش بگم؟

0 ❤️

911979
2023-01-24 06:17:39 +0330 +0330

اون حرف مفت کمتر از هیجده سال رو از سایت بردار هرچی داستان بچه های جقی دوازده ساله داره آپلود میشه هر شب

0 ❤️

911985
2023-01-24 07:24:55 +0330 +0330

😂😂😂😂

0 ❤️

911988
2023-01-24 08:12:11 +0330 +0330

دیوث چنان میگه ازبچه گی باهم همبازی بودیم انگار الان بالای نود سال سن داره
آخه این سایت دروپیکر نداره بچه های خردسال میاد داخل

0 ❤️

912045
2023-01-24 17:25:31 +0330 +0330

فقط دوست دارم بفهمم اون دوتا کصکشی که این داستان رو لایک کردن کیان؟ کیرم دهنتون فقط
دختره پریود بوده بعدش آقا رفته رو کار , تازه واسش هم خورده از توی کون در آورده کرده تو کص , خب الان نمیگی عفونت میکنه؟
خاطرم قسم بخورم از سکس فقط ۴ تا فیلم پورن دیدی و همراهش دوبار خودتو انگشت کردی کیرت راست بشه همین
خوک اسم داره , کثیف تر از خودت خودت باشی مردیکه ی کص ندیده

0 ❤️

912046
2023-01-24 17:31:36 +0330 +0330

اینو یادم رفت بگم , خب کیرم از پهنا تو صورتت, چون موهای کص شو زده بود شما فهمیدی از قبل میدونسته میخواد سکس کنه؟
لاشی تو اصلا چیزی به اسم بهداشت بدن حالیته؟ تو خودت پتای حرومی کیر خایه تو نمیزنی؟ فکر میکنی همه مثل خودت حال بهم زنن؟
ادمین عزیز تورو جون مادرت قبل ازینکه این کصشعر هارو اپلود کنی لااقل ی دور روزنامه وار بخون شون

0 ❤️

912057
2023-01-24 19:56:07 +0330 +0330

جق خار معزتو گاییده ها

0 ❤️

912064
2023-01-24 21:20:46 +0330 +0330

همینجوری سریع کردی تو کونش اونم خوشش اومده بود؟
کسکش جقی، ولی تخیلاتت خوبه بیشتر جغ بزنی داستان سکس با خالت هم میاد

0 ❤️

912068
2023-01-24 22:49:31 +0330 +0330

سعید جون عجیجم الان کجایی دقیقا کجایی بیا خوشگلم بهت یاد بدم جوجو

0 ❤️

912085
2023-01-25 00:53:09 +0330 +0330

خب اگه داستان میخوای بنویسی قبلش چتدتا بخون بعدش بنویس
این چی بود اخه مسخره😂

0 ❤️

912161
2023-01-25 14:24:03 +0330 +0330
  • پسرک کون دریده چاقال
    کیر کلاغ توی باسن تخت کیریت
    طرف پریود بوده براش خوردی؟ ابله احمق
    بعد دول ۳سانتیت داشت شورتتو پاره میکرد سریع گذاشتی توی کونش!
    یا دختره غاره یا مخ کیری تو غاره
    حالا کودومش آره؟
    آفرین کیر عمو سپهر آره چون هاره
    یه لطفی کن عمو سپهرو دعوت کن نوشهر.که هم خودتو هم اون دخی رو بکنم که مامان بزرگت بهتون افتخار کنه میره جولو در توضیح بده برای همسایه ها چه نوه های شیکی داره
0 ❤️

912162
2023-01-25 14:34:26 +0330 +0330
  • اون دوتا کسکشی که لایک زدن
    خودش+ دخترخالش هستن
    منم لایک میکنم،بشیم ۳تا
    چون میخام سعیدو بخوابونم رو رها،جفتشونو چنان بکنم صداشون تا چالوس بره
    عزیزان شهوانی، شاید شماها هم صدای نالشونو بشنوید.اگر شنیدید برای سلامتیمون یه صلوات بفرستید
0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها