با سارا دو سالی دوست بودیم ک تصمیم به مهاجرت گرفتیم اول ازدواج کردیمو من یه موقعیت کاری خوب پیدا کردم و مهاجرت کردیم به اروپا اوایلش خیلی همه چیز خوب بود همه چیز جدید بود جالب بود زندگی خوب ﻭ البته هردو هات ﻭ سکسی همیشه تو هر مکانی که میشود سکس میکردیم.
هردو اهل فانتزی بازی ﻭ همیشه از فانتزی هامون با هم حرف میزدیم ﻭ سعی میکردیم انجامش بودیم مثلاً سکس تو محیط باز یا جیم شدن تو مهمانی ﻭ سکس پر سر و صدا جوری که ابرو برا خودمون نگذاریم این که باقی رو حشری کنیم خودمون بیشتر حشری میکرد سکسمون هات تر میشد من همیشه دوست داشتم سکسمون دیده بشه حتی یکی دیدمون بزنه ولی سارا نه دوست داشت حریم خصوصی مون حفظ بشه یا میگفت جز با من نمیتونه به ارگاسم برسه ولی دربارش حرف میزدیم و فانتزی هامون مطرح میکردیم.
سارا با چشم های ابی و موهای خرمایی اصلا شبیه ایرانی ها نیست و به نظر من جذاب ترین قسمت بدنش کون پهن و شکم صاف و سینه های برجسته ش بالای اون شکم صاف خیلی سکسی به نظرم
همیشه عشق بچه بود و هست ۹۰% پست های ک برام تو اینستاگرام می فرستاد بچه بود ولی تصمیم گرفته بودیم فعلا از زندگی لذت ببریم و اسیر بچه نشیم تا بعد و هرچیزی که دوست داریم تجربه کنیم که شاید با وجود بچه نشه یا سخت بشه مخصوصا تو فانتزی بازیامون چون گفتم خیلی سکسی و اهل تنوع تو سکس هستیم یه بار در حین سکس وقتی تو پوزیشن داگی بودیم بردمش جلو آینه قدی تو اتاقمون محکم اسپنک میزدم رو لپای کونش و میلرزید. کون پهنش تو این پوزیشن پهن تر هم میشد و هردوعاشق این پوزیشن هستیم داشتم با تمام قدرت تلمبه میزدم و صدای سارا خونه رو برداشته بود یهو کشیدم بیرون شلاقی میزدم رو کونش التماس میکرد که بکنم تو منم اذیتش میکردم تا تشنه تر بشه همینجوری که التماس میکرد دوتا انگشت حلقه و فاک رو کردم تو کسش خیس خیس بود یکم باهاش بازی کردم دیگه خودمم طاقت نداشتم دوباره کردم تو وحشی تر از قبل میکردم کونش میلرزید و سوراخش هی نمایان میشد چون داشتم با زور خودش به سمت من میکوبید دیدم سوراخش هی باز بسته میشه یهو نمیدونم چرا حوس کردم انگشت وسطی خیس از اب کسش بکنم تو کونش و نمیدونستم ری اکشنش چی هست ولی کردم در کمال ناباوری به تلمبه سوم نرسیده بودم که چنان ارضا شد و به لرزش افتاد که حس میکردی تشنج کرده تو همون حالت خشک شده بود و فقط میلرزید آه میکشید منم پشت بندش ارضا شدم و فکنم ابم تا پشت سرش پاشید
بعدش تو بغل هم دراز کشیدیم مثل همیشه از سکس عالی که داشتیم ازش تشکر کردم
- اونم گفت که خیلی لذت برده بعد گفت چی شد که یهو انگشتم کردی؟
× گفتم نمیدونم سوراخت چشمک میزد منم انگشتم لیز بود هوس کردم بکنم توش ازش پرسیدم حالا دوست داشتی ؟ - خیلی لذت بخش بود تا حالا تجربه ش نکرده بودم خیلی تحریکم کرد
× دیدم درجا ابت اومد معلوم بود خیلی حال کردی
دیگه تو بغل هم خوابیدیم روز بعد همش به این فکر میکردم که واقعا از کون انقدر تحریک شد یا از درگیر شدن دو سوراخ همزمان؟ نکنه فانتزی ۳سام داره ولی نگفته به من
بعد اون شب اکثر مواقع مخصوصا موقع اماده سازی با عشق بازی با سوراخش بازی میکردم میدیدم اونم لذت میبره ولی تا حالا از کون سکس نکرده بودیم بهش پیشنهاد دادم گفت بدم نمیاد امتحان کنم ولی شنیدم خیلی ضرر داره و نباید روتین باشه حالا همینجوری بازی بازی کن تو سکس باهاش تا هم آماده بشه هم من عادت کنم بهش بعد سکس کامل از کون میکنیم
دیگه همیشه تو سکس مخصوصا تو داگی منتظر بود که انگشتش کنم کم کم انگشت شستم و بعد دو انگشتی و بلاخره ی شب خودش پیشنهاد کرد که میخوام امشب از کون بهت بدم
من که کلی کیف کرده بودم و عاشق تنوع هستم گفت مثل همیشه سکس کنیم و انگشت کن ولی اخرش کیرتو هم اروم اروم بکن توش
شروع به عشق بازی و لب بازی کردیم در حین لب بازی انگشتش میکردم و کون نرم گندش و تو دستم میچلوندم اسپنک میزدم روش تو سه چهار تا پوزیشن سکس کردیم اولش خودش کیرم گرفت و نشست روش بالا پایین میکرد دستش گذاشته بود رو سینه ام و بشین پاشو میکرد این پوزیشن دوست داشت و میگفت دوست دارم من کنترل میکنم سکس تو این حالت دستای منو میذاشت رو سینه هاش و دوست داشت بمالمشون همزمان ولی من همش دستم پشتش بود و سعی میکردم اسپنک بزنم هات ترش کنم تا اینکه داگی شد و از کس میکردمش و با انگشتم کونش اماده میکردم دیگه به انگشت سوم رسیده بودیم و حسابی باز و آماده بود کیرمو در اوردم و گفتم اماده ای با ناله ی اهم گفت منم آروم گذاشتم دم سوراخش موهاش از پشت جمع کردم تو مشتم و اروم اروم پیشروی میکردم بالعکس چیزایی که شنیده بودم خیلی راحت و خوب باهاش برخورد کردیم سارا هم از درد تو سکس خوشش میومد و شاید بی دلیل نبود که با وجود درد دوست داشت من ادامه بدم تا بالاخره تا تهش تو کونش بود
× تا ته تو کونته چه حسی داری؟ - عالیه حس میکردم پر شدم
خودش جمع میکرد تا کیرم بیشتر حس کنه تو کونش
اروم تلمبه میزدم ولی خیلی طول نکشید که باز ارضا شد و مثل همیشه ارضا شدنش همراه با لرزش بود منم با اینکه زیاد تلمبه نتونسته بودم بزنم از داغی و تنگیش به ارگاسم رسیدم و حس کردم آبم داره میاد کیرمو نگهش داشتم توش و تا آخر توش خالی کردم از این کارمم خیلی لذت برد میگفت کیفش بیشتر شد حس میکردم ابت داره میپاشه تو کونم - بزار توم باشه از پشت بغلم کن و همون خوابیدیم
دیگه سکس از کون هم به سکس هامون اضافه شده بود و حسابی بیشتر از قبل لذت می بردیم ولی من همچنان با شک به اینکه از تحریک دو سوراخ همزمان لذت میبره پیشنهاد کردم دیلدو بخریم اونم قبول کرد ی دیلدو و یه بات پلاگ ولی دیلدو رو نازک انتخاب کرد که به قول خودش گشاد نشه و فقط از درگیر شدن همزمان کونش لذت ببره کم کم تو سکس ازش سوال میکردم
دوست داری همزمان دو تا سوراخت پر باشه؟
آرررررره دوست دارم کس کونم پر کنی برام
ولی من ی کیر بیشتر ندارم که
الان ک کمکی داریم اونو بکن تو کوووونم وقتی تو میکنی تو اونو در بیار وقتی اونو میکنی توووم تو کیرت در بیار دوست دارم اینجوری الکلنگی سوراخام پر و خالی بشه
منم چیزی که می خواست انجام میدادم و به بهترین شکل ارضا می شدیم هردومون
ی سالی بود از مهاجرت مون گذشته بود و از سفر تا همه چیز تجربه کردیم و زندگی سکسی و هاتمون ادامه داشت و نمیذاشتیم تکراری بشه تا اینکه سارا گفت فکنم اگه تصمیم به بچه دار شدن داشته باشیم نباید بذاریم خیلی طولانی بشه و سنمون بره بالا هم برای توان بدنی هردومون و حال و حوصله بچه داری
منم دیدم راست میگه اینجوری شد که تصمیم گرفتیم بچه دار بشیم…
گفت که میره پیش ی متخصص تا از اول این پروسه تحت نظر اون باشه و اقدام کنیم منم موافقت کردم روز بعد که از سرکار اومدم
× چی شد رفتی؟ - آره دکتر خودم معرفیم کرد به یه متخصص زایمان و گفت تحت مشاوره ایشون اقدام کنین
× چه خوب - نه خیلی هم خوب نیست چون متخصصی که معرفی کرده مرده و من اصلا راحت نیستم با این موضوع
من که همیشه از شیطونی جلو یکی دیگه لذت میبردم نمیدونم چی شد یهو تو دلم خالی شد ی شیطنتی امد سراغم
× دکتره دیگه تا حالا دکتر مرد برات امپول نزده مثلا؟ - چرا زده ولی این فرق داره
× چه فرقی اون کونت دیده این کست میبینه و خندیدم - خاک تو سرت کنن با این تفسیرت اگه یکم قرار بود قبول کنم با این تصویر سازی تو دیگه اصلا نمیتونم
× خوب بگو عوضش کنن - گفت نمیشه و یه جوری برخورد کرد که اینجا کشور خودت نیست احمق نباش انقدر
× پس قبول کردی یعنی و داری الان مطرح میکنی تازه - راستش اره تو ی موقعیتی قرار گرفتم که خیلی احمقانه قبول کردم و گفتم موردی نداره
× عیب نداره گفتم که دکتره دیگه روزی صدتا مثل تو میبینه حس که نداره بهت - یعنی تو مشکلی نداری با این موضوع؟
× نه گفتم که حس که بهت نداره فقط کارش انجام میده اگه بهت حس داشت من خودم قبول نمیکردم - پس باید باهام بیای من روم نمیشه
× باشه میام کی هست؟ - پسفردا
ادامه دارد…
نوشته: الکاردو
بی غیرتی ننویس حالم بهم خورد