با سلام خدمت اعضا این متنی که مینویسم داستان نیست بلکه یک حکایت یا داستانک است.روزی روزگاری یک پسر جوان به اصرار ورهنمون خانواده اش برای تحصیل علوم مذهبی راهی یک حوزه علمیه میشود بعد از مصاحبه وثبت نام با چند نفر از طلاب هم حجره میشود واز فردای اونروز مشغول کسب علم وبه امید واهی راه انسانیت وکسب اخلاق ودر نتیجه بهشت موعود میگردد.تا اینکه در زمان استراحت در حیاط حوزه میبیند که تعدادی از طلاب در صفی منتظر ایستاده اند از روی حس کنجکاوی از ایشان میپرسد که این صف چیست میگویند صف بشکه است واو نیز در صف می ایستد تا بفهمد که جریان بشکه چیست بعد از اینکه نوبت به او میرسد میبیند که یک سوراخ روی بشکه هست وانها کیر خود را درون سوراخ فرو میکنند تا ارضا شوند او نیز اینکار را کرده بسیار خوش خوشانش میشود وبا خود میگوید که عجب جای باحالیه واز فردا به همین روال تو صف میرفته وحال میکرده تا اینکه بعد ازتقریبا یک ماه حال کردن با بشکه یکروز که تو صف وایساده بوده یکی از طلاب رو شانه اش میزند ومیگوید یا شیخ امروز نوبت شماست که بروید تو بشکه .شیخ تازه دوزاریش میافته ولی دریغ که دیگه راه فراری نبوده و کونشو به باد میده.
نوشته: مرد تنها
شاید باورتون نشه ولی این داستان نیست و واقعیته ، توی حوزه های علمیه این اتفاقات عادی هست به دو دلیل : یکی این که اخوندهای پرورش یافته پررو بشن و بتونن توی جمع سخنرانی کنن ، یکی هم اینکه جنس مخالف در دسترسشون نیست. اینو از منبع موثق شنیدم
هر گروهی میخوای بخوری بخوری ولی توهین به مقدسات نکن
اگه همینا نبودن الان مامانت زیر پای اسراییلیا ب گل رفته بود
مقدسات؟ آخوند ؟
یعنی توی احمق اخوند رو مقدس میدونی؟ لابد حق پدری گردنت دارن وگرنه توجیح دیگه ای نداره حمایت این جانوران
خاک تو سر ساندیس خورت کنن ، احمق بیشعور
از کی آخوند جماعت مقدس شدن همه مال ملت رو بالا میکش و حرام خوار زنازاده صیغه زاده هستن اینها مقدس شدن کیرم تو مقداساتی که این آخوندا تابعش باشن و برای اون تبلیغ کنن خامنه ای به پایین سلام کن.
خدایی این داستانای طنز از داستان سکسیا بهتره ، البته یه سریا مثل شیوا عالی هستن