خاطراتم با نرگس

1402/02/20

سه سال پیش بود جمعه بود پیشخوان خیلی خلوت بود کسی برای پول گرفتن از خودپردازها مراجعه نمی کرد تو پیشخوان نشسته بودم با گوشیم بازی کلش رو بازی می‌کردم . یه خانم چادری که دوتا ماسک به صورتش زده بود وارد شد
: سلام آقا خسته نباشید
من: مرسی خوش اومدید
: ببخشید یه زحمت داشتم اگه امکان داشته باشه این کارت رو به کارت دیگم کارت به کارت کنید
من: والا باید خودتون بزنید برای ما مسئولیت داره
:من بلد نیستم بزنم واقعیتش می ترسم بزنم به حساب یکی دیگه بره
من: کارت رو وارد خودپرداز بکنید، من راهنمایی می کنم . چیزی نیست که، بچه ده ساله الان اینو بلده
: من هرچی می خوام یاد بگیرم نمی شه
من: کارت رو بندازید دستگاه من یاد بدم
کارت رو انداخت
من: رمز کارت رو بزنید
: بفرما زدم
برای اینکه صحفه خودپرداز رو ببینم مجبور شدم به پشتش برم و فاصله رو رعایت کنم .
: الان کدوم رو بزنم
من: انتقال وجه رو انتخاب کنید و شماره کارتی که دستتونه بزنید
: پس کارت دست شما، بخونید من بزنم
کارت بانک ملی رو داد دستم ،اسمش روی کارت نرگس محمدی بود .
من شماره ها رو می خوندم اونم می زد . وقتی داشت شماره ها رو میزد
: بی زحمت ببینید درست زدم
من یه قدم جلو اومدم و نگاه کردم . تو همون حین اونم ناخواسته یک قدم بطرف عقب برگشت باسنش به زیر شکمم چسبید. خودم رو سریع به عقب کشیدم که شاکی نشه
من: ثبت رو بزنید و مبلغ رو بزنید
دوباره مبلغ رو زد
: ببینید درسته ؟
یکم جلو اومدم تا مبلغ رو ببینم دوباره یه کم اومد عقب و باسنش رو دوباره بهم چسبوند ولی واکنشی نداد.
کونش از زیر چادر و مانتو خیلی نرم بود . وقتی دیدم خودش میخواد به عقب نرفتم یه کم هم کیرمو به کونش چسبوندم. قلبم تند تند میزد استرس داشتم که نکنه شاکی بشه و تو محل کار منو ضایع کنه. ولی چون تعطیل بود کسی اطراف نبود. شغل کاری ما تعطیلی نداره و روزهای جمعه هم شیفت هستیم.
: خوب مبلغ رو زدم درسته
من: بله الان تایید رو بزنید ببینید اسمتون درسته؟
تایید رو زد اسم کارت دیگش رو آورد
من: اسمتون آورد نوشته نرگس محمدی
: بله خودشه
من: پس تایید رو بزنید
کیرم وسط چاک کونش حسابی سیخ شده بود . اونم اصلا یه این وضع اصلا اعتراضی نمی کرد.
من: تموم شد الان رسید رو بردارید . یاد گرفتید؟
:  یه انتقالی دیگه هم دارم اونم راهنمایی کنید یاد می گیرم
یه کم از پشت رفتم عقب تا کسی شک نکنه یه کاغذ از کیفش در آورد داد به من
: بی زحمت شماره ها رو شما بخونید من بزنم
من: بهتره شماره ها رو هم خودتون بخونید و بزنید من نگاه میکنم
لامصب کیرم از شلوارم زده بود بیرون خدا خدا می کردم مشتری دیگه نیاد منو با اون وضع ببینه
: بی زحمت بیایید جلو ببینید شماره رو درست زدم
یه کم رفتم جلوتر و دوباره کونش رو تو بغلم گذاشت اوف چی نرم بود
من: درسته ادامه بدید
خانمه با مکث زیادی دکمه های خودپرداز رو میزد .
تقریبا دو سه دقیقه من از پشت بهش چسبونده بودم و اونم کونش رو به کیرم فشار میداد .
خلاصه تموم شد و کیفش رو روی میز استند که ما جلو ما هست گذاشت و مشغول گشتن کیفش شد و وقتی داخل کیفش رو می گشت به کیرم که به شلوارم رو جر می داد نگاه می کرد
: این گوشی رو کجا گذاشتم؟آها اینه
: میشه از دستگاه برام یه شارژ بگیرید اگه اونم یاد بدید ممنون میشم
اصلا باور نمی کردم که کسی به این راحتی نخ بده ولی بازم خودم رو زدم به اون راه که شاید عمدی نیست.
بازم همون صحنه تکرار شد و این دفعه من آروم دستمو رو دور شکمش حلقه کردم و کیرم رو بیشتر به کونش فشار دادم . که بازم هیچ عکس العملی نشون نداد .
شارژ رو از خودپرداز گرفتم و دادم دستش . دستهای کوچک و سفید و تپلی داشت . وقتی رسید رو دادم دستم رو به دستش هم کشیدم .
: ببخشید امروز به شما خیلی زحمت میدم میشه اینو تو گوشیم بزنید
گوشی رو گرفتم یه عکس مذهبی تو صحفه گوشی،داشت . شماره رو زدم وخطش رو شارژ کردم
: ممنون واقعا خیلی زحمت دادم
من: خواهش می کنم وظیفس. 
: از این به بعد میام اینجا کارام رو انجام میدم تو بانک خیلی وقتم گرفته میشه
من: من در خدمتم . به اینجا نزدیک هستید
: بله من همین کوچه پشتی اقامت دارم.
من: تا حالا که شما رو اینجا ندیده بودم
: آخه من تنهام زیاد بیرون نمیام
من: جسارتا چرا تنها هستید؟
: سه سال میشه از شوهرم طلاق گرفتم
من: بچه هات مگه پیشت نیستن
: خیر یه دونه پسر دارم که اونم تو تو شهرستان دیگه مَشغول خدمته آخه اون نظامیه
من: آها براتون خیلی سخته تنهایی مگه نه؟
: بله اگه تنها باشید میفهمی تنهایی چیه؟ شما مجردی یا متاهل
من: منم مجردم ولی با بابا و مامانم زندگی می کنم مثل شما تنها نیستم
: تا حالا چرا ازدواج نکردید سن شماهم که بالاست
من: من همش ۳۸ سالمه
: ۳۸ سال مگه کمه؟
من: والا حوصله غرغر کردن زن رو ندارم اینطوری راحتم. راستی شما متولد چند هستید
: متولد ۶۰ هستم منم ۳۸ سالمه
من: پس هم سن و سال هستیم شما با این سن چطور پسر بزرگ دارید
: من  تو ۱۴ سالگی ازدواج کردم
من: چطور خانوادت دلشون اومد ؟
: ما تو روستا زندگی می کردیم پدرم ۶ تا دختر داشت برای همین هرکسی برای خواستگاری می اومد نه نمی گفت
من: شوهرت چه کاره بود
: هیچی معلوم نبود هرکاری می کرد حتی دستفروشی اون خیلی فقیر بود . ۳۰ سال از من بزرگتر بود
من؛ چرا طلاق گرفتی؟
: اون اواخرهم اخلاقش تند شده بود و هم اصلا به من توجه نمی کرد
من: چه توجهی؟
: توجه به خانم‌ها رو مگه نمی دونی چیه؟
بعد به کیرم نگاه کرد و گفت: این نمی خواد بخوابه؟
من: 🤣🤣🤣
: معلومه که خیلی تو کفی.
من: شرمنده اگه ناراحت شدید
: نه ناراحت نیستم طبیعیه
من: خیال ازدواج نداری؟
دو تا ماسکش،رو کشید پایین و گفت: تو فکرش هستم ولی کیس مناسب نیست
صورت معمولی داشت گونه های تپل که سرخی خاصی تو صورتش بود که با نمکترش می کرد لب و دهن کوچیک با چشمهای مشکی متوسط .
من: کیس مناسب ؟
: بله تقریبا شبیه شما با شخصیت مهربان و …
من: و چی
: مثل شما خوشتیپ و خوشگل
من: 🤣🤣🤣نظر لفطتونه
یه مشتری آقا و خانم وارد شدن به ما نگاه کردن و سراغ خودپرداز رفتن و پول گرفتن و رفتن
من: دوست داری یه مدت در حد آشنایی با هم دوست باشیم
: باید فکر کنم . ببخشید باید برم دکتر دو ساعت دیگه بر می گردم
من: اسمتون نرگس
: بله اسم شما چیه؟
من: فرشید
: آقا فرشید با اجازه فعلا
رفت دوباره دوساعت دیگه برگشت دم ظهر روز تعطیل بود کسی نبود کسی هم وارد پیشخوان نمی شد.
: سلام با زحمتهای ما
من: خوش اومدی چه زحمتی مراحمی
: آقا فرشید میشه برام یاد بدی از خودپرداز پول بگیرم
من: چشم فقط یه لحظه صبر کنید الان بر می گردم.
رفتم اتاق رک یا انباری که داخل پیشخوان بود دوربین‌ها رو از پی وی آر خاموش کردم. دوربین‌های ما نظارتی نیست فقط حالت ضبط رو دارن که هنگام موردی بهش نگاه می کنند.
من: کارتت رو دربیارید
: بفرما
من: من بیام پشتتون تا ببینم
رفتم پشتش کیرمو چسبوندم به کونش صورتمو از پشت کنار صورتش آوردم. باز با یه فشار به کونش به کیرم چفت شد کیرم وسط چاک کونش قرار گرفت احساس کردم ایندفعه نرمتره چون فقط یه چادر تنش بود .زیرش یه تاب و یه شلوار ساپورت پوشیده بود
: الان این دگمه رو بزنم
من: آره همون رو بزن پول رو بده
به چپ و راستش نگاه کرد دستش رو عقب آورد و از ته کیرم گرفت
: چی کلفته . خوشبحال زن آیندت
من: فدات بشم که خوشت اومد
: اون در که اونجاس پشتش چیه؟
من: هیچی انباریه؟ می خوای داخلش رو ببینی؟
: باشه
رفتم قفل درب اتوماتیک رو زدم که کسی از بیرون وارد نشه در اتاق رک  رو باز کردم رفتیم داخل و دوباره در ضدر سرقت اتاق رک رو بستم
: اینجا کجاست چقدر تاریکه
دگمه روشنایی داخل رو روشن کردم و اومدم روبروش ایستادم. از پشت و کمرش گرفتم و بطرف خودم کشیدم و بغلش کردم.به صورتم نگاه کرد
من: چرا ماسک رو در نمیاری
: کرونا هست می ترسم بگیرم
من: دربیار من اگه کرونا داشتم که اینجا نبودم تو خونه استراحت می کردم
: شاید من داشته باشم
من: کرونای تو هم برام قبوله
محکم بغلش کردم بدن خیلی نرمی داشت کیرم مثل فولاد سفت شده بود . دستش رو آورد پایین و کیرم رو سفت گرفته بود و برام از روی شلوار جق می زد
: مثل اینکه خیلی دلت می خواد
من: آره خیلی
: باشه با هم یه مدت دوست میشیم ولی باید یه صیغه بین خودمون بخونیم
من: باشه اگه بلدی بخون
: اول اینکه …
من: اونی که تو میگی باید بریم پیش یه آخوند و دوتا شاهد پیدا کنیم و و و
: باشه ولی برای اینکه گناه نکنیم بیا از روی لباس بکن بعدا یه فکری می کنیم
چرخید و پشت رو بطرفم کرد منم یه دستمو بردم رو دوتا سینش گذاشتم و یه دستمو جلو کوسش گذاشتم و از روی لباس به کونش تند تند تقه میزدم
: آه آه مممم
من: اینطوری نمیشه که
: الان عادت هستم نمی تونم بدم
من: کی تموم میشی؟
: فردا
من: باشه پس برو فردا بیا فردا هم تعطیله کسی،اینجا نیست
: باشه اینطوری منم اذیت میشم
چهاردم خرداد بود و پانزدهم خرداد هم تعطیل بود دوباره ساعت یک به پیشخوان اومد .
یه آرایش ملایمی کرده بود .
من: سلام نرگس جان
: سلام فرشید خوبی
من: تو رو دیدم بهتر شدن
: چه خبر امروز چطوری؟
من: دیروز حالم خوب نبود
: چرا؟ مریض شدی؟ نکنه کرونا گرفتی؟
من: نه بابا کرونا چیه ؟ دیروز بیضه درد گرفته بودم آخه اگه من ارضا نشم بیضه درد می گیرم
یه نوشته عربی در آورد و گفت بیا اینو باهم بخونیم تا موردی نباشه
من: این چیه؟
: این صیغه محرمیته بخونیم. لااقل شاهد نباشه مهم نیست
من: باشه بخونیم
خلاصه اون چند خط رو خودنیم و برای هم دیگه یه بله گفتیم
: الان دیگه مال هم شدیم هرکاری میتونیم انجام بدیم
من: تو مذهبی هستی؟
: آره بابا من مسئول بسیج مسجد محله مون هستم
من: اگه من بگم دیگه نری قبول می کنی؟
: اگه خرجی خوبی بهم بدی آره حتما
با خودم گفتم این هرزه رو باید خوب بگام تا عوضش در بیاد
دوباره رفتم دوربین‌ها رو خاموش کردم و درب ورودی بیرون رو از داخل قفل کردم و دوباره به اتاق رک رفتیم در رو بستم
من: لخت شو حال کنیم
: زیر لفظی چیزی نمیدی؟
من: الان همرا ندارم بریم بیرون از خودپرداز برات کارت به کارت می کنم
: ایدز نداری که؟
من: این چه حرفیه ؟ خودت چی؟ نداری که
: نه من جنده نیستم ایدز داشته باشم
من: منم تا حالا سراغ جنده ها نرفتم داشته باشم.
: یه روز دعوتت می کنم خونم اونجا لخت میشیم الان لخت نشیم من اینجا می ترسم
من: باشه راست میگی کف اینجا موزایکه مجبوریم سرپایی حال کنیم
رفتم جلو و دوباره بغلش کردم برای اولین بار لباشو تو لبم قفل کردم و حسابی لباشو میک می زدم
چشماشو بسته بود و تند تند نفس میزد
چادرشو از سرش به زمین انداختم و دستم رو به کونش بزرگش کشیدم. چه کون بزرگ و نرمی داشت دلم می خواست این کون رو حسابی بکنم نرگس هم از کیرم گرفته بود و انگشتاشو روش حلقه کرده بود و برام جلو و عقب می کرد.
من: بسه ممکنه آبم بیاد . میتونی برام ساک بزنی؟
: عمرا خیلی بدم میاد یه بار برای شوهر قبلی ساک زدم استفراغ کردم
من: باشه اگه ساک میزدی منم برات لیس میزدم
: نه نمی خوام بیا بکن
چادرش رو که به زمین انداخت و مرتب کرد  و به پشت خوابید
: بعد از ۱۵ سال بالاخره کوسم میخواد یه کیر بچشه. اونم چه کیری؟مواظب باش ها الان کسم تنگه ممکنه پاره بشم
من: مگه نگفتی سه ساله جدا شدی؟
: آره شوهرم مرض قند داشت واسه همین اون ۱۲ سال آخری با من سکس نکرد
من: 🤣🤣خبه ادای تنگا رو در نیار
: نه شوخی نمی کنم کرم نرم کننده  داری؟
من: نه ولی تف دارم
یه تف زدم به کیرم و آبش رو به تمامش کشیدم
: چند سانته
من: ۱۸ سانته چطور مگه؟
: خدا بهم رحم کنه مال شوهرم ۱۴ سانت نمی شد و کلفتی به نصف این می‌شد
من: خب پس خوش بحال هردومون.  شوهر خوبی گیرت اومده🤣🤣🤣
ساپورت رو از پاهاش پایین کشیدم و یه شورت سفید توری پوشیده بود اونم از باسنش به سختی در آوردم.
کونش رو چند بار چپ و راست کرد تا شورته در بیاد
وای چی میدیم پاهای سفید سفید با کوس سفید و کوچولو اندازه چهار انگشت من نمی شد پاهاشو باز کردم انگشت کردم تو کوسش انگشت وسطی من به زور وارد سوراخ کسش می‌شد. عجب چیزی بود
من: تی شرتت رو هم در بیارم؟
: نه فقط تا پستونام بده بالا نمی خوام در بیارم موزاییکها سرده
تا بالا سینش تی شرت آبی رو دادم بالا سوتین نپوشیده بود مثل دوتا سیب سفید افتاد بیرون
من: لااقل اجازه میدی اینارو بخورم
: از گردنم گرفت و به طرف سینه هاش هدایت کرد
با یه دستم یه سینش رو چنگ زدم و با یه دست دیگم اون یکی سینش رو میک زدم سینه هاش سفت سفت بودن
: ااااه آی آی
من: جوون خوشت اومد
: آره نوبتی بخور مال خودته آه ه ه
من: ممممم مممم 👅
:جووون 👄👄
من: حسابی تو کف بودیا کوست حسابی آب میده
: آه آه آره خیلی تو کفش بودم دیروز میخواستم پشت خودپرداز بهت بدم
من: مممم ممم جووون چه لعبتی هستی
دو سه دقیقه نوبتی سینه هاشو میک میزدم و اونم آه و ناله می کرد
:قربونت برم کیرم کلفتتو کی میدی تو کسم مردم از شهوت
من: چه عجله ای داری
: بخدا میمیرم خیلی داغم
پیراهن و زیر پیراهنم رو سریع در آوردم و شلوار شورتم رو تا زانو پایین کشیدم . کیرم مثل فنر پرید بیرون
: جوون چی کلفته
من: ببینم کس تنگت اینو نوش جان می کنه یا نه؟
: تورو خدا آروم آروم بکنی ها پاره می شم الان من به کیرت باکره به حساب میام
من: نگران نباش عزیزم هواتو دارم . باید به این کیرم کونم بدی کس که چیزی نیست
کیرم رو لبهای چوچوله کسش می مالیدم از لذت چشماش به سفیدی رفت
: بکن دیگه چرا شکنجه میدی
من: خودت خواستی ها
: آره بکن مردم از داغی سردش کن
من: پاهاتو دور کمرم قفل کن تا سرمای موزائیک به پات نخوره
پاهاش رو دور کمرم حلقه زد کلاهک کیرمو تو دم سوراخش تنظیم کردم یه فشار آروم دادم. یه کم خودش رو به بالا کشید . لامصب خیلی تنگ بود کیرم تو سوراخش کج می‌شد.
یه تف آبدار به سر کیرم زدم و دوباره هل دادم توش.
: ویششش ویش ویش آرومتر پاره شدم
من: نترس پاره نمی شی
تا ختنه کیرم رفت داخل و تا اون حد براش تلمبه آروم زدم که جا باز کنه .دیواره واژن کس حسابی کیرم رو فشار میداد واقعا تنگ بود. تا نصف  کیرم تو کوسش دخول دادم یه جیغ زد
: ای درد گرفت آرومتر
من: الان بهتر میشه نگران نباش
یه کم داخلش نگه داشتم هم کیرم به گرمای کوسش عادت کنه و هم واژن کسش باز بشه
: آه چی کلفته جر می خورم
نصف دیگه کیرم رو با فشار دادم تو کوسش
: آی تو روخدا یواش، کیرت کلفته درد دادم
من: آرومترصدا میره بیرون
: آخ میسوزه توش درد داره
من: یه کم تحمل کن الان گشاد میشه
شروع کردم به تلمبه زدن . شلاپ شلاپ شاپ شاپ
وقتی کیرم رو بیرون می کشیدم انگار شمشیر از غلاف بیرون می اومد.
: آاااه آه
من: آه جون عشقم چه تنگی
: اوف اوف سوختم بکن داره خوشم میاد
من: امممم  اممممممم محکم بغلم کن
: اوف تا تهش فشار بده میخوام کیرت برای همیشه مال من باشه
من: بیا  خوبه؟
تا تهش فرو می کردم و تا نوکش در می آوردم تلمبه ها رو محکمتر کردم دستامو به حالت ستون کردم و بالاتنه مو از روش بلند کردم . یه نفس کشید و آخيش گفت
: داشتم پرس میشدم الان خوب شد
من: عوضش الان کوست فشار زیاد تری تحمل می کنه خوشحال نباش
ایندفعه محکمتر تو کوسش می کوبیدم و اونم صداش بالاتر رفته بود
: ااااااه یواشتر آه آخ
من: امممم جون چه کوسی  بکنم جون
شلاپ شلاپ شلاپ پنج دقیقه حالت وحشیانه تو کسش تلمبه زدم
:اااه من دارم میام آه ای
من: راحت باش تو خالی شو
بدنش یه لرزش محکمی کرد داخل کوسش حسابی لیز شده بود
کیرم رو در آوردم یه سیلی به کونش زدم
: چی شد ؟
من: برگرد حالت سجده بخواب
: داخل نریزی ها حامله میشم
من: نه کنترل می کنم نگران نباش
: کاندوم نداری بزنی میترسم بریزی تو
من: نترس نمی ریزم کاندوم کجا بود تو محل کار
حالت سجده روی چادری که زیرش بود خوابید کیرم رو تنظیم کردم
من: خودت بیا عقب فکر کن جلو خودپردازه
: آااه جون، اینطوری چی خوبه
من: تاحالا اینطوری به شوهرت ندادی مگه؟
: نه اون زیاد حالیش نبود
من: پس صبر کن ببینم چی ها یادت میدم
از کمرش دو دستی گرفتم و شروع کردم به تلمبه زدن
من: نرگس تو هم خودت رو به عقب بکوب تا خوشت بیاد
: آه آه چه چیزی بودی تو ووو ،اوووففففف
من: جونم حالا حالا ها باهات کار دارم کجاشو دیدی
: آه بکوب محکم
من: دیدی گفتم خوشت میاد ببین چه گشاد شدی
: اف اف بزن تند تند، بریز دیگه
من: جوون بیا آه آه
شاپ شاپ شاپ سرعت رو دو برابر کردم و تند تند به کون سفید و بزرگش سیلی می زدم و حسابی سرخش کرده بودم
: نمی خوای بریزی پاره شدم
من: حرفهای سکسی بزن تا زود بیاد مثل اینکه خسته شدی
: آره کوسم می سوزه بکن منو بکن
: جون آه آه
: بکن لعنتی بکن تند تند بکن این کوس تنگو بکن
من: آره خودشه یسسس جووننن
: بریز عشقم بریز بریز
من: اااااه داره میاد کجات بریزم
: به کمرم بریز
از شکمش گرفتم  چند تا تلمبه محکم و سنگین کوبیدم و درش آوردم با تمام وجود کیرم شروع به پمپاژ کرد
من: آااااه ااااه
تمامش رو به گودی کمرش ریختم و ازته کیرم گرفتم و چلوندم باقی ماندشم به کمرش ریختم . با کف دستم آبش رو به کمر و کونش مالیدم
: اعه چکار کردی ؟
من: میگن برای پوست خاصیت داره مالیدم به بدنت
: قبل از اومدن به اینجا حموم کرده بودم باید دوباره برم حموم
من: چرا حموم ؟بزار  بمونه
: کل روز رو باید بوی وایتکس بدم؟
من: کی میدونه
: اختیار داری همه زنها زود بوشو می فهمن
برگشت به پشت خوابید و ساعد دستشو روی چشماش و یه دست دیگه رو روی کوسش،گذاشت
من: ناراحت شدی
: نه چرا بشم خیلی خوب بود
من: یه چیزی بپرسم؟
: بگو
من: کوس خودتو عمل کردی؟ یعنی تنگش کردی؟
: نه بابا مگه دیوونم مال من از اولش اینطوریه
من: لباساتو بپوش بریم بیرون حرف بزنیم
لباس پوشیدیم کسی بیرون نبود آروم از اتاق رک بیرون اومدیم من رفتم پی وی آر  دوربین رو روشن کردم و در پیشخوان رو از داخل حالت اتوماتیک گذاشتم
من: چطوری الان خوبی؟
: خوبم خیلی خوش گذشت
یه دویست هزار از خودپرداز گرفتم و دادم دستش
من: اینم از زیر لفظی عروس،خانم
: وای مرسی چقدر با شخصیتی
من: چرا اون طور بدنت لرزید؟
: خودمم تعجب کردم آخه تاحالا من ارضا نشده بودم
من: مگه میشه ؟ با شوهرت چند سال زندگی کردی؟
: حدود۲۲سال و سه ساله ازش طلاق گرفتم
من: پس ۱۴ سالت بود ازدواج کردی و۳۵ سالگی طلاق گرفتی درسته؟
: بله
من: تو این مدت مگه چطور سکس می کردید
: هیچی بابا هر شب پنجشنبه می‌خوابید روم بعد از دو دقیقه مثل خروس بلند می‌شد فقط کارش این بود و هربار بعد از کارش توی یه دستمال می ریخت و می افتاد می خوابید
من: متاسفانه ۷۰ درصد مردهای ایران با همین تفکر به زنها نگاه می کنند
: من اولین بار بود که ارضا شدم تاحالا همچین احساسی تو بدنم نداشتم . همش فکر می کردم کیر مردها برای ارضا خودشونه
من: خوشحالم که ازم راضی هستی
: من برم دیگه دیرم شده تو هم به کارت برس
من: نرگس جان ممنون که مارو قابل دونستی بازم دلت خواست بیا
: من تازه تو رو پیدا کردم حتما میام ولی دفعه بعد یه جای بهتر پیدا کنیم اینجا خطرناکه
من: آره خصوصا که همسایه ها و مغازه دارها اینجا زیاد رفت و آمد می کنند
پایان قسمت اول.
اگه دوستان خوششون اومده باشه جلسات بعدی رو هم تعریف می کنم و اون عده دوستانی که خواهند گفت تراوشات ذهنی  یک ملجوق کونی باید بگم که
می خوای باور بکن می خوای باور نکن. حتی اونایی که خوندن فهمیدن کار من کجاست ولی من بخاطر موقعیت کاری خودم و همکارانم ننوشتم
خوش باشید
فرشید.

ادامه...

نوشته: فرشید


👍 19
👎 7
42401 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

927277
2023-05-10 00:58:26 +0330 +0330

تو صلواتم بفرستی اون کامنت معروف گذاشته خواهد شد 😂

3 ❤️

927290
2023-05-10 01:34:05 +0330 +0330

جمعه بود
پیشخوان دوربین مدار بسته نداشت
جمعه بود رفت دکتر
دکتر مطبش باز بود
جمعه بود

3 ❤️

927295
2023-05-10 02:04:22 +0330 +0330

تو که راس میگی مجلوق کیرم از ۱۶ جهت تو کون ادم دروغگو

2 ❤️

927325
2023-05-10 06:39:22 +0330 +0330

کیر کلفتو کس تنگو د بکن

0 ❤️

927328
2023-05-10 06:54:13 +0330 +0330

چرت و پرت نوشتی ولی همینم خوب نوشتی که بعضی ها همینم نمی تونن عیب اصلی داستانت این بود خیلی منطقی نبود هم‌اینکه خیلی کم از بدن نرگس صحبت کردی

1 ❤️

927366
2023-05-10 14:35:29 +0330 +0330

جقی مفتخور،پی وی ار نه ،دی وی ار
قبض خام تراکنش ها تو ستون فقراتت

0 ❤️

927407
2023-05-10 23:30:09 +0330 +0330

از زن بسیجی میپرسن وسط سکس اسم شوهرتو صدا میزنی؟میگه اگه زنگ بزنه اره

1 ❤️

927411
2023-05-11 00:19:07 +0330 +0330

از برکات بانک شهر

1 ❤️

927491
2023-05-11 08:54:38 +0330 +0330

خیلی جالبه، مردایی که زن گرفتن هم کیر کوچیکن هم بلد نیستن ارضا کنن ،،ولی همه کیر کلفتا و بکنهای حرفه ای مثل این دوستمون مجرد میمونن،،عجیبه!!

0 ❤️

927641
2023-05-12 12:56:28 +0330 +0330

درون هر زنی یه کس زندگی میکنه که دوست داره به من بده.تو همون زن هستی معطل نکن.فقط یه پیام بده بقیش با من… 😍 🌹 😏

0 ❤️