خاطرات یک ماهی

1401/06/31

امشب بیست و پنج دی تموم میشه و فردا تولد لادن عشق پنج ساله ی من پنج سالی ک مثال یک عمر گذشت تولد دختری که یک روز بخاطر من قید مادرشو زده و برای سه ماه ب من پناه آورد و تبدیل شد ب عشق بی تکرار زندگی من دختری ک ب اجبار خانوادش و بی لیاقتی من درنهایت ب عقد یک کادری نیرو انتظامی در اومد و امشب بیست و پنج دی با گذشت یک سال از ازدواج لادن تو شب قبل تولدش باز بیادش افتادم بسته سیگار بیستونم تکان دادم و از داخلش ی نخ در آوردم سیگار بدطعمی ک از شدت بی پولی عادت ب کشیدنش کرده بودم من بی عرضه ای ک حالا بخاطر خرج موادم و ی بازنده ب تمام عیار بودنم امشب قرار بود برم زیر
یک حیوون عوضی ؛
توی شهوانی تاپیک زده بودم سکس پولی ۲۱ته تا بتونم مرفین دو هفتمو جور کنم ٫ حالا دگ عادت کرده بودم ک هر دو هفته اینکارو کنم
البته اینا بعد از دیوونه شدن اساسی من بود که ب مدت یک سال فقط ساک زدم
لیاقت نداشتم و از دست دادن لادن و شرایط بد اقتصادی و باعث شد ک
خودمو تنبیه کنم و از تصویر زجر کشیدنم ی حس شیطانی درونم آروم میگرف و با هرزه شدنم یجورایی از دنیا و لادن و این کشور انتقاممو می‌گرفتم درحالی که اینا همه توهم های ذهنی من بود و مسیله اصلی نداشتن پول جنس بود …
تازه کل بدنمو تیغ زده بودم و داشتم توی بالکن خونه سیگار می‌کشیدم ترامادول دهنمو خشک کرده بود و سیگار های پشت هم از اضطرابم کم میکرد و مرفین منو آروم …
ینفر پیام داد شخصی …
تل بده گفتم ندارم- باید بیای واتساپ _جواب ندادم ک نوشت- پونصدت میدم یساعت و نیم …
و همین شد ک نظرم جلب شد اومدم تو حال ب ران های سفیدم توی آیینه نگاه کردم و چنتا عکس گرفتم روی تخت توی بالکن …
واتساپ اصل دادم ۲۱ ته شهرک غرب قد ۱۷۵ وزن ۸۰
نوشتم موهام و چشمام بور و بدنم سفید ک سریع عکس داد
سرطاس سیبیل مردونه ۴۰ساله ایرانی لباس رسمی …منم عکسامو دادم بهش
و شروع کرد ب تعریف و قربون صدقه و من هیییییییییییی اصرار ک پولو‌نقد میگیرم و اون هم تاکید ک مشکلی نیست و زن خودمیو دگ هواتو دارم و همین کسسسشعر های معمول عکسای بدنم و خیلی تحریکش کرد و ازین ک جوراب کالج پام بود خیلی هیجان زده شده بود
عکس کیرش منو دو دل کرد ن از نظر طول از نظر ورقلمبیده بودنش و کلفتیش ولی من چون نیاز ب پول داشتم و اینکه هنوز خیلی اذیت میشدم وقت سکس ولی قبول کردم …
طبق قرارمون من ی شلوارک جین پوشیدم و ی تیشرت سفید
چون آخر شب بود و علی آقا ک قرار بود با ماشینش بیاد دنبالم
ولی توی کوچه از سر کوچه پایینی ینفر دنبالم اومد خیلی ترسیدم دوسداشتم سیگار بکشم ولی نمی‌خواستم بو بدم مشتریان بدشون میومد تجربه داشتم …
نزدیک شد و الکی آدرس پرسید معلوم بود خاطر خواه شلوارکم و از اون چشم دزد تر کونم شده من پشیمون از انتخاب لباسم جوابشو دادم ولی اون نمی‌رفت و خیره شد ب لب هام منم سریع چپ چپ نگاهش کردم و ادامه دادم وقتی رسیدم سرکوچه صداشو مثل زمزمه شنیدم ک گفت کوووونیو این همه قر و فر
… با این ک عصبی بودم چیزی نگفتم چنتا کوچه رو رد کردم و رسیدم ب پل عابر پیاده روی پل خیلی احساساتی شدم و یاد منی افتادم ک یک روز روی همین پل زیدمو بوسیدم و حالا دارم میرم که طعمه عشق و حال ی اوستاکار ترک زبونن بشم ک …
روی پول ی جوون قد بلند با موهای بلند و لاغر اندام از تو تاریکی اومد بیرون بدون توجه و نگاه سنگین بهم ی سیگاری تعارف کرد
منم تو اون شرایط با این که سیگاری همیشه حالمو بد میکرد اونبار دست زد بهش نزدمو باهاش کشیدم ی گپ کوتاه زدیمو بعد تشکر کردم و خدافظی
از پل ک میومدم پایین واقعااا چت بودم حتی زنگ های علی رو نشنیده بودم پایین پل با ی ال نود سفید منتظر بود
تردید سرتاپای منو گرفته بود دلم میخواست برگردم
ولی خماری فردا بهم چک‌زد و نشستم وقتی نشستم دیدم شلوارش پایینه
و دست چپش روی فرمون دست راستش روی کیرش من یکمی هم ترسیدم چون نگاهش ب من حس اطمینان نمی‌داد
حال و احوال پرسید و گفت ببینمت شلوارتو بده پایین با( لهجه ترکی)
گفتم تو عکس دیدی!! گفت باورم نمیشد ک واقعی باشی از بس همه فیک هستن ٫ شلوارمو دادم پایین و محکم رووونمو گرفت سعی کرد با کیرم ور بره ولی کیرم توی کما بود و تو اون حالت عمرا راست نمیشد …
توی راه نگاه ها و قضاوت هاییی ک توی حرف ها و نگاهش بود خستم کرد و قلبمو زخمی ولی کار از کار گذشته بود و ما دم خونش بودیم …
رفتیم بالا ی زن پیر ک فهمیدم بعد مادرش بود تو خونه بود پرسیدم راجبش گفت کاربن نباشه و با نگاهش رسوند ک اهمیتی ندارند و راضیم کرد ک ما قراره بریم تو اتاق دگ و ی اتاق کوچکتر بهم نشون داد و تختی ک اونجا بود بعد از من وارد شد و درو بست و چراق و روشن کرد و نزدیک شد ک لب هامو بخوره و حالا کابوس من شروع شد … شلوارش پایین و بدن و کیری ک پر از مو … حال منو بد میکرد ولی ب اصرارش زانو زدم علارغم میلم کیرش ک بوی بدی میداد رو توی دهنم جا داد و اشک از چشمام سرازیر شد و بیاد خاطراتم با لادن گریه میکردم و کیر زندگی ک حالا تا تحملش توی حلقم بود این لحظه هارو غمگین تر میکرد منو مثل عروسک خیمه شب بازیش حرکت میداد و توی هوای سرد اتاق ب اصرار تمام لباس هامو کنده بود من پناهم از سرما بدن حیوونی بود ک حالا محتاجانه خواهش میکردم ک منو محکم نکنه و اون بدون اطلاع و بدون آمادگی کیرکلفتشو بعد چندتا تقه کوتاه تا آخر وارد بدنم کرد خودمو توی آیینه می‌دیدم و باورم نمیشد ک این منم .
از شدت درد و بریده شدن نفس نمی‌دونستم حرفی بزنم فقط با دست سعی میکردم بدنشو از روی خودم کنار بزنم و دور کنم ولی اون تا آخر میکشید بیرون و تا آخر توی بدنم فشار میداد و اینجوری عقده بی سکسی های زندگیشو از سوراخ بی نوای من می‌گرفت بعد از اینکه آنقدر تقه زد تا ب درد عادت کردم و صداهای ارضا شدنش اتاق رو برداشت اصرار کرد و با شهوت اسباب بازیشو برگرداند و کیرشو ک از سوراخمو کشیده بود بیرون باز توی دهنم گذاشت و سرمو با دوستاش گرفت و با فریادی ک مطمینم بودم اون خانم پیر شنیده … منو کونی و یکسری لفطای تحقیر آمیز خطاب کرد و بعد توی دهنم اون حجم زیاد از اسپرم رو خالی کرد من حس کردم ک آبش و ته گلوم چسبیده و رفته پایین پس دگ بعد اون یکسال ک دهنم محل تخلیه عقده های جنسی مشتریام‌ بود رو قبول کرده بودم ولی باز بهش اشاره کردم ک ظرف آب معدنی و بهم بده و نمی‌دونم چرا بر حسب عادت دهنم رو شستم ولی فرقی نداشت این دهن تمیز نمیشد مثل وسواس های بهداشتی جدیدی ک من دوچارشون شده بودم این دهن تمیز نمیشد مثل روح من مثل عقده های علی …
این داستان واقعی و دردناک زندگیم ادامه داره ولی نمی‌دونم …شاید نوشتم باز شایدم نه ببخشید فحش نده لطفاً ممنون از دوستای عزیز…

نوشته: ماهی


👍 13
👎 2
10501 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

896602
2022-09-22 14:52:35 +0330 +0330

معلومه خیلی سختی کشیدی ، امیدوارم حالت خوب بشه❤️ ، به نظرم سعی کن یکم وضعیت روح و روانت رو بهتر کنی ، مطالب روانشناسی بخونی ، کمتر به چیزهای بد فکر و توجه کنی و بیشتر به چیزهای خوب فکر کنی و چیزهای که ازارت میده رو کم تر کنی و …، امیدوارم حالت در اینده بهتر بشه❤️

2 ❤️

896617
2022-09-22 18:22:51 +0330 +0330

اولا، نوشتی: “دوسداشتم سیگار بکشم ولی نمی‌خواستم بو بدم مشتریان بدشون میومد تجربه داشتم”. پس بار اولت نیست و بخصوص اینکه نوشتی “مشتریان”. یعنی تجربه های قبلی داشتی و از این راه کسب درآمد میکنی.
دوما، ما هنوز تابستون را تموم نکردیم. نوشتی “بیست و پنج دی”. یعنی میخوای بگی این داستان را چند ماه پیش فرستادی و تازه ارسال شده؟!!! موافقم که مواد مصرف میکنی!
سوما، اون تگ گی را بردار!!! تو طبق گفته های خودت از راه سکس درآمدزدایی میکنی. پس لزوما گی نیستی!

0 ❤️

896619
2022-09-22 18:29:41 +0330 +0330

در ضمن، من هیچ احساس همدردی با تو نمیکنم. برعکس، احساس تاسف و ناراحتی، برای افراد خام و بی تجربه ای میکنم که با افراد معتادی مثل تو که عموما آلوده به بیماری های واگیردار مثل اچ آی وی و هپاتیت هستند، رابطه جنسی بر قرار میکنند!

0 ❤️

896749
2022-09-24 05:48:54 +0330 +0330

گرایش و فانتزیهای جنسیت به خودت مربوطه. ولی اینکه با افراد متعدد، رابطه جنسی محافظت نشده از نوع مقعدی بر قرار میکنی خیلی خطرناک هست. من این لینک ها را میفرستم برید ببینید، یک کمی سر عقل بیایین:
https://www.youtube.com/watch?v=p_YE7gL3r40
https://www.youtube.com/watch?v=InOpXrj7qb8
https://www.youtube.com/watch?v=qat-p8bDyUg
https://www.youtube.com/watch?v=LlsPnGBQvdA
https://www.youtube.com/watch?v=fDVlOineDv8
https://www.youtube.com/watch?v=i9oHxzpeKi0

1 ❤️

896832
2022-09-25 01:18:34 +0330 +0330

خیلی تکان دهنده بود و بسیار قلم خوبی داری، لطفا بهم پیام بده دوست عزیز

0 ❤️