سلام دوستان امیدوارم حال همتون خوب باشه اگه داستان یکم خشن و نارحت کنندست به بزرگی خودتون ببخشید و لطفاا تو کامنتا فحاشی نکنید بلاخره قلبه زود میشکنه
اسمم سامانِ ۱۸ سالمه قدم ۱۸۰ و وزنمم حدود ۷۰ چون موهای بدنم خیلی بوره و کمه انگار هیچ مویی رو بدنم ندارم
داستان برمیگرده به اونجایی که من تازه فهمیده بودم گی هستم و میل زیادی به مفعول بودن داشتم و چون نمیتونستم حضوری با کسی کنم مجبور میشدم خودمو با مجازی ارضا کنم و با سکس چت، ویدیو کال خودمو خالی کنم ،خب جواب میداد
و با خیلی ادما آشنا شدم اما یه روز با یه پسری به اسم محمد آشنا شدم که واقعااا خوشگل بود چشم سبزآبی و قد بلند،مو مشکی،ته ریش هم میذاشت،کیر بزرگی داشت،هیکلش باشگاهی نبود اما خیلی خوب بود دقیقا همون چیزی بود که من از یه آدم انتظار داشتم و خیلی کیسم بود
یه چند باری باهم تصویری رفتیم و منو خودش واقعا لذت میبردیم
حدود یک ماه من با این پسره چت میکردمو داشتم بهش وابسته میشدم تقریبا حس میکردم عاشقشم،من تو تصویری بدنمو نشون میدم اما فیسمو نه ولی خب عکسای فیسمو دیده بود
خلاصه بعد از یک ماه که چت کردیم روز دوشنبه بود که گفت امشب اماده شو که بریم تصویری اما فیستم باید نشونم بدی و من خرم که فک میکردم پسر خوبیه بهش اعتماد کرده بودم گفتم اوکی ولی خب دو دل بودم
شب ساعت یک شد که پیام داد و تصویری زنگ زد منم سریع لباس هامو دراوردم، لخت لخت شدم اونم همینطور
من حرکتای سکسی براش انجام میدادمو اونم جق میزد حتی انگشتم تو خودم میکردم تا اون لعنتی ارضا بشه
بعد یک ربع ارضا شد و قطع کرد منم ارضا شدم لباسامو پوشیدم رو تختم خوابیدم
فردا که بیدار شدم دیدم چنتا پیام داده، منم با ذوق رفتم پیام هاشو بخونم ببینم چی گفته اما همون لحظه بود که انگار یه سطل آب یخ رو سرم خالی شد و از استرس زبونم قفل شده بود از درون داشتم آتیش میگرفتم اما بدنم سرد سرد شده بود حتی نمیتونستم چیزی تایپ کنم براش فقط اشک از چشمام میرفت و ضربان قلبم رفتع بود رو هزار
اون حرومزاده کل ویدیو کال رو اسکرین رکورد گرفته بود و کلی پیام تهدید آمیز برام فرستاده بود که اگه باهاش سکس نکنم کل این فیلمو پخش میکنه
واقعا نمیدونستم باید چکار کنم چون هر تصمیمی که میگرفتم رو زندگی خودم تاثیر میذاشت
وقتی دید پیام هاشو سین زدم شروع کرد پیام دادنو خندیدن به من که چطوری حالمو جا میاره و گفته بود که اخر هفته میاد تهران مکان اوکی میکنه که منو ببره اونجا
این دو روز من فقط گریه کردم حتی نمیتونستم غذا بخورم جلو خانواده خودمو اوکی نشون میدادم و میگفتم رژیم گرفتم یکم لاغر تر شم اما تو اتاقم فقط اشک میریختم
اخر هفته شدو دیدم پیام داده و یه لوکیشن هم فرستاد،آدرس دقیق خونه هم نوشت که برم اونجا
(شاید با خودتون بگین که چرا رفتی نباید میرفتیو این حرف، من خانوادم به شدت مذهبیان و مطمعن بودم اگه این فیلم پخش بشه صد در صد سرمو از تنم جدا میکنن)
یه اسنپ گرفتم،با هزار بدبختی خانوادمو پیچوندم
سوار ماشین شدم یه تیبا آبی بود
تو مسیر من فقط استرس میکشیدم تقریبا مردمو زنده شدم تا مقصد با خودم میگفتم نکنه چند نفر باشن و خفتم کنن
وقتی رسیدم یه ساختمون بلندو قشنگ بود رفتم تو سوار آسانسور شدم رفتم بالا
در خونه رو زدم دیدم درو باز کرد، منو کشید تو تا همسایه ها نبینن درو بست از پشت قفل کرد گفت کفاشتو دربیار بیا تو سالن
خونهه یه راهرو باریک و کوتاه داشت که اخرش میرسد به سالن کفاشامو داروردم خودش جلو تر از من راه افتاد.
یه شلوارک آبی تنش بود با یه تیشرت مشکی
هر لحظه منتظر بودم چند نفر دیگه هم از اتاق بیان بیرون
رو مبل نشستم یه آبمیوه برام اورد ولی لب بهش نزدم انقد که حالم بد بود یهو محکم بازومو فشار داد گفت یا میخوری یا به زور تو حلقت کنم اونجا بود که دیگه بغض من ترکید و شروع کردم التماس کردن که تورو خدا فیلممو پاک کن بذار من برم اما فقط میخندید،
اصلا اهمیتی به حرفم نمیداد همینطوری که بازومو گرفته بود منو برد تو اتاق انداختم رو تخت منم گریه میکردم
شروع کرد لباساشو دراوردن داد زدو گفت:اگه یه ذره دیگه گریه کنی بد کلاهی سرت میذارم پس ساکت شو که هم تو لذت ببری هم من
شورتشو دراورد کیرش نیمه شق بود اورد جلو صورت من با دستش موهامو گرفت و صورت منو میمالید به کیرش لپامو فشار داد تا دهنم باز بشه اما من باز نمیکردم که یه کشیده محکم زد تو صورتم که باعث شد دوباره گریه من در بیاد
بی خیال ساک زدن شد، منو بلند کرد لباسامو کند لخت لختم کرد و هولم داد سمت دستشویی که برم خودمو اماده کنم
منم رفتم تو دستشویی یکم لفتش دادم با مشت کوبید تو در گفت چه غلطی میکنی بیا بیرون دیگه، منم از ترس سریع خودمو شستم اومدم بیرون دوباره رفتم سمت اتاق منو به صورت داگی گذاشت رو تخت،کرم مالید به کیرش و سوراخ من
کیرشو میمالید به من تا کیرش شق بشه و سوراخمو با کیرش میمالید کیرش در مقابل کیر من هم بزرگ تر بود هم کلفت تر من خودم کیرم ۱۶ سانته ولی اون معلوم بود که تقریبا ۱۷ ۱۸ سانتی میشه
میخواست بکنه تو سوراخم اما چون من تاحالا چیزی بجز انگشتم توش نکرده بودم تنگ بود هرچقدر که فشار میداد رو سوراخم کیرش لیز میخورد و توش نمیرفت
به کمر منو خوابوند و پاهامو داد بالا گذاشت رو شونش خودشم دو زانو نشست رو تخت و کیرشو با هرچقدر زوری که داشت فشار میداد تو همون سرش که رفت بدنم انقد درد گرفت که شروع کردم تختو چنگ زدن و جیغ زدن داشتم جون میدادم اما هیچ توجهی نمیکرد و میخواست بقیشو هم بکنه تو ولی دید من خیلی دارم جیغ میزنم تیشرتشو برداشت و کرد تو دهن من و محکم نگه داشت فقط دماغمو باز گذاشت تا بتونم نفس بکشم و کیرشو کم کم میکرد تو منم داشتم دستو پا میزدم چون من یکم نفس تنگه هم دارم داشتم کاملا خفه میشدم و با مشت میزدم تو سرش که منو ول کنه اما تو یه حرکت کیرشو تا آخر کرد تو و من بیجون شدم نفهمیدم دیگه چی شد فقط سیاهی میدیدم و میفهمیدم که بدنم داره تکون میخوره چند دقیقه تو همین حالت گنگ مونده بودم که از شدت درد دوباره به هوش اومدم که دیدم داره با تمام قدرت تلمبه میزنه تو کونم و تا شکمم درد میکرد
دوباره شروع کردم تکون خوردن ولی اصلا دیگه جون تو تنم نمونده بود
کیرشو که کشید بیرون خونی بود و یه دستمال اورد هم سوراخ منو پاک کرد هم کیر خودشو بعد دوباره منو به شکم خوابوند منم مثل یه تیکه گوشت بیجون هیچ کاری نمیتونستم بکنم پاهامو از هم باز کرد و کیرشو گذاشت دم سوراخم و دوباره محکم کرد توش منم جیغ میزدم اما همون موقع خودشو انداخت روم و با دستش دهنمو گرفت، کیرشو تا سرش میکشید بیرون دوباره میکرد تو که من درد بکشم انگار از درد کشیدن و تقلا کردن من لذت میبرد و کم کم تلمبه هاشو تند تر کرد و یهو هیچ تکونی نخورد فهمیدم که ارضا شد کیرشو کشید بیرون و رفت تو دستشویی منم رو تخت افتاده بودم اومد بیرون شلوارکشو پوشید یکی محکم زد رو کون من و گفت پاشو لباساتو بپوش رفتم دستشویی خودمو شستم ولی انگار هیچ جونی نداشتم و نمیتونستم راه برم، لباسامو پوشیدم گفتم حالا تورو خدا فیلمو پاک کن
گوشیش روشن کرد جلو چشمم فیلم پاک کرد بعدم رفت تو سطل اشغالش از اونجام پاک کرد بعدشم قسم خورد که به جون مادرش دیگه هیچ جا کپی نکرده
اما انقد بدم اومده بود ازش که تمام اون عشقی که بهش داشتم تبدیل به نفرت شده بود
از کیفش پنجاه تومن دراورد گفت این پول اسنپت تا خونه ،گذاشت کف دست منم پرت کردم تو صورتش و از اتاق رفتن بیرون تا دم در همراهم اومد کفشامو که پوشیدم از خونشون زدم بیرون و دکمه آسانسور رو زدم تا بیاد بالا همون موقع یه فکری به سرم زد دوباره رفتم سمت خونش و در زدم درو که باز کرد هنوز تیشرت نپوشیده بود منم با تمام قدرتی که تو بدنم مونده بود یه لگد محکم زدم تو تخماش که همونجا از درد نشست منم سریع بدو بدو رفتم سمت آسانسور سوار شدمو در رو از پشت گرفتم سریع دکمه رو زدم اما انقد محکم زده بودم تو تخماش که مطمعن بودم نمیتونه دنبال کنه رسیدم پایین با قدم های سریع از ساختمون خارج شدم و دویدم سمت خیابون و با اولین تاکسی که دیدم دربست گرفتم رفتم خونه
ولی اون لگدی که زدم حتی نصف گریه ها و درد های منو جبران نکرد
دوستان خواهش میکنم ازتون هرموقع که همچین فکری به سرتون زد و خواستین یه نفرو به زور بکنید حتما خودتونو نشون یه روانپزشک بدین چون این کار ها باعث افسردگی یا حتی چیزای بدتر میشه
ممنون که تا اینجا خوندین

نوشته: سامی