خودمو ثابت میکنم

1400/04/18

با صدای زنگ گوشیم از خواب بیدار شدم .
با صدای گرفته و اروم جواب دادم، کورش بود
-خواب بودی؟؟
-اره جانم ؟چیزی شده؟
-نه دورت بگردم خواستم اگه برات جور میشه ببینیم همو
-بت خبر میدم
خدافظی کردیم .
صورتمو شستم و یکم بدنمو کشو قوس دادم
از اتاقم بیرون رفتم مامان داشت به گلا اب میداد . انقد گل و گیاه داشت که خونه مث جنگل شده بود
-صب بخیر
-صب؟لنگ ظهره دختر . اگه تا ساعت چار شب بیدار نمونی اینطوری تا دوازده نمیخوابی
-باااشه . مامان میشه امروز با بچه ها برم بیرون؟
-هروز هروز تو خیابون؟؟
راست میگفت …از وقتی کنکور دادم هفته ای چن بار با کورش میرم بیرون در حالی که موهامو میبستم گفتم:مامان گیر نده دیگه تابستونه یه سال جون کندم برا کنکور بزار تابستون نفس بکشم
مثل همیشه به بهانه ی خستگیه کنکور تونستم راضیش کنم یکم کیک و شیر و خوردم و رفتم تو اتاقم آماده شم به کورش پیام دادم که میام کافه
یه رژ آجری زدم و رژ گونه همون رنگ . اهل آرایشه سنگین  نبودم با سادگی ب نظرم جذاب تر بودم
یه مانتوی چارخونه زرد گشاد پوشیدم و جین سرمه ای
شال مشکیمم سر کردم  و اسنپ گرفتم
ب کافه که رسیدم دیدم کورش خیلی جدی نشسته یه گوشه ی کافه رفتم پیشش و آروم زدم تو سرش
همه فکراش از سرش پرید لبخند زد و گفت :ابر کوچولوم چطوری؟
اولین بار ک همو دیدم من رو چمنای پارک دراز کشیده بودم و به ابرا تو آسمون نگاه میکردم  و باهاشون تو ذهنم شکل میساختم اومد پیشمو گف به چی نگا میکنی گفتم ابرا…از اونروز بم میگف ابر کوچولو
روبروش نشستم مثل همیشه من بستنی میوه ای سفارش دادم و اون آب پرتقال. تو چشمام نگا کرد و گفت : میخوام بات حرف بزنم
منم چشامو دوختم به بستنی و گفتم خب بگو
گفت: میترسم …میترسم بری ، نباشی ،مال من نشی

باورم نمیشد اون پسر تخص بگه میترسه که منو از دست بده
اومدم حرف بزنم ک گف: هییس چیزی نگو نمیخوام بگی میمونم نمیخوام باا حرف بگی !میخوام ثابتش کنی
اونم نه الان .
پوست لبمو کندم و دستمو گذاشتم زیر چونم
بلند شد حساب کرد و گفت بریم
تو ماشین یه اهنگ شاد گذاشت و با مسخره بازی رقصیدیم . میدونستم میخواد فازمو عوض کنه .
منو دو کوچه عقب تر از خونمون پیاده کرد و رفتم خونه
ازون روز همش تو فکر بودم که چطوری بش ثابت کنم فقط میخوام برا اون باشم
یه چیز خیلی کمرنگ ته مغزم شکل گرفته بود
چیزی که شاید اسمش سند مالکیت دختر بود…“بکارتم”
اگه اونو بش هدیه میدادم حتما باور میکرد که من مال اونم…
ذهنم همش شلوغ بود حتی با خود کورش هم کمتر حرف میزدم کم غذا میخوردم
نمیدونسم کورش همون مَرده؟
همونی که میخوام باش یه عمر زندگی کنم؟همون که بابای بچم بشه؟اگه این حرفش نقشه بود که منو با پای خودم طرف سکس بکشه چی؟
بهش اعتماد داشتم ولی این فکرا همش تو مغزم میچرخیدن
یه هفته بعد با کلی هماهنگی با دوستام  تونستم مامانمو راضی کنم که مثلا شب میخوایم خونه ی رها اینا بمونیم و با هم فیلم ببینیم
ب کورش هم گفته بودم که برا اولین بار یه شب پیش هم باشیم و خیابونارو بگردیم چون من همیشه قبل از هشت خونه بودم
کورش اومد دنبالمو رفتیم بام تهران
جفتمون شبا رو دوس داشتیم
کورش از ساکت بودنم تعجب کرده بود لبامو با انگشتش نوازش کرد و گفت این لبا برا چی ساکتن؟از من ناراحتی؟
با لمس لبام دلم یجوری شده بود
اروم خودمو تو بغلش جا دادمو گفتم: اگه من خودمو بت ثابت کردم ولی تو …
موهامو نوازش کرد و گفت جفتمون باید خودمونو ثابت کنیم
خودمو از بغلش کشیدم بیرونو گفتم:بیا بریم خونت من خوابم میاد
از حرفم تعجب کرده بود گف: نمیخوای تو خیابونا بچرخیم یا
پریدم وسط حرفشو گفتم خب خواابم میاد
تو راه فقط دو تا حسو میتونستم بفهمم اولی هیجان بود و دومی ترس
با اینکه نه ارایش سکسی کرده بودم نه لباسی نه هیچ تدارک دیگه ای میخواستم انجامش بدم
به خونش که رسیدیم ساعت دو بود
داخل خونشو تا حالا ندیده بودم  خیلی مرتب نبود
یه خونه ی کوچیک و قدیمی. رخت خوابش رو زمین پهن بود
رفته بود یه چیزی بیاره بخوریم که صداش کردم :بیا پیشم
اومد نشست کنارمو گفت:اگه میخوای تو اینجا بخواب من میرم تو اتاق میخوابم
گفتم نه پیش من بخواب
مانتومو دراوردم یه تاپ زیرش تنم بود
اونم لباسشو تو اتاق عوض کردو اومد پیشم دراز کشید
چشامو بسته بودم و خودمو چسبونده بودم بهش .
نمیدونستم چرا منتظر بودم اون یه حرکتی بزنه بالاخره پسر بود حتما الان دلش میخواست …اما خوابید
اروم مژه هاشو نوازش کردم خواستم بیخیال شم و بخوابم ولی اینبار به جای ترس ، شهوت و هیجان همه وجودمو گرفته بود
اروم بلند شدمو تاپمو دراوردم و با سوتین و شلوار بودم
پتو رو از روش کنار زدم
دستمو از روی شلوار مالیدم ب کیرش
بعد از چن ثانیه خم شدم و لبامو به کیرش میمالیدم
بیدار شد و با تعجب نگام میکرد
چیکار میکنی روانی؟؟؟
با لبخند گفتم: میخوام خودمو بت ثابت کنم
از چشماش معلوم بود تحریک شده بغلم کرد و خوابوندم
روم دراز کشید لباشو اورد نزدیک گوشمو گفت:مطمئنی پشیمون نمیشی؟
از صدای نفساش ک به گوشم و گردنم میخورد بیشتر تحریک شدم لبامو چسبوندم بش و این حرکتم یعنی مطمئنم .
چن ثانیه فقط لبامون رو لب همدیگه بود با زبونش لبمو لیس زد و زبونشو کرد تو دهنم کیرشو آروم روی کسم حرکت میداد
همه وجودم نبض میزد
کسم خیس شده بود از روم بلند شد شلوار و شورتشو کشید پایین . خجالت میکشیدم به کیرش نگا کنم
اروم شلوارمو در اورد و با یه سوتین و شرت جلوش بودم و اون لخت مادر زاد
حرکاتش یکم خشن شده بود
برم گردوند و شورتمو کشید پایین
محکم زد رو کونمو گفت :مال منی نه؟؟
جواب ندادم
یکم ترسیده بودم . نشست رو کونم کیرشو رو کونم حس میکردم خم شد و از گردنم تا نزدیکای باسنمو لیس زد
دلم میخواست کیرشو تو کسم حس کنم کیرشو وسط کونم گذاشته بود و حرکت میداد بلند شد منو برگردوند گفت تا چ حد میخوای پیش بریم؟؟
اروم گفتم پردمو بزن
چشماش قرمز شده بود بلندم کرد و چسبوندم به دیوار
خم شد و کسمو کامل تو دهنش کرد
محکم از بالا تا پایینشو  لیس میزد 
صدای اه و اوهم بلند شده بودو ب خودم میپیچیدم
چوچولمو با لباش میکشید و میمکید
گفت : نوبت توعه
جامونو عوض کردیم خایه هاشو لیس زدم و زیر کیرشو لیس زدم تا به سرش رسیدم
گفت:اااه بخووورش بکن تو حلقت کیرمووو
کیرشو تو دهنم گذاشتم و میمکیدم
سرمو عقب کشیدو گفت دندون میزنی ابر کوچولو همون باید کستو جر بدم
دوباره منو خوابوند خودشم روم خوابید با پاهاش پاهامو باز کرد کیرشو میمالید ب کس خیسم و اروم سرشو هل داد توش
داشتم از لذت میمردم گفتم بکنششش تا ته تو کسم .
کیرشو دراورد
هی میمالید به کسم ،سرشو میکرد تو و در میورد
یک دفعه کیرشو تا وسط کرد تو از درد جیغ زدم لبشو رو لبام گذاشتو لبامو میمکید
اروم تلنبه میزد دردم کمتر شده بود کیرشو در اورد
و خون روی کیرشو و ‌کس منو پاک کرد
یکم کسمو لیس زد و اینبار کیرشو تا ته کرد تو . تو بغلش فشارم میدادو تلنبه میزد
شدت تلنبه هاشو بیشتر کرده بود من از لذت لرزیدمو ارضا شدم
اونم داشت آبش میومد کیرشو در اورد و روم دراز کشید
و ابشو رو شکمم خالی کرد
هنوزم محکم منو تو بغلش گرفته بود
همونجوری خوابیدیم و صبح که بیدار شدیم یکم درد داشتم
رفتیم دوش گرفتیم و اروم همه بدنمو شست .

نوشته: ابر کوچولو


👍 0
👎 8
13101 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

819157
2021-07-09 00:25:32 +0430 +0430

ابر عزیز حالا که قضیه رو به شهوانی کشوندی پس به بچه های اینجام ثابت کن خشکسالیه امسال ثواب داره!! 😁

2 ❤️

819361
2021-07-10 01:05:31 +0430 +0430

داستانت خوب بوداااااا،ولی نمیدونم چرا این نویسنده ها وقتی ارضا میشن دیگه اخر داستان رو سرهم بندیش میکنن. خب داستان که داشت خوب پیش میرفت باید اخرش رو بهتر مینوشتی.

1 ❤️

819391
2021-07-10 02:42:27 +0430 +0430

به پیر به پیغمبر کوس خونی را نمیشه لیس زد کیر خونی شده را نمیشه خورد دختری که کیر به اون کلفتی رفته تو کوسش و پرده اش پاره شده گوه بخوره ارضا بشه اونم با اون درد و سوزش وحشتناک

1 ❤️

819461
2021-07-10 14:35:38 +0430 +0430

البته این حرف ها و این مسایل انچنان موضوع مهمی دیگه حساب نمیشن مثل قدیم ها که بکارت یک دختر خسلی اهمیت داشت اولا من که چهار بار تاالان تجربه برداشتن پرده بکارت و داشتم و کاملا بشما میگم بکارت دختری که با ریختن خون همراه باشه و پرذه حلقوی نباشه. که معمولا حلقوی هستند ! خخخ ، در این صورت دختری که پرده بکارتش و از دست میده یا ان لایه نازک گوشت و پوست که سوراخ هایی هم رویش هست پاره میشه یا با فشار کیر جر میخوره و کمی هم خون ریزی همراهش هست مانند یک زخم که روی بدن انسان بوجود میاد که زیادالبته دردناک و همراه با فوران خون نیست ، دیگه سکس کردن و همچنان تلمبه زدن و رفت و امد کیر درون مسیری که زخمی شده و درد و سوزشی همراه داره نمیتونه لذت بخش باشه و ارضاشدن خانم و همراه داشته باشه حذاقل من که چنین چیزی و تجربه نکردم و هر چهار مورد بدون استثنا از اینکه پرده برداشنه شد سوزش و پردی و داشتن که متوجه شدم نباید ادامه بدهم تا زخم خوب بشه بنابراین چطور این تا ارضا شذن ایشون ادامه داشت نمی فهمم . شاید من بلد نبودم … البته از ابن نطر بگم برعکس اینکه چهار بار تحربه پاره کردن و برداشتن پرده بکارت دوست دخترهای خودم و‌داشتم با رضایت خودشون و بدون اینکه قول و قراری برای ازدواج با انها داشنه باشم و‌فقط برای رابطه سکس داشتن این اتفاق افتاده بود ولی زمانی که ازدواج کردم هیچ پروژه ای و پرده برداری نکردم چون همان داستان پرده حلقوی و که همه احتمالا تجربه کردید و منم تحربه کرده بودم که اشکالی هم نداشت چون مهم نیست این موضپع دیگه .

1 ❤️

819487
2021-07-10 19:07:35 +0430 +0430

خب توکه خودتو ثابت کردی،حالا اون چی؟اونم خودشو ثابت کرد؟

0 ❤️