سلام خدمت دوستان عزیز شهوانی این داستانی که میخوام بگم واقعی هست حتی من قبلا چندتا از سکسهای که بامادرزنم زهرا داستم تو سایت شهوانی گداشتم بریم به ماجرای من و مادرزنم من از سال ۹۱ با مادرزنم دوست شدم و هفت سال قشنگ باهم رابطه داشتیم و همه جوره باهم سکس میکردبم و من و خیلی دوست داشت ولی تو سال ۹۷ بنا به دلایلی من از خانمم جدا شدم و دیگه رابطه من و مادرزنم قطع شد و اون رابطه ای که داشتیم باهم از بین رفت منم رفتم شهرستان دیگه بعد چهارسال من دوباره برگشتم شهرمون و باز بخاطر نیاز به سکس به فکر مادرزنم افتادم شروع کردم از اول تابستان سال ۱۴۰۱ بهش پیام دادن تا میدونست منم بلاک میکرد نزدبک ۵ تا شماره بهش پیام دادم بلاک کرد یاد فیلمهای که اون زمان موقع سکس باهاش گرفته بودم با هندی کم افتادم ولی چون پاکشون کرده بودم باید میزدم برنامه های پاک شده برمیگشتن و من این کارو کردم یدونه از فیلم سکسهامون برگشت بهش گفتم تهدیدش کردم حرف نزنه فیلمو پخش میکنم این ترسید ولی باز حرف نزد ولی خطمو بلاک نکرد اینبار من باهاش هرروز حرف میزدم هروز هم بحث میکردیم قبول نمیکرد دوست بشیم ولی برا اینکه مخشو بزنم بعصی وقتها براش پول میزدم شماره کارتشو گرفته بودم ولی باز قبول نمیکرد که دوست بشیم سکس کنیم تا اینکه عید امسال اسفند ماه این به من توهین کرد من قاطی کردم گفتم حالتو میگیرم گفتم به دخترت پیام میدم که برات پول زدم هشت میلیون بهم بدهکاری یا میایی سکس میکنیم یا به دخترت میگم گفت من خودمو برا هشت میلیون نمیفروشم منم گفتم هشت میلیون نیست پای عابروت وسطه دخترت نمیگه تو چرا از من پول گرفتی و بهت شک میکنه این حرف و شنید اروم شد گفتم باسه من بهت پولتو میدم منم گفتم الان میخوام یا باید یجا بدی یا میایی سکس میکنیم منم دیگه اون پولو ادت نمیخوام یدفعه گفت باشه ولی بعد سیزده میام گفتم مشکلی نیست اصلا باورم نمیشد قبول کنه تا اومدنش فقط میگفت این یبارو میام دیگه نمبام به منم پیام نمیدی و دیگه بهت بدهی ندارم منم میگفتم باشه چون نمیخواستم حرف دیگه ای بزنم دبع کنه نیاد یه روز گفت برا ۱۴ فروردین گفت به خونه گفتم وقت دکتر گرفتم باید برم بیمارستان بیمه صبح ساعت هفت بیا دنبالم تا ساعت ده تمام کنیم برگردم دیگه واقعا مطمین شدم قراره بیاد گفتم باسه شبش چهاردهم هماهنگ شدیم قرار شد زودتر بیاد ساعت شش و نیم که خیابانها خلوته صبح رفتم دنبالش باز باورم نمیشد بیاد ولی اومد سر قرار سوار ماشینم شد رفتیم سمت خونه پدرم پدرم هم رفته بودن شهرستان رفتیم تو خونه یکم غرزد این اخرین بارته اومدم دیگه پیام نمیدی از این حرفها منم سروع کردم لختش کردن وای سینه های بزرگش افتاد بیرون شروع کردم به خوردن بهش هم گفته بودم مثل قدیم از کوس و کون میکنمت گفته بود باشه کامل لختش کردم خودم هم لخت شدم شروع کردم به خوردن اندامش ممه هاش کوسش کونش ازش پرسیدم چند وقته سکس نداری با پدرخانمم گفتی خیلی وقته منم یکسال بود سکس نداستم چون شهرستان که بودم دوست زن داستم اومدم شهر خودمون دیگه سکس نداستم بدجوری تحریک بودن وقتی کیرمو فرستادمداخل کوسش انقدر تحریک شدم بخاطر تنگی کوسش چندتا تلمبه وحشیانه زدم زهرا هم گفت ارومتر جر خوردم ابم اومر کشیدم بیرون کیرمو ابمو خالی کردم رو شکمش زهرا گفت کاش میریختی تو کوسم دیدی چقدر خشک بود ولی خدایش باز مثل اون زمان شهوتی بود با اینکه باهام همیشه دعوا میکرد تو یکسال ولی وقتی اومد پیشم برا سکس تحریکش شده بود کسش انقدر اب انداخته بود یکم پیش هم دراز کشیدیم باز شروع کردم خوردن بدنش کیرم شخ شد رفتم روش دراز کشیدم فرستادم تو کوسش تلمبه میزدم سینه هاشو میخوردم لدت میبرد خودش بعد گفت برو به پشت دراز بکش من بیام رو شکمت و اون مدل سکس کردیم خودش هم تحریک شده بود میگفت علی میخوام نبض کوسم بزنه ولی نمیتونم منم تحریکش میکردم سینه هاشو میخوردم ولی خودم نتونستم دوام بیارم باز ابم اومد ولی اینبار ریختم تو کوسش وقتی بلند شد از رو کیرم قشنگ کیرم سفید سده بود از اب کوس خودش گفتم ارضا شدی گفتم نخیر تو ارضا شدی من موندم بعد گفت بریم دیگه از کون سکس نکنیم گفتم نه بار سوم باید از کون بکنمت نمیشه گفتم این دفعه زود بریم دفعه بعد باز میام گفتم نه خیلی وقته تو کف کونتم گفت پس زود باید بریزی گفتم باسه یکم دراز کشیده بوریم باز تحریک شدم کیرم سیخ شد به پهلو دراز کشید منم پشتش دراز کشیدم کیرمو گرفت گداست رو سوراخ کونش گفت فشار بده فشار دادم نرفت گفت تف بزن تف زدم دوبار گداست رو سوراخ کونش فشاز دادم راحت رفت تو کونش شروع کردم به تلمبه زدن کامل دیگه میکروم تو کونش یکم بعد گفتم برو رو شکم رفت منم باهاش رفتم روش دراز کشیدم قشنگ تو کونش تلمبه میزدم پنج دقیقه بود داستم کونشو میگاییدم گفتم دوستداری از،کوس بگامت گفت اره در اوردم کیرمو رفتم شستم تمیز شد اومدم روش دراز کشیدم سبنه هاشد میخوردم تو کوسش تلمبه میزدم همش میگفت دوستدارم نبض کوسم بزنه ولی یادم رفته نمیزنه منم گفتم بیا رو شکمم بشین ارضات کنم‌تو این مدلی ارضا میشی اومد نشست خودش بالا پایین میکرد منم جفت سینه هاشو نوکشون میخوردم میگفت محکم بخور میخواد نبض کوسم بزنه یدفعه وایساد بله زهرا مادرزنم ارضا شد همون مادرزن که نمیخواست بازم دوست بسه باهام اومد باز باهم سکس کرد و ارضا شد بعد ارضا کردن رفت پهلو شد گقت بیا از کون بکن بریز بریم منم فرستادم تو کونش حالا نکن کی بکن ده دقیقه الی پانزده دقیقه تو کونش تلمبه های محکم و اروم میزدم یبار گفت نمیریزی در بیار گعتم نمیتونم که نصفه ول کنم بیضه درد بگیرم باید بریزم گفت پس محکم بزن بریز منم داشتم میگاییدمش سینه هاشو از پشت گرفته بودم بازی میدادم اخرش ابم اومد فشار دادم ریختم تو کونش کیرم خوابید در اومد لباس پوشیدیم بردمس بیمارستان بهش پیام دادم گفت مگه نگفتم دیگه پیام نمیدی و قرار سد یبار بیام تمام‌ بشه بدهیت من گفتم چرا مگه با یبار سکس هشت میلیون پاک میسه برا هرباز که میایی یک میلیون کم میکنم زهرا باز با من شروع کرد بحث و دعوا اخرش باز رازی شد بیاد سکس کنیم ولی بهش پول هم بدم بشرطی که ماهی یبار باسه منم گفتم باسه الان همان مادرزنم که میگفت نه نمیام داره باز باهام دوستی میکنه و سکس هم میکنه برا شنبه ۱۲ اریبهشت قرار سکس گداشتیم اینبار باز کوس و کونش یکی میکنم تا نگه من اهل اینکارها نیستم خانم جنده هست داره با من سکس میکنه میگه من اونطور زنی نیستم ولی باز میاد با داماد سابقش سکس میکنه

نوشته: علی