سلام . داستانی ک میخوام براتون بگم برمیگرده ب سال 92من و دختر ابجیم
فاصله سنی کمی داریم .و بیشتر موقع ها من خونه ابجیم میخوابیدم
یک شب ک شوهر ابجیم خونه نبود موقع خواب همه رخت خواب ها رو کنار هم
پهن کردن دختر ابجیم با من خیلی صمیمی بود ب خاطر همین همیشه کنار من
میخوابید اون شبم طبق معمول کنار من خوابید نمیدونم چیشد اون شب ک فکر های حشری به سرم زد و همش ب اندام دختر ابجیم نگاه میکردم اخرا شب موقع ک همه خوابیدن من و دختر ابجیم درست ب پهلو روبرو من خوابیده بود
من ک شهوتم بالا زده بود چشامو بستم یواشکی دستمو بردم رو سینش عکسالعمل خاصی انجام نداد ومن بیشتر جرت پیدا کردم وبکم بیشتر فشار میدادم .داشتم میمالیدمش ک یهو خودشو بر گردون و دقیقا کونشو سمت من آورد اونجا بود ک فهمید اونم دوست داره .
یواشکی خودمو چسبوندم بهش طوری ک کیرم رو چاک کونش بود یکم ک مالیدم کیرمو ب کونش ترسم کمتر شد و شلوارشو یکم کشیدم پایین
طوری ک کیرم لای پاش جا بشه بعد کیرم ک داشت منفجر میشد درآورد یکم خیش کردم گزاشتم لای پاش و هی عقب جلو میکردم یه بار هم اون کونشو داد عقب ک بهترین حس همون موقع داشتم یه پنج دقیقه لاپایی زدم همزمان ک حال میکردم ترس اینکه خواهرم بیدار بشه هم داشتم ب خاطر همین زود تمومش کردم و ابمو ریختم لایی پاش .
این اولین سکس بود ک من داشتم خیلی حال داد بعدا بهش پیله میکردم
و کونشو میمالیدمش با کصش اما هیچ وقت راضی نشد ک بهم بده
فک کنم اون شب هم تو عمل انجام شده قرار گرفته بود
الانم ک متاهل شدم هروقت با خانومم سکس میکنم یاد اون شب میفتم
واقعا کیف میکنم.
نوشته: H
م ا د ر ت و گاییدم کسکش کیرم تو کونت آخه لاشی حروم اسم دایی رو خراب نکن
بی سواد فکرهای حشری زد بسرم چیه باید بگی فکر های شیطانی ، حالا چندبار تکرار کن و بگو فکرهای شیطانی آ باریک الله پسر خوشمل
یه پیشنهادی هم بهت دارم تو که خواهر زاده اتو تست کردی و مثبت از آب در اومد واست
حالا یه بارم مامانت و خواهرات رو تست برن خدا رو چی دیدی شایدبخت با شما یار بود و سایر نسوان منزلتون هم جنده تشریف داشتن
واقعیت :
شوهر خواهرت شب دستشو گذاشته رو کونت توام خایه کردی اونم حسابی کونتو صفا داده بعدشم دیگه هیچوقت راضی نشدی بهش بدی فقط میمالیدتت تا آخرشم از ترس کونت ازدواج کردی ولی هنوزم مثل سگ ازش میترسی
خداییش منم با اینکه متاهل شدم ولی سکسی که با زن تو داشتم هیچوقت فراموش نمیشه
اصل داستان:
شوهر خواهرت و دوستاش کشیدنت مکان و بعدش هم که مشخصه!
حالا هم به خیال خودت داری باهاش تسویه حساب میکنی!