سلام به همگی میخام از داستانی که 8 سال پیش برام اتفاق افتاد براتون بگم من هیچی غیر از حقیقت ندارم بگم میخاید باور کنید میخایید نه…ماجرا مربوط میشه به سال دوم دانشگام زمانی که من دانشجو بودم مامانم از بابام طلاق گرفته بود و مامانم با پول مهریه و ی مقدار پولی که داشت ی خونه خرید تو شهر خودمون که با من اونجا زندگی کنیم ی مغازه هم از خونه پدریش به ارث رسیده بود و اجارش داده بودیم و وضعمون خوبه در کل منم که رفته بودم ی شهر دیگه دانشگاه و گه گاهی سر میزدم و اینا… اینم بگم که مامانم زود ازدواج کرده بود و منو تو 14 سالگی ب دنیا اورده بوده و اون موقع که داستانشو میخام براتون بگم من 20 سال و مامانم 34 سالش بود و کلن سن هامون نزدیک بود بهم ما مانمم ی زن 160 قد سینه 80 وزنشم 55 و پوست سفید و خیلبی سکسی و خوشگل… تو دانشگاه یه دوستی داشتم که خیلی تو کف خواهرش بود و چون خیلی نزدیک بود ب من خیلی از اینکه خواهرشو دید زده و چه فانتزیایی داره باش تعریف میکرد که باعث شد منم ب تنها محرمم که مامانم باشه فک کنم و منم شرو کنم از فانتزیام با مامانم به دوستم گفتن و خلاصه که برم تو کف مامانم ی روز که داشتیم حرف میزدیم دوستم گفت که تو فرصتشو داری و یکم جلب توجه کن برا مامانتو اونم قطعا میل جنسی داره و اینا که بتونی بکنیش همین منو تو فکر برد یکم صمیمی تر و عاشقانه تر کنم رابطمو با مامانم تابستون بعد از ترم دو که رفتم خونه همین کارو کردم و دیدم که داره جواب میده مثلن مامانمو زیاد می بوسیدم و ق بون صدقش میرفتم اولش بعدشم از میخاستم یکم برام ارایش کنه تو خونه و مثلن بش میگفتم میرم بیرون اوندم میخام فلان لباسو بپوشی و فلان جوره ارایش کنی که انجام میداد و در حین همین کارا که 3 ماهه تابستون درگیرش بودم با دوستم مشورت هم میکردم و جوری شد اخرای تابستون حسابی رابطمون زن و شوهری شده بود یجورایی ولی سکس و رابطه فیزیکی نداشتیم غیر از بوسه های مادر و پسرانه همین… اخر تابستون که میخاستم برگردم دانشگاه مامانم حسابی دلش تنگ شده بود و موقع رفتن برا اولین بار ناخودآگاه از هم ی لب حسابی گرفتیم کمر همو گرفتیم بغل کردیم منم بش قول دادم زود زود بش سر بزنم… گذشت و تا زمستون من چن باری سر زدم به خونمونو هر بارم کلی لاس زدن و لاو ترکوندن ولی جرات خیلی جلو رفتن برا پیشنهاد سکس یا شروع یهویی رو نداشتم چیزی که دوستم هر بار بم میگفت این کارو بکن… تو زمستون مامانم زنگ زد بهم و گفتش که دلش تنگ شده برام و خودش میاد… منم از اخر تابستون تا اون موقع دو بار بش سر زده بودم و با دوستم کلی نقشه کشیده بودیم که وقتی برا عید رفتم خونه دیگه مامانمو بکنم چون به دوستم گفته بودم که خیلی حشری شدم و دیگه طاقت ندارم… این که مامانم گفت که میخاد بیاد رو به دوستم گفتم اونم گفت اینجام بهترین فرصته میتونی همینجا تو هتل تقه مامانتو بزنی خلاصه یه نقشه کشیدیم برا اینجا و چن روز بعدش مامانم اومد یادمه ی پنجشنبه جمعه بود که دوشنبه سه شنبه قبلش و یکشنبه بعدش تعطیل بود که دانشگا ه شنبه رو هم تعطیل کرده بود منم ی هتل گرفتم و مامانم که اومد کلی خوشگل کرده بود و منم مثه قبل کلی قربون صدقش رفتم و اونم همینطور خلاصه که رفتیم هتل و کلی داشتم ناز مامی جونمو میکشیدم که رفتیم اتاق دیدیم که ی حموم گوشه اتاق داشت و ی تخت دو نفره مامانم لباساشو رفت تو حموم عوض کرد و ی تاپ مثه همیشه با ی شلوار نسبتا گشاد پوشید که منم کلی جرات دادم ب خودم گفتم بش نازی ناز من (حرفی بود که معمولا اینجورط صداش میزدم البته وقتتی تنهایی خودمون ن تو جمعی جایی) این چه شلواری اخه ی چی خوشگلتر بپوش مثل اومدی سفر اونم گفت این شلوارکو بپوشم نشونم که داد ی شلوارک تا نصف زانوش بود گفتم ارههه خیلی بت میاد حتمن گفت اته یکم کوتاهه گفتم طوری نیس مهم اینه که خوشگلا باید خوشگل بپوشن بعدشم مهم اینه که من میخام اونم خندید و گفت باشه رفت تو حموم پوشیدشو اومد و اوفففف چقد سکسی شده بود تا حالا انقد لخت ندیده بودمش تا ظهر همونجوری گشت و اومد و رفت و تو اتاق و اصلن هیچ کدوم از نقشه هایی که با دوستم کشیده بودم جواب نداد و فهمیدم که حرفامون فقط حرف دوتا ادم جقیه تو کف کص مامان و خواهرشونه البته این که اولس گفت محبت کن به مامانت جواب داد ولی ادامشو نمیدونستیم چیکار کنیم… منم که همینجوری تو کف مامانم بودم که ظهر رفتیم بیرون و کلی گشتیم و اونجام که شهر غریبه بودیم کلی دوس دختر دوس پسر بازی دراورده بودیم چون تو شهر خودمون بیرون نمیشد این کارا رو کرد کلیم تو ماشینمون لب گرفتیم لبم کا از اخر تابستوو جزو کارای مجاز حساب کرده بودیم برگشتنی مامانم گفت که خیلی تنها میشه وقتی که من میرم و درد دل و اینا منم که سنگ تموم بذار رفتیم تو اتاق یکم بغلم دراز شید منم که کامل از کردن ماما نم بی خیال شده بودم و ب لاس زدن راضی شده بودم گفتم من میرم حموم… میخاستم برم ی جقی بزنم اروم شم یکم اخه مثه سگ حشری بودم… مامنمم گفت بذار یکم بغل ی مرد رو بعد مدتها احساس کنم یکم وایسا منم ک فرصتو غنیمت شمردم تا اینو گفت باز شرو کردم که من همیشه پیشتم و با وجود من مرد دیگه ای نمیخای و قربون خانم خوشگلم برم (اینجا اولین بار نگفتم مامان خوشگام گفتم خانمم) و این حرفا اونم کلی حال کرد و قربون صدقم میرفت اونم نمطگفت پسرم کم کم شرو کرد بهم میگفت اغایی و اغم و مرد من از این حرفا صدام میکرد احساس میکردم ی تاثیری داره کم کم حرفام بعد یکمی گفتم خب من برم حموم گفت باشه عشقم (اینو ک گفت کیرم ی قلقلکی توش اومد) برو منم میام پشتتو کیسه میکشم گفتم باشه کاری که همیشه میکرد برام منتها من شورت می پوشیدم قبلش رفتم حموم و دیگه جق نزدم که شانسمو امتحان کنم صداش کردم ک بیاد اومد منم کلی جرات ب خرح دادم و شورت نپوشیدم کیرمم نصفه راست بود اومد تو ی لحظه یکم شوکه شد وری به رو خودش نیاورد اومد تو یکم پشتمو کیسه کشید گفت منم خیلی عرق کردم با خودم گفتم بذا یکم نازشو بکشم لخت شه شاید اینو بخاد گفتم خوب نفسم خانمم لخت شو ی دوش بگیر توام گفت ن بابا حوصله ندارم این شلوارکمو با تاپو باید بشورم لباسم ندارم گفتم خب دو دقیقه رو شوفاژ بذار حله گفت ن حوصله ندارم لخت شم بعدن گفتم مگه اغاییت مرده الان لختت میکنم هم خودتو هم لبایاتو میشورم برات همینجور که. اشت پشتنو کیسه میکشید میدونَتم تا غردام حرف بزنم لخت نمیشه چون روش نمیشد برگشتم تاپشو کشیدم بالا گفت نه نه نمیخاد گفتم عه عه اغاییت دستور داد لخت شو هاا خنده ی کوچیکی کرد و گفت فربون اغاییم برم و درش اورد شرتشم دراوردم و ی نیگا ب سرتا پاش انداختم… عجب کصی داشت دوس داتم خمونجا جرش بدم… یکم خجالت کشید دسشتو گذاشت رو کصش منم کنار زدم دستشو با ی لبخندی بش گفتم نمیخام خانمیم خجالتی باشه و ی لب ازش گرفتم و رفتم بعد لیفشو برداشتم که مثلن توجهی به اندامش نکنم شرو کردم لیف کشیدن و شستن خودشو لباساش وقتی خودشو شستم کاملا سکوت بینمون حکم فرما بود و میخاست ببینه چیکار میکنم منم نمیدوستم چجوری شرو کنم به سکس فقط با خودم گفتم بذار اعتمادشو بیشتر جلب کنم زیاد موقع لبف زدن و صابون زدنش با کص و کونش ور نرفتیم در حد ی دست ساده کشیدم و رفتم کیرم مثه سنگ شده بود تا اون خودشو اب کشید منم وسط کار لباساشم شستم و اخراش یکم حرف زدم که یجکخمون کاملا اب شه گفتم تو برو منم ی شامپو ب سرم بزنم بیام خودمم میخام لباس تنت کنماا لباس نپوشی با ی لبخند کوچیکی گفت باشه عشقم من تو لباس تنم کن و ی لب گرفتیم و رفت مامانم که رفت بیرون از حموم کیرم داشت میترکید همشم زیر چشمی داشت کیرمو نگا میکرد خیلییییم تمرکز کردم اخراش یکم خوابیده بود کیرم تا اون رفت 10 ثانیه نکشید کیرمو مالیدم ابمو خالی کردم و رفتم بیرون دوتایی لخت بودیم منم با ی کیر جق زده خوابیده جلوش مامانم وایسادم اونم که داشت موهاشو خشک میکرد گفتم حموم چسپید گفت عالی بود بغلش کردم و شرو کردم لب گرفتن دیگه فکرم کار میکرد و میتونستم یکم حساب شده تر کار کنم بغرش کردم و گفدم بغل من مال توعه میدونستی ی نام کرد و اهی کشید و گفت خیلی وقت بود حس لخت بودن جلو ی مردو یادم رفته بود منم گفتم اصن دیگه اطنجا جلو خم لخت میشیم که حسش یادت بیاد و کاملتر بغلش کردم جوری که کیرمو ب لگنش میمالیدم دستم زیر ممه های لختش بود یکم نازش کردم و کیرم داشت بزرگتر میشد هی دنبال ی حرفی بودم که حرفو ب سکس بکشونم از طرفیم چون جق زده بودم یجورایی حسشم نبود ورب گفدم این دیگه اخرین فرصته الان نکنمش دیگه هیچوقت نمیشه تو این فکرا بودم که کیرمم داشت بزرگتر میشد و مامانم داشت بیشتر حسش میکرد که یه دفه برگشت نگاش کرد و گفت خوب دودولیت بزرگ داره میشه شیطون گفتم خانم ب این خوشگلی لخت بغلمه میخای نشه (باخودم گفتم دیگه تموم شد بالاخره خود سر بحثو باز کرد) گفت هیی میدونی خوشحالم کیرت برام راس میشه ی لحظه هنگ کردم و گفتم چطور گفت چون هنوز انقد سکسی هستم که کیر یکی برام راست شه گفتم شوخیت گرفته گفت چطور گفتم تو خیلی سکسی هستی نفس من هنوز چیه مگه چن سالته این حرفو میزنی گفت میدونم ولی خب الان کلی وقته کیر ندیدم هیجان زدم اون وقتم کیر اون عوضی بابات بود که اصن از کیر زدم کرد تا حالا نشده ی حال دریت حسابی بکنم… منم که اصن باورم نمیشد مامانم داره این حرفا رو میزنه و مطمین شدم دیگه که سکس میخاد دیگه کارو تموم کردم… دستشو کشیدم گفتم دس بزن گفت اخه اخرشم پسرمی تو نمیشه گفتم کی میگه نمیشه دس بزن ببین نمیشه دستشو گرفتم گذاشتم رو کیرم و شرو کرد مالیدنش منم شرو کردم کصشو مالیدن کیرمو کم کم گذذاشتم دهنش و ی ساک دو سه دقیقه ای زد برام بلد اروم در گوشش گفتم میخای کن که پسرتم اغایتم بشم جدی جدی گفت ینی چی گفتم ینی کیرمو بکنم توکصت ی لبخندی زد و گفت تصمیم با خودته گفتم معلومه تصمیم با اغاییته خوابوندمش رو تخت و کیرمو کردم تو کصش دات نفس نفس میزد یکم تلمبه زدم تو کصشو که ارضا شد گفتم مردت کونتم میخاد بزاره گفت بیا قربون اون کیرت برم و کیرمو بوسید بعد برگشت داگی استایل گونشم گذاشتم یکم کردمش داشت ابم میومد سری کشیدم بیرون که ابم نیاد و یکم دیگه بگام مامان جونمو بعد گفتم رو کیر پسرت میخای بالا پایین کنی گفت اغایی یا پسرم گفتم تو دیگه هم مامانمی هم زنم گفت باشه بیا اومد رو کیرم و بعد چن تا تلمبه تو کصش گفتم ابم داره میاد حامله نشه گفت ن قرص میخورم بریز منم تا اخرین قطره رو ریختم تو کصش همین که تموم شدم زد زیر گریه منم با ی حالت اندوهگینی گفتم ناراحتت کردم ببخشید گفت ن خیلی خوب ارضام کردی قول بده هر بار ابنجوری ارضام کنی منم خیذلم راحت شد و گفتم از الان دوس دخترمی دیگه باشه گفت باشه عشقم… بعد سکس قرار شد خونشو بفروشه مامانم و کلن بیایم اینجا که بعدیه ماه همین کارو هم کردیم تو اون چن روزی که هتل بودیم صاحب هتلم چن زور بعد اینکه سکسو با مامانم شرو کرده بودم ی بار که داشتیم میرفتیم بیرون من مامانم زودتر رفت منم که ی سوال از صاحب هتله کردم میخاستم برم اخر کار بم گفت مامان خوشکلیم داریا منم که حس دیوسیم گل کرده بود گفتم قابل نداره گفت جدی گفتم اره گفت برگشتید میزاری بکنمش گفتم چجوری گفت چجوریش با من اومدید من باش حرف میزنم تو برو گفتم باشه رفتنی ب مامانم گفتم اونم که سگ حشر و تو کف کیر بود قبول کرد ب یارو بده ولی گفت میخام یکم تو کف بزارمش نگو بم گفتی همین جور شد و وقتی اومدیم صاحب هتله به مامانم گفت فلان اتاق گلیم و اینا داریم برا فروش دوس داری نگا کن منم گفتم من میرم اتاق مامانمم گفت باشه یارو ب ماما نم گفت بفرمایید طبقه بالا میام ی چشمک زد ب منو رفت بالا مامانم بعد تعریف کرد برام گفت رفتم تو اتاق و اتاقو حسابی گرمش کرده بود بعد بهم گفته اگه راحتی لبساتو درار و منم در اوردم و با ی تاپ و ساپورت نشستم و همین جور که داشته برام توضیح میداده بم گفت شما خیلی خوشگلی میتونم دَستتو ببوسم منم با یکم اکراه گفتم اره بوسیدن همانا و لخت کردن همانا بعدشم که انداختتم رو تخت و هر چی گفتم الان پسرت میاد گفت طوری نیس با من کیرشو تا دسته تو کصم کرده بوده و ی دست حسابی مامای جونمو گایید فرداش که میخاَستیم بریم مامانم گفت ببخشید میشه ی بار دیگه گلیماتونو ببینم یارو هم ک گرفت چی میگه مامانم و منم گرفتم چی میگه من نشستم یارو رفت قشنگ ی دست دیگه مامانمو جوری گایید که لنگ لنگان میومد و خلاصه که رفتیم و اون روزای سکسی هتل تموم شو الانم که 8 سال گذشته و فانتزی نمونده با مامانم اجرا نکنیم از گنگ بنگ و تری سام وهمه چی خلاصه و هنوزم ک هنوزه تو شهر دانشگاهم موندگار شدیم اون دوستمم تا دانشگاه بود شده بود دوس پسر دومم مامانم و مرتب میکردش هر چند به کص خواهرش نرسید ولی من و اون ب کص مامان من رسیدیم ممنون که وقتتونو کذاشتید
نوشته: ساسان
عزیزم انگار زیر کیر بودی و عوض گل های قالی داشتی یه چیزی مینوشتی ولی معلوم نبود چی بود . خوشبحال بکنت .
فق میتونم بگم خعلی کصکشی جقیه متوهم جالب اینه ک میگه همش راسته لاشی راست اون کیریه ک همزمان تورو گاییده یذره آدم باش کصخل
می خوام بگم اون حیوان که خوی حیوانی در وجودش داره و تفاوت ش با انسان عقل و شعور و درک هستش که خدا بهش نداد … از توی حیوون انسان نما هم بیشتر میفهمه …
“کیر الواری” عزیز
عکس کیرتو اواتار کردی هوا کردی و اومدی اینجا درباره اخلاق روضه میخونی؟!
تو دیگه چه کصخلی هستی 😳 😇
بیچاره انقد جق زدی چشمات ضعیف شده کلمات رو هم درست نمینویسی . من به خودت نه معلم املات صفر میده که اینهمه بیسواد ردت کرده بری بالا
من هیچی غیرازحقیقت ندارم بگم …
انگاردادگاست که درمقام شاهدواستادی وبه حقانیت حرفت تأکیدمیکنی.یکی ازعلامتهای دروغ بودن نوشته هاکه نوشته توهم ازاین قاعده مستثنانیست همینه که نویسنده به حقیقت نوشتش اشاره میکنه.
دوستان زحمت میکشن وحقت روبابت توهینهایی که شایستشی ادامیکنن امالازمه بگم قیاس به نفس نکن.همه اینجاباشعورن. پس برونوشتن یادبگیر
داستانت بد نبود اینجا همه داستانا که واقعی نیست همش تخیلیه ولی باعث میشه آدم با تخیلش حال کنه
ببین اگه میخواهی باور کنم منم بیام مادر جندهت بکنم تا مشخص بشه راست میگی کونی.
تو یه بچه کون.ی که رفتی سربازی کو.نت گذاشتن نمیدونی چطوری حرف بزنی تا تابلو نشه چاقال
آیا در شهرتان کسی هست که مادرت را نگاییده باشد
مادرت باید رییس تامین اجتماعی شهر شود تا همه مردم تامین شوند
داستان خوبی بود ولی ریدی توش
کاش موقع داستان نویسی دستتون رو از توی شرتتون در بیارین
حالا کجا هستید بمن پیام بده، یه حالی به مامانت بدم کیف کنی.
ریدم سر در اون دانشگاهی که تو رفتی توش کون دادی اخه بیسواد خودت حالیته چی نوشتی اگه دنبال کیر واسه مامانتی شمارشو بزار بچه های سایت از خجالت مامانت در میان در ضمن برو ساقیتو عوض کن
کیرم توی داستانت با اون موضوع حال بهم زن و نگارش کیریت که پر از غلط املایی بود
خداوکیلی چی میزنین قدرت توهم زدنتون اینقدر میره بالا که نمیفهمین چی تایپ میکنین
جل الخالق
منم توکف ما مانمم میشه کمکم کنی مثل تو فانتزی زیاد دارم؟
کله کیری حداقل کس شعرای توی کله خراب تو درست بنویس ادم باورش بشه
تعجب میکنم از بعضی ها که تا تهه داستان خوندن
انصافاً برای خریت امثال شماها چهلتا شب جمعه گریه کرد!!!
میشه ای دیتو تو برایم بفرستی همرایت کمی حرف دارم
کاری به واقعی یا دروغ بودن داستان ندارم مهم سکی نوشته بودی ادامه بده
مادرت تو رو وقتی ۱۴ سالت بود به دنیا آورد افکار یک نوجوان جقی
کسکش ابن کسکش ابن جلقی ، جلقی زاده تودانشگاه نمی روی بلکه دانش گوه می روی ،با این املا و با این طرز فکرت قدیم دانشجو ها چی بودند الان ببین چه کونی هایی خودشون رو دانشجو می دونند .
بجز کسشعرِ تابستونا خونه بودمی ک نشون میده دانشگاه نرفتی ،داستان داشت خوب پیش میرفت ک اخراش رو با فروختن خونه و اومدن مامانت ب شهردانشکاهیت و کردن مامانت با رفیقت ریدی تو داستان. وگرنه میشد از ۲۰ تقریبا ۱۵ داد ب داستانت.ولی اخراش فک کنم ارضا شده بودی مغزت گوه گیجه گرفته بوده.
مامانت تو حسرت یه یک کیر واقعی بوده بعد یهو بعد سکس با تو به هیچکی نه نمیگه! داستان میتونست بهتر تموم شه ولی آخرش توهمی شد
انگار که موقع تایپ شاش داشتی میخاستی زودتر سرهمش کنی بری توالت
در کل اصلا به یه داستان واقعی نمیخوره
بجز کسشعرِ تابستونا خونه بودمی ک نشون میده دانشگاه نرفتی ،داستان داشت خوب پیش میرفت ک اخراش رو با فروختن خونه و اومدن مامانت ب شهردانشکاهیت و کردن مامانت با رفیقت ریدی تو داستان. وگرنه میشد از ۲۰ تقریبا ۱۵ داد ب داستانت.ولی اخراش فک کنم ارضا شده بودی مغزت گوه گیجه گرفته بوده.
افرین …باید بهتر ین کار آفرین سال معرفی میشدی چاقال . …شهرو دانشگاهش رو با چند جا ی دیگه که ما خبر نداریم آباد کردی …سمت استاندار افتخاری حداقل پاداشی بود که باید بهت میدادن …اما افسوس هر کی ننه ات رو کرد یه بیلاخ نشونت داد …عجب نامردهای جِر زن مفت کنی بودن جماعت اون شهر.
الان بت بگم بی غیرت؟ یا چی؟ هرطور راحتی بگو فوشت بدم،آخه کونی کص کش سکس با محارم؟؟؟ اونم مادرت؟ از اینم بگذریم،ننتو در اختیار صاب هتل گذاشتی😐 هرچقدر از بی غیرتیت بگم کم گفتم.خب دیوس بگو پول دانشگاه و هتل نداشتیم،ننم کص میداد پول میگرفت،انقدر کص کلک بازی نداشت که.از همه اینام که بگذریم اصلا معلوم نبود چی نوشتی. سوادتم زیر نمره ۱۲ عه. با چه نمره ای ادبیات دبیرستانو پاس کردی ؟ نمر۲؟یا۳؟ شایدم اصلا پاس نکردی ننت رفته کص داده نمره گرفته.
چقد کس شعر گفتی
۱ غلط املایی زیاد بود ننه ب گا رفته
۲همینجوری گذاشتی تو ننت بعد اینکه طلاق گرفته بود یکم تنگ نشده بود ک بگه یواش پ ننت جنده هست
۳صاحب هتل گف چ ننه ای داری توام گفتی واس تو😂😂
خیلی تخمی بود افکار تو مغزت کیرم تو خودتو مغزتو ننت
آخه شاخ هفت شعبه گوزن کلمبیایی تو اون کونت،،، که معلومه خودت کونی و در حسرت گاییده شدن به این نوعی
بشین مردونه جقتو بزن، ابنه ای😡
@Mohammd19765
ایدی تلگرامم هرجابگی میام مامانتومیخوام
با محارم مخالفم ولی حداقل خودت میکردی دیوث چرا مامانتو جنده کردی دیگه کیرم دهنت جقی🤦♂️
خاک تو مخ ملجوقیت بکنم کم بزن همیشه بزن کی حال داره این کسشعراتو بخونه اخه
سلام
وقتتون بخیر
به هیچی کار ندارم.
فقط
دلم می خواد،
با پتک بکوبم تو سرت مغزت و بپاشم بیرون.
دانشگاه می رفتی،
بعدش
اغام، اغایی
مینویسی.
اولین باره که اقا رو با این اغام دیدم!!!
💅💅💅💅💅💅💅
حتی محارم هم از دروغ نمیتونی بنویسی
ﺑﻪ 18 ﺭﻭﺵ ﻣﻤﮑﻦ، 10ﺭﻭﺵ ﻏﯿﺮ ﻣﻤﮑﻦ ﻭ 5 ﺭﻭﺵ ابداعی و 3 روش آریایی اصیل که از زمان کوروش کبیر به جا مانده ﮔﺎییدمت جقی الجقوق کونی
تا جایی خوندم نوشتی آغایی !
حالم بهم بخورد
بعضی داستان ها اینجا میخونی فوق العاده بعضی هم مثل این حالم بهم خورد
تو خودت نطفه ی حرومی . برای همین حرومزاده
بجز نطفه حروم .کس دیگه ای نمیتونه رو مادرش شخ کنه اشغال
از مادرت بپرس ببین واقعا نطفه ی پدرتی . یا از کوچه خیابون نطفه ی تورو گرفته
توله سگ
حالی کاری به این که اول آخرش کسشعر بود ندارم آخه قرمساق جقی دانشگاه مگه مدرسه اس که ۳ ماه تابستون خونه بیای ؟ باز یه بچه مدرسه ای نادان جقی کستان نوشته جقی بدبخت دانشگاه وسط های تیر امتحان هاش تموم میشه یکم میگذره ترم بعد شروع میشه