دختری زیر باران

1391/08/04

س من اسمم ع؛ت است یک روز که بارون میومد من ازخونه زدم بیرون چون توخونه تنهابودم حوصلم سدرفته بود بگذریم داشتم میچرخیدم که دیدم یک خانم محجبه داره زیر بارون پیاده میره طرف بازار رفتم کنارش س کردم وگفتم اگه جایی میرید برسونمتون که گفت برو گمشو گفتم قصداذیت ندارم بارون میاد خواستم اذیت نشید مگه حرف بدی زدم گفت آقابه اندازه کافی اعصابم خورده شما بدترش نکن گفتم به خدا قصدم مزاحمت نیست اینو که گفتم بهم نگاه کرد ترجیح داد بهم اعتماد کنه سوارشد چند دقیقه ای رفتیم دیدم خیلی ناراحته گفتم ازدست من کاری برمیاد جواب نداد دوباره پرسیدم گفت مثلا گفتم آخه خیلی ناراحتین گفتم شاید بتونم کمک کنم که اشک تو چشماش حلقه زدو گفت ممنونم کاشکی میشد به گذشته برگشت بهش یک دستمال دادم وگفتم حرفو تو دلت نگه ندار عقده میشه میخوای درددل کنی یکم سبک شی اشکاشو پاک کرد و گفت کاشکی همه پسرا مثل شما بودن گفتم مگه من چطوریم چیزی نگفت چند لحظه صبر کرد بعد تعریف کرد که تو دانشگاه شهرشون بایک پسره کرمانی دوست شده قرارازدواج گذاشتن اونم سر همین مسئله با خونوادش دعواش شده باپسره اومده بودکرمان که تا امروز پیش پسره بوده که پسره ازخونه انداخته بودش بیرون بهش گفتم پس اینجا غریبی گفت آره بهش گفتم الان میخوای چکارکنی گفت نمیدونم گفتم نهار خوردی گفت نه باهم رفتیم ساندویچی و بعد داشتیم میچرخیدیم و اونم داشت درددل میکرد کم کم هوا داشت تاریک میشد بهش گفتم من چندروزی تنهام اگه دلت بخوادمیتونی بیای پیش من یکمی فکرکرد گفت باشه منم گفتم اینطوری برای هردومون بهتر هم من تنهانیستم هم تو فرصت داری فکرکنی که چکارکنی راستی اسمش فاطمه بود.

رفتیم خونه بهم گفت یک دست لباس زنونه پیدامیشه بپوشم گفتم زنونه نه ولی یک لحظه صبرکن رفتم ازاتاقم یک تیشرت بایک شلوارک آوردم دادمش یک نگاه به شلوارک کردومنو نگاه کرد گفتم شرمنده شلوار راحتی ندارم یک جوری سرکن دیگه برگشتم تواتاق ولباسامو عوض کردم وبرگشتم توهال دیدم لباسشوعوض کرده چشمم خورد به ساق پاش باورم نمیشد تاالان چه چیزی کنارم بوده و من استفاده نکردم بهم گفت من گشنمه چیزی گیر میاد بخوریم گفتم این تو اینم یخچال رفت آشپزخونه منم رفتم یک فیلم که تو راه خریدم گذاشتم نگاه کنم فیلم زیرنویس بود چون من فیلم سانسورشده نگاه نمیکنم فکر نمیکردم فیلم لاو باشه چون عکس جلدش یک چیز دگه میگفت؛ دیدم منو صدا کرد آشپز خونه رفتم دیدم سوسیس تخم مرغ درست کرده خوردیم جاتون خالی ساعت نزدیک 10بود گفت فیلمی که گرفتی رو بذار ببینیم دیدم روحیش کاملاعوض شده خوشحال شدم گفتم بدرد تونمیخوره گفت بروبابا کجاست خودم میزارم رو دستگاه تنبل. گفتم تو دستگاست فقط روشنش کن روشن کرد اومد روی مبل نشست ربع ساعتی گذشت که صحنه قشنگ فیلم رسید نگاه کرد به من. خودموزدم بخواب دیدمن خوابم باخیال راحت نگاه کرد یکم که گذشت اوج سکس فیلم بودکه دیدم زیاد تکون میخوره گفتم وقتشه یواش رفتم پشت سرش جوری که نفهمید از بالای سرش لبمو گذاشتم رو پیشونیشو بوسش کردم گفت کی بیدارشدی گفتم بیداربودم و لبموگذاشتم رو لبش مات مونده بود باورش نمیشد من که دیدم حیرون مونده گفتم چیه خوشت نمیاد؟ یکبار به خودش اومدگفت چی لبوگذاشتم رولبش که حرفی نزنه اونم همراهی کرد کم کم دستموبردم رو سینش وای مثل سنگ بودن و میزون دست. کم کم زیرگلوشم بوسیدم ازیخه ی تیشرت دستموبردم تو شروع کردم به مالیدن دیگه صداش داشت درمیومد بادستاش موهامو یواش میکشید بهش گفتم اجازه هست فهمید منظورم چیه دستاشوبردبالا تیشرتودرآوردم یگ سوتین سفید تنش بود که البته بارنگ پوستش فرقی نداشت سوتینو بارکردم یاعلی گفتم وعشق آغاز شد شروع کردم به خوردن 15دقیقه ای خوردم دگه داشت موهامومیکند دستموبردم لای پاش خیس خیس بودتادستم خوردبه کسش یک تکون خورد یکم مالیدمش دیدم ازخودبیخودشده منم ازصدای اااه وناله ی اون داشتم دیوونه میشدم شلوارک وشورتشوباهم درآوردم شروکردم به خوردن کسش چه خوشمزه بود چنددقیقه ای خوردم پیش خودم گفتم پس من چی که لباسامودرآوردم گفتم نوبت تویه نگاهی به کیرم کرد بوسیدش وشروع کردبه ساک زدن چنان خوشمزه میخورد که آدم هوس میکرد10دقیقه ای خورد بلندش کردمو خمش کردم رومبل شروع کردم به خوردن کسش ازپشت ناله هاش تاهفت تاخونه اونورترمیرفت بایکم تف کیرمو که خشک شده بود خیس کردموسرکیرموگذاشتم دم کسش که قبلاآقاجلیل زحمتشوکشیده بودوبایک فشارسرشو کردم توچقدرداغ وتنگ بود که فکرکردم کیرموکردم توکتری آب جوش باجیغش منوبیشترحشری کرد بافشارمحکمی کل کیرموکردم تووشروع کردم به تلمبه زدن چون قبل ازشام قرص خورده بودم مطمئن بودم یک حال درست میکنم وآبم به این زودیانمیاد باسرعت تمام تلمبه میزدم اونم ناله میکردوازشدت شهوت موهاشومیکشید درست شده بودمثل فیلمای سکسی خارجی به خودم اومدم که حیف نیست کون خوش فرمشو نکنم داشتم فکرمیکردم چطوری بهش بگم که قبول کنه که دیدم لرزیدوجیغش شدیدترشد فهمیدم ارضاشده روی پاهاش نمیتونست وایسه خوابوندمش روی زمین کرمو ازتواتاق آوردم بابیحالی گفت چکارمیخوای بکنی گفتم من هنورارضانشدم فهمیدمنظورم چیه گفت ازپشت نه بکن لای پای گفتم باشه کرموکه مالیدم به سوراخ کونش چیزی نگفت ومنم کیف کردم کیرموچرب کردموگذاشتم دم کونش که چرخید پشت به زمین خوابید گفت ازپشت نه گفتم اذیت نکن گفت که توداری اذیت میکنی خلاصه به بدبختی راضیش کردم چرخید وگفت فقط یواش خب حق داشت ازقسم هایی که خورد فهمیدم که هنوز کونش آکبنده دوباره کرمو برداشتم و کونشو بیشترکرم زدم سر کیرمو گذاشتم دم کون تاکه یکم فشارمیدادم پاهاشو سفت میکرد یکبار ناگهانی خودمو انداختم روش که کیرم تا ته رفت تو. صورتش از دردی که میکشید سیاه شد صداش تاچندثانیه درنمیومد ضعف کرده بود ولی من ولش نکردم میفهمیدم اگه کیرمو دربیارم دیگه نمیزاره بکنم. بعدکه صداش درآمد جیغ میزد که درش بیارم دو دقیقه ای ثابت روش خوابیدم بعدشروع کردم به تلمبه زدن اولش یواش بعدتندترش کردم دیدم کمکم اشکاش به لبخندتبدیل شدحدودنیم ساعتی ازکون کردمش تا دیگه فهمیدم آبم داره میاد بهش گفتم اونم که ازشدت شهوت دیوونه شده بودگفت بریزتو منم اینکاروکردم و بعد کنارش درازکشیدم همش قربون صدقه ام میرفت.

تاچندروربعدش خونه مابودبعدباهم رفتیم شهرشون. باباش اینا که جریان دوست پسر نامردشو فهمیدن و فردین بازیه منو شنیدن از من خوب پذیرایی کردن منم الان که جدود دو سه سالی از جریان آشناییمون میگذره تو کارخونه باباش حسابدارشون شدم و خانم خانوما هم صیغه ی منه باهم توی یک آپارتمان نقلی داریم زندگی میکنم؛امیدوارم توهمه ی مراحل زندگیتون موفق باشیدمثل من به بهونه خانم اطرافیانشو بکنین؛بای

نوشته: ع.ت


👍 0
👎 0
33157 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

339972
2012-10-25 22:25:15 +0330 +0330
NA

داستان خوبی بود بازم بنویس

0 ❤️

339973
2012-10-26 00:10:07 +0330 +0330
NA

چرا گشادي رو بهونه سلام نكردن كردي؟امروز به قصد خوندن اومدم اما دلم ميگه،گيرالكي بدم،لذت ببرم.با داستانت كاري ندارم.با اسمش كار دارم،تو دهات ما دخترخانمهاي خوشگل روز آفتابيش زير آفتاب نميمونن،چه برسه بارون به زور به التماس باتهديد سوارشون ميكنم،چون بايد بفهمن مرد! يعني چه.فكربدنكن فقط طاقت نداريم طفلكي ها خيس بشن سرما بخورن خب منم سرما ميخورم كافيه زبونمون به هرعلت بخوره به هم،چطور از پايين ايدز و هپاتيت منتقل ميشه،حالا دو تا لب كوچولو چوب تو بدن شما كرده كه ويروس سرما خوردگي منتقل نشه؟
شاسگول آسمون ريسمون كردم تابگم سلام "س"نيست.

0 ❤️

339974
2012-10-26 02:21:14 +0330 +0330
NA

بهله بهله میبینم که دوست عزیز عبدول جان لنگه هات رو داده بالا و س داره خدمتت . سلام گرم خدمت داش عبدول شما راحت باش مزاحم نمیشم.
واما این فیلمی که گرفته بودی تو حلقم . شلوارک دادی بهش مذهبی بود تو حلقم بهت گفت زیر بارون جلقت و بزن برو گمشو اونم تو حلقت که عدالت بر قرار بشه . میگم جدیدا سکس با چادری و مذهبی مد شده ؟ چادری و مذهبی بود بکارت نبود و چند روز زیرت و بعد تحویل و حسابدار و صیغه و ما هم عر عر اسم فردین رو روی خودت نزار تنش میلرزه اسم مرد رو خراب نکن
« موسسه حمایت از اموات و هنرمندان » چخه دیگه اینورا پیدات نشه

0 ❤️

339977
2012-10-26 03:32:49 +0330 +0330
NA

4+7=? lotfan ye nafar komakam kone :O

0 ❤️

339978
2012-10-26 04:21:22 +0330 +0330
NA

سلام كافره عشق
ديدم بزرگترها نيستن گفتم عرض اندام كرده باشم وگرنه بقول دوست ازمن رنجيده،دول ما چه به حواله كردن ايشون كيرها جادارن،تا زيربارون حتمأ بفكر جنس مخالف باشن.حالا كسشعر نوشته يا شق كن وآب بيار؟يا اوسگول پسند؟
كارخدا باحاله يك عمر كمر به پايين جيز بود،حالا بيش از حد خوب شده! مخم گوزيده كاش يكي بزنه سرجفتشون،بگه اعتدال بهترين كاره،حرف بزنيم سانديس خور ميشيم.سانديس خور هم از فحش ناموس بدتره،بي غيرتي هم عين بي ناموسيه،كاش بلد بودم بفهمونم تو كله پوكم چيه،حيف كه هركي بفكر خويش،كوسه بفكر ريش.
دادا يك دول صدا نداره تخمي بود چنان بزن توش صدا كلم بده.

0 ❤️

339979
2012-10-26 04:40:21 +0330 +0330
NA

اخره کره بز بارها گفته شده مسایل دینی و مذهبی رو تو داستانهای جفنگتون قاطی نکنین . اخه گوساله تو چطور با این راحتی یه دختر مذهبی رو تو خونت میبری ؟ کسی که باباش کارخونه داره نمی تونه یه شب بره هتل بخوابه که بعد بیاد خونه تو جلقی ؟ بعد تو هم براحتی کس و کونش رو یکی کنی ؟ بوزینه چرا یا علی تو داستانت مشنگت میاری . بعد بابای دختره تو رو استخدام کنه و دخترش رو صیغه تو جلقی بکنه . کیر تمام گارگرای کارخونه تو کونت با این داستانت

0 ❤️

339980
2012-10-26 04:40:52 +0330 +0330

بیشعور کرمانی ها رو خراب نکن Fuck you

0 ❤️

339981
2012-10-26 07:40:08 +0330 +0330
NA

بی تربیته دروغگو [-(

0 ❤️

339982
2012-10-26 09:23:14 +0330 +0330
NA

خب راست می گن از شهر خودت مایه بذار. بی تربیت.

0 ❤️

339983
2012-10-26 11:25:28 +0330 +0330
NA

یه پسر که باباش کارخونه دار باشه پیدا نمیشه؟ شدیدا به دنبال شغل میگردم اخه

0 ❤️

339984
2012-10-26 14:56:38 +0330 +0330
NA

جفنگیات محضه.هیخخخخخخخخخه .اینورا پیدات…

0 ❤️

339985
2012-10-26 23:39:00 +0330 +0330
NA

سلام به روی ماهت داش عبدول
کوچیکتم داش گفتم تا لنگه ها طرف بالاست استفاده کنید تو دلش نمونه .
خلاصه سالاری داش
« موسسه خرابه رفیق »

0 ❤️