دودل

1401/09/30

از سال قبل بود که تو یه فروشگاه بزرگ پوشاک زنانه تو تهران کار می کنم و برای همین اکثر مشتریهای ما خانمها بودن و من چون مشتری ما خانمها بودن طرز حرف زدن و رفتار زیاد مراعات می کردم من اسمم جمشید ۲۷ سال و مجرد هستم لیسانس مدیریت بازرگانی دارم و به علت بیکار بودن تو فروشگاه عموم دو شیفت کار می کنم البته عموم تمام حقوق و مزایای منو کامل هر برج پرداخت می کنه
مشتریهای زیادی برای اینکه جنس مفت بخرن برام عشوه میان که چون همه شگردهاشون رو میدونم هیچ وقت دم به تله نمیدم
شهریور ماه بود که بخاطر اعتراضات تو خیایان ولیعصر اکثرا فروشگاهها و مغازه ها یا اعتصاب یا از ترس شکستن شیشه ها بسته بودن
چند روز گذشت و یه کم اوضاع آروم شد ولی تعداد خانمهای بدون روسری بیشتر و بیشتر میشد و اکثر مشتریهای ماهم چون خانمهای بدون روسری یا بقول اینا بی ححاب بودن هرروز سر این موضوع با اماکن داستان داشتیم
مهر ماه بود یه خانم بدون حجاب اومد فروشگاه و داشت لباسها رو برای خرید نگاه می کرد که بعد از دودقیقه دو تا خانم چادری که معلوم بود برای خرید نیومدن وارد فروشگاه شدن و دم در به مشتریها نگاه می کردن
من: بفرمایید در خدمتم
یکی از خانمهای چادری: این چه وضعیشه چرا به این خانمها خدمت میدید مگه نامه نیومده دستتون؟
من: والا ما گوشزد می کنیم ولی کسی توجه نمی کنه نمیشه که همه رو بیرون کنیم این خیابون همه اینطور می گردن
دوتایی اومدن تو و به اون خانم که روسری نداشت و جلو مانتوش باز بود گیر دادن
خانم چادری: خجالت نمی کشی موهاتو گذاشتی مردم ببینن؟
خانم بی حجاب: چرا بکشم تو خجالت بکش که داری فضولی می کنی
خ چادری: با ما بیا تا بهت نشون بدیم
و باانگشتش اون ماشین ونی که بیرون بود نشون میداد
خلاصه اون خانم رو کشون کشون بردن
سه روز از اون ماجرا گذشت و دوباره یکی از اون خانمها که نسبت به اون یکی قیافه بهتری داشت اومد و یه نامه اماکن رو گذاشت رو میز و من اونو خوندم
با لبخند بهش گفتم چشم حتما اگه پوشاک هم نیاز داشتید در خدمتم
خانم چادری: ببخشید اجناستون مارکن منظورم جنس ترک هم دارید؟
من: بله خانم هم مارکن و هم اینکه قیمت لب مرز میدیم
تو دلم گفتم اگه اینو شکار کنم عالی میشه ببینم اینی که هست واقعا هست یا نه؟
خانم چادری: عصر میام نگاهی میکنم الان سازمان ب …ج جلسه دارم
دو روز گذشت و روز سوم در حالی که یه چادر مشکی و یه روسری صورتی زیر چادرش معلوم بود وارد فروشگاه شد
یه آرایش غلیظی کرده بود و آدکلن زنانه خوش بویی زده بود تو دلم گفتم این شاه ماهی رو باید تور بندازم
من: خانم محترم خوش اومدید اگه نگاه کنید یه کاغذ چسبوندم که به افراد بدحجاب خدمت نمی کنیم
خانم چادری: ممنون از همکاریتون والا به ما هم فشار میارن
من: بله مردم زحتمهای شما رو نمی فهمن شما فداکاری می کنید یه کیفی از حرفهای من کرد و رفت سراغ قفسه ها و یکی یکی پیراهن ها رو سفارش می کرد و منم جلوش می گذاشتم و یه لبخند بهش تحویل می دادم
دستهاشو رو پیراهنها و بلوز ها نگه میداشت و مرتب اونا رو باز میکرد و دستهای تپل و سفید و انگشتهای که لاک رنگارنگ زده بود رو لباسها خودنمایی میکرد
منم هربار که پیراهن یا بلوزی بهش نشون میدادم دستم رو به دستش می ساییدم و می خواستم واکنشش رو امتحان کنم که دیدم اصلا دستشو نمی کشه
هر بار با لبخندی لباس رو بالا می برد و جلو خودش می گرفت
من: خانم محترم باید پرو کنید اینطوری مشخص نمیشه
خ : بله باید اول از رنگ جنسش خوشم بیاد
من: این دوتا خیلی خواهان دارن میخوایید برید پرو کنید
خ: باشه ببینم چطور میشه
من: این قرمزه به شما بیشتر میاد
خ: از کجا میدونید
من: کار ما اینه تقریبا روانشناس شدیم میدونیم خانمها سلیقشون چطوریه
خ: چشم اینو ببرم پرو کنم
پنج دقیقه کشید اومد بیرون
خ: والا یقش خیلی تنگه یه یقه هفت میخوام
من: اینو بپوشید البته رنگش مطابق سلیقه شما نیست چون صورتیه
خ: درسته ما چادر سیاه می پوشیم اتفاقا تو خونه رنگهای شاد و حلو باز می پوشیم
اونو برداشت پرو کرد و اومد و پسنید من کادو که شکل قلب داشت کادوپیچش کردم و کارتش رو داد دستم
تو نگاه اول اسمش رو از کارت خوندم نرگس اصغری اسمش بود
من: خانم اصغری قابل شما رو نداره
خانم اصغری: ممنون قیمتش چنده
من: یک میلیونه ولی چون میخام مشتری بشید ۸۰۰ حساب می کنم
خ: وای چقدر گرون پولم نمی رسه ارزونترشو بیارید نگاه کنم
من: شما هر چی بدید قبوله دفعه بعد میایین بقیه پولشو میدید؟
خ: از کجا میدونی من میام
من: اونطوری بشه هم فدای سرتون من خودم حساب می کنم ولی چون اینو پسند کردید اینو باید با خودتون ببرید
خ: اخه کم دارم سی صد دارم
من: طوری نیست رمز کارت بی زحمت … ۲۰۰ هزار کشیدم و کاغذ دادم دستش
خ: اخه این کم شد
من: مهم نیست بقیشو دفعه بعد میدید مال شمارو ۵۰۰ حساب کردم فقط اجازه بدید اسم و شمارتون رو تو دفتر بنویسم
شماره موبایل و اسمش رو نوشتم و و هنگام خارج شدن یه لبخندم تحویلم داد
شمارشو سیو کردم و تمام برنامه های چت داخلی و خارجی که نصب داشتم یکی یکی شمارشو سرچ می کردم تا اینکه تو تلگرام پیداش کردم عکس پرچم رو پروفایلش زده بود رو نوشته بود عاشقان …
منم یه پروفایل ساندیسی گذاشتم و بهش یه سلام فرستادم
دو دقیقه بعد پیام اومد و زنگ پیام تلگرام صدا کرد
نرگس: علیک سلام جنابعالی
من: ببخشید جمشیدم خواستم یه عرض ادب کنم خدمتتون
نرگس: بازم نشناختمتون
من: ببخشید خودمو معرفی نکردم همون نفری که اومدید فروشگامون و جنس خریدید میخواستم بپرسم از خریدتون راضی هستید
نرگس: ❤️❤️👍
من : لطف دارید بازم منتظر شما هستیم
نرگس: ببخشید فضولی می کنم اون فروشگاه مال شماست
من: بله البته قابل شما خانم محترم و با شخصیت رو نداره
نرگس: بازم میام خرید میکنم البته بعد از تسویه بدهیم
من: اون چیزی نیست کادو از طرف من به شما بدهی رو هم از دفتر پاک کردم تا مشتری ما باشید
نرگس: وااای ممنون بازم زحمت میدم خدمتتون
من: زحمت چیه قدم شما رحمته
نرگس: شما چی خوب حرف می زنید لطف دارید😊
من: شماهم خیلی با شخصیت و البته بسیار … هستید
نرگس: بسیار چی؟
من: ببخشید جسارت می کنم خیلی زیبا و جذاب
نرگس: 😳
من: ناراحت شدید معذرت می خوام
نرگس: تاحالا اینطور رک کسی به من نگفته بود ممنون از تعریفای زیباتون لایق این تمجید نیستم با چشمهای قشنگتون می بینی
تو دلم عروسی بود فهمیدم که مخش رو زدم
من: دیگه وقت عزیزتون رو نمی گیرم و مزاحم نمیشم
نرگس : خیر خواهش می کنم مراحمید
من: فعلا بای
نرگس: بای به امید دیدار
فرداش عصر دوباره اومد و چند تا خانم بی حجاب باز اونجا بودن .دبگه به اونا گیر نداد یه راست اومد جلو میز من و یا سلام گرمی داد
من: سلام خوش اومدید خانم اصغری شرمنده می بینید هرچی تذکر دادم گوش ندادن
نرگس: ولشون کن از ما گفتن بود
من: درستش همینه ما به تذکر بسنده می کنیم
ن: آقا جمشید شلوار جین چی دارین؟ ترک دارین؟
من: بله اتفاقا خیلیم اصلن شماره کمرتون چنده بدم خدمتتون
ن: ۳۶ شاید هم ۴۰ نمی دونم دقیقا
من: یه متر میدم برید پرو دور کمر رو اندازه بگیرید به من بگید
ن: بلد نیستم میشه شما بگیرید شماهم جای برادرم هستی
من: شما بری فروشگاه یه پرو داریم در باز بذارید من بیام اندازه بگیرم
رفت و من متر رو برداشتم رفتم در رو در رو باز کرد با متر رفتم اتاق پرو و اونم تا منو دید چادرش رو باز کرد
زیر چادر یه شلوار مشکی کشی پوشیده بود و اون پیراهنی یقه هفت صورتی رنگ که از من خریده بود پوشیده بود وای چی بهشتی بود کمر باریک و سینه های متوسط و پهلوهای گردش از اطراف باسن و پاش زده بود بیرون
نرگس: بی زحمت اندازه بگیرید و یه جین زخمی سایز من بیارید
من: با اجازه دستم رو بردم دور کمرش و متر رو پیچوندم دور کمرش یه سر متر رو رها کردم و روی هم گذاشتم
من: شماره شما که ۳۶ هست
ن: پس لاغر شدم فکر می کردم ۴۰ باشه
من: الان میارم رفتم از قفسه شلوارهای زخمی رو برداشتم و ۶ تا دادم بهش پرو کنه و اومدم سر صندوق فروشگاه تقریبا خالی شده بود یه نفری هم که مونده بود جنسش رو خرید و رفت
نرگس: آقا جمشید یه لحظه تشریف میارید؟
من رفتم پشت در پرو : با من بودید نرگس خانم
ن: بله این شلوار پارش یه کم زیاده یه کم داشته باشه
من: میشه ببینم جسارتا
ن: بیرون کسی نیست ؟
من: خیر کسی نیست راحت باشید
در رو که باز کرد اولین چیزی که دیدم ران سفید و براقش و کلفتش بود که از زیر شلوار خودنمایی می کرد
من: اینکه خیلی بهتون میاد
ن: زخمی باشه ولی این تیکه ها نباشه، منظورش پارگی قسمت شلوار بود
رفتم یه شلوار دیگه آوردم و اونو انتخاب کرد و کارتش رو وقتی میداد دستم دستم رو به دستش کشیدم من پشت میز نبودم و روبروش ایستاده بودم یه فکری به ذهنم رسید گفتم بهتره خودتون بکشید هر مبلغی که خواستید بزنید قیمتش یک و دویسته و دستگاه پوز رو هل دادم طرفش اونم پشتشو بطرفم کرد و خم شد تا کارت رو بکشه چون زیر چادر فقط شلوار داشت وقتی خم شد یه کون گرد و قلمبه جلو چشمم سبز شد اصلا فکر نمی کردم همچین کونی داشته باشه ناخودآگاه کیرم سیخ شد
ن: ببخشید کارت نمی کشه میشه کمکم کنید
رفتم پشتش وایستادم در حالی که هم کارت رو گرفته بودم و هم پشت دست نرم و سفید و تپلش رو گرفته بودم کارت رو کشیدم و خودم رو از پشتش آروم به کونش چسبوندم پایین تنم به کون گرد و نرمش چسبیده بود
من: کارتتون ایراد داره نوار مشکی مغناطیسش رفته عمل نمی کنه
ن: نه بابا الان از خودپرداز پول گرفتم
دیگه کیرم قشنگ بهش چسبیده بود و تا آخر پوز نمی کشیدم تا عمل نکنه محل صندوق و میز پشت آویزهای لباس بود و سینه به پایین کسی اگه از بیرون یا دم در نگاه می کرد دیده نمیشد
تا دیدم چیزیرنمی گه فشارم رو زیاد کردم و بهش گفتم ببرید من دفتر می نویسم دفعه بعد میزنی وقتی برگشت صورت سفیدش مثل رنگ پیراهنش صورتی شده بود
شماره کارتم رو نوشت گفت کارت به کارت میکنم و سریع از فروشگاه خارج شد .
شب تلگرامم رو چک می کردم یه پیام اومد
نرگس: سلام✋️
من: سلام به روی ماهتون خوبی؟
ن: مرسی خوبم من اون پول شلوار رو واریز کردم البته تخیفیشم خودم کم کردم😁😁
من: قابل نداشت پیامک به من نمیاد اگه واریز کردید همینطوره
عکس رسید رو فرستاد ۳۰۰ زده بود تو یه شلوار و بلوز تقریبا ۱ میلیون رفته بود پاچم چون باید من آخر برج موجودی فروش و وجه نقد رو تسویه می کردم دیدم کسری میارم
من: باشه هرچه از دوست رسد نیکوست
ن: دوست؟
من: این یه ضربالمثله و گرنه من لیاقت دوستی شما رو ندارم
ن: آقا جمشید شما متاهلید؟
من: خیر ولی دنبال یه کیس خوب میگردم
ن: کیس خوب نظرتون چی هست؟
مشخصاتشو گفتم اولش چادری باشه خوشگل باشه مومن باشه طرفدار ن… م باشه و البته خوش اندام مثل شما
ن: اینایی که گفتی خیلی سخته اینروزا
من: زیادم سخت نیست شما یه دونش
ن: 😊😊😊 منو خجالت میدین؟
من: خیر ولی دوست دارم بیشتر باهم آشنا بشیم
ن: وااا اخه شما هر روز زنهای بی حجاب زیاد می بینی چطور کسی مثل منو انتخاب می کنی
من: هرکس سلیقه خودشو داره و البته معیار و علاقه خودش
ن: شما علاقتون چیه
من: علاقه من شمایید
ن: یعنی شما از من خوشتون اومده؟
من: بله ولی گفتم لیاقت شما رو ندارم
ن: شغل من برات مهم نیست
من: خیر شغل هرکس واسه عاشق شدن مهم نیست
بله: به قول معین عشق تنها جایی که گدا و پادشاه تو یه مقامن
من: مگه معینم گوش می کنید
ن: اره بابام مثل من نیست اون گوش میده وما هم گوش میدیم
خلاصه ۳ ساعت من در مورد عشق باهاش صحبت کردم و با هم دوست شدیم و من تو چتها بیشتر از عشقم و عزیزم بکار می بردم اون یه خانم بیوه بود و بخاطر اینکه شوهر قبلیش باهاش تفاهم نداشته جدا شده بود و از خانوادش و فامیل زیاد حرف زدیم
منم که فقط می خواستم فقط زود بخواستم برسم
در چتهام از سکس هم ازش پرسیدم که فهمیدم تو زندگی از همه بیشتر از سکس لذت میبره و به قولی ظاهر و باطنش معکوس بودن
جمعه بود و من تنها بودم که به من زنگ زد
من: الو سلام عزیزم
ن: سلام میخوام ببینمت
من: کجا و کی
ن: خونتون کجاست
من: نزدیک فروشگاه هستیم خیابان ولیعصر چطور
ن: پس بی زحمت بیا جلو فروشگاه یه کار پیش اومده برام
من: اوکی ۱۵ دقیقه دیگه اونجام سریع لباسام رو پوشیدم یه عطر خوب زدم رسیدم جلو فروشگاه
ن: فروسگاه تعطیله؟
من: بله جمعه ها تعطیلیم
ن: من یه لباس مجلسی لازم دارم برای عروسی دختر عموم .لباس خوب ندارم میشه یه دونه قرض بدی
من: چرا که نه فقط اگه نمی خوای بخری باید سالم برگردونی
ن: حتما این وظیمه مرسی من: صبر کن از ماشین ریموت فروشگاه رو بیارم
رفتم ریموت رو آوردم فروشگاه رو باز کردم و سریع کره کره برقی رو آوردم پایین همه جا تاریک شد وقتی می خواستم از کنارش رد بشم سینم به سینه هاش خورد و ازش معذرت خواهی کردم رفتم دوتا چراغ رو روشن کردم و برگشتم
رفتیم نیم طبقه بالا چون لباسهای مجلسی اون طبقه بود
چندتاشو آوردم و یه پیراهن سینه باز و دامن کوتاه رو انتخاب کرد و رفت اتاق پرو در رو نیمه باز گذاشت و شروع کرد به لخت شدن منم رومو برگردوندم تا شاکی نشه لباس پوشید
ن: جمشید جان ببین این خوبه بهم میاد
رفتم جلو از کنار در نگاه کردم
من: واقعا بهت میاد مثل فرشته ها شدی فقط یه ایراد داره برگرد اره فقط این دامنش خیلی گشاده باید یه نمره پایین تر بپوشی
رفتم یکی دیگه آوردم و به دستش دادم باز رومو برگردوندم
ن: شما چه آقای نجیبی هستی من: خواهش می کنم
ن: الان خوبه
من: اره خیلی خوبه اجازه هست بیام دگمه های پشتش رو ببندم
ن: اگه زحمت نباشه بله دستم نمی رسه
رفتم تو پشتش قرار گرفتم
به آرومی دکمه هاشو بستم و همزمان کیرمو آروم بهش چسبوندم چیزی نگفت یه کم بیشتر بهش فشار آوردم
آروم دستمامو از پشتش به دور کمرش قلاب کردم تو گوشش گفتم: خیلی دوستت دارم گلم
ن: مرسی ولی الان نمیشه تو نا محرمی
من: بعدا محرم میشیم بزار بغلت کنم
گرما وجودشو تو بدنم حس می کردم حسابی صورتش از سرخی گل انداخته بود و نفسهای بلندی می کشید
سرمو به گردنش نزدیک کردم و و لبامو به گردنش ساییدم و می بوسیدم سرش رو کج کرده بود
ن: بسه تحریک میشم خواهش می کنم اینجا جاش نیست
من: خواهش میکنم خیلی دوستت دارم یک دستمو به طرف دوتا سینه بالا بردم و دوتا سینه هاشو مالیدم چه سفت شده بودن خودش رو رها کرده بود و اجازه می داد من به بدنش دستمو بکشم دیگه وقت لخت کردنش بود تا تنور داغ بود باید نون رو می چسبوندم فکر کنم خودش هم واسه همین تک و تنها اونجا اومده بود
دستی که هنوز تو کمرش بود بردم زیر دامنش و از روی شورتش کسش رو مالیدم واقعا چه چیزی افتاده بود دستم تا کسش رو مالیدم آب کس از بالا شورتش به دستم خورد حسابی شورتشو خیس کرده بود
با یه دستم ممه هاشو می مالیدم به یه دستم کسش رو
ن: نکن خواهش می کنم کسی میاد آبرومون میره
من: نترس کرکره رو کشیدم صداهم بیرون نمیره
ن: پس زود باش باید برم
دوباره دکمه های پشت پیراهنشو باز کردم و از پایین به بالا کشیدم یه سوتین مشکی و یه شورت مشکی فقط تو تنش مونده بود دستامو بردم زیر سوتین و ممه هاشو گرفتم چه حس خوبی داشت چه لعبتی بود
خودش شورتشو پایین کشید و منم سوتین نشو باز کردم لخت لخت پشت به من بود
من: بی زحمت تو هم لباس من در بیار
نرگس اول تی شرتمو در آورد و زیر پیراهن و کمرم رو باز کرد چون دکمه شلوار جینم محکم بود خودم باز کردم و شلوارمو کشید پایین و خودش جلوم نشست و آروم کیرمو که داشت از شقی از پوست کنده میشد گرفت دستش و شورتمو پایین کشید سر کیرمو بطرف دهنش گرفت و سرشو کرد تو دهنش
ن: اوممم اوممم چه کیر نازی داری
م: تو هم کس نازی دارم عشقم
ن: اومممم اوممم
م: اه اه ساک بزن دوست دارم
ن: جووون مال خودمه تاحالا تو کجا بودی من از بی کیری مردم
من: از این به بعد پیشتم عشقم بخور
ن: می خوام کسمو بلیسی ولی تو اتاق پرو نمیشه
بردمش بیرون و چندتا لباس از آویز برداشتم انداختم زمین خوابوندمش رو زمین
رفتم وسط پاهاش برای اولین بار کسشو دیدم وای چه کس سفیدی داشت فکر کنم با لیزر موهاشو سوزونده بود چون مثل دخترای ۱۳ ساله بی مو و سفید بود
تا کسشو دیدم آب از دهنم راه افتادم و لبامو بردم نزدیک چوچولش رو محکم لیس زده نرگس آه بلندی کشید
ن: هوووفففف اههههه
تو خودش می پیچید یه صدای امممم ضعیفی در می آورد
برش گردوندم به حالت سجده خوابوندم و این دفعه کس و کونش رو لیس می کشیدم و زبونمو تو سوراخ کونش فرو می کردم
ن: چه حالی میده ه ه اوففففف
سرمو از کونش بلند کردم و بصورت زانو پشتش ایستادم و کیرمو تو سوراخ کونش تنظیم کردم
ن: از اونجا نه
من: باشه فدات بشم به کسم می رسم
از آب کسش نوک کیرم مالیدم و آروم فشار دادم تو دیدم درد نداره و تا نصف کردم تو کونش
دوباره تا نوک کیرم کشیدم بیرون و دوباره تا نصف کردم توش
ن: اخ دارم میسوزم جمشید جان آروم بکن میسوزه
من: باشه عزیزم اه چه تنگه
این دفعه همه کیرم دادم تو کونش
داخل کونش خیلی داغ بود چند تا تلمبه آروم زدم
دردش کم شده بود و صدای اوف گفتنش طولانی تر شده بود دستمامو به کون گردش می کشیدم و تا نوک کیرم می کشیدم بیرون و تا تهش اروم می کردم توش
ن: بسه از کسم بکن
من: باشه از هر کجا دوست داری از اونجا می کنم
کیرمو از کونش در آوردم چون شکمش از باد شهوت پر شده بود هنگام در آوردن یه گوز محکمی ازش خارج شد
ن: شرمنده دست خودم نبود
من: اتفاقا خیلی دوست داشتم اگه داری بازم بکن
ن: نه خالی شدم
سرکیرمو گذاشتم پایین تر لای چوچولش و با یه فشار همش رفت تو چه تنگ و لیز بود داخش
از کمرش گرفتم و این دفعه محمکم کوبیدن تو کسش
من: اه اه چه تنگی نرگسم اه
ن: امممم اممم اه اه بزن نریزی زوده
شدت تلمبه هامو بیشتر کردم صدای شاپ شاپ دور کیرم و کون نرگس بلند شده بود هر ضربه که به کسش میزدم آه بلندی می گفت
داشتم ارضا میشدم سریع کیرم رو در آوردم تا ارضا نشم و نشستم
ن: نریختی تو که؟
من: نه فعلا نریختم اگه آبم بیاد بیرون خالی می کنم نترس من کنترلم زیاده
خوابیدم و کیرمو بالا نگهداشتم اونم یه پاشو بلند کرد و اومد نشست رو کیرم
از لپهای کونش گرفتم و آوردمش پایین تا تهش رفت توش
رو کیرم خوشو می سایید و عقب و جلو می کرد
ن: اووووخ اوفففف
من: فدای اوف گفتنت
ن: اه اه چه کیر کلفتی داری
من: تو تنگی اون کلفت نیست
ن: اه جوونم بکن
از کمرش گرفتم و خوابوندمش رو سینم یه دستم رو کمرش بود یه دستم هم پایین باسنش
از پایینخودمو بالا میدادم و کیرمو محکم تو کوسش با فشار فرو می کردم
ن: اوه اه ای ای
و یاد اون دختری رو که با بدرفتاری اون طور بردنش افتادم تصمیم گرفتم وحشی تر بکنمش
از روم بلندش کردم و به پشت خوابوندمش و پاهاشو انداختم رو شونه ها کیرمو دوباره کردم تو کسش و دستامو گذاشتم رو ممه هاش
آروم شروع کردن به تلمبه زدن و یواش یواش مثل حرکت قطار سرعتمو زیاد تر و زیاد تر کردم
دیگه تند تند و با شدت تو کسش ضربه میزدم اولش آه و ناله میکرد ولی بعد صداش به جیغ کشیدن تغییر کرده بود
من: اه اه اه جووون می کنمت
فحش هم قاطی کردم
من: جنده می کنمت چه جنده هستی
ن : اخخخ ای ی ی یواشتر
من: عععععه اه ععععع
ن: یواشتر گفتم بی شعور دردم میاد
من: جووون چه کسی داری شاپ شاپ
تا نوک کیرم بیرون می کشیدم و محکم میزم توش
آب سفیدی از بغل کسش میزد بیرون که با انگشتم برش میداشتم و تو لبش می مالیدم و بعد لباشو می مکیدم
تند تند می کوبیدم و گردنش و صورتشو محکم می مکیدم و سیاه میکردم دوباره می رفتم قسمت دیگه
چند تلمبه وحشی بهش زدم یه جیغ زد و چشماش به سفیدی رفت و بدنش لرزید و ارضا شد منم دیگه کنترل کیرمو از دست دادم و سریع بیرون کشیدم و کیرمو گذاشتم بالای کسش و شرشر با فرواره ریختم
آبم تا صورتش پاشید
ن: وااای مردم عجب عجوبه ای هستی تا حالا کسی منو اینطور نکرده بود
من: من همیشه در خدمتتم اگه خواستی
ن: جمشید یه چیزی بده صورتمو پاک کنم
چادرش رو برداشتم و صورتشو با اون پاک کردم
ن: این مشکیه چرا به چادر مالیدی مشخص میشه
من: اینطوری عفاف و ححاب بیشتر دیده میشه
ن: بی تربیت
من بقیه آب منی کیرمو با چادرش پاک کردم و بلند شدم دستامو از زیر بغل هاش گرفتم و بلندش کردم و بغلش کردم و لباشو محکم میک زدم
ن: ممممممم بسه جمشیدکبودم کردی الان چطور برم خونه چی بگم بهشون
من: با سرافرازی بگو بکنم کرده
نرگس: خیلی بیشعور هستی
خوب عصر میری عروسی پاماد سفید کننده زیاد بزن هم خوشگلتر بشی و هم اون کبودی ها دیده نشه
یه دهن کجی بهم کرد و رفت بطرف لباساش
من: می خوای بری؟ من بازم میخوام
ن: دفعه بعد الان عجله دارم در ضمن این لباسم برنمی گردونم
من: باشه منم چادرت رو بجاش بر میدارم
لباساشو و چادرش رو از دست من گاپید و رفت داخل پرو و درو از پشت بست ۵ دقیقه دیگه با ظاهر حجاب اسلامی خارج شد
من: هفته بعد خونمون خالیه میای ؟
نرگس : ببینم چی پیش میاد و یه بوس از لبم گرفت و لباس رو برداشت و رفت
برای هفته آینده می خوام دوستم رو هم بیارم فقط دو دل هستم که اینکار ممکنه برای همیشه از دستش بدم

ادامه...

نوشته: بهنام


👍 17
👎 11
50201 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

907529
2022-12-21 02:25:03 +0330 +0330

لطفا همیشه این حرومزاده هارو بکنید🌹🌹🌹🌹

3 ❤️

907547
2022-12-21 04:18:11 +0330 +0330

ای کاش بعدش با چاقو تکه تکه ش میکردی حرامزاده رو 😁😁😁😁

2 ❤️

907555
2022-12-21 05:21:33 +0330 +0330

دودول؟؟ 😂😂

0 ❤️

907581
2022-12-21 11:59:20 +0330 +0330

کس بسیجی حرف نداره
گوارای وجودت

1 ❤️

907583
2022-12-21 12:28:20 +0330 +0330

اولا تو ی کصخل به تمام معنایی که حدود ۲ میلیون به فاک دادی تا ی کص بکنی … البته بعید میدونم صداقت این داستان رو چون خودت گفتی واسه تخفیف دادن به دخترایی که زبون میریزن دم به تله نمیدی حالا ۲ میلیون ۲ میلیون به باد میدی؟ بعدش خودت هم حساب میکنی؟ نکنه با خوابیدن زیر عموی عزیزت؟
دوما جمله ی ( شکمش از باد شهوت پر شده بود) یعنی چی؟
کیرم تو دو هزار سواد نداشتت , گوز چه ربطی به شقیقه داره؟
چرا قیمه هارو میریزی تو ماستا؟
الان ما میگوزیم شکم مون پر از باد شهوته؟
شهوت آدمو مست و هیجان زده میکنه , ولی اون گوزی که بوی سگ مرده میده آدمو یبار تا پای سکته مغزی و ایست قلبی میبره
لطفا قبل از اینکه یه چیزی رو تلاوت کنی یکم راجبش تفکر کن
نقطه سر خط.

2 ❤️

907585
2022-12-21 12:53:31 +0330 +0330

دقیق و جامع و بسیار نکته سنج و ۱۰۰٪واقعی کاملا میشه به رخ دادن همچین اتفاقی پی برد . تک و تنها بکنش تحقیر آمیز و سخت و وحشیانه بکن میدونم که دوست داره.

1 ❤️

907592
2022-12-21 15:30:37 +0330 +0330

کص بسیجی که نیاز ندارد تو ۲ ت خرجش کنی خودش آماده و مهیا شود اگر اراده .

1 ❤️

907627
2022-12-22 00:42:16 +0330 +0330

اینا مدام کنترل میشن نمیتونن با ارایش بگردن تو عالم جق زدن خیالبافی میکنی یکم واقعی تر توهم بزن

1 ❤️

907629
2022-12-22 00:48:28 +0330 +0330

ریدم توی قبر مرده هات پلشت
کیرم توی اونی که کاشتت توی گوه دونی

0 ❤️

907760
2022-12-22 17:42:30 +0330 +0330

چه کس سفیدی داشت فکر کنم با لیزر …
پاشو زدی به جدول خواب دیدی. یه زن بیوه بسیجی با اون موقعیت پشمای کسش و از فرط بلندی با کش قیطونی دم اسبی میکنه بعد که پشمارو کنار بزنی تازه شروع مصیبته چرا که پاکسازی تار عنکبوت های تنیده شده با قدمت چن ساله مانع باز کردن چاکشن بماند که بعد از پاکسازی تار عنکبوتا سر به رد جک و جونورایی همچون ساس و شپش و … جهت دستیابی به سوراخ کسش در شرح این مقال نگنجد. ضمن اینکه تو تو همون مرحله پاکسازی تار عنکبوتا ابت میاد به م رد حلهدلعد نمیزسی

1 ❤️

907767
2022-12-22 21:27:35 +0330 +0330

من خودم یه براندازم ولی فکر کنم نوع داستانت رو اینجور نوشتی که لایک و مخاطب جمع کنی .در کل نوش جونت اقا بهنام

1 ❤️