راهیان سکس

1401/05/29

سلام این داستان مربوط به چند وقت پیشه زمانی که من کلاس دهم بودم و ۱۵سالم بود من پسر تپل و چاقی بودم که بدنم اصلا مو نداشت و سفید بود سینه هام مثل یه دختر نوجوون بودن و کونمم سفید و تپل و نرم و واقعا خوش فرم بود
وقتی مدرسه ی دبیرستان نمونه دولتی شهرمون قبول شدم توی کلاسمون یه پسری رو دیدم که فامیلیش زمانی بود و بخاطر همین مسخره ش میکردیم با دوستام اونم یه پسر سفید نسبتا لاغر و جذاب بود بعد از چند وقت مسخره کردن ازش خوشم اومد و کاملا ورق برگشت ! روز به روز بیشتر ازش خوشم میومد و تو ذهنم همش چهرشو میاوردم تا یه روز زنگ کلاس دینی معلم گفت یه ربع آخرو استراحت کنید و ازاد باشین تا زنگ بخوره همه مشغول حرف زدن شدن تا اینکه من یهو نگاهم به شلوار و بین دوپای حسین خیره شد اونقد خیره شدم که حواسم نبود داره نگام میکنه و همونجا بود که هم من فهمیدم عاشقشم و دوس دارم ببینمش هم اون . اینم بگم اونموقع ۱۶سالش بود …به بهانه های مختلف خودشو میمالوند بهم منم حال میکردم و تو خونه ب یادش با خودم ور میرفتم و تشنه ی سکس با هاش شدم جوری که ارزو میکردم زیرش بخوابم و فقط دست و پا بزنم گذشت تا اینکه گفتن قرارا اردوی راهیان نور ببرن بچه ها رو رضایت نامه بگیرین از والدین امضا کنن تحویل بدین تا ببریمتون
با هر بدبختی که بود بالاخره رفتیم و توی خوزستان شب تو یه جای حالت مسافر خونه بود موندیم اتاقای دو تخته و خیلی کوچیک ما دوتا رفتیم توی یه اتاق عین درای بازداشتگاه ها فلزی و محکم بودن و تخت دو طبقه داشتن اتاقا
کم کم خاموش کردن چراغا رو و موقع خواب شد …من تخت بالایی بودم و حسین تخت پایین یکم ک گذشت من یاد مالشا و حرفاش و نگاهم به شلوار و بین دوپاش افتاد و داغ شدم فقط دوس داشتم منو بکنه و کونم بزاره ولی میترسیدم و نمیتونستم بهش بگم این دوگانگی منو له میکرد اونقد ذهنم درگیر این شد که گریم گرفت حسین صدامو شنید اومد بالا میشم گفت چته چیشده چرا گریه میکنی گفتم ببخشید دست خودم نبود یکم دستشو رو سر و گردنم کشید منو کشوند سمت خودش و باز ادامه داد من که داشتم میمردم دلو زدم به دریا و گفتم حسین من دوست دارم گریمم واسه این بود و دوباره گریم گرفت گردنمو بوسید ممه هامو گرفت و مالش میداد رفتیم پایین تخت اولی هنوز یه مقدار نور بود و میشد دید وقتی دیدم کیرش داشت شلوارشو جر میداد حشری شدم اومد پشتم منو سر پا نگه داشت یه دستش ممه هامو میمالوند یکی دیگه رو هم کرد تو شلوارمو سوراخمو بررسی میکرد لباسامو دراورد لخت کامل بودم گفت زانو بزن زدم شلوارشو کشید پایین شورت پاش بود ولی کیرش داشت میترکید کشیدم پایین چی میدیدم کیر پسری که ارزوم بود
خوردمش برم گردوند زوی تخت درازم کرد رو شکم و بالشتشو گذاشت زیر کونم خودش اومد پشت سرم پای چپشو با زانو گذاشت روی تخت چسبیده به کونم بین دو پام و پای راستشو چرخوند و گذاشت رو صورتم کفشو و کیرشو داد داخل خیلی رمانتیک بود پایی که رو صورتم و گردنم گذاشته بودو لیس میزنم و بوس میکردم تا اینکه تموم شد بعد اومد روی تخت به پهلو خوابوندم و از پشت کردن داخلم و تلمبه میزد انگار میله ی اهنی داغ میکردن داخل صدای خوردن تخماش دیوونم میکرد
دستلمو گذاشتم رو تخت و به حالت داگی دادم بالا عقبمو یه پاشو گذاشت رو تخت یکیشونم پایین و شروع کرد به تلمبه زدن آخ حسین یواشتر دارم جر میخورم اییی جون هر کسی دوس داری ارومتر اخ اخ اهه درد و درد و درد کی گفته لذت داره اینجوری گاییدن بهم توجه نمیکرد یکم بعد سرمو کشید عقب سمت خوش در گوشم گفت یادته منو مسخره میکردی با دوستات و دستم مینداختی؟ حالا همون پسر داره کونتو غار میکنه سرعتشو بیشتر کرد تا جایی که میخوردم به دیوار جلوی تخت تا خایه میکرد داخل قشنگ برخورد تخماش با کنمو حس میکردم ایی اخ وای داد دهنمو با دستش گرفت گریم گرفت از درد حسین توروخدا آخ ای مردم من حسین ای وای و گریه فک کنم جر خوردم ممه هامو گرفت تند تند میکرد توم تا اینکه یدفعه وایساد و روم خواببد و تا ته کرد داخل…اونقد دردم گرفته بود که نمیدونستم چی شده ولی ته دلم راضی بودم و خوشحال که منو حسین گایید بالاخره از روم بلند شد احساسمور مور شدن تو کونم داشتم وقتی دستمو بردم سمت سوراخم لیز و چسبنده بود و خیلی داغ فهمیدم این آب آقای ۱۶سالمونه

نوشته: Aryan


👍 3
👎 3
16601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

891183
2022-08-20 01:48:50 +0430 +0430

حوصله ندارم برینم بهت،دوستان خ میگان

0 ❤️

891267
2022-08-20 10:56:49 +0430 +0430

یه پسر ۱۶ساله بود یا جانی سینز

0 ❤️

891362
2022-08-21 00:57:36 +0430 +0430

آریان جان عزیزم الان کجایی عشقم

0 ❤️

891495
2022-08-21 16:10:10 +0430 +0430

جوننن اول باید ممه هاتو بخورم بعدا برم سراغ کونت عزیزم

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها