رفیق ناباب از نوع جقیش

1400/05/25

سلام بچه ها امید وارم حالتون خوب باشه👌شاید زیاد راجب رفیق ناباب شنیده باشید ولی من از مقعد این موضوع رو حس کردم.
اگر اشتباه های تایپی داشتم از الان عذر میخوام زیاد اهل نوشتن نیستم
بگذریم بریم سر داستانمون اسمم امیره و 18سالمه و دوم دبیرستان بودم مثل اکثر پسرا عشق فوتبال و گور بابای درس. البته تو کف دختر هم فراموش نشه قد بلند180وزن هم 70 خوب بودم خدایی مو بلند و پوست سفید مفید تیکه ای بودم به قول بقیه 😁
متاسفانه از اون دسته آدم های کم رو که شماره نمیدن و … یه دوست داشتم به اسم رضا بچه خوبی بود و مثل خودم کم رو بود میدونین که قانونشه معمولا ما با آدمایی که مثل خودمونن بیشتر از بقیه راحتیم و بهتر دوست میشیم . من دوست زیاد داشتم ولی خب از همه بیشتر با رضا راحت بودم زیاد خونه هم می‌رفتیم و باهم تنها بودیم تو درس و … کمک هم میکردیم دیگ خوانواده ها هم با این موضوع که بیشتر مواقع ما کنار همیم کنار اومده بودن. یه شب رضا خوانوادش رفتن شهرستان و اونم پیش من موند تا شب هر غلطی کردیم و بعدش عین جنازه خوابمون برد.طرفای سه و یا چهار صبح بود دقیق یادم نمیاد بیدار شدم برم آب بخورم تا برگشتم دیدم رضا کسخل داره جق میزنه و با گوشیش ور می‌ره دیر شده بود و متوجه بیدار شدن من شد متاسفانه برای همین سریع صفحه گوشیش خاموش کرد اومد تابلو بازی در نیاره گفت ترسیدم وحشی چته عععع
نامرد زد رو در خنده و به شوخی گفت :نگا این دربدر هم از ترس خوابید.
خنده ای کردم گفتم چشت دراد چیکار کنم خب بعدشم ترس ندارع مثل آدم بزن مگ من نمیزنم ما بی زید ها معمولا دست به کیریم
بعد دوتامون زدیم زیر خنده ولی رضا بلند تر یهو یاد خوانوادم افتادم زدم پس کلش چته آروم بیدار میشن .خلاصه بلند شدم رفتم آب خوردم و یه ریکاوری کردم برگشتم دیدم رضا تو فکر گفتم چی شده ؟
گفت بی شوخی ازت سوال کنم ناراحت نمیشی ؟
من:اگر بی شوخی باشه نه 😁😁
رضا: موقع جق زدن چی بیشتر تحریکت می‌کنه. فیلم عکس داستان چ کوفتی ؟
من :جا خوردم خب از سوالی خیلی رک بود انگار کاملا تو این موضوع راحت. شده بود .خیر سرم خواستم یکم از ترسش و اینک حس بد نکنه بهش دست نده بدتر شد انگار.
رضا: بگو دیگ
من:تا چشت دراد. چمیدونم هرچی دم دست بیاد ولی خب بیشتر فیلم دیگ . اینو گفتم حس کردم رضا منتظر منم همین بپرسم برای همین منتظرش نزاشتم گفتم تو چی ؟
رضا:من … راسش من یخده فرق می‌کنه
من: چه فرقی مگ کیر تو میخ توشه 😂😂 نکنه کونی هستی رو نمیکنی
رضا : خفه بابا. جدی میگم سخت توضیحش ولی خب اگر بخوای برات میگم البته اگر راجبم فکر بد نکنی رو رفاقتمون تاثیر نزاره
من:خواب که پرید بی صاحاب بعدشم چیکار ب رفاقتمون داره کسخل هرچی باشه چیز شخصیه . رضا که انگار یکم آروم شد از حرف من یکم فکر کرد و گفت .
رضا:باشه میگم امیر ببین من زیاد به سکس علاقه ندارم چطور بگم یه سری حس های دیگ دارم غیر از کردن غیر از اینک بکنم یکیو البته اونا هم لذت بخش هست برام ولی خب چیزی که بیشتر از همه تحریکم می‌کنه چیز های دیگس
من : حرفاش برام جالب بود دوس داشتم سر از این چیزا درارم برای همین یکم اومدم شوخ بشم گفتم دیدی کونی هستی 😂
رضا:خفه بابا گفتم. من اصلا به هم جنسم علاقه ای ندارم بعدشم کون دادن چیه اسکل.
من:خب باشه حالا بگو ادامشو ببینم چی هست اینک میگی .
رضا:مشکل همین جاشه که سخته وقتی برای کسی بگی که هم حس با تو نیس درکش براش سخته .ولی چون میدونم مسخره بازی در نمیاری میگم بهت ولی یکم طول می‌کشه و در طول زمان همچی رو میفهمی .
من:از اینک این موضوع اینقدر گفتنش سخت بود دوس داشتم بیشتر بدونم از طرفی هم نمی‌دونم چرا خودش هم دوست داشت بهم بگه جالب بود برام و قبول کردم.

گفتم زود می‌نویسم البته هنوز قسمت قبلی رو سایت قرار نداده ولی خب امید وارم بگا نرم و فحش خورتون نشم خلاصه
فردای اون روز رضا رفت پیش فکو فامیلش که بیشتر از این مزاحم ما نشه ولی خب کس می‌گفت 😂 ظهر دیدم یه پیام داده و میگ برو تو گوگل و راجب bdsmتحقیق کن . یاد دیشب افتادم رفتم سریع تو نت و زیر روش کردم هرچی بیشتر جلو میرفتم بیشتر پ‌شمام می‌ریخت ینی چی علاقه به بردگی ینی چی بعضی افراد هستن که دوست دارن برده باشند و برعکسش آدم هایی که سادیسم دارن چی بگم والا خیلی نصف و نیمه چیزی دستگیرم شد ولی ربطش رو به حس و ارضا شدن نتونستم پیدا کنم
رفتم داخل سایت پورنهاب. و سرچ کردم تا حداقل بفهمم ینی چی .
چشمتون روز بد نبینه پشم هام به سرعت ریخت . چشمام از حدقه درومده بود و داشتم می‌دیدم .
آخه ینی چی چرا یکی از شکنجه باید لذت ببره کسخله مگ نگا چه لذتی می‌بره دختره از زدنش بابا میخوای ارضا شی بکش پایین بکن توش. مگ غیر اینه تازه خوب هشتاد درصد لذت مال دختراس… چی بگم واقعا مونده بودم به رضا هیچ پیامی ندادم تا اینک عصر خودش زنگ زد و من عادی برخورد کردم کاملا یا به قول خودم سعی کردم عادی باشم ولی از حق نگذریم واقعا از لباس مشکی چسبون اون دختره خوشم اومده بود. آره توییی که داری می‌خونی. مغز جقیتو گاییدم همون براقه 😁
کجا بودیم آهان رضا زنگ زد .الو سلام
رضا :سلام چطوری خوبی کجایی
من: ممنون خونم چطور (قشنگ مشخص بود سرچ کردم و کسگیج دارم حرف میزنم و هزار تا سوال فکرم مشغول کرده )
رضا: خوب بیام پیشت مشکلی که نیست می‌خوام بقیه ماجرایی ک مثل بز موندی توش رو تعریف کنم .
من: اومدم خودم جمع جور کنم حالا یعنی اومدی که بیا قدمت روی چشم ولی از این کسشرا نگو حالم بد شد اصلا. کیرم خوابیده بلند هم نمیشه .
رضا: ههههه خوب پس. باشه میام یه ساعت دیگ اونجام
من: باشه. فعلا …
وقتی اومد یکم نشستیم پیش پدر و خانواده مثل همیشه پدرم هم که انگار ارثی چیزی طلب داشت نه به من به همه سگ محلی میکرد حتی خودش فقط تخم نداشت به بانوی خونه چیزی بگه 😂😂
ولی خب مامان چون رضا رو زیاد میدید و … پذیرایی رو همیشه انجام میداد و همیشه بهم میگفت که بعد از پذیرایی من میتونی برین تو اتاق
و همین هم شد البته بعد از نیم ساعت چایی و میوه و گپ با بابا رفتیم تو اتاق و چند دست pes2016زدیم جاتون خالی دهنمو سرویس کرد روزش بود وگرنه بازیامون در یه سطح بود .
خسته شدیم یکم ولو شدیم. که رضا باز شروع کرد چرت پرت گفتن در مورد همون موضوع. نمی‌دونم چرا اینقدر دوس داش منو متوجه این موضوع کنه .
ولی خب منم از طرفی دوس داشتم بدونم کامل و اینک یه چیزایی رو نصه نیمه فهمیده بودم اذیتم میکرد و چند سوالی که نیاز به جواب داشت.
رضا:امیر این پیج منو نگا هیچکس ندارع فقط برا این کاراس بیا بگیرش و خوب به عکسا نگاه کن. کامنت هارو بخون استوری هارو ببین .
من:گوشی گرفتم شروع کردم دیدن پروفایل ها عکس ها کامنت ها.
واقعا زیبا بودن البته عکس ها چون هنوز درکی از کامنت ها نداشتم و بیشتر جا می‌خوردم ولی خب اینک این همه از آدم های دنیا در گیر باشن توی این حس حتی تو ایران حتی براش فیلم پورن بسازن و سرمایه گذاری کنند . عکس های پاها رو می‌دیدم خدایی قشنگ بودن چرا تا الان دقت نکرده بودم بهشون ☹️
یه اکانت بود اسمش شکار لحظه بود رفتم داخلش عکس های یهویی از پا های بقیه داخل خیابون ،پارک و همه جا
بیشتر از قبل گیچ شدم که رضا منو به خودم آورد
رضا : امیر اون چیزی که دیدی و مطالعه کردی یجورایی چیز کلی به حساب میاد و این هایی که داخل پیج من میبینی یه چیزی تو مایه های اینه که با ذره بین ریزبین بشی و بری. داخلش راسش بگو خدایی این پاها زشته یا این لباس یا این کفش ؟راسشو بگو.

من:نه خدایی زیباس نمی‌دونم چم شده بود انگار ی تیکه از من تازه بیدار شده بود و تازه میخواست تغذیشو شروع کنه و همچیزو بدونه
رضا: این بخشی از اون کلمه ای هست که بهت گفتم سرو کن bdsm یه دنیای بزرگ از حس که خودش رو به هزار شکل درون ما جامیده بستگی به شخصیت و آدما داره که چطور یروزش بدن . همه آدم های دنیا این حس رو دارن بعضی ها باش زندگی میکنن بدون اینکه متوجهش بشن و اینک بفهمنش ولی خب درون ما هست شاید تا آخر عمر ندونیم چیه اصلا ولی خب بعضی ها این حس درونشون خیلی زیاده برای همین که داخل رابطه هاشون و حتی فانتزی هاشون برای ارضا شدن تاثیر میزازه منظورم میدونم یکم سخته فهمیدنش ولی خب قول میدم تو طول مدت مفهمی کامل .
من:آره بابا من گیجه گیجم چی بگم آخه ینی چی (یاد کامنت ها افتادم)ینی تو از خوردن پاها لذت میبری یا اینک به یکی یکی ارباب. دوس داری اربابت بشن که چی بشه شکنجه درد داره آخه پفیوز تو رو یکی ناز کنه از بین میری 😂😂 (اینجا یاد اون فیلم ها افتادم )
رضا :تند نرو عععع آسیاب به نوبت. همچیز برات توضیح میدم ولی به شرطی که بام روراست باشی و دروغ نگی.

من:باشه بگو بینم چی میخوای بگی ؟
رضا:می‌خوام حس تورو بشناسم بدونم اس ام درونت چیه اصلا
من:مال من؟؟؟؟؟؟برو کونت بده نکبت
رضا:نه جدی میگم اذیت نکن وقتی یکم بفهمم راحت تر میتونم بات بحرفم و حس خودم بهت بگم
من: تو که حتما کونی هستی شکی هم درش نیس ولی خب باشه قول میدم روراست باشم بات بپرس هرچی میخوای .
نمی‌دونم چم بود خدایی انگار جذب این بحث ها شده بودم کسشر میگفتم به رضا درسته ولی خب یه حسی درونم شعله ور شده بود.
سه تا عکس نشونم داد که از کدوم خوشم میاد اولیش یه پسر بود که با اسباب بازی بازی میکرد . دومی یه پای خیلی خوشگل با تتوی پاپیون روش با لاک براق قرمز که اصلا نگم براتون سومی هم یه مرد کت شلواری جنتلمن کنار یه خانوم قد کوتاه تر از خودش که دختره خم شده بود که بند کفش مرده رو ببنده .
رضا :شاید قبل امروز که این حس بشناسی این عکسا کسشر باشه ولی خب حالا چند جمله راجب همشون بگو.
من: عکس اولی رو دیدم ا… اوخی الهی چه گوگولیهیه لحظه فهمیدم بابا این سنش بالاس لخت با پسونک تو دهنش داره بازی می‌کنه اومدم حرف بزنم که رضا گفت سسسس برو بعدی بدو
خب رضا خدایی خوشگله نگا خیلی تتوش جذابش کرده. واقعا قشنگ مخصوصا لاکش
و راجب آخری هم ی حس قدرت بهم دست داد وقتی نگاش کردم درست
و گفتم زیباس مرد همینه دیگ نگا غرور رو تو صورتش
رضا انگار گیج شده باشه گفت
امیر جواب نداد فک کنم. یا من نفهمیدم … چی بگم والا کسخل شدم آخه تو هر حسی رو نسبت به همه درس گفتی و انگار همه چی داری
من:ینی چی همچی دارم اسکل یه بار بات صداقت داشتما قشنگ حرف بزن منم بفهمم
رضا :امیر جان چطور بگم تو حس ضعیفی داری که متوجهش نشدی تا الان که البته از این به بعد میشی ولی خب به حس تو یا چطور بگم در بی دی اس ام به حس تو سوئیچ میگن (switch)
من:ینی چی خب قشنگ بنال سوئیچ چیه ؟
رضا:به معنی منعطف و چطور بگم یجورایی تو چند تا حس درخودت داری همزمان و از همشون لذت میبری
من:بسه دیگ رضا بیخیال نخواستیم. نمی‌خورم دیگ بدونم بسمه کسخلم کردی دو روز.
رضا:باور نداری چیکارت کنم باشه من هیچی نمیگم اصلا هم در این مورد دیگ حرف نمی‌زنیم خوب
من:عالیست

نمی‌دونم بیخوابی افتاده بسرم. دارم می‌نویسم براتون فقط😁

نوشته: امیر


👍 2
👎 8
14601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

826326
2021-08-16 01:34:10 +0430 +0430

بی سر و ته بود.در کل از( بی دی اس ام) خوشم نمیاد. بعدشم کدوم کصکشی گفته این حس تو همه ادم ها هست؟
در ضمن خودت یه دور داستانو بخون قبل اینکه اپلود کنی خیلی غلط املایی داشت و این باعث میشه خواننده وارد عمق داستانت نشه و یجوری ضد حال بخوره.

0 ❤️

826415
2021-08-16 11:17:08 +0430 +0430

قبول کن کصشر نوشتی
مرسی

0 ❤️

826426
2021-08-16 13:43:07 +0430 +0430

تا همونجایی که نوشتی امیرم 18سالمه بیشتر نخوندم شک ندارم کس شعر به تمام معناست 😎

0 ❤️

826429
2021-08-16 14:14:17 +0430 +0430

از دوستان گرامی درخواست میکنم برام توضیح بدید چیشد 😂 😂

0 ❤️

846310
2021-12-05 00:52:29 +0330 +0330

بیخود بود 😕 😎

0 ❤️