زنم جنده محل شد (۵ و پایانی)

1400/01/07

...قسمت قبل

‎فرداش زنم فقط یه مشتری داشت چون باید طبق برنامه پریود میشد و نشده بود که اون مشتریم باید میرفت خونش و منم سر کار بودم. وقتی برگشت واسم تعریف کرد و نشستیم سریال دیدیم. شب بعد از شام بود که دیدم در واحد رو میزنن. تعجب کردم و گفتم شاید حتما یکی از همسایه هاست که چیزی میخواد. رفتم درو باز کردم و دیدم طرف پاشو گذاشت لای در که من نتونم درو ببندم و محکم زد تخت سینم و اومد تو. یکم که نگاه کردم قشنگ شناختمش، ممد گرگی بود. هلم داد پرت شدم وسط خونه و وقتی زنم جیغ کشید پرید با پشت دست زد تو دهنش و با دستش در دهنشو گرفت و لباسشو دراورد و بست دور دهنش. من که ترسیده بودم گفتم “آقا محمد لطفا باهامون کاری نداشته باشید” که اونم گفت “کاری باهاتون ندارم به شرط این که زنت امشب هرچی میگم انجام بده” و بعد گردن زنمو از پشت گرفت و در گوشش گفت “هرکاری بگم انجام میدی دیگه جنده خانوم؟” که آیدا هم که از ترس داشت به خودش میلرزید با گریه سرشو تکون داد و تایید کرد. یه طناب از جیب شلوار گشاد و آویزوونش دراورد و دستای آیدا و سینه هاش رو از پشت بست و اومد دست و پای منم بست و یه دونه محکم زد تو گوشم و گفت “صدات دربیاد بیچارت میکنم” منم گفتم چشم و فقط نگاه کردم. رفت سمت زنم نوک سینه هاشو که با طناب محکم بسته بود ویشکون گرفت و همونطور که محکم فشارشون میداد و آیدا از درد ناله میکرد در گوشش گفت “دیگه اون مادرقحبه رو میفرستی سراغ من دعوا آره؟ جنده محل شدی و شوهر کسکشت نمیاره کستو بذاره جلوی من بگه ممد آقا بفرما بکن توش؟” و رفت تو آشپزخونه کفگیر رو برداشت و اومد محکم باهاش میزد روی کس زنم. آیدا با لباس توی دهنش ناله میکرد و اونم در حالی که محکمتر میزد رو کسش ازش میپرسید “اومدی تا حالا بهم کس بدی یا نه؟” آیدا با سر تکون دادن میگفت نه. اونم با حرص گفت “پس امشب حالیت میکنم” و برش گردوند و‌ محکم با کفگیر میزد رو کونش. اونقدر محکم و زیاد زد که کون سفیدش سرخ سرخ شده بود و اشک از چشماش میومد. من فقط همونجا بی حرکت و بی صدا افتاده بودم و نگاه میکردم. راستش با این که ترسیده بودم ولی داشتم از قدرتش لذت میبردم.

‎ممد کامل لخت شد و لباس زنمو از دهنش کشید بیرون. با لبای زشت و زخمتش لبا و گونه ها و گوش نرم و خوشگل زنمو میخورد و کیرشو میمالید بهش. کیرش دراز و لاغر بود و خیلی هم بدقواره بود. لپای زنمو گرفت و همونطور که فشار میداد و لباشو جمع کرده بود ازش پرسید “کیر من بهتره یا کیر اون مادرجنده موادفروش؟” که زنم در حالی که اشک میریخت گفت “کیر شما” کیرشو تا ته کرد تو دهنش و موهاشو با تمام قدرت گرفت و گفت “پس تا ته بخورش جنده خانوم” زنم کیرشو سریع میخورد تا آبش زودتر بیاد و اونم در حالی که موهاشو گرفته بود و چک میزد تو گوشش رو به من گفت “از این به بعد من بکن زنتم، خودتم میکنم” منم گفتم “هرچی شما بگید محمد آقا” زنم که حسابی کیرشو ساک زد بلندش کرد برش داشت بردش دم پنجره و پرده رو زد کنار و کونشو قمبل کرد و سینه هاشو چسبوند به شیشه و بهش گفت “میخوام اینجا بکنمت که کل محل ببینن” و رفت کل برقای خونه رو روشن کرد و برگشت. لپای کون آیدا رو لیس زد و چندتا محکم زد روش و کیرشو کرد تو کونش . همینطور که کونشو میکرد و جیغ و داد زنم خونه رو پر کرده بود محکم میزد تو گوشش و موهاشو میکشید و اسپنکش میکرد. یهو چسبید به سینه هاش که از پشت بسته بودشون و زنمو محکم گرفت و یه صدایی مثل زوزه کشید و کل آبشو تو کونش خالی کرد. اونقد محکم این کارو کرد که صدای خوردن محکم بدن زنم تو شیشه اومد قشنگ. بعد به زنم گفت “همینجوری بمون تکون نخور جنده” و اومد طنابای سینه منو گرفت و رو فرش کشیدم و بردم جلو. محکم زد تو گوشم و سرمو چسبوند به کون زنم و گفت “لیسش بزن زن جنده، آب منو از سوراخ کون زن جندت لیس بزن” منم اطاعت کردم و آبشو خوردم. اونم تو همین حین با حالت چندشی لبا و صورت زنمو لیس میزد و میگفت جون. بعد که من کون زنمو حسابی تمیز کردم لباساشو پوشید و دست و پای زنمو باز کرد و یکی زد پس گردن من و رفت. بدون این که هیچی بگه به همین راحتی.

‎بعدش زنم پاشد دست و پای منو باز کرد و در حالی که گریه میکرد میخواست زنگ بزنه به آرمین که من گوشیشو گرفتم و متقاعدش کردم که این کارو نکنه. بهش گفتم “ببین این کار فقط باعث میشه دفعه بعد این کثافت عصبانی تر شه. ما باید از این محل بریم آیدا تنها راهش همینه” که یهو گفت اه ولم کن و با گریه رفت تو اتاق. منم میدونستم امشب تقریبن بهش تجاوز شده و تو شرایط بدیه واسه همین هیچی نگفتم و همونجا رو مبل خوابیدم. تا پس فردا حرفی با آیدا نزدیم دیگه. تا این که اون روز من داشتم تلویزیون میدیدم که یهو دیدم بدون شرت از اتاق اومد بیرون و کسشو گذاشت روی صورت من و گفت “خیلی حشریم ارشیا کسمو بخور” که منم گفتم چشم و شروع کردم خوردن. اونم کسشو فشار داد رو دماغم و یه آه از ته دلش کشید. کسشو بوسیدم و همینطور که با دست کسشو میمالیدم گفتم “قربونت برم بیا از این محل بریم، دیگه داره خطرناک میشه اوضاع. بریم یه جا از نو دوباره شروع کنیم، اونجا به آدمای مختلف بده اصلا منم کاریت ندارم، ولی دیگه اینجوری همش به یه نفر نده که وابسته شی و اونم اینطور پررو شه. از شر این کثافت هم دیگه راحت میشیم. همینطور که کسشو رو صورتم فشار میداد پرسید “راست میگی ارشیا؟ من خودم جنده باشم مشکلی نداری؟” که من گفتم “من دیگه قبول کردم که تو یه زن هات و سکسی هستی و من در حدت نیستم، ولی این آدما هم در حد تو نیستن عزیزم. خودم واست کیر پیدا میکنم اصلا کسکشیتو میکنم، ولی به حرفم گوش کن” اون که چشاشو بسته بود سرمو به کسش فشار داد و گفت “آخ حالا فعلن کسمو بخور” منم دیگه بدون حرف اونقدر به خوردن ادامه دادم تا ارضا شد.

چند روز اوضاع همینجوری گذشت و ارتباط کمی داشتیم و هروقت ازش میپرسیدم میگفت هنوز دارم فکر میکنم. آرمین دیگه کلا نیومده بود خونمون و فقط مشتریا رو با آیدا چک میکرد تلفنی. خبری از ممد گرگی هم نشده بود، ولی میدونستم دیگه سروکلش پیدا میشه به زودی. آیدا یه روز سراسیمه از اتاق اومد بیرون و گفت “ارشیا… بدبخت شدیم… من حاملم” که من اولش اصلن باورم نشد و فکر کردم میخواد منو اذیت کنه و وقتی گفتم مسخره بازی درنیار گفت “من چه شوخی ای با تو دارم احمق میگم حامله شدم این تسته مثبته” که من اصلن انگار دنیا داشت دور سرم میچرخید. زنم حامله شده بود با بچه ای که معلوم نبود باباش کیه اصلن. بهش گفتم “تو که میگفتی من نمیخوام بچه دار شم” که با عصبانیت گفت “منظورم این بود که از تو نمیخوام بچه دار شم… الانم خودم نخواستم که نمیدونم چجوری شده” و بعد از یه مدت که هردو فقط ساکت فکر کردیم گفت “باید به آرمین بگم” و تا اومدم اعتراض کنم گوشیش رو برداشت و بهش زنگ زد. گذاشت رو اسپیکر که منم بشنوم. وقتی جواب داد با یه حالت مصنوعی شروع کرد حرف زدن:
-سلام عشقم، یه خبر خوب واست دارم حدس بزن
-سلام چی شده آیدا بگو حوصله این بازیا رو ندارم
-عه حدس بزن بی ذوق نباش دیگه
-ارشیا مرده به سلامتی؟
-(((خنده زورکی کرد))) نه هنوز، ولی داره از حسودی بابا شدن تو میترکه الاناست که بمیره
-چی؟
-من حاملم عزیزم جواب تستم مثبت شده
-(((یکم سکوت))) زود پاشو حاضر شو بیام دنبالت بریم دکتر آشنا دارم
-دکتر واسه چی عشقم؟
-که بندازیمش دیگه سوال داره مگه؟
-عشقم من میخوام نگهش دارم، من کلی تو آرزوهام بچه ای که از تو دارمو تصور کردم یعنی چی؟
-یا همین الان حاضر میشی بیام دنبالت یا دیگه به من زنگ نمیزنی
-(((سکوت زنم و فکر)))
-الو؟! کجا رفتی؟!!!
-آرمین من میخوام نگهش دارم تو رو خدا
-اگه میخوای نگهش داری به من زنگ نمیزنی دیگه. هیچی هم به هیشکی راجب من نمیگی.فهمیدی؟
-آرمین خیلی بدی… حداقل بیا واسه بار آخر منو بکن
-تو دیگه چه حیوونی هستی، حامله ای جنده خانوم. دیگه به من زنگ بزنی دهن خودت و شوهرتو سرویس میکنم. فیلماتونو واسه کل فامیلاتون پخش میکنم (((تلفن رو قطع کرد)))

زنم انگار شوک شده بود فقط بهت زده به جلوش نگاه میکرد. انگار تازه فهمیده بود من راست میگفتم و آرمین کوچیکترین اهمیتی بهش نمیداد و به همین راحتی میتونست ولش کنه. من یه فکر عالی به ذهنم رسید و تصمیم گرفتم دیگه یه بار برای همیشه مرد باشم. پاشدم رفتم لباسامو پوشیدم و با عصبانیت از خونه رفتم بیرون. آیدا با گریه پرسید کجا میری که من گفتم “پاشو وسایلو جمع کن همین امروز از این محل میریم” که گفت “چی میگی تو یهویی…” که من داد زدم “خفه شو آیدا وگرنه میام دهنتو سرویس میکنم. خفه شو و فقط هرچی میگم گوش کن. دیگه بسه این کثافت. یا همین الان پامیشی وسایلتو جمع میکنی میریم و از این به بعدم هرچی من میگم گوش میدی یا همین فردا طلاقت میدم” آیدا که چشاش از تعجب گرد شده بود هیچی نگفت و فقط منو نگاه کرد. من که تازه داشتم حال میکردم داد زدم “شیرفهم شد یا نه؟” که اونم همونطور با تعجب سرشو تکون داد و گفت باشه. از خونه رفتم بیرون و شماره ممد گرگی رو گرفتم. وقتی جواب داد خودمو معرفی کردم و گفتم “محمد آقا من از مردونگی و‌ قدرت شما خوشم اومده، زنمم همینطور. این چندروز همش میگه میخواد دیگه جنده شما باشه و دیگه فقط به شما بده، اون آرمین نمیاد بهمون سر بزنه و خیلی هم پررو شده. فقط یه مشکلی هست. آرمین از زنم فیلم داره و همش تهدیدمون میکنه، اگه شما برید یه درسی بهش بدید و مجبورش کنید فیلما رو پاک کنه دیگه من و زنم تا عمر داریم نوکرتونیم” ممد هم که معلوم بود خیلی حال کرده با غرور میگفت “فکر میکنی چرا نیومده ببینتتون دیگه؟ صورتشو سیاه و کبود کردم واسش. عکسش تو گوشی بچه ها هست بگیر ببین. بازم امشب میریم سروقتش مجبورش میکنیم فیلما رو پاک کنه” که من کلی با خوشحالی ازش تشکر کردم و گفتم “کاش بتونم یه جوری جبران کنم واستون” که گفت “میتونی چرا نتونی. همین الان پاشو بیا دم چال آتقی من تو ماشین یکی از بچه هام کارت دارم” منم رفتم.

وقتی رسیدم دم ماشین دیدم یکی از بچه شرای محل که جای چاقو رو صورتش بود از ماشین پیاده شد و با حالت تهدیدامیزی اومد سمتم و بهم تنه زد و از کنارم رد شد. ممد اشاره کرد برم صندلی راننده بشینم. وقتی نشستم تو ماشین دوتا محکم زد رو لپم و گفت “چطوری کونی مونی من” و شلوارشو کشید پایین. کیر کجش افتاد بیرون که سر منو محکم گرفت برد پایین و گفت “آبمو بیار تا وقتی پس فردا کامل شر اون مادرجنده رو کندم و اومدم خونت زنتو بکنم حسابی بیشتر طول بکشه” منم دیدم چاره ای نیست انگار برای این که از شر این داستانا راحت بشم باید این دفعه آخر رو هم انجامش بدم. شروع کردم کیرشو ساک زدن. خایه های خیلی سیاه و زشتی داشت که واقعا ادم دوست نداشت واسش ساک بزنه. من از خوردن کیرای کلفت و بزرگ و سرویس دادن به مردای هیکلی خوشم میومد ولی این ممد واقعا لاغر بود و کیرشم زشت بود. با دستش محکم گردنمو گرفته بود و خیلی خشن به سمت کیرش هلم میداد و عقب جلوم میکرد. “آها همینه کونی من کیرمو ساک بزن، کیر آرمینو ساک زدی بیشتر حال کردی یا منو؟” که من گفتم “شما آقا” اونم حال کرد و دستشو کرد تو شلوارم کونمو محکم گرفت و گفت “کون بدی هم نداری، پاشو بکنمت” که من گفتم “آخه اینجا محمدآقا؟” و اونم گفت “آره پس کجا؟ نکنه میترسی آبروت بره؟” و خندید. من با یکم من و من گفتم “آخه من تا حالا کون ندادم” که با لحن حشری گفت “جون پس حتما باید بکنمت” برم گردوند و یه تف انداخت در کونم و کیرشو کرد توش. دهنمو گرفت که صدام بیرون نره و من فقط خفه جیغ میزدم و اشک از چشام میومد. چند دقیقه که خوب کونمو کرد آبشو ریخت توش و سریع شلوارشو کشید بالا و گفت “زود بپوش پیاده شو برو” منم که اولین کون زندگیم رو داده بودم و با این که مجبور بودم یه جورایی خوشم اومده بود همینکارو کردم.

بعدش رفتم یکم تو محل دور زدم و به مادرم زنگ زدم بنگاه بسپره واسمون، اونم گفت اتفاقن یکی از دوستای بابام بنگاهی اشنا میشناسه بهش میگه. یکم که سوزش کونم خوب شد اومدم خونه و دیدم آیدا واقعا داشت وسایل رو جمع میکرد، انگار جذبم اثر کرده بود. دیگه فهمیده بودم باید چیکار کنم، تو خونه داد و بیداد میکردم هرچند بیرون کارم خایه مالی بود. این شد که بعد از ظهر خیلی محکم باهاش قرار گذاشتم که میریم محل جدید که هیچکس نمیشناستمون و دیگه هم از این مسخره بازیا نداریم و احترام من کامل حفظ میشه، اونم قبول کرد. هرچند من شک داشتم زنم بتونه بدون کیر زندگی کنه ولی خب فعلن که تو این فاز بود باید استفاده میکردم. حداقل اگه میخواست به بقیه هم بده منو اینقد تحقیر نمیکرد. فردا بنگاهیه زنگ زد و گفت یه خونه هست ولی باید صبر کنیم تا کیسای بیشتری جور کنه تا قیمت و شرایط بهتر بشه که من گفتم ما وقت نداریم همین امروز میریم میبینیم و مینویسیم. اونم از خدا خواسته قبول کرد. خونه یه محله با محله مادرم اینا یعنی محل بچگی خودم فاصله داشت و با این که اجارش بیشتر بود ولی یکم فضاش کمتر بود. از سر ناچاری و عجله همونو گرفتیم و تموم شد رفت. تو همون هفته بعد چندجا رفتن بالاخره بچه رو هم سقط کردیم و تموم شد، تلفنای هیچکس از محل قدیم رو هم جواب نمیدادیم. البته ممد گرگی کل اس ام اس تهدیدامیز واسمون فرستاد ولی مطمین بودیم کاری نمیتونه بکنه. من تازه داشتم یه نفس راحت میکشیدم، انگار از یه کابوس طولانی دراومده بودم. دیگه تصمیم داشتم شرایط رو همینطوری نگه دارم و مرد خونه خودم بشم، حتی اگه شده فقط تو ظاهر.

نوشته: ارشیا


👍 28
👎 23
60601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

799780
2021-03-27 01:00:31 +0430 +0430

با اینکه از خیانت بدم میاد، ولی خیانت شیرینی بود تا آخرین قسمتش خوندم😀😂

3 ❤️

799787
2021-03-27 01:11:30 +0430 +0430

امیدوارم دیگه نه زنتو دست بقیه بدی بگان، نه مغز ما رو بگایی:/

7 ❤️

799789
2021-03-27 01:17:56 +0430 +0430

این میتونه یه پایان باشه ولی بنظرم ادامه بده خیلی خوب مینویسی

1 ❤️

799822
2021-03-27 03:08:45 +0430 +0430

بالاخره مرد شدی

1 ❤️

799835
2021-03-27 05:29:25 +0430 +0430

ای وای من ، تو هنوز زنده ای که لنتی 😁
نخوندم چون قبلا گفته بودم دیگه نمی خونم ولی گفتم بیام این اول سال جدید بگم اگر از من حرفی توهینی چیزی به تو زده شده قبلا حلال کن
ن دشمنی ن پدرکشتگی با تو داشتم و دارم حرص م گرفته بود از اون عقده ای و تو که چنان اونو گنده کرده بودی واسه خودت
بیخیال موفق باشی

4 ❤️

799839
2021-03-27 06:36:18 +0430 +0430

خدا رو شکر که محمد گرگی به حق خودش رسید هم کردن زن جندت و هم گاییدن کون تو که منو خیلی خوشحال کرد.
نمیدونم چرا وقتی تصمیم گرفتی ی مرد واقعی بشی فرداش رفتی برای اولین بار تو ماشین کون دادی!!!
امیدوارم ممد گرگی بعدش تو سراغ مادرت هم رفته باشه، که باز هم به حقش برسه.
ممنون که این چرت و پرت ها رو تموم کردی.

4 ❤️

799850
2021-03-27 08:40:37 +0430 +0430

لعنتی… نمیدونم چرا از این قسمت خوشم اومد…

1 ❤️

799858
2021-03-27 09:59:30 +0430 +0430

بزا حدس بزنم فصل بعدی کصشرات:زنم ب کل مولتی ورس داد

4 ❤️

799889
2021-03-27 12:30:34 +0430 +0430

منم خیلی دوست داشتم خانمم به صمیمی‌ترین دوستم بده ولی چند بار غیرمستقیم گفتم قبول نکرد حتی یه بار به دوستم گفتم برو تو نخش و اگه پا داد بکنش طوریکه مثلا من خبر ندارم امیر اولش فکر کرد دارم امتحانش می‌کنم ولی وقتی دید که قضیه جدیه ترسید خانمم پا نده و به خانمش بگه و بیخیال قضیه شدیم یه بارم به دوست دیگم که زنمو ندیده بود وخیلی مخ زن و بکن خوبی بود شماره زنمو دادم ولی چون رودروایسی داشتم باهاش الکی گفتم خواهرزنمه شوهرداره اگه میتونی مخشو بزن و بکنش طوریکه مثلا من خبر ندارم‌ ولی وقتی اومد گفت همون اول بلاکم کرد

0 ❤️

799896
2021-03-27 13:13:40 +0430 +0430

آفرین این شد یه یچیزی
بالاخره ارشیا هم کون داد و به آرزوم رسیدم 😂
یه 5 قسمت دیگه با یه عنوان دیگه هم بنویسی
قشنگ رکورد طولانی ترین داستان سایت به اسم خودته 😂
البته بنظرم همینجا تمومش کن ، در هر حال تصمیمش با خودته
لایک

1 ❤️

799898
2021-03-27 13:18:54 +0430 +0430

❤️ ❤️ ❤️ ❤️ ❤️ 👍 👍 👍 👍

0 ❤️

799899
2021-03-27 13:23:00 +0430 +0430

خدارو شکر دیگه تموم شد

3 ❤️

799907
2021-03-27 13:56:57 +0430 +0430

این حجم از کص شعر سریالی بی سابقه بوده!
خوشحالم که‌ تموم شد

4 ❤️

799924
2021-03-27 15:16:54 +0430 +0430

بعد گاییده شدن دیرنشده ب نظرت😁

1 ❤️

799926
2021-03-27 15:36:16 +0430 +0430

اخیش راحت شدم از بس افکار کثیفتو گفتی بلخره تمون شد چرندیاتت

2 ❤️

799928
2021-03-27 16:11:39 +0430 +0430

اخرش بد نبود
ولی بهتر هم‌می تونس باش

0 ❤️

799940
2021-03-27 17:18:27 +0430 +0430

بهترین کلمه‌ای که خوندم این بود که نوشتی “پایانی”

3 ❤️

799943
2021-03-27 17:31:48 +0430 +0430

عالی بود راستی مادرت چی شد علی شمارشو گرفت چیکار کرد مادرتم بیار تو داستان بدونه که بی غیرتی

2 ❤️

799965
2021-03-27 22:32:49 +0430 +0430

یا ابرفز این دیگه چه سمی بود… این کارا تو پورن هابم قفله!!!

1 ❤️

799972
2021-03-27 23:54:02 +0430 +0430

میمیری کص نگی؟

1 ❤️

800145
2021-03-28 18:45:59 +0430 +0430

بیشرف کوس کش تو باعث شدی زنت جنده بشه دیوث عوضی لاشی کیرم تو ناموست آخه اسم توهم شد مرد آبروی مردارو بردی کیرم تو کوس مادر جندت زنتو حیف کردی البته تو فکرت کوس کش من باور نکردم

1 ❤️

800162
2021-03-28 23:18:19 +0430 +0430

🤭

0 ❤️

800166
2021-03-28 23:53:55 +0430 +0430

بالاخره تموم شد
باور کردنش سخته ولی این ارشیا هم آخر قصه یکم آدم شد 😂

2 ❤️

800317
2021-03-29 16:32:39 +0430 +0430

آخه چی بگم زنتو میکنن تو هم میگی بده فحش نمیدم ولی اگر واقعی باشه ریدی

0 ❤️

800367
2021-03-30 00:18:21 +0430 +0430

اگه باور کنم که کامنتهای همه رو راجبه تکراری شدن داستانت خوندی، تازه از قسمت چهارم این فصل یکم داستان رو تنوع دادی ، البته می تونست قشنگتر هم بشه اگه علی فاش می کرد که با ماردت تو جوانی چجوری رابطه جنسی داشته
اگه خواستی فصل بعد رو بنویسی حتما بهش تنوع بده

0 ❤️

802390
2021-04-07 15:14:28 +0430 +0430

کاش منم یه شوهر داشتم که منو جنده خودش و دوستاش میکرد

0 ❤️