دیگه تصمیم خودمو گرفته بودم چه زمانی بهتر از این ؟درست شب تولدم ! منم دوباره متولد میشم و دوباره جوری که میخوام زندگی میکنم ، آخرین نگاه رو به آینه می اندازم با رژ لب قرمز جیغ و آرایش چشم کاملا سیاه روی پوست مهتابی! درست همونجور که سپهر میخواست ! روی پاهام که با جوراب های شیشه ای بلند مشکی پوشیده شده دست میکشم از همین الان ضربان قلبم تندتر شده و هیجان و شهوت وجودم رو گرفته ! آخ سپهر ، سپهر ! تو چقدر خوب من رو فهمیدی و منو به همه ی فانتزی هام رسوندی ! زیپ نیم تنه ی مشکی رو بالا میکشم یاد ضربدری ها و تریسام هایی که این چند وقت با سپهر و فرهاد و ندا داشتم میافتم سینه ام رو چنگ میزنم دوباره به طوسی هام خیره میشم ، درسته امشب من یک جنده ام!
کیفم رو برمیدارم و از خونه بیرون میزنم ، حس آزادی رو با تمام وجود نفس میکشم ،از آرش ممنونم که قبول کرد توافقی جدا بشیم، خوبه که هر چه زودتر کارهامون انجام بشه و این آزادی قانونی بشه! سپهر اون طرف خیابون منتظر منه براش دستی تکون میدم
+وایییی چقد تو خوشگل و شهوتناک شدی مرجان
بوسه اش رو پاسخ میدم
_خوشگل که بودم ، شهوتناکم کردی!
لپم رو نوازش گونه میکشه
+با این هیکل خوشگلت و نازه عشوه هات امشب بدجور آب کیرشونو درمیاری ها
چشمکی زد و حرفش رو ادامه داد
+آماده ای دیگه؟ اگه فکر میکنی از پسش برنمیای کنسلش کنم ؟ هر چند تولدت خراب میشه
دستم رو از روی شلوار به کیرش کشیدم
_ از پس چهار نفر میخوام برنیام؟ دیگه از تو و فرهاد و ندا که وحشی تر نیستن ، منم عاشق کیر کلفت های وحشی ، اونم همونجور که میخوام ، کاملا غریبه!
دستش رو روی رون پام فشار داد
+امشب و هیچوقت فراموش نمیکنی چون یه هدیه ی ویژه برات اماده کردیم یه سوپرایز بزرگ
_خیلی برای دیدن این هدیه هیجان دارم
+چیزی نمونده جنده ی من، فقط تا اخر امشب صبر کن !
طبق قرارمون امشب یه سکس پارتی داشتیم مخصوص من ! با چهار نفر غریبه که البته سپهر اون ها رو کاملا میشناخت و قابل اعتماد بودن ، وارد ویلا که شدیم سپهر چشم بندی رو اورد و به چشم هام زد دستم رو گرفت و با خودش به داخل کشید ، به سپهر کاملا اطمینان داشتم بنابراین ترسم رو کنار زده ام و خواستم از هیجانی که وجودم رو گرفته بود لذت ببرم و خودم رو به ناشناخته ها بسپرم ، وسط سالن که رسید ایستاد هیچ تصوری از محیط اطرافم نداشتم چون اولین بار بود که به این ویلا میومدم حضور چند نفر رو احساس کردم سپهر با فشار دست روی شونه ام، من رو وادار به نشستن روی زمین کرد
با نزدیک شدن چند نفر حس ترس آمیخته با شهوت و هیجان به وجودم تزریق شد، هنوز کاملا به خودم مسلط نشده بودم که کیری روی لبهام کشیده شد ، دو تا دست روی سینه هام شروع به مالیدن کردن که به نظر میومد مال دو نفر هستن ، دو نفر دیگه دست هام رو روی کیرهای نیم شق شدشون گذاشتن زبانشون رو متوجه نمیشدم ولی مشخص بود که حسابی داغ کرده بودن ، کیرهاشون تو دست هام هی بزرگ و کلفت میشد که اولین کیر توی دهنم شروع به تلمبه زدن کرد ، خیلی کلفت تر از کیر فرهاد و سپهر بود و من نمیتونستم به خوبی توی دهنم جا بدم ، با هر عقب جلو کردنش عق میزدم ، دستهام همزمان روی دوتا کیر بالا و پایین میشد، یکی از پشت نیم تنه ام رو دراورد و سینه های درشتم رو چنگ میزد صدای اه و ناله های چهار مرد بلند شده بود و کوس من به خیسترین حد خودش رسیده بود ، اینبار کیر متفاوتی وارد دهنم شد و من بدون اینکه ببینم چه شکلی و چه اندازه ای هست فقط ساک میزدم و اب دهن و پیش اب کیرهاشون از دور لبهام میچکید فکر میکنم نوبتی هر دفعه چند ثانیه کیرشون رو تا ته حلقم نگه میداشتن چون اندازه های متفاوتی رو احساس میکردم ، دستی روی کونم قرار گرفت و کمی بعد انگشتش توی سوراخ کونم فرو رفت اهی از شهوت کشیدم باز چیزهایی میگفتن که من نمیفهمیدم ، یکی من رو بلند کرد متوجه شدم که روی کیر مردی ک خوابیده قرار گرفتم یک دفعه تمام کیرش رو تو کوسم فرو کرد مطمعنم کلفترینشون بود چون به شدت کوسم میسوخت و فریادم بلند شد ولی بی توجه به من شروع به تلمبه زدن کرد چند لحظه متوقف شد فکر کردم نفس راحتی میکشم ولی کیر کلفتی با فشار سعی داشت داخل کونم بره سخت بود چند لحظه باهم حرف زدن و دوباره کیرش رو داخل کونم سر داد ایندفعه چرب و لیز بود و همزمان شروع به تلمبه زدن کردن با تمام وجود فریاد میزدم درد بدی توی کوسو کونم پیچیده بود که با ورود کیر دیگه ای توی دهنم فریادم تبدیل ب عق زدن شد اشکهام صورتم رو خیس کرده بودن دوست داشتم بگم کافیه ظرفیتم تکمیل شد ولی باز حسی منو نگهداشت میخواستم تموم درد و لذت رو یک جا ب جون بخرم, تا الان دوبار ارضای عمیق شده بودم و میخواستم تا اخر، این سکس گروپ دردناک رو ادامه بدم ، دستی موهای بلندم رو از پشت کشید کیر از تو دهنم خارج شد دوباره یکی من رو سبک بلند کرد و به حالت ایستاده کیرش رو توی کوسم فرو کرد باریکتر و دراز تر بود پاهام رو دور کمرش قفل کردم منتظر تلمبه زدنش بودم که یکی از پشت داخل کونم فرو کرد و همزمان شروع به گاییدنم کردن بین بدن های خیسشون فشرده میشدم که گرمی آب منی رو توی کونم حس کردم و چند لحظه بعد کیر دیگه ای با اب منی تو کونم خیس شد و شروع به تلمبه زدن کردن این دفعه اب منی از داخل کوسم سرازیر شد و با چند تا نعره بلند هردو ارضا شدن و سوراخ های ملتهبم رو ابیاری کردن ، روی زمین قرار گرفتم دستی چونه ام گرفت و سرم رو بالا نگهداشت با صدای اه و ناله اب کیر روی لب ها و صورتم پاشید ه شد و بعد داخل دهنم شروع به تلمبه زدن کرد و تماما داخل دهانم خالی شد با تنی خیس از عرق چهار مرد و پر از اب کیر همونجا روی زمین دراز کشیدم همه ی تنم درد میکرد انگار مبارزه ی سختی رو انجام داده بودم و حالا به چیزی که میخواستم رسیده بودم اخرین حد از هرزگیم!
چشمهام گرم شده بود دلم سکوت و خواب میخواست نمیدونم چقدر گذشت با نوازش های دستی روی بدنم چشمهام رو باز کردم سپهر روی مبل کنارم نشسته بود و با لبخند نگام میکرد
+خسته نباشی جنده خانوم! اولین مشتری هات چطور بود؟ اونا که خیلی راضی بودن
صدای ندا و فرهاد باعث شد کاملا سرجام بشینم , ندا کف زنان بهم نزدیک شد
-تولدت مبارک عزیزم
فرهاد سمت دیگه ام روی مبل نشست
نوشته: صدف
راستش در حالی که داشتم میخواندم ناگهان به این حس رسیدم که یعنی ما آدم ها آفریده شدیم اینطوری بخاطرشهوت خودمون و به هر کار کثیف و نادرستی بکشیم ؟ بچه ها من کاری ندارم خودم همچین آدم علیه سلامی نیستم ولی با اینکه خودم هم اهل عشق و حال هستم ولی میدونم انسان هستم قرار نیست خودم را در یکی از حواس و نیاز های خودم حقه کنم . همه ما دوست داریم غذا بخوریم و البته این که دلیل نمیشه در شهوت شکم خودمون و خفه کنیم . گاهی فکر میکنم دوتا آدم چرا تا این اندازه برای چیزی خاطررهستنددروع بکن و خیانت کنند و همه چیر و نابود کنند که چی بشه . این درست همان آخرالزمان هست که انسان ها دچارچنین حال و هوایی میشویم که یکی این هستد که خودمون رو غرق در شهوانی کردیم برای سکس دست به کارهای کثیف میزنیم مانم کسی که میاد با نهایت نامردی زن دیگری پ گول میزنه به حدی که زندگی طرف و زندگی و آینده بچه هابی که میتوانند سالم تربیت شوند ولی وقتی زندگی پدر و مادرشان با خیانت زن خانواده یا مرد خانواده به نهایت پایان میرسد بچه های طلاق جای تربیت درست ممکنه دچار تربیت نادرست شده همان بچه که میتونست با تربیت و مراقبت اینده درخشانی پیدا کند و به دنیا پ انسانهای آینده خدمت کنه تبدیل میشه به یک خلاف کار و بی بندوبار یا دزد و عیاش و کیف قاپ البته هرچیزی ممکنه پیش بیاد چه بسا خیلی هم خوب با بیاد ولی معمولا در مسیر نادرستی افتادن . نابودی دیکران و رقنم میزنند . فقط بخاطر این که زندگی پدرو مادر خراب شد و نظام خانواده دچار امضحلال و نابودی میشود و حتی ممکن هست همان کسی باشد که خانه و ماشین و سرمایه های من و شما را با کلاهبرداری میبره و هزار مشکلات دیگه . این زمانه آخر الزامان درحال شکل گیری هست و خیلی راحت میدونیم پ انجام هر کار کثیفی و از ما سرخواهددزد و به همدیگه رحم نمیکنیم شهوت چیزی هست که خدا برای انسان آفرید که بواسطه آن نسل و ترغیب به تولید کند اما وقتی از تعادل هرچیزی خارج شود دچار مشکل های بسیاری میشود . ببخشید این و گفتم کاری بن داستان ندارم فقط این و بگم حرفم فقط این هست این که کسی همه چیز خودش و سکس و شهوت بدونه نابود میشه این و شک نکنیم . طرف داره زندکی میکنه ناگهان یکی از راه میرسه شوهر طرف و یا زن طرف و از راه بدر میکنه میربنه توی نمام زندگی این خانواده و نه ام مرد یا زن خوشبخت میشه نه الباقی بجا مانده از خرده های خانواده که تکه تکه شدن همه در این بازی محکوم به نابودشدن هستن هر کسی دچارمشکل میشوداینطوری شروع میکنه به انتقام از جامعه و نتیجه این که بهشیذاتز جامعه رو در مسیر نابودی قرار مگیردو دنیای ما اینطوری در مسیر غنا و نابودی قرار میگیره .ببخشیذ خواستم چیری بگم اصلا فراموش کنید حالتون و کنید ۱
دوستان ببخشید اگر همراه با غلط تایپی وغلط های دستور زبانی نظر ارسال کردم . حال خوشی نداشتنم معذرت میخوام از همگی. خوسباشیذ
فوق العاده زیبا بود 🌷
فانتزی هارو باید به نحو احسن انجام داد و نقش سپهر و دوس داشتم ک بهت نهایت کمک رو کرده و قابل اعتماد بود
شیوا دیگه مسخرشو درآورده است.