یه ماه از اون قضیه گذشت تو این یه ماه هر بلایی بگید سر خودم آورده بودم.بهم ریخته بودم و مونا هم از این اتفاق متعجب.منی که به ریش حساسیت داشتم یه ماه بود به ریشم دست نزده بودم و مونا هم اوایل واسش عجیب بود و بعدش فکر کرد تیپ جدیدمه.دنبال بهونه بودم که بهش گیر بدم ولی خیلی خوب برخورد میکرد باهام و توجه میکرد و همیشه موقع سکس اون صحنه های گاییده شدنش توسط دوستم میومد جلو چشمم.
یه ماه شد تا اینکه یه اتفاق جدید افتاد.
دوستم تو اینستا استوری گذاشته بود پیش به سوی …(اسم شهر ما).که همین باعث شد ضربان قلبم بره بالا.قبل از اینکه من بهش پیام بدم دوستم پیام داد:
-چطوری
+قربونت تو چطوری
-دارم میام شهرتون
+اره استوریتو دیدم
-ببین امشبو قراره با خانومم سر کنم(مونا رو میگفت)
+جدی مگه متاهل نیست
-چرا قراره بپیچونتش بگه جای همکارش امشب شیفته
+خب
-تو نمیای
+کجا
-تو هم بیا یه فیضی ببر
+منو ببینه فرار میکنه که
-نه بابا تو عمل انجام شده قرارش میدیم.به نفع تو میشه ها.ما که یه امشب میکنیمش ولی تو تو همین شهری.بیا فیلمشو میدم بها هروقت دلت خواست بکنش.
+میکنیدش؟!مگه چند نفرید؟!
-😂😂😂من و رفیقام
+چند نفرید
-سه نفر این که کص و کون مفته بذارم رفیقامم استفاده کنن
+گناه داره
-نه بابا خودشم خوشش میاد من میدونم
+از کجا
-تو فکر کردی فقط من میکنمش
+یعنی چی
-این جنده خانوم اصن به شوهرش کون نمیده.بعد من دفعه اول کیرمو تا دسته چپوندم بهش.
+خب چه ربطی داره
-یه بکن داره تو بیمارستان.از همکاراشه.برای اینکه باردار نشه فقط از کون میکنتش.
من دیگه دنیا انگار دور سرم میچرخید.
+خودش گفت؟
-اره بابا.یه بار بزور تو اتاق استراحت خفتش کرده کونش گذاشته از اونموقع میگادش
+الان میخوای چی کار کنی؟
-هیچی امشب من و رفیقام میبریمش خونه اجاره ای ترتیبشو میدیم.تو هم اگه میخوای بیا.
+باشه آدرسو بده.
آدرسو داد.
-فقط قبل از۸ اینجا باش.میخوام سورپرایزش کنیم.
+حله.
نمیدونستم واقعا میخوام چیکار کنم.فقط میخواستم از نزدیک با چشمای خودم ببینم.ساعت ۷.۳۰ اونجا بودم رفتم بالا و خوش و بش کردم با دوستم و رفیقاش.بساط مشروب و شیره کشی به پا بود.قبل از اومدن مونا به دوستم گفتم من نمیخوام خودمو نشون بدم.میخوام اول ببینمش.دوستم با اینکه تعجب کرده بود قبول کرد.
ساعت ۸.۲۰ بود که مونا رسید و من دست پاچه شدم و دوستم بهم گفت اگه میخوای قایم شی برو تو حموم چون خونه یه اتاق بیشتر نداشت.به رفیقاش هم گفت برن تو اتاق قایم شن.من رفتم تو حموم و در حمومو کامل نبستم.دقیقا از لای در حموم جلوی در ورودی خونه رو میشد دید.من منتظر بودم.در واحد زده شد و دوستمو دیدم که با همون شلوارک و تیشرتش رفت سمت درو بازش کرد.مونای من اومد داخل با همون لباس بیمارستانش.همون دم در دوستم به مونا اجازه داد فقط سلام کنه.دو دستی سرشو گرفت لباشو چسبوند به لبای مونا و چسبوندش به در و وحشیانه لبای زنمو میخورد.مقنعه مونا رو در آورد از سرش.دکمه های مانتوی مونا رو باز کرد.همه این کارا رو وحشیانه انجام میداد.تو چشم به هم زدنی مانتو و تاپ و سوتین و شلوار بهمراه شرت مونا داخلش رو زمین افتاده بود و مونا کاملا لخت و با فقط جوراب مچی سفید به پاش زانو زده بود جلوی دوستم داشت کیرشو میخورد.
همه کارای دوستم وحشیانه بود.مونا ساک نمیزد واسش بلکه این دوستم بود که داشت دهنشو میگایید.دستش لای موهای مونا چنگ خورده بود سر مونا رو محکم عقب جلو میکرد.از دهنش کشید بیرون و کلی بزاق مونا کش اومد و شروع کرد به سرفه کردن.مونا رو سر پا کرد و برش گردوند و صورت و سینه مونا رو چسبوند به در کمرشو کشید عقب تر.یه تف به دستش زد و برد لای پای مونا و کیرشو برد لای پاش مونا برگشت به دوستم نگاه کرد:
مونا:نه از جلو نه تو قول دادی
-نترس یه ذره میکنم ابمو نمیریزم توش
+تو رو خدا مراقب باش
کیرشو با یه حرکت تا دسته چپوند تو کص مونا که مونا جیغ کشید.موهای مونا رو پیچوند دور دستش و خیلی خیلی محکم شروع کرد به گاییدنش و مونا با هر داخل شدن کیر به کصش یه جیغ میکشید یهو کیرشو کشید بیرون.از موهای مونا کشید و بردش وسط هال که دیکه من دید نداشتم.با هم حرفی نمیزدن ولی چند لحظه بعد صدای جیغ بلند تر مونا اومد.
+آییییی سوختم.درش بیار.
-اووووف چه حالی میده.
مونا داشت گریه میکرد و صدای گریش میومد و خواهش و التماسش با ناله که از دوستم میخواست آرومتر بکنه.
+اااااخ تو رو خدااا آرومتر.موهامو ول کن سرم درد گرفت.
دیگه تا پنج دقیقه صدای آخ و اوخ مونا و جون و اوف گفتن دوستم میومد.یهو به مونا گفت سورپررایز دارم واست مونا در همون حال ناله کردن گفت چی یهو رفیقاشو صدا کرد بیان بیرون.مونا انگار شوکه شده بود گفت چخبره اینجا که دوستم گفت من که تنهایی کمرم نمیکشه تا فردا صبح بکنمت یار کمکی آوردم.مونا گریش شدت گرفت.گفت چقد نامردی تو بهم قول دادی فیلممو پاک میکنی پاک که نکردی هیچ مجبورم کردی هر ماه بهت بدم.الانم که بقیه رو آوردی.چرا نمیفهمی من متاهلم عوضی.که یهو یه جیغ کشید مثل اینکه موی مونا رو کشید و گفت گوه زیادی نخور صداشون به حموم نزدیک شد و از بغل حموم رد شدن که صداشون کمتر شد و فهمیدم رفتن تو اتاق.صدای ناله ها و هق هق و التماس مونا میومد.جرات کردم از حموم خارج شدم و نزدیک شدم به اتاق که درش باز بود و از کنار چارچوب در داخلو نگاه کردم که دیدم یکی زیر خوابیده و مونا روشه و یکی هم پشت مونا بود و کرده بود تو کونش و دونفری داشتن میکردنش.دوستم داشت کون مونا میذاشت.یکی از رفیقاش هم که داشت کصشو میگایید و اون یکی کیرشو کرده بود دهن مونا و تند تند تلمبه میزد بهش هر سه نفر و مونا هم فقط گریه میکرد.نیم ساعت تقریبا گاییدنش سه نفری اخرش هم به دستور دوستم به نوبت از کون گاییدنش و داخل کونش ارضا شدن. منم داغونتر از قبل بودم مونا هم همونجوری به شکم رو تخت بود کونش طرف من بود و سوراخ کونشو میدیدم که باز مونده و آب اون سه نفر داشت خالی میشد ازش.دوستم منو که دید لشاره کرد که منم برم که منم با اشاره گفتم نه و علامت دادم که دیرم شده و باید برم.راستش دیگه اینقد حالم بد بود که نمیخواستم بمونم و گاییده شدن مونا تا صبح ببینم.از خونه زدم بیرون که بعد از یه ربع گوشیم زنگ خورد.مونا بود.
-الو ایمان جان خوبی
+جانم عزیزم
-من امشب باید جای همکارم شیفت وایستم
+خب پس خودت چی بعد دوباره صبح هم باید وایسی که
-نه صبح اون بجای من وای میسه
+باشه پس مراقب خودت باش
-چشم عزیزم.کار نداری
+نه قربونت
-بای
+خدافظ
اون شب اونقد حالم بد بود نفهمیدم کی خوابم برد صبح ساعت ده بود که مونا اومد خونه و مستقیم به بهونه آلودگی بیمارستان رفت حموم و لباساش هم انداخت ماشین لباسشویی.
دوستم وقتی مونا حموم بود پیام داد:
-ایمان چطوری
+خوبم
-دیشب چرا فرار کردی.خلی تو پسر.چه فرصتیو از دست دادی.
+حال خانومم خوب نبود پیام داد برم خونه
-آخی خدا بد نده
+مهم نیست الان خوبه
-خدا رو شکر.بهرحال خیلی حال کردیم دیشب.تا صبح دو بار دیگه سه نفری کردیمش.دفعه دوم هر سه تامون تو. کصش خالی کردیم.ولی قرص دادیم بهش.
+گناه داره دلم واسش سوخت میکفت متاهلم.
-میدونم ولی خدایی میشه از همچین لعبتی گذشت دیدی چه خوشگل بود.
+چی بگم
دیکه خداحافظی کردیم.مونا هم از حموم در اومد و خیلی عادی رفتار میکرد انگار نه انگار دیشب سه نفری تا صبح کرده بودنش.
نوشته: ایمان
تو کونی دیدی زنت راضی نیست و با اینکه اصلا رفته داده بیشتر از این که نیست ولی داشت گریه میکرد و این کونی حروم زاده ها رو باید بلند میشدی کمک میکردی زنت و رها کنند و میگفتی بهش که گوه خوردن که این بلا رو سر زنت میارن اشغالی باور کن . خوشم نیومد
حالمو بهم زدی حیف اسم مرد رو تو گذاشتن میذاشتی بذارن کون خودتم عوضی
امیدوارم داستانت تخیلی باشه نه خاطره، اینکه یکی پشت و پناه نداشته باشه و گیر آدمهای بیشرف بیوفته جای تاسف داره ولی اینکه زنت رو جلو چشمت اینطوری تجاوز کنند غیر قابل باورِ.
از نظر من تو یک کاکولدی کاکولده صد در صد
وگرنه اگ ذره ای غیرت داشتی از گاییده شدن زنت ضربانت بالا نمیرفت ازینکه خبرشو شنیدی هم ک قراره سه تایی بکننش هم ضربانت بالا نمیزد راه غیرتیش این بود یه نیم چه زیر لباست قایم میکردی و موقه سکس گروهی اخرین سکس تو میکردی و کار همشون رو تموم میکردی نفر اخر هم زنت ک بش بگی سزای جندگی چیه و در اخرین لحظاتش بفهمه چ گوهی خورده نع ک یهویی بمیره البته قبلش عکس یا فیلم میگرفتی مدرک داشته باشی از جنده بودن زنت
اقا چرا کص میگین بهش خوب داره مینویسه … طرف به زور نداده که وقتی توی بیمارستان به همکارش میده خب حال میکنه دیگه خوبه ادامه بده
داستان روان و جذابی مینویسی ،اصلا هم نمیشه ادامه ماجرا رو حدس زد،ولی نمیدونم چرا انرژی منفی گرفتم از این داستان
حال منبد شد وقتی داستانو خوندم خودت ک واقعا تجربه کردی در چحالی هستی هعی
با تمام احترامی که برای پرستاران قائل هستم، اما در این رشته پرستاری خیلی آمار داشتن رابطه نا مشروع زیاده.
سعی کن نوشته هات رو سریع تر بگذاری
تاخیر زیاد بین نوشته ها حس و حال داستان رو برای خواننده از بین می بره
کصکش خر
حالم بهم خورد
بی شرف
تو رو باید کشت
خانوم منم پرستاره.وقتی دوست بودیم از این بهونه ها میاورد برای خانوادش که شیفتم طول کشیده تا آخرشب بامن بیرون میموند و کلی باهم حال میکردیم.الانم یه وقتایی میگه شیفتم ولی فکرمیکنم شیفتاش خیلی زیاد شده و الکی میگه
جونه هرکی دوس داری آخرش بگو واقعیت داشت یا نه؟؟؟داغونم کرد😔😔😔
کس گفتی اخه اگر واقعی باشه نامرد وقتی میبینی زنت مجبوره بزور به سه نفر کس و کون بده در نیومدی بری سراغشون
فرض رو میگیرم راست گفته باشی مقصر اصلی خودتی چون همکار و دوستت به زور همسرت رو وادار کردن اما تو میتونستی با گیرانداختن هر دوی اونها به همسرت کمک کنی چون مطمئنا از این کار راضی نبود اشتباه از تو بود
با خوندن خیلی از داستان های شهوانی یا حال میکردیم یا دکمه سیکتیر رو میزدیم
اما اینو که خواندم اعصابم بهم ریخت
تعجب میکنم همه فیلم ها شده آتو گیری با فیلم ، بابا فیلم مدرک جرمه اگه بیفته دسته شوهر با همون کسی که بهش تجاوز میشه ، با یه شکایت حتی نمیتونه پخشش کنه و بگا میره تو خواب میبرنش
چه حالی کرده مونا. خوش به حالش. کاش جای اون بودم
خاک تو سر بی غیرتت که از خروس کمتری
خروس با حیوون بودنش دستت به مرغش بخوره جونشم بده جرت میده اونوقت تو واستادی و تماشا کردی تازه نفهمیدی چجوری خوابت برده دیوث ، اگه میگفتی که نفهمیدی چجوری مردی قابل قبول تر بود ، اگه با این داستانات دنبال کیر واسه خودت میگردی خووو راحت بگو چرا دیگه خزئبلات سرهم میکنی دیوث
ادامه نده کسکش بلکه بییدار شو مریض تخت بغلی گذاشته تو کونت
کسکش دیوث بگو من قرومساقم دوس دارم زنمو بکنن این حرفا دیگه چیه بیشرف هیچ نری نمیزاره همچین اتفاقی واسه مادش بیوفته چه بمونه به مرد دارو ندار جنده
هنر اروتیک نویسی یعنی شما بتونی شهوت رو با داستانت به ما منتقل کنی … یا سکسی ننویس یا اگر که مینویسی با یه داستان تلخ حالمونو خراب نکن.
لایک رو دادم چون طرز تعریف داستان زیبا بود.
سلام دوست نویسنده.من قسمت اول این داستان رو فکرکنم سال پیش بود گزاشتین اینجا.والان قسمت ۲واقعا خسته نباشی معلومه خیلی حالت خراب شده که اصلا یادت رفت ادامه داستان بنویسی وتازه یادت افتاده.عزیز مردم کلا فراموش کردن چی بود چی شد.کمی زمان بندی انتشار قسمت هارو میزانترکنید.تشکر
بگذریم از جندگی زنت و به قول خودت دادن به همکار و غیره حالا میتونست بیخیال کار شه و شما هم نیاز نداشتی به پول اون
ولی چطور تونستی تحمل کنی این جریان و وقتی دیدی به زور بهش دارن تجاوز میکنن کاری نکردی بیشتر از زنت تو مقصری و باید کون رفیق خودت پاره میکردی و اون شب وقتی میدونی چه بلایی قرار سر زنت بیاد باید جلوی اون کار میگرفتی با هر ترفندی بود ولی معلوم به تو بیشتر از زنت خوش گذشته
ولی بیشتر به دروغ میخوره تا راست این داستان جقی جون
منتظر ادامه داستانت هستم پس سریع باش داستانت جذب کننده اس
نه کسکش توخودت کونتم میخاره بدتم نمیاد…بسناموس وایساده گاییده شدن زنشو کامل دیده بعد اعصابش خورد شده ول کرده رفته …عزیز دلم
ایمان جان در ادامه داستانت حتما خودتم باید کونی بشی و با مونا دو تایی گاییده بشید.
زنت زنگ زد گفت ایمان اونوقت دوستت نفهمیده زن توعه اسمتو گفته؟ کم دروغ بگو جقی
تو این داستان اگ از زنت انتقام نگیری داستانت ارزش خوندن نداره
نفر سوم هستم از شیراز / آیدی اینستاگرام nafar_sevom_zojshz
چرا کسشعر میگین ملت؟واقعی بود دروغ بود دیگه چه صیغه ای هست؟؟تراوشات ذهن یه جقی رو از کیلومترها فاصله میشه فهمید.داستان هزار و یک باگ داره اونوقت میگین اگر واقعی بود؟؟از اول تا آخرش فقط کپی از برازرز دات کام بود فت و فراوون توی پورن هاب.واسه سوژه جق خوب بود فقط
صفر نهصدو سیو سه سیو دو چهل چهار هشتصدو بیستو هفت
کیر کلفت کرجی
اگه داستانت واقعیه دلم خیلی واست سوخت
اگه من بودم همون شب چهارتاشونو میکشتم