سرویس دبیرستان

1402/04/10

سلام
من امینم ۲۷ سالمه این داستان یه اشتباه بد برای زندگیم بود چون تاثیرش تا حدی اذیت کننده بود و دوست دارم براتون تعریف کنم شاید باعث شه کسی این قبیل از اشتباهارو نکنه
من تاحالا داستان ننوشتم اولین بارمه بیشتر جنبه طنز و عبرت داره تا شهوت
سال اول دبیرستان بودم تقریبا 17 18 سالم بود صبح سرویس ساعت ۷ میومد دنبال من کوچه پایینیه ما ۲ نفر بودن احسان و یکی دیگه اسمش خاطرم نیست این ۲ تا سال اخر بودن راننده سرویس ما بیناموس ترین ادم ایران بود یه ون داشت مثل توالت بی پدر ترتیب گذاشته بود کی کجا بشینه این احسان خیلی گنده بود رزمی میرفت نمیزاشت من بشینم دمه پنجره ( ون سلیکا یه صندلی کوچک داره به عنوان دسته صندلیم استفاده میشه ) من میشستم رویه اون یه مدت گذشت زمستون شد سره کوچه ما یه ساختمون بود موتور خونش یه هواکش طور بود باد داغ میداد بیرون من احسان اون یکی وایمیستادیم اونجا اقا یکروز من با رفیقای کلاسم داشتیم کل کل میکردیم این پسره احسان اومد شروع کرد کسشر گفتن بحث سکس شد من اصلا صحبت نمیکردم میگفت همتون میکنم اینا این کسکش کونش اندازه لودر بود من گفتم با این کون گفت اره میکنی بیا بریم خدا شاهده دستمو گرفت انگار با طناب وصل بودم به خاور منو تا توالت کشید رفتیم دست انداخت شرت من کیرمو گرفت ریده بودم تو خودم داد بیداد کردم فرار کردم از این داستان ۲ روز گذشت این یابو نرم شده بود ویگفت بیا بشین دمه پنجره تو حیاط یه سر میزد به منو دوستام با خودم گفتم تمومه میخواد منو بکنه زورشم زیاده بیوفته روم باید با کاردک جمعم کنن یروز توالت بودم این بیناموس بو میکشید منو پیدا میکرد درو زد گفتم پره گفت امین باز کن یه لحظه باز کردم اومد تو گفتم خداوکیلی یه عربده میزنم تمام مدرسه بیان گمشو بیرون یهو کیرمو لمس کرد گفت مگه‌نگفتی با این کون همرو میکنم میخوام ببینم تو چیکار میکنی واقعا زورش زیاد بود زوری زیپمو باز کرد درش اورد یه زره باهاش ور رفت انگار براش جالب بود گذاشت دهنش من ریده بودم این بیناموس با استایل شخصیتیو رفتاریش باید خیابون ببنده نشته داره کیره منو میخوره ( سایزه کیرم یادم نیست نهایتش بخواد بشه ۱۰ سانت‌ دیگه که‌ نمیشه ) اقا کلشو گرفتم گفتم اومد اومد سری کشید عقب یه مقدار از آبم ریخت کفه دستش فاقد ناموس داشت میرفت بیرون بی هوا مالید به پسه سرم تا اخر روز سرم بو گوه میداد اقا از این داستان گذشت راه اوفتاده بود میومد میگفت بریم بینی بین اللهی هرکی میدید فکر میکرد این منو میکنه اقا یه مدت برام ساک میزد زمستون سره سگ میزنی نمیرفت بیرون این تو توالت برا من‌ میخورد بگذرد چند بار مچ منو این غول بیابونیو گرفتن یروز داشت میخورد گفت بلدی بکنی گفتم نه گفت تفی اش میکنم اروم بزار داخلش آقا کشید پایین کونشو دیدم ریدم مثل ابر بهار بود تمیییییز بی مو جسارت به اهل گی نشه آقا یجور گذاشتم دره این غول بیابونی کاشی توالتو گاز گرفت چنان مشتی به من زد خدا شاهده از توالت افتادم بیرون انگار کامیون زده بهم تا چند روز تمام سینه کمرم درد میکرد چند روز بعد دوباره گفت بیا رفتم خودش عقب جلو کرد جا باز کرد ۱ ۲ دقیقه کلا تلمبه زدم گفتم دارم میام گفت بریز داخلش آقا ما ریختیمو این دیو‌ انگار جایزه گرفته بود تو کونش عروسی بود یه مقدارم بعد این داستان ادامه دار اونم بخاطر حماقتم بود ادامه دادم چون سنم کم بود نمیتونستم‌اون‌جور باید با جنس مخالفم کانکت بشم خودمو روحمو ارضا کنم این داستانو من با این تموم کردم ولی تاثیرش تا چند سال روم بود هوس پسر میکردم اصلا مریض شده بودم از خودم بدم میومد خداروشکر با یه دختره دوست شدم سکس واقعی رو تجربه کرد بهم خیانت کرد رید تو اعصاب و زندگیم ولی هرچی باشه از اون فضایه مسمومی که توش بودم بهتر بود

این حرفا بیشتر مثل یه درد و دل برا پسرهای 17 18 ساله بود تا خاطره داستان سکسی اگر بدونین با یک سری کار ها چقدر به طرز فکرتون لطمه میزنید هیچوقت انجامش نمیدید
موفق باشید

نوشته: امین


👍 7
👎 5
23401 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

935680
2023-07-01 23:44:34 +0330 +0330

منم امینم مثل خودت پیش اومده برام ولی بگم که کلا چون از بچگی تو نرکده بزرگ شدیم هممون اخرش بایسکشوال میشدیم حداقل ۹۰ درصد پسرا اینجورین

4 ❤️

935685
2023-07-01 23:56:18 +0330 +0330

ببین کلیت خاطره جالب بود ولی متاسفانه نگارشت نامهفوم و غیر قابل قبول بود، ضمنا انگار فقط میخواستی سریع بنویسی تموم بشه و اصلا به فضا های تصویر سازی شده توسط مخاطب اهمیت ندادی
ولی به عنوان درد و دل ساده بخوایم حساب کنیم باز کمی قابل قبول تر میشه (هنوزم سر حرفم هستم که نگارش مناسبی نداشتی)
به هرحال امیدوارم فراموش کنی و حالت بهتر بشه
اگه خواستی درد و دل کنی بهم پیام بده و راحت باش
موفق باشید🌿❤️

0 ❤️

935763
2023-07-02 08:59:31 +0330 +0330

قشنگ نوشتی استعاره ها جالب بودن، ضمنأ شروع وپایان جالبی داشت واینکه در آخر آفرین. کامنت خوب به هرکی بابت متنش نمیدم…

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها