سکس با دختری که از زمان دبیرستان تو نخش بودم

1402/05/04

با سلام خدمت همه دوستان و همراهان شهوانی
بنده سی و دو سالمه، اسمم حسین هستش «مستعار»و قد هیکل انچنانی ندارم و از لحاظ هیکل معمولیم نه ورزشکارم نه قدبلند نه اینکه بگم خیییلی خوشتیپ …
این خاطره مربوط به سال 96هستش که اون زمان من در شهر دیگه از خانوادم به خاطر شغلم زندگی میکردم و اون سال بنده ادمین کانال روستای پدریمون شدیم و چند تا از آبادی های اطراف هم عضو کانال بودن هر کسی عکسی خاطره قدیمی داشت می فرستاد واسه من و منم به اسم طرف تو کانال درج میکردم …
تو همون روزا بود که یه متن شعر زیبایی از طرف یه مخاطب واسه من ارسال شد و گفته بود که بزارید کانال روستا لطفا …منم طبق روال کاری اسم و فامیل و پرسیدم وقتی معرفی کرد دیدم بله همون عشق کهنه قدیمی دوران دبیرستان که هیچ وقت موفق نشدم بهش ابراز احساسات کنم چون هم از خودم چند سالی بزرگتر بود هم اینکه این دختر انقدر با حجاب و چادر میگشت که جرات نکردم سمتش برم …
بعد اینکه فهمیدم همون طرفه شروع کردم پی ام دادن بهش تو تلگرام و احوال پرسی حرفهای معمولی که وقتی منم معرفی کردم خودمو فهمیدم اونم کامل منو میشناسه چون ابادی شو با آبادی ما کلا یک کیلومتر هم فاصله داشت …دیگه همینجوری شروع کردم پیام دادن از دوران دبیرستان و خاطرات قدیمی و این حرفا که کم کم کم بحث و کشوندم اون موقع که من واقعا ازت خوشم میومد این حرفا که همه واسه مخ زنی پیاده میکنن…
اونم واقعا اهل این چیزا نبود هی طفره می رفت که دیر شده این چیزا از ما گذشته و دیگه نمیشه این حرفا که دکم کنه …دیگه خبر نداشت که من خییییلی سریش تر ازین حرفام …همینجوری گفتم که من خیلی دوستت دارم الانم تا فهمیدم شمایی تمام حس و حال اون دوران بهم برگشته و واقعا میخوامت دوست دارم …
عزیزانم سرتونو درد نیارم …
دیگه هر طور شد ما اوکی رو گرفتیم و با شماره خودش زنگ زد و حرف زدنای ما هم شروع شد طوری که واقعا در عرض سه چهار روز خیلی شدید وابسته شدیم که حتی اگر دو ساعت از هم خبر نمیگرفتیم دیوونه میشدیم…
منم اون زمان شهر محل کارم بودم نزدیک مرخصی ام بود که بعد ده روز حرف زدن ما مرخصی گرفتیم و برگشتیم شهر خودمون باهاش قرار گذاشتم که فلان ساعت از روستا بیا شهر ک همدیگرو ببینیم …خب اسم این زید ما اینجا لاله خانم هستش مستعاره …
خب ما رسیدیم زنگ زدیم کجا تشریف دارین و بالاخره پیداش شد و اومد سوار ماشینم شد تا رسید بهم بهش دست دادم و یه بوس و احوال پرسی اینم بگم که اون ده روز که تلفنی حرف زدیم از همه چی حرف زدیم و گفتیم چون واقعا همدیگرو میشناختیم اعتماد کامل داشتیم بهم چون بنا بر شغل دو تامون که دولتی بود …
اولین قرار رسیدیم بهم و منم دست تو دستش و رفتم سمت جاده بیرون شهر اونجا بود که گفت حسین جان من تا حالا با هیچ نامحرمی اینطور نزدیک نشدم یجوری معذبم احساس گناه میکنم منم چون تو حرفامون بهش گفته بودم خییییلی حشریم شاید نتونم جلو خودمو بگیرم از این حرفا دیگه گفتش که ما بالاخره چون باهمیم اینقدر همو دوست داریم بزار عشقمون گناه نشه بیا یه صیغه محرمیت خودمون بخونیم که منم همونجا تو ماشین صیغه جاری کرد مو وسلاااام…همینکه گفت قبلتو…سریع ی بووووس آبدار از لباش گرفتم …بگذریم…
اون روز همینجوری گذشت تو ماشین بوس یکم دستمالی ؟ این حرفا دیگه نزدیکای ظهر بود گفت الان ماشین نیس برم ابادی منو برسون منم از خدا خواسته رفتیم کر برسونم واقعا وقتی که تو چادر دیدمش کنارمه و اون رونای خوش فرم و گوشتیش پهن شده بود رو صندلی هی داشتم تو راه با سینش و بدنش ؟ اینا ور میرفتم که خودش دستمو گرفت گذاشت رو رانش اخخخخخخخخ چه رونایییی نرمی منم دیگ پرو شدم دستمو از روشلوار زدم به کوسش که یه اه بلندی کشید گفت حسین جان نکن حالم بد میشه نه که خانمم خیلی حشری تشریف داشتن منم هی دست بردم تو شلوارش ؟ زیر شرتش دیدم بله خانم خانما خیسه خیسه هیچی چون فاصله روستا تا شهر کم بود همینجور با یکم مالوندن اینا تموم شد پیادش کردم ؟ رفت منم اومدم سمت شهر که برم خونه بابام…
آقا هیچی شبش پیام داد که حسین واقعا ممنونم بهترین روز عمرم امروز بود خیلی خوب بود خانم دوباره قرار گذاشت واسه فردا …منم گفتم مگه میتونی هر روز بیایی شهر مادرت جیزی نمیگه گفت نه چون دانشگاه دارم به بهانه دانشگاه میپیچونم …اینم بگم لاله جووونم داشت ارشد میخوند اینم ترم اخرش بود که دیگ بخاطر انجام کارهای پایان نامه بهانه زیاد داشت که بیاد شهر …
فردا رفتم رو جاده ابادی که کسی نبینه چون دوتا آبادی کوچک ؟ نزدیک هم بودیم همه همدیگه رو میشناختیم حتی زنا هم …خلاصه سوارش کردم ؟ رفتیم سمت شهر…پرسیدم خانم جونم کجا بریم گفت نمیدونم …منم گازشو گرفتم دوباره به جاده بیرون شهر که یه سمت دیگه رفتم خلوت بود …خانم که خلوت دید اطراف رو لبشو ااورد جلوووو بوس کردیم منم حشری هیچ نشده سریع سیخ کردم …شروع کردم مالوندن رون و کوس سینهاش که اونم سریع صداش بلند شد …منم آهسته تو جاده خلوت بود میرفتم و ازش خواستم شلوارش؟ بکشه پاین که گفت ساپورته کمرش کشیه شله دستتو بگن توش شلوارم منم دست بردم زیر شلوارش ووووو وااااای چه کوس تپلی هیس خیس اووووووویییییییی …که شروع کردم مالوندن چوچولش و لب لبی هم می داد بعد اونم شروع کرد از رو شلوار کیرمو میمالوند منم گفتم یکم کونتو ببند کن میخوام دست بزارم زیر کونت که اونم بلند شد منم دستمو کردم لای کونش و انگشتمو گذاشنم دم سوراخش میمالیدم که دیدم خانم صداش بالا گرفت ناله میکرد …که گفت حسیییین میخوام کیرت و ببینم درش بیار منم گفتم خب منم دستم تو کونته ای دستمم فرمونه خودت در بیار اینم کمربندمو باز کرد زیپ شلوار؟ کشید پایین ساااالار زد زیر شرت تا دیدش یه اوووووو؟وف گفت دستشو انداخت دور شو گفت حسین کسی نباشه تو جاده حواست باشه میخوام بخوابم روش بخوووورمش من از خدا خواسته گفتتمممممم بخوووور عزیزم مال خودته واااااااییییی شروع کرد لاله جونم به ساک زدن طوووووری ساک میزد عالی و رون انگار کارش همین بوده اقا این همینطور خوردش و لیسش میزد و یه بیست دقیقه تموم خوووووردش ابممم اومد یه دستمال کاغذی گرفت جلوشو ریخت تو دستمال ؟ …بعدشش گفت حالا نوبت توعه ارضام کنی .

.گفتم عشقم من که نمیشه اینجا بخورم برات که گفت نه فقط انگشتتو بکن لای کوسم بمال چوچولمو ارضا میشم…منم شروع کردم مالیدم حرفای سکس ازش می پرسیدم لاله جوووون الان کجاست داره چیکار میکنه با صدای سکسی و حال حشری میگفت تو ماشیییین عشقممممم داره کوووووسمو رو میماله دارم کیرشوووووو میخخخوورم …آقا اینم اینجور ارضا شد بعدش تو راه خونه گفت فردا قرار بزار بریم یه جایی یه حال اساسی بکنیم
…ماهم قبول کردیم و …فرداش رسید و رفتم دنبالش و سوارش کردم رفتیم سمت مرکز استان که اونجا یه خونه کرایه کنیم رسیدیم اونجا هر کجا فکرشو کلی گشتیم ولی نشد نشد نشد دوباره زدیم بیرون شهر مرکز استان به سمت جاده شهر دیگه که همش باغ و درخت اینا بود هی چش چش میکردیم یه جای خلوت دنج پیدا کنیم چادر بزنیم چون من شبش همه چیزو حاضر کردم انداختم تو ماشین چادر و یه تشک کوچک ؟ بالش اخه شبش معلوم نبود که کجا میریم گفتم شاید بریم جاییی چادر بزنیم که آخر سر همینم شد … آقایان عزیز این جاده رو نزدیک سی کیلومتر رفتیم همش درخت و سبزه جای باحال که چادر بزنی ؟ بکنی ولی شلوغ بود شانس گوه ما…یه جاده فرعی دیدیم پیچیدم تو جاده رفتیم دیدم اینجام همیش درخت آب و رودخانه خیلی باحال بود یه چند جاییی رو وایسادیم که باز نشد حرکت کردیم رفتیم جلو تر دیدیم یه جاییی ده بیس متر پایین جاده به سمت رودخانه زیر دو سه تا درخت یه سکو سیمانی هستش که واسه مسافر اینا بودش پیاده شدم که دیدی زدم دیدم بله بریم اینجا دیگه چیزی از جاده مشخص نمیشه چون سمت پایین ب؟د دره و بغلشم چشمه …آقا وسایل در اوردم چادر برپا کردیم و تشک انداختم و زیر سایه درخت و رفتیم تو دره چادر بسمت دره کردم که مشخص نباشه چیزی حداقلش رفتیم تو چادر …اونجا مثل قحطی زده ها سریع نشستم خانم سریع اومدم نشست رو پامو شروع کردیم لب گرفتن اینقدر خوردم لباش که خودش گفت دیگه سر سر شده …خانم گفتم بیا بشین زمین و مانتوش در اوردم دیدم یه تاپ خوشگلم داره اونم در اوردم ؟ با سوتین نشست یه بوس از لای سینش کردم خوابوندمش به پشت و شلوارشم کشیدم پایییین دیپم یه شرت صورتی پوشیده وااااااای چی میدیم یه کووس تپل بادکرده ؟ یه کون بزرگ دست نخورده همینجور که خوابیده بود منم دراز کشیدم روشو قشنگ زیر خوابش کردمو شروع کردم لب گرفتن از رو شلوارم کیرمووو میمالیدم به کوسش کم کم اومدم سمت سینه هاش سوتینش باز کردم دیدم یا خدا سینه هایی با شماره 85 سفید و نوک قهوه ای یکم تیره ولو شدن رو بدنش اووووووییییییی الان یاد سینش میفتم ایییییییی… شروع کردم جفتشونو گذاشتم کنار هم اینقدر نزدیک هم کردم که نوک جفتشونو تو دهنم کردم سینه هاش بزرگ بود شروع کردم خوردن و لیسیدین سینش سیر خوردم که اب از نوک سینش میومد …شروع کردم لیسیدن گردن و رو سینش دوباره اومدم پایین شکمش دور نافشو زبون زدم دادش رفت واااااا گفتم اوووووی یواش الان اینجا یکی میاد میشنوه دور نافشو زبون میزدم خانم از خود بیخود میشد نکنه اوج حساسیتش دور نافشه همینجور لیسیدم اومدم سمت کووسش وااای کس بدون مووووووووو واقعا یه دختر سی ویک ساله که تا حالا کیر ندیده چ گری داشت لاشو زبون زدم داغ داغ مثل تنووووور قشنگ خوردم ادامه دادم گفتش حسیییین هوی حواست باشه ها دخترمممممم …منم دیگ بعد خوردن کوسش همینجوری وایستدم شلوار و پیراهن خودمم درآوردم به حالت 69 شدم گفت چیکار میکنی گفتم مال منو بخوووور منم این پاییین کار دارم با این کوس و کون داغغغغغ…که دیدیم با ولع خاصی شروع کرد خوردنش ایییی چه حالی میداد اینجوری راحت ؟ ازاد داشتیم حال میکردیم نه مثل یکی تو ماشین که ضد حال بود …بعد خوردن کوسش رفتم سراغ کونش این خانم لاله جووونم قشنگ میدونست که امروز جرش میدم تمیز کرده بود اسپری و عطری زده بود که کوس و کونشش از مغازه عطر فروشیا بوووشش بهتر بود شرووووع کردم خوردن کوننننش تا زبون زدم دیدم دادش رفت هوا مثل وحشیا کیرمو گاز میگرفت گفتم چیه دردت اوووومد که گفت نه حااااااال میده …منم شروع کردم لیسیدن کوسشش دوباره بعد خوردن انگشت کردم تو سوراخش دیدم خانم پرید نشست رو کونش گفت دردش اومد خییییلی منم گفتم خب بزار باهاش بازی کنم باز بشه با هزارتا خواهش دوباره قبول کرد ولی اینبار گفت کونم نه بیا طاقباز خوابید گفت بیا روم بزار لاکوسم منم خوابیدم روشو شروع کردم خوووردن لباشو سینش کیرممم گذاشتم لا کسش اینقدر خییس و لزج شده بود که رووووت میومد میرفت کوسشم میکفت با پماد اصلاح کرده ایقد اینقدر صاف بود ک نگوووو کیرم تو اب کوسش لیز لیز شده بود هی میگفت حواست باشه یواش تلنبه بزن لاش یهو نره توووش که منم چند دقیقه تلمبه زدم لاشو دیدم یه لرزه ای به ا

ندامش افتاد محکم دستاشو حلقه کرد دور پشتم سفت فشارم میداد لبامو سفت سفت می مکید دیدیم ارضا شد گفتم حالا من گفت بزار لا سینه هام خداییی سینش انقد باحال بود گذاشتم لاش ک بیخیال لاکوس و کونش شدم تو بین سینش تلبمه میزدم همزمانم سرشو میکردم تو دهنش تا تیمه ارضا شدم همشو پاشیدم بین سینش ؟ تو صورتش ک با دستش هکشو پاک کرد و ابمو رو سینش؟ بدنش میمالید میگفت میگن واسه پوست خوبه …همینجوری تو چادر بغل هم دراز کشیدیم و لب و بوس می گرفتیم …من همین جوری شرتمو پوشیدم و ا؟نم یگ شرت اینا نپوشید شلوارش پاش کرد ؟ مانتوش گفت توهم شلوارتو بپوش نکنه کسی بیاد منم پوشیدمو دراز کشیدم دیدم اون نشسته کنارمو هی دست میکشید رو شکممو صورتمو میبوسد یه بیست دقیقه گذشت که دیدم داره کیرمو میماله کم کم سیخ شد دوباره گفتم چیه چی میخوای گفت میخوام گفتم خب نمیشه ک بکنم تو ش دوباره بزارم دلش گفت نه بیا بزار کونم از کون بکن …گفتم مطمئنی تو که کونت اینقدر تنگه نوک انگشتم بزور میرفت دادت همه جارو بر میداره گفت بیا خب اخه دلم کیر میخواد کووووونم سوراخش مثل نبض میزنه منم لختش کردم دوباره یکم با سوراخ کونش ور رفتم یگیم دیگ کوسشو خوردم دوباره رفت تو فضا با اب کسش سوراخ کونشو خیس کردم و مالوندم تا اینکه انگشت اشارمو تا نصفه کردم تو ایندفعه یه اهخخخ گفت وایساد منم کمی تکونش دادم ک بازشه بعد شروع کردم انگشتمو چرخوندن م تو سوراخش ک یگم باز بشه کفت حسییییین کیییییر میخواد کونم اون کییییر کلفتو بکن توش خخخیییییلی میخاره منم گفتم چه شکلی راحت تری گفت نمیدونم بیا چهار دست ؟ پا وایسم ببین میره منم رفتم یه وازلین تو ساکم بود در اوردم زدم سوراخش دیدم روانتر شد گفت اخیییشش این کجا بود از صبح گفتم یادم نبود …قشنگ چربش کردم و سر کیرمو چرب کردم گذاشتم درش یواش هل دل دادم دیدم یذره از کلاهکش رفت تو دوباره دادش رفت هواااااا منم سفت گرفتمش ک نره جلوو؟ یواش یواش یذره دیگه کردم توووووش داشت نفس نفس میزد گفت ایییییییی مادر جان گوه خوردم کون دادم حسیییییین درش بیار مردم …منم شونهاشو نگه داشته بودم ی تکون دادم تا دسته کردم توووووش ی دادی زد گفتم الان هر چی مردم آبادی اطراف میریزن سرمون…دیگه تکون ندادم که گفت عشقم حسییییینم پارم کردی کونم جررررر خورد احساس میکنم کییییرت تا تووووووو شکمم از رودمم گذشته اومده …یه دو دقیقه ای همشو توش نگه داشتم از زیر سینهای گنده و خوش فرمش؟ میمالیدم ک دیدم رفت تو فاز گفت بزن بزن تلمبتو بزن که یواش یواش زدم ک اخخخخخخ و اوووووخ اایظظیییییی هاش از سر لذت شروع شد گفت آخیش درد نداره فقط بگا منو از کون جرممممم بده پاره ترش کن این کونو این کون مال خودته میگفت سی و یک ساله نگهداریش کردم زیر چادرم الان خانممممم چادری اوووومده زیر خواب عشقش شذه داره کوووونشو پاره میکنه حرفاش بیشتر حشریم میکرد تندتر تلمبه میزدم نزدیک بیست دقیقه ای بکوب تلمبه زدم ک اونم میکفت کوسمو بمال منم دیگ شونهاش ول کردمو ی دستمو کوسشو می مالیدم یه دستمم سینه هاشو میمالیدم اوووی چ حالی میداد واقعااااا داد زد حسیییین جووووونم داره میاد داره میاد بزن بزن تلمبه بزن تند تند پارش کن این کونو جررررش بده کون عشقتوووو؟وو این خانم چادری کونی خودت شده …میگفتم این خانم چادری داره چیکار میکنه الان…اونم جواب میداد خاننننننم چادری زیر عشقش وایساده مثل سگ گتییده میشه کونشو گذاشتن جرش میدن ؟ حالشو میبرن دیدم ارضا شد من یکم مونده بود دوست داشتم بیاد بششینه روش بهش گفتمممم لاله جوووونم من راحت نشدم دوس دارم بخوابم بیای روم بگنی تو کونت که گفت واااااای حسین جووووو؟نی نمونده واسم گفتم فقط چند تا بزنی تلمبه اومده ک اومد رو شکمم کیرمو که سیخ سیخ دخ بود گرفت دستش کیرم زیاد دراز نیست معمولیه ؟ولی همیشه میگه خییییلی کلفته …با سوراخش تنظیمش کردم یواش یواش نشست روش و تا ته نشست روش ی اههههههی کشید گفت ایییییییی جانم جرررررم داد ک شروع کرد تلمبه زدن منم وقتی اون بالا پایین میرد ا؟ن سینه هاش بازی میکرد بیشتر حشری میشدم گرفتمش گفتم عشقم بیا سرتو بده رو سرم لباتو بده ک اینجوری خم شد لب گرفتیم یواش یواش کیرمو تلنبه میزد تو کونش ی لب یه مهمه می گذاشت دهنممممم وااااااای چ حالی میداد موقع آمدنش بود گفتم دو سه تا تلمبه محکم بزنی اومده بلند شد قشنگن درش اورد دوباره نشست روشو شروع کرد محکم محکم محکم تلمبه که فشار میداد کونشو جوری که قشنگ فشار کونشو ک جمع می کرد و کیرمو فشار میداد حس کردم واااااییییی ک ابم اومد همینجوری گفتم سعی کن درش نیاری ب پشت بخواب منم برگردم روت گ خوابید منم سریع برگشتم روش ک کیرم در نیاد منم دو.تا تلمبه محکمممم زدم توووووش ابمو تا قطره اخررررررش حالیش کردم …همینجوری خوابیدیم کنار هم چند دقیقه بعد بلند شدیم لباش پوشیدم رفتیم کنار چشمه شستیم خودمونو اومدیم جمع کردیم و حرکت مزدیم سمت خونه .ه …که همون تو راه دوباره قرار فردا گذاشتیم که فرداشم بردمش تو ی بیابون یه چندتا سوله خرابه بود بالای ی ابادی ک اونجام حسابی سرپاییی دیواری …داگی طاقباز از کووووون گایدمش …د ستان سکسهای زیادی باهم داشتیم رفتیم شهرهای دسگ دو روز و سه شب سه شب خونه مرفیتیم مثل یه زن و شوهر باهم بودیم خدایییییی عشقمون واقعیه الان ک دارم مینویسمش دلتنگشم باید الان زنگ بزنم بهش ما هنوزم از سال نود وشش باهمیمم و ادامه میدیم البته سکسامون کم شده ولی عشقمون واقعیه …این خاطره هم کاملا راسته راست بودش …هیچ دروغی نبوده اگه خواستین بگید تا داستانهای سکسی بعدیمون هم تو خونه اجاره ای بنویسم …
خلاصه ببخشید خییییلی طولانی شد …اخه چون واقعی بود …خواستم بی کم و کاست بگمش…بدرود

نوشته: حسین


👍 14
👎 8
22201 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

939566
2023-07-27 04:03:50 +0330 +0330

ارواح عمت

0 ❤️

939578
2023-07-27 07:06:36 +0330 +0330

لهجه ات و چرا قاطی داستان کردی نفهمیدم بیشترش رو

0 ❤️

939579
2023-07-27 07:16:07 +0330 +0330

تو خوندی زنه گفت قبلتو؟ اونم یه دختر بدون اجازه پدر؟
ما که اعتقاد نداریم واسه خودت گفتم اعتقادت نره تو کون خر

2 ❤️

939587
2023-07-27 08:08:14 +0330 +0330

کص شعر

0 ❤️

939623
2023-07-27 21:00:37 +0330 +0330

مزخرف و پر از غلط املایی

0 ❤️

939779
2023-07-29 02:19:47 +0330 +0330

این همه از کون گاییدی ببارم کیرت قهوه ای نشد🤣🤣
والا من تا میکنم تو خونشون هرچی نفت توشه میزنه بیرون😂😂😂

0 ❤️