سکس با صاحبکار

1403/02/02

برگرفته شده از خاطره یک همکار:

سلام
من بهار هستم ۳۲ ساله

بعد از جدایی از همسرم به خاطر خرج خودم و دخترم کارهای خدماتی منزل انجام می‌دم و برای نظافت منزل آگهی می‌زنم و چون کارم رو درست و تمیز انجام میدم و دستپاک هستم مشتریام هم بهم اطمینان پیدا کردن.

یکی از مشتری‌های دائم من آقای رادمان هست که حدود ۴۵ سالشه، و خونه لوکسی در قیطریه داره ، هر ماه با من هماهنگ می‌کنه و من هم همیشه اول هر ماه به منزل ایشون سر می‌زنم. انقدر این مرد با شخصیت با وقار و خوش اخلاق و با ابهته که اصلا روم نمیشه تو چشماش نگاه کنم!

و آنقدر هم به من اطمینان پیدا کرده که گاهی کلید رو زیر پادری می‌ذاره و خودش نمیاد منزل، چون یا مشغول کارش هست و یا گاهی خودش برای سر زدن به خانواده‌اش چند ماه یکبار میره ترکیه و برمی‌گرده.

یک روز طبق روال همیشه ساعت ۷ صبح رفتم کلید رو از زیر پادری برداشتم وارد خونه شدم و مانتو و شالمو رو درآوردم و شروع کردم به نظافت.

یک سری چیز میز داخل ماشین لباسشویی ریختم و رفتم داخل اتاق خواب که روتختی شو هم بردارم که با تعجب دیدم خودش خونس و با حوله تن‌پوشش روی تخت خوابیده!

حالا جلوی حوله هم که بازه ، بدن لختش پیداست و ی شورت اسلیپ پوشیده ولی مثل همه مردها که اول صبح سیخ می‌کنن اون هم به حدی سیخ کرده بود که از زیر شرت کاملا نمایان بود، خیلی خجالت کشیدم!

نمی‌دونستم چه کار کنم؛ داشتم فکر می‌کردم که تا بیدار نشده آروم برگردم بیرون یا بیدارش کنم!
دیدم اگر با این وضعش ببینه من پیش ایستادم و کیرش هم سیخ شده و من دیدم ، هم اون خجالت می‌کشه و هم من!

داشتم به ک.ر شق شدش فکر می‌کردم! آخه من که بیشتر از یک سال بود از همسرم جدا شده بودم اون لحظه به شدت شهوتی شدم! و خیلیی دلم خواست! تو دلم داشتم می‌گفتم که ای کاش شرت نداشت و میشد بشینم روش…
که یهو دیدم چشماشو باز کرد و با تعجب گفت: سلام!
شما کی اومدی!

گفتم:
سلام ببخشید بیدارتون کردم، من نیم ساعتی هست که اومدم!
بعد نگاهش به وضع خودش افتاد و بدن برهنه خودش رو دید و ک…ش که قلمبه شده بود، یهو بلند شد که خودش رو بپوشونه، یه آخ کشید و دوباره افتاد روی تخت و دست به کمرش گرفت!
گفتم چی شد آقا!
گفت کمرم دیشب به شدت درد گرفت و رفتم دوش آب گرم گرفتم دراز کشیدم ولی ظاهرا هنوز خوب نشده!
بهش گفتم من ماساژ درمانی بلدم روغن زیتون دارید؟ گفت جدی میگی؟ آره داریم، روی میز ناهارخوری باید باشه! رفتم از روی میز بردارم اون هم یواش یواش بلند شد رفت داخل حمام روی سکوی کنار وان به پشت دراز کشید, رفتم داخل شلوارم رو درآوردم که خیس نشه، بعد شروع کردم کمکش کردم تا حوله‌ش رو درآورد و روغن زدم به پشتش و شروع کردم به ماساژ دادن.
با اینکه به شدت ازش خجالت می‌کشیدم ولی چون قبلاً ماساژ کار کرده بودم کارم رو درست انجام می‌دادم، از شونه و کتف شروع کردم تا کمر تا بالای باسن، پاهاشو هم ماساژ دادم و کلا همه جاشو براش ماساژ دادم حتی لای پاشم زدم.

بعد که خوب کمرش رو ماساژ دادم، گفتم خوبه کل بدنش رو ماساژ بدم حالشو ببره!

بهش گفتم بی زحمت برگردید، اون هم برگشت و گفتم زحمتت شد دختر!
گفتم انجام وظیفه‌س.

من هم روی سینه و شکمش روغن زدم و شروع کردم ماساژ دادن تا زیر شکمش ،بعد پاهاشو هم ماساژ دادم و مالیدم، در کل تمام بدنش رو روغن زده بودم و فقط یک جا مونده بود که اون هم به شدت خجالت می‌کشیدم دست بزنم و خودش هم چیزی نمی‌گفت!
و نمیتونستم حدس بزنم عکس العملش چیه! خودش که چشماشو بسته بود حس گرفته بود و فقط گاهی میگفت: آخیییییش آخییییش…

خلاصه دلو زدم به دریا گفتم اجازه میدید شرتتونو در بیارم؟ گفت باشه، منم از دو طرف گرفتم کشیدم پایین خودشم کمک کرد، فهمیدم خودش از خداش بود!
وقتی کیرش زد بیرون دیدم چقد دلم میخواد بخورمش! از بس ترو تمیزش کرده بود! سیخ شده آماده بود!
کمی روغن ریختم روش و با نوک انگشتام شروع کردم مالیدن ولی سعی کردم زیاد دستمو بهش نزنم، فقط همه جای بیضه و سرشو روغن مالی کردم.

اما دیدم فقط چرب میشه ولی جذب پوست نمی‌شه! برای همین با کف دست دودستی مالیدم و یواش یواش سفت گرفتمش تو دستام و محکم‌تر می‌مالیدم و ادامه میدادم، منم خیلی هوس کرده بودم، تو حال خودم بودم که برگشت با لبخند گفت: چه کار داری می‌کنی!
یهو به خودم اومدم دیدم دو دستی افتادم به جون ک.ر این بیچاره طوری که انگار دارم از جا میکنمش!

یهو خجالت کشیدم خندم گرفت، گفتم ببخشید جوگیر شدم و یه نگاه به من کرد و فهمید شهوت منم زده بالا، یه دست به شورتم زد و دید که حسابی خیس شدم بهم گفت، اگه دوست داری بشین روش!
من که به شدت جا خورده بودم و نمی‌خواستم نه بگم گفتم: نمی‌دونم آقا! روم نمی‌شه آخه!

گفت خجالت نکش بیا بالا، با یه دست شورتمو کشید پایین و من هم کلاً درش‌آوردم، تاپمو در آوردم بعد دستمو گرفت منو کشید رو خودش، منم رفتم روش بغلم کرد چسبوند به خودش، منم دراز کشیدم روش دست انداختم گردنش همو بوسیدیم، با پاش پامو باز کرد که بتونه بکنه توش، من پاشدم نشستم روش، سر ک…ش رو گرفتم دستم آروم مالیدم به خودم، انقدر لیزو چرب شده بود که خیلی راحت رفت توش، چقدر حال داد، گفتم ای ول بالاخره به آرزوم رسیدم و شروع کردم به بازی و چرخوندن کمرم، بعد از ۵ دقیقه که حال کردم کمرمو گرفت و منو نشوند سرجام, وقتی نشستم تا تهش رفت توش گفتم آخیییی چقدر حال میده!!!
گفت: چقدر شیطونی توووو…!
انقدر بازیگوشی نکن اینجوری که تو داری بازی میکنی اگر موز هم بود تا الان آبش در اومده بود!
خندیدم گفتم خب چیکار کنم!
گفت: آروم باش، فقط عقب جلو کن وگرنه من ارضا بشم سرت بی‌کلا می‌مونه!
گفتم چشم!

همین کارو کردم و اون هم سوتینم رو داد بالا و در آورد ، سینه هام افتادن بیرون، شروع کرد با نوک سینه‌هام بازی کردن و ماساژ دادنش، انقدر بهم حال داد که بدنم گر گرفت و داشتم ارضا می‌شدم، اون هم گفت ببین من نزدیکما، الانه که بشم!

منکه گوش نمیدادم، داشتم غش می‌کردم از خوشی، که دیگه یهو ارضا شدم…
شروع کردم آه و ناله ، اونم از صدای من هیجانی شد گفت من خیلی نزدیکم!

وقتی من شدم اون هم کمرم رو گرفت و بلند کرد گفت الانه که بریزه توش، پاشو باز کرد من هم پا شدم نشستم عقب بین پاهاش، ی لحظه ی صحنه جالب دیدم!
بیضه هاش به حدی جم شده بود بالا که انگار کلا بیضه نداشت!
ولی یواش یواش شل شد اومد پایین کنار هم!!! یاد حرف یکی از دوستام افتادم!

ی دوستی دارم که ۲۰ ساله ازدواج کرده و از نظر س.کس حرفه ای شده دیگه، یبار دوتایی بودیم داشت از خاطره های جق زدن برا شوهرش رو برام میگفت میخندیدیم، که ی نکته جالبی برام گفت!

میگفت جق زدن همه چیزش قابل کنترله و کنترلش هم دست زنه، که هم مدت زمان ارضا شدن ، هم اینکه دقیقا چه تایمی ارگاسم بشه و حتی مقدار پاشیدن که کم بپاشه یا زیاد رو تنظیم کنه، و همه بستگی داره که بتونی تشخیص بدی و کنترل کنی!

زمان ارضا شدنش رو میتونی از حرکت تخماش تشخیص بدی که مرد در چه حالیه!
میگفت بیضه مثل سنسور حرکتی عمل میکنه، به صورت دیفالت که همیشه آویزونه، اما وقتی شق میشه جم میشه ولی باز تخما کنار هم هستن،
اما وقتی به ارگاسم نزدیک میشه، اون لحظه انقدر جم میشه بالا که تخما از هم جدا میشن یکی اینطرف یکی اینطرف ک.ر قرار میگیره.

اون لحظه باید رهاش کنی تا عادی بشه تا برگردن پایین ولی اگر حس کردی از حد رد کردی و ممکنه ارضا بشه چند تا سیلی چپو راست بزن به کیرش، نگران نباش دردش نمیگیره فقط باعث میشه به تاخیر بیوفته و دوباره شروع کنی، و اینکه چقدر بپاشه هم بستگی به نوع تحریک داره.
مثل تیرکمان هست، هرچی بیشتر کشیده بشه بیشتر پرتاب میشه.
هر چه تحریک با آرامش و لطافت باشه موقع ارضا پاشش بیشتری داره، و هر چه تندتر باشه کمتر!

خلاصه اون لحظه تصمیم گرفتم این روش رو تجربه کنم.
ی کم نوازشش کردم بعد ی خورده تف زدم بهش و شروع کردم به ماساژ دادن ، ولی همش نگاهم به بیضه ها بود ببینم متوجه حرکتشون میشم!
گرفتم دستم خیلی آروم شروع کردم به جق زدن!

دو دقیقه گذشت خبری نشد، صدای ملچ ملوچ جق زدنم تو سکوت حمام می‌پیچید! ی لحظه خودم از این صدا که ینی ک.یر صاحب کارم تو دستمه و دارم براش جق میزنم خجالت کشیدم!

یهو دیدم خیلی قشنگ تخماش داره ی کوچولو میاد بالاتر ولش کردم ی خورده صبر کردم دیدم دوباره برگشت پایین، خیلی برام جالب شد، واقعا خوشم اومد. گفتم دمش گرم دوستم چه حرکتی یادم داد! تخماشو کشیدم پایین و دوباره شروع کردم اینکارو باز تکرار کردم.
دفعه دوم رو بیشتر ادامه دادم بعد ول کردم دیدم تخماش کلا رفت بالا! یه آهی کشید و ی قطره آب ازش پاشید رو شکمش، چند تا سیلی زدم به کیرش و تخماش و صبر کردم تا عادی بشه، دیدم بعد یک دقیقه دوباره شل کرد باز آروم شروع کردم، خلاصه ی سرگرمی خوبی پیدا کردم کلی باهاش ور رفتم.
با ی صدای آروم گفت: چرا نمیزنی!!!

من محل نذاشت رو ادامه دادم.
بعد چند دقیقه دیدم دستمو گرفت پاشد نشست لب سکو به شوخی گفت تا کی میخوای اینکارو ادامه بدی! من کار دارم باید برم دختر خوب!

گفتم : چشم الان تمومش میکنم.
اومدم پایین بین پاهاش دستمو گذاشتم رو زانوهاش پاشو باز کردم نشستم جلوش گرفتم دستم، دیدم انقد نزدیک ارضا شدنه که سر کیرش سرخ‌ شده باد کرده!
مثل ی آبنبات خوشگل داره برق میزنه ، انگار به من داره میگه بیا منو بخور!
سرش دقیقا جلوی صورتم بود، دو سه سانت با لبم فاصله داشت!
یهو هوس کردم بخورمش!
منم یهو وحشی میشم دیگه کاری به هیچی ندارم، گوشت قرمز سرشو خیلی دوست دارم! همش دلم میخواد سرشو بکشم تو دهنم گازش بگیرم!

خلاصه نتونستم تحمل کنم سرشو گذاشتم دهنم شروع کردم مکیدن، سر کلاهک ک.ر یه شکلیه که انگار ساخته شده که لبتو بزاری رو ش شروع کنی بمکی! دیگه انقدر خودم شهوتی بودم به این فکر نمی‌کردم کی آبش میاد.

حدودا یک دقیقه که خوردم یهو قشنگ دیدم تخم هاش ی کوچولو اومد بالاتر، دیگه معلوم بود الان میشه، همون موقع زیر دستم نبض زدنشو حس کردم! یهو دیدم دهنم داره پر از آب میشه، غافلگیر شدم و بی هوا نصفشو قورت دادم! آه‌و نالش بلند شد.

ی لحظه می‌خواستم درش بیارم اما دیدم الان حیفه اون حالش گرفته می‌شه، بیشتر فرو کردم تو دهنم و ادامه دادم تا کامل ارضا بشه، هنوز داشت آب میومد، ی لحظه سر کیرش خورد به ته گلوم دوباره باز بی اختیار ی خوردشو قورت دادم و در واقع دیگه چیزی نمونده بود تو دهنم، من هم دیگه همشو قورت دادم و شروع کردم به مکیدن تا کامل ارضا شد و تا آخرین قطره رو پایین دادم تا تموم شد آخرشم محکم مکیدم آروم سرمو کشیدم عقب تا کامل دراومد بدون اینکه ی قطره آب بهش مونده باشه، بازم ی چند تا سیلی زدم بهش ولش کردم.

بعدش گفت آخه دختر، چه کار بود کردی؟ چرا نریختی بیرون؟

گفتم اشکالی نداره ، چیزی نیست، حال داد اتفاقا.

خلاصه دوش تلفنی رو آوردم و یه آب به بدنش گرفتم و کل بدنش رو ی لیف زدم و خودمم ی دوش گرفتم اومدیم بیرون.
خلاصه گفت کمر درد هم تا حد زیادی خوب شد و حسابی تشکر کرد ازم.

از اون موقع روم بهش باز شد، در واقع از اون لحظه که داشتم کیرشو می‌خوردم! تا قبل از اون حتی زمانی که روش نشسته بودم یا بعدش که جق میزدم خجالت می‌کشیدم، ولی نمیدونم چرا وقتی سرش تو دهنم بود ی لحظه نگاهمون به هم افتاد و به هم خیره شدیم از اون لحظه حس کردم دیگه اصلا ازش خجالت نمی‌کشیدم و همینطور که سرشو میمکیدم بهش خیره شدم، در این حد که وقتی ازم پرسید خوب ارضا شدی؟
گفتم: خوب که بود ولی من خودم شدم، این که من بشینم روش که کردن حساب نمیشه !!!

من دوست دارم شما منو از پشت بگیری محکم بکنی تا ارضا بشم!
زد زیر خنده!
گفت راست میگی، باشه نگران نباش، سری بعد قشنگ میکنمت!

نوشته: بهار


👍 75
👎 8
76101 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

980665
2024-04-21 23:23:08 +0330 +0330

عالی و حرفه ای ❤️

1 ❤️

980674
2024-04-21 23:47:19 +0330 +0330

جیگرتو بخورم بهار خوب نوشتی
خوب شد به آرزوت رسیدی
بیا با هم یه حالی بکنیم بهار

0 ❤️

980686
2024-04-22 00:28:09 +0330 +0330

به نظر میرسه کسی با اقای رادمان اهل قیطریه مشکلی داشته و بقصد تخریب شخصیت داستانی از یک رابطه خیالی رو به تصویر کشیده

1 ❤️

980688
2024-04-22 00:47:58 +0330 +0330

ادامه…

0 ❤️

980690
2024-04-22 00:55:57 +0330 +0330

اسمت چی بودپسر اسمتو ننوشتی توهوم خوبی بود 😂😂

1 ❤️

980691
2024-04-22 00:56:03 +0330 +0330

@alone_live خیلی جدی نگیر 😉

0 ❤️

980698
2024-04-22 01:24:15 +0330 +0330

فیلم سکس ماساژ زیاد میبینی اووووشکول؟؟؟

0 ❤️

980705
2024-04-22 01:59:52 +0330 +0330

سلام من کیشم دوست داشتی بیای پیام بده دایرکت آیدی تلگرامم را بهت بدم مرسی

0 ❤️

980712
2024-04-22 03:08:21 +0330 +0330

ممنون بین داستان از توصیه های آموزشی هم بهره بردی
فکر کنم ابتدای داستان هم خجالت می کشیدی چون نوشتی سر ک…ش رو ولی به مرور که داستان ادامه پیدا کرد راحت اسم کیر رو می آوردی
فکر کنم دیگه از ما هم خجالت نمی کشی

3 ❤️

980714
2024-04-22 03:16:11 +0330 +0330

براوور عالی بود موفق و کامیاب باشید سرکار بهار خانم

0 ❤️

980720
2024-04-22 04:28:54 +0330 +0330

داستان خوبی بود، ولی فوق فانتزی و غیر واقعی!

0 ❤️

980721
2024-04-22 04:55:27 +0330 +0330

خوب شد خجالت میکشید اگه خجالت نمی‌کشی دی ازش چکار میکردی؟

1 ❤️

980730
2024-04-22 07:12:25 +0330 +0330

عالی.
حسابی حال کردیم. نوش جونتون

0 ❤️

980734
2024-04-22 07:42:48 +0330 +0330

به معنای واقعی کلمه ،زر زدی …

0 ❤️

980737
2024-04-22 08:14:56 +0330 +0330

خیلی خوب بود، فقط فاز اینایی که زیر هر داستانی میان کصشر تفت میدن رو نمیفهمم!
توقع چی دارید تو این سایت؟
طرف میاد بی مزد و منت داستان آپ می کنه طلب کارم هستید؟!
مگه این کمیک های مصور اصن چیزیش با هم جور در میاد؟ ولی همه میخونن جقشونو میزنن

2 ❤️

980741
2024-04-22 08:50:09 +0330 +0330

بهار
ماساژمیچسبه

0 ❤️

980745
2024-04-22 09:17:13 +0330 +0330

یا واقعی هست یا نویسنده پسره یا اگه دختره خیلی اینکارست بابا خیلی اش منم نمیدونستم

0 ❤️

980747
2024-04-22 09:24:06 +0330 +0330

تعریف واژه خجالتو کیلومترها جابجا کردی. خجالتی بودی با شورت نشستی جلوش دسته بیلشو گرفتی مالیدی، اگه خجالتی نبودی احتمالا همون روز اول انگشتش میکردی طرفو

1 ❤️

980748
2024-04-22 09:34:20 +0330 +0330

خیلی خوب بود باز هم بنویس

0 ❤️

980762
2024-04-22 11:25:30 +0330 +0330

عالی دمت گرم باهار

0 ❤️

980764
2024-04-22 11:53:51 +0330 +0330

خیلی باهاش ور نرو تنظیماتش بهم بخوره دیگه سنسورش عمل نمی کنه یه هو دیدی موقع ارضا به جای اینکه بره بالا خیلی رفت پایین تخماش از سرجاش کنده شد ها از من گفتن

1 ❤️

980771
2024-04-22 13:05:41 +0330 +0330

خیلی کسشعر و تخیلی بود

0 ❤️

980779
2024-04-22 15:16:39 +0330 +0330

کارتو از دست دادی.
تبریک میگم

0 ❤️

980792
2024-04-22 19:23:50 +0330 +0330

بد نبود داستان خوبی بود هم ازخودداستان لذت بردیم هم یه دوره آموزشی خوبی بود برای نویسنده هم آرزوی سلامتی دارم وبه همه آرزوهای خوبش برسه

0 ❤️

980798
2024-04-22 21:16:32 +0330 +0330

نظافت چی حرفه ای در تب سنتی کیر

0 ❤️

980800
2024-04-22 21:28:15 +0330 +0330

جنده بودی خبر نداری
شلوارتو‌دراوردی پیش صابکارت
همه جاشو روغن زدی کیرشو‌برا چی
از اول اومدی به نیت دادن

جنده منم‌کمرم درد میکنه

0 ❤️

980801
2024-04-22 22:07:39 +0330 +0330

منم کمرم درد میکنه میشه ببینمت؟

0 ❤️

980853
2024-04-23 07:47:43 +0330 +0330

کصخل کص مغز با این داستانت

0 ❤️

980886
2024-04-23 19:46:35 +0330 +0330

فقط تا جایی که گفت روغن زیتون رو میز نهار خوریه خواندم 😂😂

0 ❤️

980977
2024-04-24 20:36:57 +0330 +0330

عالی بود

0 ❤️

981584
2024-04-29 18:27:05 +0330 +0330

اصلا معلوم نبود پسری

0 ❤️

981994
2024-05-02 21:13:21 +0330 +0330

بهار بیا برای من هم کار کن

0 ❤️