سکس با مطلقه

1402/05/06

سلام من جاوید هستم ۳۰ سالمه قدم ۱۸۰ وزنم ۷۸ قیافه خوبی دارم اولش بگم میدونم که مثل همه داستانا باور نمی کنید ولی واسه اون کسانی تعریف میکنم که باور میکنن
الان که این داستان رو براتون مینویسم نزدیک محرم ۱۴۰۲ هستش ساعت ۱۲/۷شب هستش و من الان تو خونه خودم هستم و ۴۳ روز هست که این خونه رو اجاره کردم که دو طبقه هست و من طبقه پایین ساکن هستم و یه خانم که اسمش میترا هست با بچش طبقه بالا میشینن،من اوایل که تو خونه تنها بودم یعنی طبقه بالا مستاجر نبود یه چند باری دوست دخترمو میاوردم خونه ولی بعدش که میترا اومد دیگه اینکارو نکردم چون با خودم میگفتم میبینن و به صاحب خونه میگن و شر میشه خلاصه مطلب…
یه روز من از سرکار که اومدم خونه دیدم این خانم داره تو قسمتی از حیاط که بزرگم هست و به من تعلق داره فرش میشوره چون حیاط رو به دو قسمت تقسیم کردن که طرف اونا فقط واسه رفت و آمد هستش و طرف من حیاطش بزرگه و میشه همه کار توش کرد
میترا داشت فرش میشست و من وقتی اومدم حیاط دیدم با یه شرتک و تاپ داره کارشو میکنه تا همدیگرو دیدیم من فقط سرمو انداختم پایین و با یه معذرت خواهی رد شدم که اونم داشت معذرت خواهی میکرد خلاصه من اومدم تو خونه و پرده رو کشیدم و نشستم با گوشیم ور رفتن ولی فکرم پیش اون بود اندامی که واقعا چشم هر مردی رو به خودش جلب میکرد،بعدازاون ماجرا هروقت همدیگرو میدیدم فقط سرمون پایین بود و سلام و احوال پرسی میکردیم من چون قبض هارو پرداخت میکردم چون همه چیمون مشترک بود باید یه جایی عکس های قبض هارو براش میفرستادم ازش شمارشو خواستم ولی اصلا نه بخاطر اینکه مخشو بزنم فقط بخاطر قبضا خلاصه ازش شمارشو خواستم اونم بدون هیچ بحثی شمارشو داد که من شب براش عکسارو فرستادم اینم بگم من اولش فکر میکردم شوهر داره چون چندباری یه مردی میومد خونشون بعدا فهمیدم که داییشه و میترا یه زن مطلقه هست خلاصه وقتی فرستادم گوشی رو گذاشتم کنار و خوابیدم صبح وقتی بیدار میشم مثل همه اول گوشی رو چک میکنم دیدم بالای صفحه نوشته یک پیام جدید از واتساپ دارید رفتم چک کردم دیدم میترا پیام داده ممنون و از این جور حرفا بعدش دیده من جواب ندادم یه پیامم گذاشته واسه معذرت خواهی بخاطر اون روز که منم جوابشو دادم خلاصه ما رفته رفته به هم دیگه پیام دادیم و حرفای سکسی میزدیم درحالی که اون بالا تنها بود و من پایین کسی هم مزاحم نبود ولی از ترس مادر و خواهرش که بهش سر میزدن خایه نمیکردیم پیش هم باشیم یه شب من ازش نود خواستم چون واقعا اندام خوبی داشت و الانم که اینو مینویسم خونه نیستن قرار گذاشتیم که هروقت اومد برم پیشش خلاصه با هزار مکافات ازش نود رو گرفتم و سینه های رو فرمی داشت اینم بگم میترا ۳۶ سالشه یه دختر ۶ ساله داره قدش یکم از من کوتاه تره و یکمم تو پره فقط یکم خلاصه ما اون شب حرفای سکسی زیادی زدیم و من باخیال کردنش یه جق زدن و خوابیدیم،روز موعود رسید و من اولین بار بهش گفتم میام بالا پیشت اولش هم اون ترسیده بود و هم من نمیدونم چرا ولی خب یه ترس عجیبی داشتیم با هزارتا قربون صدقه رفتن خلاصه راضیش کردم شب ساعت ۱ بود رفتم بالا اروم در زدم که مبادا دخترش از خواب بیدار بشه با کلی ترس و واهمه در رو باز کرد با یه شلوار ساده مشکی چسبان و یه تی شرت معمولی اومد به استقبالم و دست دادیم و رفتم تو گفت جاوید زده به سرت دیوونه شدی نمیگی مامانم اینا میان با ریلکسی کامل گفتم میترا اخه ساعت ۱ مامانت چرا باید بیاد خلاصه قانعش کردم که کسی نمیاد یکم خیالش که راحت شد رفت واسم چایی بیاره از پشت کونشو دید زدم واقعا کون خوبی داشت نه افتاده نه بی فرم به خودم قول دادم که بکنمش نشستیم چایی خوردیم و یکم حرف زدیم بهش گفتم میخوام شب بمونم پیشش که یهو برگشت گفت تو دیوونه ای پاشو برو پایین نمیخواد که بااین حرفش یکم ناراحت شدم پاشدم که برم دستمو گرفت و اروم لبامو بوسید منم اروم بوسیدمش خواست تموم کنه بهش گفتم میترا امشب میخوامت که یه لحظه هنگ کرد گفت جاوید معلومه چی میگی گفتم میترا دارم میمیرم باور کن که اروم کشید عقب تر و من بهش نزدیک شدم اینبار من بوسیدمش و اون همراهی نکرد اولش وقتی دستمو به شکمش زدم گفت جاوید الان دخترم بیدار میشه گفتم پس بیا بریم اتاق خوابت اولش نخواست بیاد که بلندش کردم بردمش اتاق خوابشون وقتی انداختم تو تخت دستاشو گذاشت جلو چشماش گفت من خجالت میکشم بااین حرفش انگار هزار برابر من حشری تر شدم کنارش دراز کشیدم و موهاشو بو کردم بوی خوبی میداد و منو بیشتر شهوتی میکرد اروم شروع کردم به خوردن گردنش دیدم داره نفسش تندتر میشه اونم برگشت لبای منو خورد دستام وقتی رفت که تی شرتشو دربیارم خودش بایه حرکت دراورد و بدون سوتین بود از اون چیزی که فکرشو میکردم خوش فرم تر بود با ولع زیاد افتادم رو سینه هاش انقدر خوردم که داشت از حال میرفت اومدم رو شکمش یکمم اونجارو بوسیدم بعد شلوارشو کشیدم پایین دیدم خیس شده انگار با شلنگ گرفتن رو شورتش بوی خوبی میداد ابش یکم بوسیدم کسشو و شورت رو کشیدم پایین وااااای این واقعا یه کس ۳۶ سالش؟این سوال رو باخودم کردم وقتی دیدمش انگار کس یه بچه ۱۲,۱۳ ساله بود کوچیک و خوشگل،من همیشه عاشق کس کوچولو هستم انگار تاحالا اسم کس رو هم نشنیده بودم افتادم رو کسش فکر کنم نیم ساعتی خوردم خیلی دوس داشتم بازم بخورمش ولی از یه طرفم دوس داشتم بکنمش بلند شدم گفتم میترا نوبته توئه گفت جاوید من تاحالا ساک نزدم گفتم بزن تا یاد بگیری دوستانی که دوس دختراشون یا حالا زنشون براشون ساک زده اگه برای بار اول باشه میدونن چجوری ساک میزنن همش دندون میزنن و تا سرش میکنن تو دهنشون دیدم اینطوری حسم داره میره گفتم بسه اونم از خداش باشه زود دراورد گفت جاوید دارم میمیرم بیا بغلم افتادم بغلش و پاهاشو قفل کرد با دستم بردم دم کسش یکم بالا پایین کردم و آروم هل دادم تو شاید باور نکنین ولی انگار داشتم کون یه دختر بچه ۱۰ ساله رو میکردم انقدر تنگ بود که نمیرفت تو اومدم عقب تر تا نگاه کنم دیدم بله خیلی تنگه شروع کردم با انگشتم عقب جلو کردن میدونم همه عاشق کس تنگ هستن من شاید ده برابر همه دوس دارم ولی این لامصب خیلی تنگ بود خلاصه بعد از بیست دقیقه دوتاانگشتامو کردم تو دیدم داره ناله میکنه زود کشیدم بیرون با تمام قدرت کیرمو هل دادم تو کسش یه اه خیییلی بلندی کشید گفتم الان دخترش بیدار میشه دهنشو گرفتم و همونجور موندیم دیدم خودش داره عقب جلو میکنه گفت جاوید توروخدا بزن دارم میمیرم با شهوت بیشتر شروع کردم به تلمبه زدن قبلشم هیچی نخورده بودم بعد سه چهار دقیقه دیدم ابم داره میاد گفتم اول باید اینو ارضا کنم کشیدم بیرون و باز افتادم رو کسش با یه دستم بالای کسشو میمالیدم با یه دستمم دستمو بالا پایین میکردم دیدم داره ارضا میشه زود کیرمو کردم تو کسش تند تند تلمبه زدم برای اولین بار بود که همزمان با یه زن ارضا میشدم خلاصه اون شب دوبار دیگه سکس کردیم ولی از بار اول بیشتر حال داد
اگه دوست داشتین سکس بعدیمون که کون داد بهم رو براتون تعریف میکنم
شرمنده اگه با جزئیات گفتم

نوشته: جاوید


👍 17
👎 14
45901 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

939766
2023-07-29 01:08:05 +0330 +0330

جاوید شاه

1 ❤️

939774
2023-07-29 01:42:30 +0330 +0330

بعد اینکه قبض فرستادی عکس لختی ازش گرفتی😂😂
سرعت عملت یخورده کند نبود🤣🤣🤣

0 ❤️

939780
2023-07-29 02:19:52 +0330 +0330

برای هر کسی اینطور اتفاقا میفته که کص بکنه راحت
بعد همه فکر میکنن کص کردن یه چیز شگفت انگیز و عجیبه، چون خودشون جقین فکر میکنن زدن مخ یه دختر کار از ما بهترون
اما اینطور ک تو نوشتی اصلا واقعی نبود بدون هیچ جزئیات و قواعد نوشتاری خیلی ضعیف اصلا به داستان شبیه نبود
ننوشتن بهتر از اینطوری نوشتن

0 ❤️

939827
2023-07-29 11:17:44 +0330 +0330

چای ساعت ۱نصف شب؟؟؟؟!!!
خوبه حالا شربت درست نکرد ک دخترش بیدار شه

0 ❤️

939828
2023-07-29 11:18:11 +0330 +0330

عالی بود چون تجربش داشتم

0 ❤️

939829
2023-07-29 11:22:05 +0330 +0330

خوب بود ادامه بده

0 ❤️

939879
2023-07-29 21:52:19 +0330 +0330

حصرت عباسی چیزی رو نمیدونی ننویسین. آخه شورتک؟؟؟؟؟ شورت خودش یعنی کوتاه اونوقت شورتک یعنی چی؟ بابا بنویس شلوارک

0 ❤️

939901
2023-07-30 00:24:50 +0330 +0330

گرچه ایراداتی داشت ولی خوب بود

0 ❤️

939918
2023-07-30 01:21:23 +0330 +0330

بله مام کس فوق تنگ هم کردیم و اونقد تنگ بود که کیرم نرفت توش فقط کله ش رفت و اونقد حشری بود که اون آبش اومد ۳۶ سالشم بود یه بچه ۱۰ ساله هم داشت

0 ❤️

939928
2023-07-30 02:19:39 +0330 +0330

کم کس بگو مومن

0 ❤️

939999
2023-07-30 15:50:58 +0330 +0330

بنظرم این خاطرات در حدی نیست که بخوای بنویسی خصوصا اینکه چیز خاصی نداشت و بدتر از همه اینکه ممکنه این خانم و بشناسند و برایش مشکل پیش بیاد . چرا اکثر ما فکر می‌کنیم اگر باکسی رابطه داشتیم باید بیاییم تعریف کنیم ؟ .
عزیزم حال کردید نوش جونتون این که نیازی نداره بیای تعریف کنی برای همه . باور کن موضوع عجیبی نیست بلکه عادی ترین اتفاق در تمام جهان هست . منم مرد مجرد هستم نباید بیام بازرسی رابطه داشتم بگم بدیگران . بهرحال خسته نباشید و ممنون . بهتر بود اگر خوشتون آمده ازهم ازدواج کنید خیلی هم خوبه برای هردو طرف .

1 ❤️

940182
2023-07-31 17:37:23 +0330 +0330

کدوم جزئیات

0 ❤️