سکس رویایی با علی

1392/11/13

سلام.من ساغرم. 17 سالمه. این خاطره ی واقعی، راجب سکس با پسر عمم، علیه که 22 سالشه.فقط ببخشید که یه ذره طولانی هستش این خاطره چون از اولش میخوام تعریف کنم. همینطور منتظر نظرها، پیشنهادات، انتقادات، و البته فحش های سازنده ی شما دوستان عزیز هستم. :d
این خاطره مال زمستون پارساله که من و چنتا از دوستام رفتیم پارک ارم. با اینکه هوا سرد بود و داشتیم یخ میزدیم ولی همه ی وسیله های باحال شهر بازیو سوار شدیم. هر جاییم که میرفتیم علی میومد کنار من میشست.منم هر وخ جیغ میزدم اون خندش میگرف. آدم خیلی شوخ طبعیه و دلقک بازی زیاد در میاره. بعد از اینکه وسیله ها تموم میشدن علی همش ادای منو در میاورد که جیغ میزدم و به عالم و آدم فوش میدادم.بعد از اینکه همه وسیله های باحالو سوار شدیم یه هات چاکلت گرفتیم دستمونو رفتیم سوار چرخ و فلک شدیم. طبق معمول من و علی کنار هم نشستیم و جلومونم ژینوس و دوس پسرش بودن. ما با اونا راحت بودیم از این حرفا نداشتیم.پس تا چرخ و فلک رف بالا من خودمو چسبوندم به علی. فک کردم بازم میخواد دلقک بازی در بیاره ولی اصن اخلاقش یه جور دیگه شد. تا حالا اونجوری رومانتیک ندیده بودمش. اومد لپمو بوس کرد و گفت: تو ام دوسم داری ساغر؟ چشام یه لحظه سیاهی رف وختی اینو شنیدم. آروم و یه ذره با خجالت بهش گفتم آره علی من خیلی دوست دارم. عاشقتم. ژینوس کلشو انداخته بود پایین و داش میخندید. امیرم(دوس پسر ژینوس) اصن کلشو اونور کرده بود و داش نمای تهرونو میدید.تو همین حال بودیم که چرخ و فلک اومد چرخید و رسید پایین. من یه ذره خودمو جم و جور کردم و از تو بغل علی اومدم بیرون.وختی دوباره چرخ و فلک رف بالا دیدم علی سریع دکمه ی شلوارشو وا کرد و دست منو کرد تو شلوارش. واقعا باورم نمیشد. علی و از این کارا؟! انگار که دنیارو بهم داده باشن. کیرشو واسش میمالوندم و اونم چشاشو بسته بود و تکیه داده بود به در کابین.انقد از این کار لذت میبردم که اصن توجه نمیکردم کی چرخ و فلک بالاس و کی پایینه. فقط واسش میمالوندمش. ولی نمیتونستم کیرشو ببینم. فقط دستم تو شلوارش بود. داشتم بهش حال میدادم که بلند داد زد: دیوونتم! عاشقتم!.. ژینوس با امیر قهر کرده بود چون امیر همش به دخترای دیگه توی پارک تیکه مینداخت و هر وخ ژینوس دستشو میگرف امیر انگار بدش میومد و دستاشو میکشید اونور.دیدم امیر داره به من نگا میکنه. اونم تو همون حالش از ژینوس معذرت خواهی کرد.
بعد از اینکه چرخ و فلک وایساد و پیاده شدیم، جول و پلاسمون و جم کردیم تا بریم خونه. سوار ماشین شدیم. علی داش میروند. منم صندلی سرنشین نشسته بودم و بقیه بچه هام به زور خودشونو تو صندلیای عقب جا داده بودن.
بعد از اینکه اونارو روسوند، اومد در خونه ی ما.ساعت 1 نصفه شب بود.بهش گفتم بیا بالا کسی خونمون نیس. اونم بدون هیچ تعارفی سریع ماشینشو پارک کرد و گفت باشه میام. در خونرو واز کردم. سریع دویدم تو اتاقم و خواستم چراغو روشن کنم. اه لعنتی! برق چرا رفته؟! از اتاقم اومدم بیرونو دیدم علی داره شومینرو روشن میکنه.خیلی سرماییه.منم رفتم لامپ اضطراریو آوردم روشنش کردم.به علی گفتم دستت درد نکنه داری شومینرو روشن میکنی خیلی زحمت کشیدی.بعدش دوباره رفتم تو اتاقم لامپم با خودم بردم.احتمال میدادم اونشب سکس کنیم. واس همین یه ست شورت و سوتین صورتی جیغ براق پوشیدم.روشم یه دامن لی کوتاه با یه جوراب کلفت تا بالای زانو همرنگ ست شورت و سوتینم پوشیدم.با یه تاپ بالای ناف سفید و یه سویشرت مشکیم انداختم روش.موهامم واز کردم و انداختم دور شونه هام.اومدم بیرون دیدم کار علی تموم شده و داره آتیش شومینرو نیگا میکنه.رفتم کنارش نشستم. خواب تو چشاش موج میزد.سرشو کرد طرف من. معلوم نبود خوابه یا بیداره.ولی یه دفعه انگار خوابش پرید.تندی سرمو گرف تو دستاش و ازم یه لب طولانی گرف.اولین باری بود که بهش لب میدادم و به نظرم خیلی خوشمزه بود.تو همین حال مست لباش بودم که دیدم داره زیپ سویشرتمو واز میکنه.بعد آروم سویشرتمو در آورد و دستامو ناز کرد.منم آروم لبامو از لای لباش در آوردم و ژاکتشو از بالای سرش کشیدم بیرون.زیرش یه بولیز نازک داشت.اونم در آوردم چون دیگه تحمل نداشتم.خیلی ناز بود.موهاش خیلی کم بود و اصن بدم نمیومد.تا حالا انقد از نزدیک بدنشو ندیده بودم.بعد آروم با کف دستم پشتشو ماساژ دادم.اونم تاپ منو در آورد و تا سینه هامو از روی سوتین دید از خودش بیخود شد. با یه حالت خاصی میگف بزار این هلو ها رو بخورممم. جااااااانم قربونت برمممممم. بعد لباشو گذاش لای سینه هامو بوسش کرد. انگار سوتینم کلافش کرده بود و میخواس پارش کنه. محکم با دستش میکشیدش تا نوک سینه هامو بتونه راحت ببنه.بعد با همون حالت خاص گفت درش بیار این لعنتیو… پشت سوتینم از این دکمه قابلمه ایا داشت و راحت خودم بازش کردم. وختی که سوتینمو کامل در آوردم با ولع شروع کرد به خوردن. منم آه و نالم بدجوری به را بود. آخه بی شرف خوب بلد بود چجوری بخوره که کمتر دردم بیاد و بیشتر لذت ببرم. میخواستم سینه هامو از دهنش بکشم بیرون ولی ول نمیکرد و همش داش میخورد. نوک سینه هامم کم کم داش درد میگرف.تو چشای علی نیگا کردم و گفتم: علیییییی… دلت میاد من دردم بیاد؟ اونم دیگه فهمید نباید سینه هامو بخوره وگرنه سکسمون خراب میشه.بعد من شلوارش و شورتشو در آوردم.وختی کیرشو دیدم اولش فک میکردم از اون بلند تر باشه. شاید 15 یا 16 سانت بود ولی خیلی خوشگل بود لامصب. یدونه مو ام نداش.دلم نیومد براش نخورمش. چون تا اونجا واس من سنگ تموم گذاشته بود. پس شروع کردم به ساک زدن. هرچی جون داشتم براش ساک میزدم.بعد از چن دیقه دیگه خودم جون ساک زدن نداشتم و کیرشو کشیدم بیرون.دیدم آبش اومد. تا اونجا 1 بار ارضا شده بود ولی من میخواستم بیشتر از 1 بار ارضا شه و براش یه خاطره ی خیلی خوب بشه.
بی معطلی دامنمو در آورد و جورابامو یه ذره کشید پایین.بعد شروع کرد به لیس زدن کسم. از روی شورت لیس میزد ولی با این حال خوشم میومد.گف:ساغر من دیگه تحمل ندارم. میشه شرتتو در بیارم؟ منم توی یه حال دیگه ای بودم و فقط سرمو تکون دادم به معنی آره!تندی شرتمو کشید پایین. تا کسمو دید گفت واااااااای تو اون زیر جواهر قایم کرده بودی و من نمیدونستمــــــــــ . چون پریروزش رفته بودم اپیلاسیون کل بدنم واس همین خداییش خیلی تر و تمیز بود و هست وضعم.خب از اینکه بگذریم… کسمو کشید و چوچولمو با دستش تحریک کرد و ماساژ داد.منم در حد مرگ حشری شده بودم و تا اون لحظه تو سکسمون ارضا نشده بودم. با حالت آه و ناله ای که داشتم بهش گفتم: بخورش ترو خدااااااا.اونم سریع لباشو چسبوند به کسم و هی لیس میزد. هرچی بلند تر آه میگفتم اونم محکم تر لیس میزد.بعدش که یه مرحله به ارضام نزدیک تر شدم نفسام تند تر شد.اونم به جای کسم افتاد به جون چوچولم. خیلی محکم میمکیدش. عاشق این حرکتش شده بودم. سرشو فشار میدادم تو کسم و اونم فقط داشت با ولع میمکید.تو اون حال بلخره ارضا شدم ولی بازم دلم میخواست.
یه کاری کردم که هروخ بهش فک میکنم جیگرم برا علی کباب میشه.کنارمون یه شمع بود. سریع فوتش کردم و هرچی پارافین داش ریختم رو کیر علی.یه داد خیلی بلند زد: آآآآآآآیییی کیرم! چن ثانیه واسادم که پارافین خشک بشه. خیلی زود تر از اون یکه فک میکردم پارافین خشک شد و ملس خور علی تازه تر شد.جوری که زیاد تحریک نشه کیرشو گذاشتم لای سینه هامو فشار دادم تا پارافین بریزه. وختی که همش ریخت، علی گف ساغر من تحمل ندارم بزار پردتو وردارم. منم خیلی میترسیدم.گفتم نه علی ترو خدا خواهش میکنم من تحملشو ندارم… گف چرا داری تو عشق خودمی. بلخره با این حرفا راضیم کرد. منم چشامو بستم و لبامو گذاشتم رو لباش.منو خوابوند رو زمین و تو همون حالت آروم کیرشو نوک کیرشو کرد تو کسم.هنوز زیاد درد نگرفته بود. ولی وختی یه ذره فشار داد از درد بدجوری به خودم پیچیدم.یه ذره دیگه فشار داد و اشکام سرازیر شد.لبشو از رو لبم برداشت و بازم کیرشو تو کسم فشار داد.یه جیغ بنفش کشیدم. گفت:هیســـــــــــ . تموم شد عشقم.بیارمش بیرون؟ ولی من تو همون حالت درد وحشتناکم دلم میخواس یه بار دیگه ارضا شم و گفتم نه ترو خدا نکشش بیرون.تا آخر بکنش تو.علی ام انگار از خداش بود. این دفعه برعکس دفعه ی قبل خیلی تند و با فشار زیاد تا دسته کردش تو کسم.اشکام همشون رو زمین پخش شده بودن. ولی در عین حال خیلی از سکسمون لذت میبردم.کیرشو عقب جلو میکرد. حدودا ده دیقه کرد که حس کردم بازم ارضا شدم. علی گفت فقط یه ذره دیگه تحمل کن عشقم فقط یه دیقه وایسا.کیرشو تند تر عقب جلو کرد. همونجوری که گفته بود بعد از چن دیقه گف: خب عزیزم قرص خوردی؟منم سرمو تکون دادم.بعد با فشار خیلی زیاد منی ش رو ریخت تو کسم.اون بهترین لحظه ی زندگیم بود.ولی بعد از اون احساس کردم کسم داره بدجور درد میکنه واس همین به علی گفتم بکشش بیرون جون مادرت مردم باو.بعد از چن مین یهویی به خودم اومدم گفتم ااااااا علی واقعا امشب چه شریک جنسی خوبی برای من بوده ها!پریدم و بغلش کردم و بهش گفتم دوست دارم علی…
بعدش احساس کردم دارم از گشنگی میمیرم.خداروشکر تو یخچال چن تا تیکه پیتزا داشتیم با علی خوردیم دلی از عذا در آوردیم.شبشم با هم دیگه خوابیدیم و اونجام چن تا شیطونی کوچولو کردیم با هم. فرداش رفتیم دکتر و پردمم دوختم.بعد از اونم چن بار با هم دیگه حال کردیم ولی نذاشتم کیرش را در کس بکند دوباره…
هنوزم با همدیگه حال میکنیم.حالا علی تبدیل شده به مهم ترین آدم تو زندگی من…
ببخشید سرتونو درد آوردم شمام لطفا نظر بدین تا در آینده بتونم بهتر احساساتمو بهتر بیان کنم.مرسی…

نوشته:‌ ساغر


👍 0
👎 0
42036 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

411523
2014-02-02 02:43:05 +0330 +0330
NA

بله . اصلا من موندم ادمین جونم خفت گیری می کنه این نویسنده هارو. خانم شما چند بار واز کردی؟ نه خدایی واززززززززززززززززززززززز. ~X( :D
شما سوتین رو سینه می بندی یا سینه رو سوتین ؟ چجوریاست؟ من هنگ کردمممممممممم؟ سینه هاتو از روی سوتین دید ؟
خوب من الان نظر سازنده به چیه داستان تو بدم؟ به پارافین؟ به واز؟ به سینه رو سوتین؟

یک نکته دیگه؟ شما چطوری جلو ژینوس جون و دوست پسرش شروع کردی به مالوندن علی جون؟ ی نمه خیلی پا بودی بابا . چند بار واز کرده بودی قبلش خدا می دونه.
بکارتتو قرار نبود بزنه بعد تو از قبلش قرص هم خورده بودی؟ نکنه فکر کردی با لاپایی حامله می شی؟ وضعیتت بحرانی هست هلو جان به روانپزشک مراجعه کن. اینایی که نوشتی از درد بی شوهری می زنه به سر ادم . از من گفتن.
واززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززز؟ ~X(

دوستان نظر سازنده در مورد واز بدید لطفا.

0 ❤️

411524
2014-02-02 04:34:43 +0330 +0330
NA

“واز” درسته دوستان :)

0 ❤️

411525
2014-02-02 06:32:40 +0330 +0330
NA
medium_untitled.png به به به به ببین چه عکسی برات گذاشتم دوسش داری ببین چقدر خوشگله چه اندامی وای وای مشکلی نیست کف دستی برای همچین روزی گذاشتن برو خودتو خالی کن دیگه هم نیا اینجا
0 ❤️

411526
2014-02-02 07:20:57 +0330 +0330
NA

وازلین؟ نوشته موهامو واز کردم. خطوط بدی هم یا این واز کرده یا اون واز کرده . اصلا واز اندر وازی بوده دوست گرامی . جای من اونجا خالی بوده نحوه واز کردن اینارو ببینم . حالا واز بی خیال . شما پارافین بچسبببببببببببب. :D
پوست چیز اقا از چرم گاو بوده ایا؟
از همه مهمتر فرداش رفته پرده واز شده شو دوخته . :D :D :D :D

0 ❤️

411527
2014-02-02 17:10:46 +0330 +0330
NA
625f99aa643ef9d99c7a98969438421f.png
0 ❤️

411529
2014-02-02 18:24:29 +0330 +0330
NA

اخه كيركرگدن توكونت وكيراسب ابى تو دهنت تو كه تا قبل از اين كس شرات دختر بودى قرص باردارى واسه چى ميخوردى؟شايد فكرميكردى با خوردن اب كيراسب ابى باردار ميشى اگه يه بارديگه ازاين كس شرا ور بدى ميدم تموم وسايل بازى پارك ارم رو بكنن تو كونت

0 ❤️

411528
2014-02-03 03:33:52 +0330 +0330

نمیدونم چرا ولی تا چند خطش را خوندم فکر کردم یه پسر این داستان را نوشته
کونده نکنه پسری این کس شعرا را نوشتی

0 ❤️