سکس زنم با داداشش

1402/04/20

سلام خدمت تمام دوستان شهوانی.
یاسر هستم سی ساله از جنوب خاطراتی که براتون تعریف میکنم واقعی هست .پس اگر دوست دارید باور بکنید .دوستم داشتید باور نکنید .
من وقتی بیست ساله بودم ازدواج کردم خانمم پنج سال از من کوچکتره دو تا بچه ام داریم.
زن من چند تا داداش داره که یکیشون مجرد هست .توی یک شهری دیگه سر کار هست معمولا چند وقتی یک بار میاد سری به خانواده اش بزنه .
نمیدانم از کجا شروع کنم.
زن من جلوی داداشش راحت میپوشه ‌.
خیلی با هم خوب هستن .اصلا کسی شاید باور نکنه برادری با خواهرش سکس کنه.
داستان از جایی شروع شد مال پنج سال پیش بود .برادر زنم هر وقت میومد سری به خانواده اش بزنه .خونه ی خودشون نمی‌رفت.شب میومد خونه ی ما می‌خوابید که صبح من برم سر کار کسی خونه نباشه با خواهرش سکس داشته باشه.
اسم داداشش سجاد هست.
سجاد یک بار از بالای سرش رد شدم دیدم داستان سکسی هایی که میخوان راجب آبجی هست.
من اصلا موهام سیخ شدن .از اون موقع بهشون شک کردم.
همیشه میومد خونه ما بچه کوچک داریم باهاش بازی کنه .به بهانه بچه میومد که دلش تنگ شده.
از اون موقع که دیدم داره داستان سکسی میخونه زیاد تحویلش نمیگرفتم.
دنیا روی سرم میچرخه.
شک من خیلی بیشتر شده بود.
مثلا وقتی داداشش میرفت سرکار شهر خودش .من شب با خانم سکس میکردم میدیدم میلی نداره در صورتی که یک هفته هم سکس نکرده بودیم .
یا وقتی سکس میکردیم کیرم آب سفید رنگی دورش میشد.
هر وقت داداشش میومد شهر ما ساعت سه شبم می‌رسید. نمی‌رفت خونه پدر مادرش مستقیم میومد خونه ما از روی دیوار می‌پرید داخل خونه.
چجوری شد یک بار شک من به یقین تبدیل شد .
صبح زودی روز بارونی بود داداشم زنگ زد گفت خانمم زایمان داره تاکسی گیر نمیاد بیا خانمم را برسون بیمارستان .
جمعه بود برادر خانمم بود .
من که دوست نداشتم برم .چون میترسیدم تنها بشم خانمم را بکنه این بی ناموس .
اینقدر برادر خانمم اصرار می‌کرد برم منو پاس می‌کرد. خیلی دلش می‌خواست من برم.
منم گفتم چکار کنم مچ اینا بگیرم .
تبلتی داشتم گذاشتمش روی ضبط صوت .قبلشم کردم گذاشتم توی پنجره داخل اتاق خواب رفتم زن داداشم را رسوندم بیمارستان بعد از دو ساعت اومدم ببینم چکار میکنن .
اومدم تبلت را از حالت ضبط صوت خارج کردم و صدا را داخل تلگرام ذخیره کردم که پاک نشه.شب وقتی تنها شدم صدا را گوش کردم دنیا رو سرم خراب شد.
صدای صحبت کردنشون زیاد واضح نبود .بیشتر صدای تلمبه زدن و آخ اوخ بود.
مونده بودم چکار کنم .یک شب وقتی که کسی خونه نبود آخرای شب که بچه ها خواب بودن .
گفتم به خانمم که من برات چی کم گذاشتم به من خیانت میکنی .هزار تا قسم خورد ‌جان بچه ها را قسم خورد .
منم صدا را براش گذاشتم زیر بار نرفت گفت من خواب بودم .
گفت شاید صدای جق زدن داداشم باشه…یا صدای فیلم دیدن داداشم .اصلا هرکاری کردم زیر بار نرفت.
بعدشم من را تحریک کرد شروع کردیم سکس کردن .که فراموش کنم .
قشنگ تابلو بود سیر بود .الکی آخ اوخ می‌کرد من تحریک بشم .من که حرفش باور نکردم.
من را خر کرد .گفت اگر مشکلت داداش من هست میگم دیگه اینجا نیاد.
گفتم باشه.
یک چند وقتی میشه داداش نیومده دیگه برای خواب.
که داداشش خداروشکر به خاطر یک مسائلی دو سال افتاد زندان من راحت بودم .
که دوباره آزاد شد
خونمون رو به خاطر اون گوساله جابجا کردم .
چون خونه قبلیمون کنار خونه پدر مادرش بود
رفتیم جای دور تری .
ناگفته نماند که من همیشه موقع سکس از خانمم حرف میکشم وقتی توی اوج شهوته میگم من بهتر میکنم یا داداشت .که میگه تو.
بازم همین عیدی بود بازم شبش خوابم نرفت چون داداشش خونمون بود .هر وقت توی کف میشه پیداش میشه .
گفتم شاید قبلا من اشتباه میکردم به زنم بد شک شدم‌
ولی ته قلبم صاف نمیشه.
خدا کنه اشتباه کرده باشم.
صبح زود رفتم سر کار تبلت را زدم روی ضبط صدا گذاشتم زیر تخت رفتم سر کار .
بعدش آمدم خونه صدا را فرستادم روبیکا .عصر توی مغازه گوش کردم.
صدا را پلی کردم تو مغازه دیدم یک ساعت بعد از رفتن من بچه کوچک داشتم گریه کرد .بعدش داداش اومد کنار خواهرش روی تخت یک خورده صحبت کردن .(واضح نبود) صدایه گریه بچه داخل گهواره قطع شد .فقط صدای تلمبه زدن میومد با موقعی که می‌خواست آبش بیاد .صدای آخ و لبای خواهرش را می‌خورد اومدم.
من شب با اعصابی کیری اومدم خونه باهاش دعوا کردم صدا را هم براش گذاشتم بازم زیر بار نرفت گفت شاید قرص خواب داده بیهوشم کرده.
من گفتم صبح میریم پزشک قانونی معلوم میشه همه چی کلی ترسوندمش که واقعیتش را بگه .نگفت نیم ساعت بعد دوباره مثل قبل خرم کرد که نریم پزشک قانونی معلوم نشه .
منم که صدای ضبطی را گوش داده بودم خیلی شهوتی شده بودم سه بار همون شب کردمش .
شب تا صبح کردمش کلی هم حرف زدم باهاش .
گفتم فک نکن من خر هستم .من باور نمیکنم .فقط دوست ندارم زندگیم خراب بشه .به خاطر بچه ها باهات موندم .نمیخواد بری به اون داداش بی ناموست بگی که من میدونم جریان بینتون .فقط به خاطر بچه کوچک چند سال باهات زندگی میکنم تا بچه بزرگ بشه.
بعدشم شهر ما کوچکه دوست ندارم انگشت نمای مردم بشم .
داداشش دیگه شبا نمیومد برای خواب .
فک کنم بهش گفته بود .ولی حسی بهم میگه صبحا که من میرم سر کار اون میاد یا عصرا که نیستم .
چند مدتی باهاش قهر بودم تحویلش نمیگرفتم خانمم را گفت چرا اینجوری شدی .
گفتم به خاطر خیانت تو .که شروع کرد گریه کردن .و قسم خوردن که اشتباه میکنی .گفتم خر خودتی.
فقط دوست دارم ببینم چجوری این را خر کرده.
ولی یک حسی بهم میگه دوست نداره بهش حال بده این از ترس تن به این سکس داده.
آخه داداشش ده سال ازش بزرگتره .
پنج سال از من بزرگتره .هنوز زنم نگرفته.
دوستان ببخشید اون جوری که باید داستان را ننوشتم .
ولی شاید یک دوربین مخفی نصب کنم فیلمشو بگیرم .
دوستان شما جای من نیستید پس قضاوت الکی نکنید.
فقط و فقط به خاطر بچه هام و زندگیم هیچ کاری نکردم .
سپردمش به خدا .
خدای من بزرگه مادرشو میکنه
منتظر خبر مرگشم اون روز خوشی منه

نوشته: یاسر


👍 10
👎 20
90001 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

937227
2023-07-12 00:24:18 +0330 +0330

ارزو مدگ کصیو نکن قضاوت نمیکنم باور کردنشم سخته ولی اگ هم واقعی باشه خودتم گاوکصی ک وقتی صدا ظبط میکنی مدرک داری به زنت اجازه صحبت کردن میدی حتی این بی غیرتیتو نشون میده اگ مرد باشی مثل یه مرد برخورد میکنی و جوری ک همه چیو جمع کنه نه ک باز تکرار بشه حالا هم اگه بچه داری خدا برات نگه داره

1 ❤️

937233
2023-07-12 00:32:33 +0330 +0330

عجب !

0 ❤️

937237
2023-07-12 00:42:27 +0330 +0330

از بالای سرش رد شدم داستان سکسی آبجی … اینجا داستانو خراب کردی جور دیگه میتونستی شک کنی حالا اینکه تماما کپی هست داستانت به کنار من این پارادوکس غیرتی و بیغیرتی رو نفهمیدم چجوریاس ولی میدونم دوس داری این حسو برای خودت تا همینقدرشم شهوت برانگیز بود چیزی نیس شروع کاکولدیه حالا فراتر از داداششم میره ذهنت.

1 ❤️

937240
2023-07-12 00:50:00 +0330 +0330

بذار کارشو بکنه تو هم منتظر بزرگ شدن بچه هات باش

2 ❤️

937247
2023-07-12 01:04:30 +0330 +0330

شما تو دو راهی عقل و شهوت گیر کردی
اون‌ مزه سکس بعد از دعوا و پرخاش (لامصب اون تخلیه استرس و عصبانیت بعد از دعوا با سکس چه جور آدم رو شیفته خودش می‌کنه )
و اون احساس بی اعتمادی به زنت که با داداش رابطه داره
خودتو راحت کن یا بیغیرتی در پیش بگیر یا باید یه حال اساسی به برادر خانمت بدی که دست از سر خواهرش برداره

0 ❤️

937263
2023-07-12 02:20:40 +0330 +0330

چه بکن بکنی خب دوبین مخفی کار بذار الان زیاد شده میشه با موبایل ببینی

0 ❤️

937298
2023-07-12 06:30:51 +0330 +0330

خوب داداششه. غریبه نیست که. بکنش چی میشه؟


937340
2023-07-12 12:35:56 +0330 +0330

اگه میگی داره وادارش میکنه خب زندگیتو خراب نکن بزن دستو پا برادرنتو بکشن یه بار بره تو گچ ادم شد نشد یه بلایی سرش بیار ولی به زنت کاری نداشته باش

0 ❤️

937376
2023-07-12 20:22:47 +0330 +0330

خب تو ام راحت باش بذار اونام راحت باشن … این حرفای تابو رو نمیفهمم که داداشش نمیتونه خواهرشو بکنه و اینا … بهرحال دوسش داره تو ام لذت ببر

0 ❤️

937383
2023-07-12 22:51:45 +0330 +0330

حالا مگه چی شده که این همه ناراحتی و میسپری به خدا و … میگی انگارزنت ازترس فهمیدن تو و خودش دلش راضی نیست معلومه که انکار میکنه معلومه که زن جنده ایی نیست و قبل ازدواج حالا ی چیز پیش اومده و اینا با هم حال کردن و این ی تعهد و دلسوزی هم واسه زنت نسبت به دادشش ایجاد کرده و نمیتونه دل داداششم بشکونه و غم اونو با نه گفتن خودش ببینه مخصوصا تا وقتی که داداشش مجرده و شاید بخاطر خواهرش زن نگرفته و اینو بروی خانومت میاره و با ترهم زنتو راضی میکنه حالا جای دوری هم نمیره ماهی دوماهی یبار بیاد خواهرشو بکنه مگه چیزی از خانومت کم میشه یا واست کم میزاره … داداششه غریبه که نیست ابروت رو هیجا نمیبره فقط نزار بفهمه تو میدونی زنت سردوراهی انتخاب شوهر و داداش نزار. بدبخت معلومه که ی خطایی تو مجردی داشته الان هر کاری کنه نه میتونه داداشش رو رد کنه نه حرفای تو رو و انکار میکنه فیلم بگیری دیگه انکار نمیکنه ولی اون موقع که ثابت کردی بهش که میده به داداشش دیگه علنی میشه و مجبوری زنتو طلاق بدی و میییییرینی به زندگی و بچه هاتو بدبخت و بی مهر مادر فقط بخاطرمنطقی فکرنکردن و خودخواهی و بخییل بودن خودت ی زن و زندگی رو از دست میدی

بهترین راه که زنت میتونه دیگه به داداشش سر دلسوزی و دل رحمی کس نده و بهش نه بگه و جلوشو بگیره فقط اینه که داداشرو زنش بدین زودتر و دیگه نتونه با ترهم زنتو راصی کنه و ار دلسوزیش سواستفاده کنه وقتی اون زن گرفت زنت دیگه بهش نمیده و مشکل الان توام حل میشه که ی دادن به داداشش رو این همه بزرگ کردی و خط و نشون میکشی برای زنت که اونم نمیتونه کاری کنه و بین شما دو تا مونده و داره عداب میکشه

0 ❤️

937414
2023-07-13 02:23:29 +0330 +0330

آخه داداش این چه زندگیه سیاهیه که برای خودت درست کردی!!!

یعنی چی که بخاطر بچه کوچک داری تحمل میکنی !!!

کاملا محرز داره بهت خیانت میکنه

اتفاقا داری به بچت ظلم میکنی

یک پایان تلخ بهتر از تلخیه بی پایانه

خیلی برات ناراحت شدم

0 ❤️

937487
2023-07-13 14:28:07 +0330 +0330

با همون تبلت فیلم هم میتونستی بگیری ؟ یعنی به عقلت نرسید ؟

0 ❤️

937501
2023-07-13 16:39:11 +0330 +0330

آقا منو خیلی از بروبچ این گروه کردن خانمت را گردن میگیریم بزار دایی بچه ها شاهد بزرگ شدن بچه هاش باشه . تو هم برو یکمی توی کلاسهای جا کشی و د ی و ث ی شرکت کن که بیشتر حرص نخوری

0 ❤️

937670
2023-07-14 22:29:52 +0330 +0330

من میگم تو راست میگی و درسته حرفت ، نمی‌گم فانتزی و … هست .
اولا از اینکه شنیدی و چیزی حالیت شده معلوم خودتم طلبه ای و خوشت میاد و الا از همون اول راحت می‌تونستی راحت مچ گیری کنی و جلوی زنت بگیری و با تحدید به گفتن خانواده و … و ممنوع کردن حتی سلام علیک با برادرش و بعدم اگه دیدی ادامه داره دهن برادره رو هم سرویس میکردی ، و یه روز که زنت خونه نبود دوربین تو خونه کار میگذاشتی و از این عاتو بابت بخشیدن مهریه و فعلا زندگی مسالمت آمیز واسه خاطر بچه استفاده میکردی ، ولی ته دلت خوشت میاد فقط ادعای غیرت داری و بیاد دادنش حالم می‌کنی . اینهمه تو شهوانی راهکار و مچ گیری تو داستانها خوندی پس چی یاد گرفتی ؟!!!؟
قضاوت نمیکنم ولی میگم زیادی کصخولی و ساده و یکم هم خوشت آمده

0 ❤️

938589
2023-07-20 08:31:23 +0330 +0330

خو مشکلش چیه به غریبه که نداده😒😕

0 ❤️