اول اینکه این داستان بیشتر جنبه روانشناسی و مخ زنی داره تا جنبه سکسی و جلق زنیامیدوارم کمک کنه راحت تر مخ بزنید و کس بکنیدمن یاشار هستم 33 ساله تور لیدر.
ماجرا از این قراره که یه تور رو تابستان 95 بردم به روسیه، مسکو و سن پترزبورگتور حدود 30 نفر بودن و بطور خلاصه 4 کیس داشت که مشخص بود تمایل دارن به رابطه و بقیه زن ها تو باقالیا بودن. (اینکه چطوری میشه فهمید تمایل دارن به میزان تجربه شما و البته میزان شوق زن ها به برقراری رابطه اجتماعی،شوخی بیش از حد،مدت زمان خیره شدن و فیدبک نگاه با لبخند ملیح و نوع پوشش که هر چی لخت تر باشن یا عجیب تر بپوشن دوست دارن با نگاهتون اونها رو تحسین کنید و بهشون به موقع توجه کنید دسته بندی میشه)خب از این 4 کیس 2 تا زن شوهر دار بودن و 2 تا هم دخترایی بودن که با خونواده هاشون همراه بودناما طعمه من یه زن شوهردار بود به اسم نازی که بسکتبالیست بود به ادعا خودش(همون نکته ای که گفتم توجه کنید و به به و تعریف کسشر زیاد کنین) و مثل هلو زیبا، شوهرش چاق بود و از اون کونده بازاریای خارکسه پولدار بود که تیکه های کیری مینداخت و فکر میکرد همه تخمشن و نازی از رفتار شوهر احمقش دایم ناراحت میشد و سکوت میکرد ، مردک احمق حتی جلوی بقیه زنش رو تحقیر میکرد با شوخیای احمقانه و این توجه من رو بشدت جلب کرد و بلافاصله نگاه ترحم انگیزی به نازی میکردم با یه لبخند که من حواسم بهت هست.نکته اینجا بود که شما نمیتونین مستقیم به زن شوهردار نزدیک بشین و اولش باید با شوهرش دوست بشین تا اعتماد کنه و طی چند روز این اعتماد ایجاد شد اونوقت زن زیبای ناراضی رو بگاییداما بریم سراغ روز گاییدنتور از موزه هرمیتاژ برمیگشتیم که گفتم اقایون مخصوصا مجردا بیان تو لابی کارشون دارم،به شوهر نازی هم یه چشمک زدم گفتم شما هم بیا :)خلاصه جمعشون کردم و گفتم 10 دقیقه از هتل فاصله،یه استریپ کلوب هست و برنامه شبتون ساخته هست ،همزمان یه برنامه آپشنال هم هست رقص باله و زن هاتون یا بقیه خونوادتون میتونن اون رو ثبت نام کنن برن تو باقالیا و من میگم شما قایق سواری رفتین؟ همشون خوشحال شدن و کیرا راست
خلاصه بلیط رقص باله رو برای فردا شب اش تهیه کردم!! و شب شد و به تک تک اتاقها زنگ زدم و بجای اینکه بگم بیاین تو لابی گفتم رقص باله به فردا شب موکول شده. آخرین اتاق به اتاق نازی جون زنگ زدم صدای لطیفش کیرمو راست میکرد
-الو-سلام یاشار هستم عزیزم،خواستم بگم برنامه رقص به فردا شب موکول شده،ظرفیت پر شده بود-
مرسی یاشار جان
-شوهرتون قرار بود برن برنامه قایق با اقایون،رفتن که؟
-اره رفتن(اعتماد به نفسم بشدت بالا رفت!)
-نازی جان امروز واقعا لباس قشنگی پوشیده بودی ضمنا،بنظرم از همه زن ها زیبا پوش تر و خوش سلیقه تر هستی در کل تور،طراح لباس یا مدلی چیزی هستی؟
-هاهاها مرسی یاشار جون،دیگه سلیقه هست دیگه نه چرا فکر کردی مدل هستم؟
-چون اندامت واقعا زیباست …ا…ال …البته گفته بودی بسکتبالیستی…بابا ورزشکار :))
مرسی عزیزم…خب اینا قایق سواریشون پقدر طول میکشه؟ منم تنها خب حالا من چیکار کنم اقای تورلیدر؟(یعنی ته خط دادنه یعنی روم حرکت بزن)(یادتون باشه زن ها مثل مهره های شطرنج هستن،هرچی شما جلو بیاین،جلو میان و اگه کسشون نخاره راه نمیدن)
-ببین نازی اینا راحت تا 2 شب برنمیگردن، میتونیم بریم یه بار و آبجو بزنیم که تایم پر شه یا میتونی یه طبقه بالا بیای پیش من عکسهای کارامو بهت نشون بدم و خودم از فروشگاه وودکا خریدم باهم بزنیم
-(مکث میکنه یعنی میخواد ولی نمیدونه چی بگه یعنی بیشتر مخ ام رو بزن تا بهت کس بدم)
-نازی جون راستش یه چیز مهم دیگه هم بود باید بهت بگم،اینا بجای قایق سواری یه جا دیگه رفتن و باید با هم صحبت کنیم،خب کی میای؟یه ربع تا نیم ساعت دیگه؟(هیچ وقت سوالی نپرسین که به بله خیر ختم شه مثلا میای پیشم یا نه احمقانه هست)
-اوکی 5 دقیقه دیگه اونجام،فعلاخودم رو با ادکلن گیونچی غرق کرده بودم،تا بالای کیرم رو ادکلن مالیدم که تق تق صدای در اتاق خورددرو باز کردم دیدم هلوی مو بلوند من با یه دامن سر زانو و یه لباس چاک سینه باز روبروی من ظاهر شدن که یه شال فقط بازوهاشو بشونده بود و پشتششال رو هم که برداشت دیدم بله پشتش هم لخته تا بالای کونش و یه تتو ریز قلبی رو کمرش هست
گفتم بیا رو تخت بشین و چندتا عکس کسشر گذاشته بودم که اماده بیاد نگاه کنه سرش گرم شه که سریع 2 تا پیک رو پر کردم و زارت نشستم کنارشگرمای رونش رو حس میکردم-یاشار من دلم میخواد بخورم ولی میترسم دهنم بو بگیره-راست میگی عزیزم،پس منم نمیخورم(شطرنج)-خب اینا کجا رفتن؟-ببین نازی،به شرطی بهت میگم که قضاوت نکنی و فقط شنونده باشی و روشن فکر-اگه روشنفکر نبودم الان پیش تو نبودم :)مردها موجودات تنوع طلبی هستن،راستش اونا رفتن تماشای لخت شدن زن ها رو ببینن تو استریپ کلوب…هر مردی نیاز داره فقط بخاطر تنوع و اینکه دلزده نشه از زندگی یکنواخت کمی لذت ببره از زیبایی زنهای برهنه…همینجور که حرف میزدم اروم اروم رون هاشو با دستم نوازش میکردم که حس التیام و همدردری رو بهش بدم و حس میکردم که غرق بوی ادکلنم شده تا حرفام بیشتر-خب من چی یاشار؟ من به عنوان یه زن فقط باید زیر سلطه شوهر تنوع طلبم باشم؟-نه نازی ،مردها جذب این زیبایی میشن،حتی من الان جذب الماس وجود تو شدم و دارم دیوونت میشم،به شوهرت ازادی بده و خودت هم منو شاد کن عزیزممیخواست بخنده یا تعجب کنه که لبشو گذاشتم رو لبم و یه دستمو کردم تو موهای بلوندش و کشیدمش سمت خودم و دست دیگمو بردم لای سینه هاش و ظرف 3 دقیقه که سینه هاشو مالیدم لباسمو و شلوارکم رو 3 سوتی دراوردم پرت کردم کنار و افتادم به جون سینه هاش که اه و نالش دراومدشورتمو دراوردم و دستشو گذاشتم رو کیرم،حس کردم یه کم شرم داره و دستمو گذاشتم رو دستش و شروع کردم به مالش کیرم تا کنار بیاد با این اوضاعدست دیگمو بردم رو شرتش و شروع کردم به مالیدن کسش که اهش دراومدبهش نگاه کردم و گفتم زیباییت منو تحت تاثیر میزاره و منو مست میکنه حتی بیشتر از ودکا نازی و یهو شورتشو کشیدم پایین(یادتون باشه زنها یکی از جاهایی که مقاومت میکنن سر شرتشون هست پس جمله های اتیشی رو قبل از کشیدن پایین شرتش بهش بگین که ول کنه کامل)…یه کم چوچوله صورتیشو لیس زدم و انگشت کردم تو کسش که کاملا شهوتی شه…اینقدر دلم کس میخواست این چند وقت که بهش دودول تعارف نکردم بخوره و بعد از بازی با کسش شروع کردم به تلم زدن و اونم هیچ شکایتی نداشت که بی کاندوم دارم میکنمش…یه نکته جالب بگم که وقتی میکردمش و از زیباییش تعریف میکردم کسش مرطوب تر میشد یهو و حس کردم شوهرش اصلا از نظر ذهنی به زیباییش توجه نمیکنه و باهاش حرف نمیزنه تو سکسخلاصه تو 2 پوزیشن حدود 20 دقیقه تلم زدم و اصن یادم نبود دستمال بزارم کنارم و دراوردم و ریختن روی شکم اشبعد سکس کنارم شاید حدود 5 تا10 دقیقه دراز کشید و رفت اتاقش دوش بگیرهنازی منو تو اینستا فالو کرد اما من هیچوقت دیگه نرفتم سراغش برای گایدنشبهش گفتم اون چیزی که بین ما بود هوس لحظه ای بوده و هرکی زندگی جدایی دارهچون زن شوهرداری که احساس نارضایتی میکنه و کس میده،دوست داره رابطه عاطفی ایجاد کنه در بلند مدت و اونوقت در زندگی خودش حس خفگی بهش دست میده و اگه شما ادامه بدین،یه دور باطل ایجاد میشه و اون میخواد پای شما رو وسط زندگیش بکشه و هزاران مشکل پیش میاد…اکثر این روزنامه ها حوادث شوهر کشتن ها رو بخونید میبینید طرف سوم ماجرا یعنی بکن زنه ببو و احمق بوده و رابطه رو ادامه دادهبه شما هم میگم اگه زن شوهردار بهتون چشمک زد که اهل کس دادن بود فقط بگین کردنک و جستنک اینجوری اونم میفهمه شوهرش تنها تکیه گاهش هست و به زندگیش ادامه میده و اگه خیلی روش فشار بود یه کسی هم داده به هزار کس کردن شوهرش در
گای گای،بای بای :)))))))))))****

نوشته: یاشار