شیطنت نوجوانی

1403/03/04
خاطرات
 

من الان ۴۰سالمه وقتی نوجوان بودم عروسی خواهر دامادمون بود با برادر دامادمون هم سن بودیم و هم بازی شب همه درگیر مهمون و هیاهوی عروسی اون زمان که دهه هفتاد بود خیلی شلوغ و پرجمعیت بود ،شب من و دوستم که علی بود شب تو یه اتاق خوابیدیم که بیشتر حرف بزنیم ،شب بعد کلی صحبت حرف کشیده شد به سکس چند باری به من دست میزد و خلاصه به اینجا رسیدیم که همدیگر بکنیم من اول و علی هم میگفت من اول سر این اختلاف پیدا کردیم و پشیمان شدیم من دوست داشتم اول بدم ولی غرورم نمیذاشت برگشتم خودمو زدم بخواب بعد نیم ساعت دیدم نزدیک شد به من وقتی از پشت چسبید یه کیر کوچیک در حد شاید پنج سانت پشتم حس کردم دید من عکس العمل نشون ندادم و خودمو زدم به خواب جسارت پیدا کرد شلوار منو کشید پایین .
من هم منتظرش بودم همون اول تف زد به گیرش و گذاشت سوراخ با فشار کم کم داد تو اینقدر کوچیک بود که من دردی حس نکردم دقیقا اندازه یه انگشت نازک و کوچیک این آروم میکرد من هم یه تکونی میدادم که مثلا خوابم وقتی آبش اومد و ریخت شل شده کیرش که کشید بیرون من چیزی حس نکردم ولی با تعجب برگشتم که چیکار میکنی ،گفتم عوضی برگرد تو کردی حالا نوبت منه قبول نمیکرد به اصرار قبول کرد برگشت ولی کیر من دو برابر کیر علی بود هر کاری کردم اجازه نداد بکنم توش همون لای پاش آبم اومد و رومون به هم باز شد و از فردا هر جا ،جای خلوت گیر آوردیم با هم ور میرفتیم و از علت کوچکی که می گفت باید من زیاد بکنم تا بزرگ بشه میگفت تو چیزی ازت کم نمیشه بزار کیر من بزرگ بشه من هم خوشم میومد همیشه اون توکونم میزاشت من لای کونش و لای پاش .
خانواده اون وقتی مسافرت می رفتند ده روز من و علی تنها میموندیم و شب و روز باهم حال میکردیم اون داخلم ومن لایی ولی واقعا کیرش بزرگ شد دیگه وقتی می‌کرد همون موقع من هم ارضا میشدم و دیگه لاپایی هم نمیزدم گذشت و اون ازدواج کرد بعد ازدواجش یه بار اومد خونه من که خونه مجردی داشتم شب موند ومن یه مهمون دیگه هم داشتم تنها نبودم هر سه تو پذیرایی جلو تلویزیون پتو انداختم هم فیلم ببینیم و بخوابیم من رفتم سرویس خودمو تمیز کردم حتی کرم هم زدم کمی با فاصله از مهمون که خواب بود پشت بهش کردم و اونم از پشت چسبید دیدم چقدر کیرش بزرگه ، کرد تو واقعا دردم گرفت ولی لذت داشت خیلی زود آبش اومد ولی من هنوز میخواستم هر کار کردیم دیگه بلند نشد ولی این اخرین سکس من و علی بود.و هر دو ازدواج کردیم و فقط توی مراسمی جایی همدیگر و میبینیم از دور سلام می‌کنیم و هیچ وقت به روی هم نیاوردیم .

نوشته: ارتین


👍 9
👎 7
11501 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

985010
2024-05-24 23:56:51 +0330 +0330

شرمندمون کردی والا

0 ❤️

985020
2024-05-25 00:24:16 +0330 +0330

بعد از ازدواجش اومد شب پیش تو موند که تورو بکنه؟ 😳 😂

1 ❤️

985132
2024-05-25 21:04:12 +0330 +0330

الان که نمیخوای به عوض علی مارو بکنی داداش؟

0 ❤️

985141
2024-05-25 22:34:33 +0330 +0330

شما کلا بده هستین اون از خواهرت و اینم از خودت

0 ❤️