عشق دوم (۱)

1401/06/24

(سلام دوستان داستانم حاوی محتوای همجنسگرایانس و من اولین بارمه که دارم داستانمو مینویسم تاحالا نویسندگی هم نکردم ولی دوست داشتم بعضی از اتفاقایی که توی این چند سالی که متوجه شدم همجنسگرا هستمو به اشتراک بزارم امیدوارم بازخورد خوبی بگیرم)
*
*
*
اولین باری که دیدمش توی یه گروه تلگرامی بود اون موقع یکی دو سالی بود که بی افمو از دست داده بودم(متاسفانه توی تصادف فوت شد) حالم خیلی خوب نبود افسردگی،فشار زندگی و خانواده و … همه اینا باعث شده بود رو بیارم به سکس تا یکم بتونم ذهنمو اروم کنم به خاطر این توی همون گروها دنبال پارتنر بودم البته فقط برای سکس فرند ، نمیتونستم برم توی رابطه پایدار و به قول معروف بی افی بگذریم…
بهش پیام دادم نیم ساعتی طول کشید تا جوابمو بده یه اصل مختصر به همدیگه دادیم و عکس ردو بدل شد
توی عکس خیلی برام جذاب نبود ولی بهتر از بقیه کیسایی بود که قبلا بهشون پیام داده بودم تصمیم گرفتم باهاش برم دیت
با ماشین اومد دنبالم وقتی توی ماشینش نشستم یه عطر مست کننده فضارو پر کرده بود
اسمش پیمان بود یه مرد ۵۴ ساله که خیلی با عکسش فرق داشت پوست سفید،ریش پروفسوری،عینک گرد،موهای جو‌گندمی با یه تیپ مردونه خیلی شیک اومده بود
سلام کردمو دست دادم وقتی دستمو گرفت یه گرمایی کل بدنمو پر‌ کرد یه حس اعتماد اومد سراغم (روانشناسی دست همه اینارو توضیح میده)
سرمو انداخته بودم پایین داشتم به دستاش نگاه میکردم البته بهونه بود از خجالت نمیتونستم بهش نگاه کنم(من به شدت ادم خجالتی و کمرویی هستم)
یکم دستمو تو دستش بازی داد و مالید تا به قول معروف یخم آب شه شروع کرد حرف زدن:
_از خودت بگو توی چت زیاد دقت نکردم به حرفایی که زدی
+اسمم امیرحسینه ۲۶ سالمه و… یکم توضیح دیگه در مورد خودم دادم و گفت هدفت از رابطه با من چیه؟
چون من به قصد فراموش کردن بی اف قبلیم میخاستم برم تو رابطه بهش گفتم که داستان زندگیم اینجوریه
و فقط میتونم بهت به چشم یه سکس فرند نگاه کنم.
یکم بابت حرفام ناراحت شد از‌ چهرش میشد فهمید
-ولی من دنبال یه فرندشیپ پایدار میگردم بی اف قبلی منم بدون هیچ دلیلی بعد از پنج سال گذاشت رفت و منم تو این مدت نتونستم با کس دیگه ایی برم تو رابطه ولی حس میکنم تو میتونی برام جای اونو بگیری…
حقیقتش دلم براش سوخت اونم داستان زندگیش زیاد فرقی با من نداشت
همینجوری که داشتیم دور دور میکردیمو حرف میزدیم
دستش رفت سمت رونم یکمی پاهامو ماساژ داد و مالید جفتمون ساکت بودیم رسیدیم توی یه کوچه خلوت ماشینو نگه داشت ارووم اومد سمتم
از لحظه ایی که لباشو روی لبام گذاشت یه حسی اومد سراغم که تا قبل از اون تجربه نکرده بودم، نمیتونم توصیفش کنم، انقدر عاشقانه ازم لب میگرفت که ترجیح دادم من کاری نکنم و فقط اون فاعل باشه.
بهترین لب بازیه عمرمو کرده بودم ازش سیر نمیشدم بعد از چند دیقه جدا شد دستش رفت سمت کیرم انقدر سفت و شق شده بوده که داشت شلوارمو پاره میکرد
یکم‌ از روی شلوارم دید زد و‌ مالید تو همین فاصله دست منم داشت کیر اونو نوازش میکرد دکمه شلوارمو باز کرد و کیرمو گرفت تو دستش بهم گفت دوست داره توی سافت سکس پوز ورس داشته باشه ولی توی هارد فقط و فقط تاپ
صورتشو اورد پایین یکم کلاهکشو برام خورد انقدر شهوتی شده بودم که ترشحات کیرم اومده بود بیرون و یکمیش رفت توی دهنش که حس کردم بدش اومد چون بعدش دیگه ادامه نداد و بهم اشاره کرد برم سمت کیرش
کیرشو از توی شلوارش در اوردمو شروع کردم خوردنش
طعم بدی نداشت مدام زیرلبش حرفای عاشقونه بهم میزد
سرمو نوازش میکرد کیرش که حسابی توی دهنم خیس شد بهم گفت براش جق بزنم
شروع کردم بالا پایین کردن کیرش دیدم آهو ناله هاش در اومد دوباره رفتم پایین براش بخورم چون خیسیش از بین رفته بود سعی میکردم کلاهک کیرشو محکم میک بزنم
که زودتر ارضا بشه دوباره که کیرش خیس شد شروع کردم جق زدن بهم میگفت کلاهکشو بیشتر براش بمالم سرعت دستمو بردم بالاتر و دیدم چشماشو بست فکر میکردم الانه که ارضا بشه یهو گفت بسه…
+چرا نذاشتی ادامه بدم؟!
-دوست ندارم جلسه اولی که همو دیدیدم ارضا بشم!
بازم شروع کرد ازم لب گرفتن وقتی داشت لبامو میخورد بهم میگفت خیلی قشنگ لب میگیری ادم ازش سیر نمیشه
من وقتی یکی توی سکس حرفای عاشقانه بهم میزنه
به شدت احساساتی میشم
بهش گفتم طعم لبای توام برای من خاصه
یه لحظه چشمم افتاد توی چشمش یه شوق خیلی عجیبی توش بود مثل لحظه ایی که یه اتفاق خوب برات افتاده
راه افتادیم رفتیم…
از همه چیزو همه کس حرف زدیم یهو گفت هنوزم نظرت اینه که سکس فرندت باشم؟
نخاستم زود خودمو وا بدم بهش گفتم تاحالا به جز بی افم با بقیه کسایی که توی رابطه بودم اینقدر لذت نبرده بودم!
با اینکه جسمم ارضا نشده بود ولی روحم واقعا ارضا شده بود.
-طفره نرو جواب مستقیم میخام اره یا نه؟
دوست نداشتم از دستش بدم ولی از یه طرف دنبال بهونه بودم نمیخاستم خودمو درگیر یه رابطه عاشقونه دیگه بکنم.
+راستی تو مجردی یا متاهل؟!
-برات مهمه؟
+راستش من با ادمای متاهل توی رابطه نمیرم یه حسی مثل حس خیانت بهم دست میده
خندید…
-خیانت؟!!! اگرم خیانتی باشه از جانب منه نه تو؟!
+نمیخام باعث و بانی حالا هر مشکلی که قراره توی رابطه زناشوییت پیش بیاد بشم.
یکم فکر کرد ادامه داد…
-اره متاهلم دوتا هم بچه دارم.
نمیدونستم دیگه چه جوابی باید بدم بهش!
-چیه بهم نمیاد؟
+نه اتفاقا میاد بهتون
لحن صحبتم باهاش عوض شد
-حالا چرا دیگه خودمونی حرف نمیزنی؟
+هیچی همینطوری
ادامه داد:
-من وقتی فهمیدم گی ام که دیگه کار از کار گذشته بود پدر و مادرم زنم دادن تا به خودم بیام دیدم بچه هام یکی بعد از اون یکی به دنیا اومدن نمیتونستم کاری کنم زنم خیلی خانم خوبو مهربونیه و دوستم داره منم دوستش دارم ولی الان حدود ۱۲-۱۵ سالیه که باهم رابطه نداریم من بیماریمو بهونه کردم و بهش گفتم دیگه نمیتونم رابطه جنسی داشته باشم…(زیاد جزئیات حرفاش یادم نیس چون چند سالی میگذره از این داستان)
+میتونستی ازدواج نکنی؟ مگه میشه ادم از خودش اختیاری نداشته باشه؟
تنها سوالی که اومد توی ذهنم همین بود…
-اره میتونستم ولی وقتی بقیه گی های دیگرو میدیدم که تو سن من یه ادم کنار خودشون ندارن و افسرده ان و هیچ کاری ازشون بر نمیاد تصمیم گرفتم متاهل شم حالا شانس باهام یار بود این اتفاقا افتاد برام الانم اصلا از زندگیم پشیمون نیستم خانوادمو دارم در کنارش هم میتونم بی افم داشته باشم.
دیدم حرفاش منطقیه چون خودمم این چیزارو دیده بودم.
+باید روی حرفات فکر کنم نمیتونم الان جوابی بهت بدم.
-باشه…
-دارم میرم قهوه خونه قلیون بکشم دوست داری بیای؟
یه نگاه به ساعت کردم نزدیکای ۱۲ بود
+من قلیون نمیکشم ممنون.،اگه بشه من همینجا پیاده بشم دیروقته باید برم خونه
-اوکی.فکر میکنم ۲روز‌ زمان خوبی باشه برای فکر کردن موافقی دو روز دیگه همینجا همو ببینیم
+بله زمان خوبیه اوکی باهاتون هماهنگ میکنم
دست دادمو خداحافظی کردم و اومدم خونه.
.
.
.
ادامه...

نوشته: Twilight


👍 13
👎 4
10701 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

895363
2022-09-15 04:46:54 +0430 +0430

نمیدونم چ حکمتیه گی نویسا با احساس تر از بقیه مینویسن
بعدشم پسرم تهدید نکن ک بازخورد خوب گرفتموو فلان و بیسار
اینجا همه خوششون نیاد ولی نویسنده تهدید میکنه فش میدن

1 ❤️

895404
2022-09-15 10:29:38 +0430 +0430

ادامه رو بزار

1 ❤️

895473
2022-09-15 22:27:17 +0430 +0430

باهاش بری دیت))میگفتی رفتم‌کون بدم چس کلاس میزاری کونی من تاهمون دیت خوندم کیرم توقلمت

0 ❤️

895482
2022-09-15 23:00:20 +0430 +0430

کیر تو بازخوردی که قراره بگیری کسکش بی خیال شو سرمونو درد نیار

0 ❤️

895615
2022-09-16 15:49:56 +0430 +0430

ممنون که اول توضیح دادی

1 ❤️