سلام من غزل هستم و این داستان واقعیه، من ۳۰ سالمه و تا به حال ۲ بار سکس داشتم با دو فرد مختلف.
هر دوتاش زمانی بود که دانشجوی لیسانس بودم. من خیلی دیراعتماد میکنم مخصوصا به آقایون. اما شاید بپرسید پس چطور به این دو نفر اعتماد کردی. جوابش سادست حشر زیاد.
من در سن ۲۱ سالگی انقدر حشری بودم که همیشه شورتم خیس بود توی همون دوران با پسری به اسم پوریا آشنا شدم که بی نهایت جذاب بود قد بلند بدن خوش فرم و فیس فوق العاده. اما من تپل بودم و خوش اندام نبودم تنها نقطه قوتم سینه های خوش فرمم بود که ۸۵ و سربالا بود. وگرنه هم کمی شکم داشتم هم قدم متوسط بود. اولش فقط در حد پیام بود بعد جوک های سکسی. یه روز گفت غزل بیا خونه دانشجوییمون. لازمه بگم من دانشگاه شهر خودم بودم اما پوریا حدود ۳ ساعت فاصله داشت. گفتم تو با ۳ نفر دیگه هم خونه ای من بیام چیکار. گفت اونا رو واسه یه ساعت دک میکنم. گفتم نه
چند روزی گذشت واقعا نمیتونستم بهش اعتماد کنم. میترسیدم ۳-۴ نفری بریزن سرم. وگرنه دوست داشتم با پوریا سکس کنم اونم برای اولین بار.
بعد یک هفته گفت بیا قول شرف میدم فقط من و تو باشیم. قبول نکردم. روز بعدش تو آزمایشگاه مدار منو چسبوند به دیوار نفسم قطع شد چشام باز نمیشد گفت دیوونه قسم میخورم تنهام. دست و پام شل شد و قبول کردم. بعد ده سال هنوز یادمه قرارمون یکشنبه بود. بهش زنگ زدم آدرس خونه دانشجویی رو داد در زدم و وارد شدم اول همه جا رو نگاه کردم واقعا کسی نبود. بغلم کرد و لبامو بوسید نمیدونم چرا انقدر لباش داغ بود شاید چون من اولین بارم بود داشتم لذت میبردم. من بلد نبودم فقط میتونستم تا حدی لباشو بخورم. روی زمین پتو پهن کرده بود اما قرار نبود تند پیش بره چیزی که انقدر برام لذت بخشش کرد این بود که هیچ عجله ای نداشت. انقدر هول بودم خودم لخت شدم اونی که عجول بود من بودم. سینه هامو دید چشاش برق زد شروع کرد به خوردنشون، عوضی عالی میخورد صدام انقدر بلند بود گفت هیس صاحبخونه میشنوه. به حرفش گوش ندادم نمیتونستم آروم باشم. دراز کشیدم و پوریا روم دراز کشید چقدر همه چی لذت بخش بود. آروم رفت پایین و شروع به خوردن کرد. من جیغ میزدم و اون فقط میخورد. انقدر تشنه سکس بودم ارضا شدم. چشام باز نمیشد اما نوبت پوریا بود شلوار اسپورت تنش بود در اوردم کیرش خیلی خوشگل بود شروع کردم به خوردن اما واقعا بلد نبودم و اذیت شد سعی کردم فقط زبون بزنم که لذت ببره. میدونست دخترم و از طرفی قصد نداشت سکس مقعدی داشته باشیم. فقط لاپایی میزد اما مگه من می‌تونستم به همین قانع باشم. گفتم پوریا بکن تو کونم. نمیدونم چطور انقدر موقع سکس منطقی بود دیدم گوش نمیده از حشر زیاد عصبی شدم نشستم روی بدنش که بتونم خودم تنظیم کنم و کیرشو بذارم تو کونم. ولی برای کسی که اولین بارشه نشدنیه. بلند شد کرم اورد و من دمر شدم با انگشت خواست باز کنه دید نمیشه. گفت دختر تو چقدر تنگی، یه ذره ناراحت شدم که باور نکرده اولین سکسمه. واقعا نمیتونست کیرشو وارد کنه خودمم ترسیده بودم. اما یه هول داد کلش رفت تو. درد داشت ولی انقدر ناز و نوازشم کرده بود حس نمیکردم. هیچ دردی نداشتم فقط از بوسه هاش رو ابرها بودم. چقدر خوب کارشو بلد بود. کمی که عادت کردم تونستیم پوزیشن عوض کنیم. دستمو به اپن آشپزخونه گرفتم و دوباره فشار داد تو. نهایت شهوت بود و لذت بی نهایت. انقدر منو مییوسید و میمالید غرق لذت بودم و هیچ دردی نداشتم. حدود یه ربع تغییر پوزیشن دادیم از صدای دورگش فهمیدم داره ارضا میشه آبشو ریخت تو کونم و این نهایت لذت من بود. بعدشم دست از نوازش برنداشت چقدر این پسر کارشو بلد بود. انقدر بهم چسبیده بود دوست نداشتم برم اما باید میرفتم چون دوستاش میخواستن برگردن. ترم بعدش درسمون تموم شد و برگشت به شهرش. اما این سکس تا ابد زیر زبونمه.
دوره ارشد با یکی دوست شدم بعد یه هفته گفت بیا خونمون حقیقتش تمایل نداشتم اولا نمیشناختمش ثانیا مزه سکس قبلی توقعمو بالا برده بود.
انقدر بهم اصرارکرد که رفتم. باز هم انتظار بوس و بغل داشتم اما رفتم توی خونه دیدم کلا لخته. خورد تو ذوقم. رفتم جلو ببوسمش گفت من از لب گرفتن بدم میاد. ققط کیرشو لای سینه هام حرکت داد و بدون هیچ کاری فرو کرد تو کونم. از درد جیغ کشیدم و بد و بیراه گفتم. به التماس افتادم اما گوش نکرد فقط خداروشکر بعد ۵ دقیقه ارضا شد و ولم کرد. از نظر من بهم تجاوز شد درسته با پای خودم رفتم اما خیلی عذاب کشیدم تو راه برگشت کلا گریه میکردم و بعدش هم دوستیمو باهاش بهم زدم. چند ماه بعد پیام داد بیا این دفعه میبوسمت و علامت خنده. فهمیدم چقدر خودخواه و وقیحه. ده سال گذشته من موندم و حس خوب سکس با پوریا که تا ابد مزش زیر دندونمه و این آشغال که حسمو نابود کرد… خواهش میکنم به پارتنرتون، به حسش، به ذوقش احترام بذارید…

نوشته: غزل