منو اینهمه خوشبختی محاله

1391/07/23

سلام حسین هستم 17 سالمه و کرج زندگی میکنم خاطره ای که میخوام براتون تعریف کنم مربوط به 4 ماه پیش میشه.خونه ما دو طبقست و من با پدر و مادرم در طبقه بالا زندگی میکنیم و فقط یه برادر دارم که از خودم 8 سال بزرگتره.داداشم دو سال پیش ازدواج کرد و طبقه پایین ساکن شد تا اینکه بعد از یه سال یه اپارتمان خرید و از اونجا رفت و طبقه پایین خالی شد .در ضمن بگم خانواده من به شدت مذهبی هستند .پدرم تصمیم گرفت طبقه پایین رو اجاره بده.اولین نفری که بنگاه برای طبقه پایین اورد یه دانشجو دختر بود که مادرم گفت چون از شهرستان اومده مجبوره در کرج خونه ای رو اجاره کنه.وقتی که برای دیدن خونه اومده بود من مدرسه بودم و این توصیفات رو مامانم بهم گفت .خلاصه قرار شد اون شب بابام استخاره ای کنه و اگه خوب اومد فرداش برن واسه قرارداد بستن, جواب استخاره خوب اومد وفردای اون روز اون دختره که مامانم گفت اسمش سولمازه اثاثیش رو اورد.

اولین باری که من سولماز رو دیدم فردای بعد از اومدنش بود,من حتی روز اساس کشی هم اون رو ندیدم چون کلاس زبان بودم.حدودا ساعت 1 بعد از ظهر بود و من تازه از مدرسه برگشته بودم و چون پدر ومادرم سر کار بودند طبق معمول کسی خونه نبود,که یکدفعه صدای زنگ خونه به صدا در اومد,در رو باز کردم,سولماز بود .برای اولین بار سولماز رو دیدم به قول خودمون عجب گوشتی بود.22سالش بود و پوستش سفید بود,وزنش نکردم ولی حدودا بین 65تا75بود.اومده بود که از پدرم بخواد که بیاد واسش لامپای طبقه پایین رو عوض کنه و چون بابام سر کار بود از من خواهش کرد که این کار رو واسش انجام بدم.من هم قبول کردم و گفتم شما برید من خودم تا 10 دقیقه دیگه میام ,در اولین برخورد خیلی با من خودمونی حرف زد و گفت حسین جون بیایا,منتظرتم.من هم بعد از اینکه ناهارم رو خوردم رفتم پایین.در زدم بعد از چند ثانیه اومد در رو باز کرد,داشتم از تعجب شاخ در میاوردم فقط یه تاب صورتی تنش بود با یه شلوار قرمز چسبون و روسری هم نپوشیده بود تو این موقع با خودم فکر کردم یا سکس میخواد یا منو ادم حساب نمیکنه,خلاصه رفتم داخل و لامپارو عوض کردم.داشتم میرفتم بیرون که گفت کجا این همه زحمت کشیدی بیا این شربت رو بخور بعد برو.روی کاناپه نشستم و شروع کردم به خوردن شربت که یهو اومد و کنارم نشست,من تا اون موقع سکس نداشتم و بالاترین خلافهام فیلم و عکس و جلق زدن بود و ارزو داشتم یه بار سکس داشته باشم.

خلاصه شربت رو خوردم و خواستم برم بالا و به یادش یه جقی بزنم که سولماز گفت تو که بابا ومامانت سر کارند و بالا تنهایی ,بزار یه فیلم بزارم که با هم نگاه کنیم تا حوصلمون سر نره.منم بعد از کلی تعارف الکی از خدا خواسته قبول کردم.سی دی رو که داخل دستگاه گذاشت دیدم امرکن پای7 رو گذاشته و دیگه مطمئن شدم که سکس میخواد.داشتم از خوشحالی بال در میاوردم,کمی از فیلم گذشت تا رسید به یه صحنه سکسی که یهو دیدم سولماز داره پستوناش رو از رو لباس به هم میماله ولباش رو میخوره.از روی شلوار تنگش برجستگی کونش معلوم بود .تو این فازا بودم که لباشو رو روی لبام گذاشت وای چه صحنه ای,لباش انقدر داغ بود که احساس کردم اب جوش دارن میریزن رو لبام.بعد از کمی که لباش رو خوردم تاپش رو در اوردم یه سوتین مشکی تنش بود که اون هم اوردم.وای چه سینه هایی از سفیدی میدرخشیدند,سینه هاش نه بزرگ بود نه کوچیک و چون من عاشق نوک پستون بودم شروع کردم به گاز گرفتن نوک پستوناش و خوردن اونها.با ولع و حرص میخوردم و اون هم شروع کرد به داد های اروم زدن.داشتم لذت میبردم و کیرم انقدر شق شده بود که داشت شلوارمو پاره میکرد.کیرم رو دراوردم و وقتی سولماز کیر شق شده من رو دید شروع کرد به ساک زدن,احساس میکردم که دارم خواب میبینم و یاد شعر پویا افتادم که منو اینهمه خوشبختی محاله.کیرم رو حرفه ای میخورد,تو دهنش میزاشت و در میاورد بعد از اینکه کیرم رو کاملا خیس کرد ,شلوارشو از پاش در اوردم یه شرت توری بنفش پاش بود وای چه کونی گوشت خالص بود .شرتشو در اوردم و یه تف روی سوراخ کونش انداختم ,من همیشه دوست داشتم برای اولین بار یه نفر رو از کون کنم چون وقتی از کون میکنی طرف مقابل شروع به داد زدن و گریه کردن میکنه و این موقع مردا بیشتر لذت میبرن.کیرم رو تو کون تنگش انداختم و بعد از چند بار تقلا کردن رفت داخل.سولماز شروع کرد به ای و اوی کردن,داد میزد و گریه میکرد و میگفت حسین تو رخدا در بیار دارم از درد میمیرم,گریه هاش لذت کار رو واسه من دوچندان میکرد بعد از چند دقیقه کیرم رو در اوردم وتوی کسش گذاشتم,وای چه کس داغ و خیسی انگار ابگرمکن داخل کسش بود,بعد از چند بار تلمبه زدن احساس کردم داره ابم میاد کیرم رو بیرون کشیدم و ابم رو روی شکم نازش خالی کردم و بعدش هر دو حدود چند دقیقه بی حال روی زمین افتادیم .کم کم لباساشو پوشید و منم پوشیدم,موقع رفتن ازش پرسیدم که چرا با من سکس کرده که گفت سه ماه بوده که سکس نکرده و بهش فشار اومده.بهش گفتم گفتم کی پردتو زده که گفت دوست پسرش تو اراک و ازم خواست که این چند مدتی که اینجا دانشجوئه من نیازهای جنسیشو براورده کنم که من هم از خدا خواسته قبول کردم .موقع رفتن یه لب ازش گرفتم خداحافظی کردم و رفتم طبقه بالا و یه دوش گرفتم .شاید براتون سوال شده باشه واسه منی که تا اون موقع سکس نداشتم چطور سکس بلد بودم که دلیلش دیدن زیاد فیلم های سکسی بود .من بعد از این ماجرا چند بار دیگه هم با سولماز سکس کردم که در خاطرات بعدی مینویسم.امیوارم خوشتون اومده باشه و با اونی که دوست دارید بتونید سکس کنید.

نوشته: حسین


👍 0
👎 2
77184 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

338470
2012-10-14 21:35:29 +0330 +0330
NA

خوب حالا که خوندم میگم نظرمو
‏١ دیگه ننویس
‏٢ کمتر بزن همیشه بزن
‏٣ تو که به سن قانونی نرسیدی اینجا چه گوهی میخوری؟
کیر برادر محمود احمدی نژاد(محمود جان ارادتمندیم) …
تمام الت تناسلی حاج اقا … توی باسنت
روز اول کردیش هاااا؟
نیاز جنسی داشته؟
تا حالا سکس نکردی؟

0 ❤️

338471
2012-10-14 22:24:22 +0330 +0330
NA

1-سکس یاد گرفتن نداره حیوان هم می تونه انجام بده.

2-بابا جونت قبلا ترتیب خانومو داده بود.

3- داستانت چه دروغ چه راست :

معلومه تو مملکت احمقی نژاد هر چی قیمت اجناس می ره بالا سن هرزگی می یاد پایین.

اعصابمو خورد کردی فحش دادم.دیگه ننویس لطفا.

0 ❤️

338472
2012-10-15 00:44:41 +0330 +0330

ترو این همه جق زدن محاله محاله /تو رو دیدن بدون جق خواب وخیاله خیاله

0 ❤️

338473
2012-10-15 01:18:11 +0330 +0330
NA

سلام اول ازهمه جانم به فداي پدرت كه مثل بنده، آينده نگر ومذهبيست،باباجون چرا خونتون به يك زوج جوان نداد؟چرا بدختر مجرد داد؟نترسيد جوان دسته گلش دچار آتش دوزخ شه؟شايد هم تا دختره مردم ديد،انگشت يازدهم بر مغزش فروكرد،حاج آقا دوس دارم!؟من هم هفت خطم مثل باباجون،فقط خيلي خاركسده نشدم ميشه به بابا بگي دستي برسرم بكشه؟
درضمن اسم داستانت،مربوط به يك جوك ميشه.
يكي از مومنان كان باز ،توبه ميكنه سراغ كان بازي نره،وضو ميگيره ميره پايگاه"عضو"ميشه برادارن در حال سجده بودن،اون طفلك پيش خودش فكرميكنه خدابهش جايزه داده،ميگه منو اين همه خوشبختي محاله،
داستان "عضو"هم ناخاسته پيش اومد،روزي برادر سانديس خور زير دولش دوتا ارزن داشته درد ميكرده ميره،دكتر،دكترميگه چه مرگته جانم؟اون بي فرهنگ ميگه تخمم درد ميگنه،دكترميگه اولا سيكتير از كي تا حالا شماها خايه دارشدين دومأ لأشي،بگوعضوم درد ميكنه. برادر ميفرمايند:يعني اين همه مدت من تخم پايگاه بودم؟!

0 ❤️

338474
2012-10-15 01:52:19 +0330 +0330
NA

عبدول دوست داريم مادر بكس جق نشانو كاييدي

شمام شومبول بابا مكه نكفتم ديكه نري با دخترا بازي كني تقصير مادرته كه ميكه حاجي اين هنوز مميز نشده ولش كن كنجكاوه امشب بركردم هم تو هم اون مادر بي مغزتو …
استغ…

0 ❤️

338475
2012-10-15 03:09:14 +0330 +0330
NA

پسر تو محشری باور کن جدی میگم این جمله را که اومدی اخرش بود <<((وزنش نکردم ولی حدودا بین 65تا75بود))>>من بخاطر شکستگی پام دوهفته خونه نشین هستم واعصابم به شدت زخمی هست ولی امروز تو بعد از مدتها اشک منو دراوردی اینقدر خندیدم که واقعا ضعف کردم خواستم ازت تشکر کنم جدی میگم بقیه داستان را هم نمی خونم
یک دفعه یاد یه خاطره افتادم
کوچیک بودم بابام می خواست بره برای قربونی گوسفند بگیره منم پیله وگریه که می خوام بیام
اره یادم افتاد اونجا این چوب دارها که می خواستن بگن وزنش زیاده گوسفند بیچاره را یک جور خاصی بلند می کردن دست می نداختن جلو وعقب گوسفند و بلندش میکردن نمی دونم چرا ولی ناخوداگاه یاد اون روز افتادم
در مورد داستانت بعدا می خونم ونظر می دم مرسی

0 ❤️

338476
2012-10-15 06:00:37 +0330 +0330
NA

Chand rooz nayoomadam be omide inke vaghti miyam chandta dastane bahal up shode bashe! Ke nashod! Dige nanevis!

0 ❤️

338477
2012-10-15 07:28:29 +0330 +0330

تخمی-تخیلی بود…بازم اسم حسین…امروز مصیبت زده شدیم…کله کیری دیگه ننویس…حداقل از اسم ذیگه که لایقش هستی استفاده کن…اشغال ولجن متعفن ؛من که میدونم اسمت حسین نیست…یعنی پاراگراف اخرش کاملا زائیده مغز علیل جلقولانت بود…

0 ❤️

338478
2012-10-15 08:40:42 +0330 +0330
NA

سلام برادر"كيابي معرفت"
اي كاش تمام بي معرفتها مثل شمابودن.جماعتي ديدم كه شخصأ معرفت را به گوشت كوب تبديم كردم و قسمت بزرگش خشك خشك داخل كونشان كردم هيچ حرفي نزدند ومتوجه نشدندمعرفت يعني چي!وميخاستند مرا به سانديس بفروشند.من هم به اذن خويش بيلاخي نثارشان كردم و سربه بيابان نهادم.ازفرط تنهايي مغزم تاب برداشت و اكنون با ذهني بيمار درخدمت شما هستم.

0 ❤️

338480
2012-10-15 10:24:53 +0330 +0330
NA

بچه ها یه جک بگم این کس شعرا یادتون بره
با استعفای ریس جمهور ایشان به دامن طبیعت باز گشتند
دیگه ننویس بقیه پول اسکاچ

0 ❤️

338481
2012-10-15 10:28:04 +0330 +0330
NA

اخه پسرم عجب گوشتيه يعني چي??? اين الان تعريف بود???
در اينكه توهم زدي شكي نيست. اشكاليم نداره ولي عزيزم يه جوري توهم بزن كه قابل باور باشه!!! حداقل 2 روز از اومدن دختره ميگذشت بعد!!!
فقط خدا به تو و مامانت رحم كرده كه بابات نرفت لامپارو درست كنه, اين گوشتي كه تو توصيفش كردي احتمالا برا بابات برنامه داشته و ميخواسته بابات لامپ خودشو روشن كنه
:D
تا همين جاش بيشتر نخوندم…

0 ❤️

338482
2012-10-15 10:51:04 +0330 +0330

امیدوار هستی که خوشمون اومده باشه؟؟! خب مطمئن باش که خوشمون اومده، شک نکن و قسمت بعدی رو بنویس که بدجوری هلاکتیم…!

0 ❤️

338483
2012-10-15 13:14:34 +0330 +0330
NA

ههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه خوب دوستان گلم انتقادات لازم رو گفتم فقط میگم درسته کس شعر بود و زایده فکر جلق زنت ولی تلاش کنی بهتر میتونی تصورات خودت رو طبیعی جلوه بدی…خوب یه چیز دیگه ادرس خونتون کجاس؟؟؟؟؟؟؟

0 ❤️

338484
2012-10-16 03:26:46 +0330 +0330
NA

همین که دیدم 17 سالته دیگه فهمیدم باید داستانت برگرفته از تخیلات ذهنیت در مورد سکس که هیچی ازش نمیدونی باشه
فقط فیلمایی که تاحالا دیدی رو واسمون تعریف کردی

0 ❤️

338485
2012-10-16 10:04:20 +0330 +0330
NA

جلقوز بر وزن
حلقی
خوب منم مثل تو کس و شعر گفتم

0 ❤️

338486
2012-10-17 01:47:04 +0330 +0330

متهم به جلق
جقول : نويسنده
علت جلق: دختر دانشجو
دفعات جلق: پى در پى
وسيله جلق: فيلم امريكن پاى 7
نشانه جلق: كاملا مشهود است
سوالات بازپرس ازجقى: وقتى فيلم مى ديدين دختره كنار شما نشسته بود ! پس چطور متوجه برجستگى كونش شدى؟

<ستاد آينده سازان جقى>

0 ❤️

338487
2012-10-17 08:09:49 +0330 +0330
NA

کلأ کس و شعری بیش نبود خلاص.

0 ❤️

338488
2012-10-18 14:33:37 +0330 +0330
NA

1.به جان محمود احمقی نژاد تو تا حالا جق هم نزدی…
2.تو که به سن قانونی نرسیدی اینجا کیر منو میخوری؟
3.نگران نباش تا صد سال آینده به آرزوت {سکس}میرسی
4.از فحش دادن بچه های شهوانی هم ناراحت نشو آخه بهشون حق بده
5.دیگه ننویس، خواهش میکنم.بای

0 ❤️