من و عشق نازم

1395/04/31

سلام
یکسالی بود با هم دیگه تو اینترنت رابطه داشتیم و عاشق هم شده بودیم اون اصفهان بود و من تهران عکسای همو زیاد دیده بودیم از عکس چهره تا عکس بدن همدیگه . حسابی از با هم بودن لذت میبردیم حتی تلفنی شب و روز هدفن تو گوشم بود و صداشو میشنیدم در طول روز تا دو سه بار هم شده بود با هم سکس چت یا سکس تل داشتیم وقتی پشت گوشی میگفت آییییییی داره آبم میاد منم میگفتم جووووووون بزار بیاد دلم میخواست از تو گوشی بکشمش بیرون و بکنمش اما نمیشد حیف که دستمون به هم نمیرسید . بلخره بعد از یکسال قرار و کلی برنامه ریزی و پیچوندن ملت قرار شد با یه بدبختی دو شب بیاد تهران پیشه من واااااای دل تو دلمون نبود تمامه تنم یک هفته بود یخ کرده بود به هیچ کس و هیچ چیز تو دنیا فکر نمیکردیم غیر از دیدن همدیگه . فکر اینکه چجوری میخوایم سکس داشته باشیم دیونم کرده بود داشتم میترکیدم از شهوت اونم هر روز با اون صدایه شهوت انگیزش برام روز شماری میکرد. بلخره روز موعود که نه شب موعود فرا رسید با یه کاروان زیارتی اومده بود تهران قرار شد برم قم دنبالش . یازده شب از اتوبوس پیاده شد البته با مسول کاروان اشنا بود و هماهنگ قرار بود پس فردا صب ساعت هشت تو مهدیه تهران دوباره بره تو کاروان و برگردن اصفهان . اووووف بلخره اومد ساعت یازده شب بود برای اولین بار همدیگرو دیدیم از دور نگاش میکردم و اونم منو نگاه میکرد هدفونامون تو گوشمون بود و جرات حرف زدن نداشتیم فقط صدای گریه بود بینمون…
بلخره جرات کردم و تو چشماش بهش گفتم سلام مثله همیشه گفت علیک سلام آقا گفتم گوشیا خاموش؟ گفت باشه از گوشم در اوردم هدفونو رفتم جلو چشماش داشت برق میزد ساکشو گرفتم و بغل هم راه افتادیم دستشو گرفتم داشت میلرزید و یخ کرده بود عینه خودم گفتم نازی باورت میشه گفت نه سعید مثل خوابه برام دستشو فشار دادم و تمام رابطمون عینه فیلم از جلو چشمام گذشت. هیچ حرفی نزدیم با هم رفتیم تو ماشین نشستیم و شروع کردیم به نگاه کردن همدیگه اشکاش داشت میومد با دستم براش پاک کردم صورتشو چرخوند و دستمو بوسید چه لبای داغ و گوشتی داشت مثل عکساش شهوت برانگیز بود لباشو لمس کردم روسریشو باز کردم دست کشیدم به صورت و گردنش اونم دستشو گذاشت رو پام. خلاصه تا تهران رو ابرا بودیم و نفهمیدم چجوری رسیدیم رفتم تو خونه ساکشو گذاشتمو و بهش خوش امد گفتم و اوردمش تو شربت اوردم خوردیم و قرار شد بریم بخوابیم البته اسمش خواب بود رفتیم تو اطاق خواب گفت اگه میشه بزار تاریک باشه گفتم چشم کمکش کردم لباساشو در اورد یه سوتین مشکی توری زده بود با یه شرت توری مشکی همونجوری چسبوندمش به دیوار لبامو گذاشتم رو لباش دستمم بردم لایه پاش کسشو میمالیدم و لباشو میک میزدم زبونشو میک زدم و کشیدم تو دهنم ولش نمیکردم دستمو اروم بردم رو شکمش و بردم زیر بند شرتش پاهاش جمع کرد و دستمو گرفت لبامو بردم رو گردنش و شروع کردم به لیس زدن رسیدم به لاله ی گوشش کشیدمش تو دهنم شروع کردم به مکیدنش دستمم بردم تو شرتش دیگه دستم رو کسش بود داشتم چاک کسشو حس میکردم زیر انگشتام پاهاشو بسته بود میمالیدشون به هم سرمو بردم بین سینهاش وسط سینهاشو لیس زدم کم کم انگشت وسطیمو فشار دادم لایه چاک کسش وووووو خیس و داغ بود یه اهی کشید منم انگشتم کامل کردم لاش هووووووم با یه دست بند سوتینشو باز کردم و درش اوردم واااای چه سینهای نازی داشت لبام گذاشتم دور نک سینش داغی نفسام میخورد به نک سینش و دیونش میکرد زبونمو اروم مالیدم رو نک سینش داشت میپیچید به خودش و نفس نفس میزد با دستش داشت موهامو میکند یه دفعه نک سینشو میک محکم زدم و کشیدم تو دهنم انگشتمم کردم تو سوراخ کسش محکم میک میزدم و با انگشت میکردم توش حس کردم داره شل میشه خودش گفت دیگه نمیتونم وایسام پاهام سر شده میخوام بخوابم گفتم چشم رو شکم خوابوندمش رو تخت خوابیدم روش شروع کردم به گاز گرفتن کمر و پهلوهاش دیگه کیرمو که لیز لیز بود گذاشتم از پشت لایه پاش و مالیدم به وسط کسش دیگه وقتش بود دلا شدم روش لبامو گذاشتم رو گوشش و اروم گفتم ناز من اجازه هست بکنم توش گفت اره بکن جرش بده ماله خودته یکم باسنشو اوردم بالا و سرشو کج کردم رو سوراخ کسش با یه فشار تا ته کردم تو کس خیس و داغ و تنگش ووووووووو روحم شاد شد با دستاش ملافرو چنگ زد ته کسش نگه داشتم دیدم داره کم کم شل میشه بدنش درش اوردم و دوباره کردم توش داشت بالشو گاز میزد خودم انقد حشری بودم که چهار پنج بار کردم توش ابم اومد…
غش کردیم تو بغله هم
بقیه اون دو روز رو هم اگه خواستین بگین براتون بگم
نوشته: سعید


👍 0
👎 2
15395 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

549803
2016-07-21 21:23:15 +0430 +0430
NA

چی بگم ناز شصتت اونی هم که نتونست بزنه کفت دستش به هر حال واقعی یا کسشعر بدنبود

0 ❤️

549818
2016-07-21 22:07:40 +0430 +0430

این بالاخره زن بود یا دختر

0 ❤️

549851
2016-07-22 08:32:45 +0430 +0430

و باز شربت…

0 ❤️

549858
2016-07-22 09:19:01 +0430 +0430

وبازهم حماسه آفرینی شربت 🙄

0 ❤️

549865
2016-07-22 10:02:40 +0430 +0430

kho koskesha yebaram shir moz bezanin sharbat nazanin

0 ❤️

549888
2016-07-22 11:58:49 +0430 +0430

من نگران پوست دست توام آخه:(

2 ❤️

549895
2016-07-22 13:20:22 +0430 +0430
NA

داخل کدوم فیلم بود

0 ❤️

549973
2016-07-22 23:26:02 +0430 +0430

اقا این مرد روحش شاد شد ناموسا زنگ بزنین آمبولانس بیاد

0 ❤️