نقطه جوش (۱)

1401/07/12

وارد مهمونی شدم. می دونستم امشب بهترین ها تو این مهمونی جمع هستن. دخترا و پسرای شاخی که هیچ کدوم محدودیتی تو رابطه نداشتن. از بار یه نوشیدنی نیمه سنگین گرفتم و همون طور که پشتمو به پیشخون بار تکیه داده بودم اطرافو از نظر گذروندم. هنوز کسی به مرحله لباس در آوردن نرسیده بود. زود بود البته… هنوز سر شبه! ولی خیلیا استارت لب بازی رو زده بودن.
نگاهم رو دختر خوش استایلی که تو بغل یکی از خوش تیپ ترین پسرای مهمونی بود میخ شد. اون پسر کسی نبود جز شهاب. شهابی که قبلا به واسطه هم محلی بودن با هم نسبتا دوست بودیم. میگم نسبتا چون خیلی هم صمیمی نبودیم.
با احساس نفس کسی روی گردنم نگامو از شهاب گرفتم. به دختری که حالا با چرخوندن گردنم تو دو سانتی لبم بود ار نظر گذروندم. با صدای خماری گفت بهتر نیست عوض میخ شدن رو کسی که الان مشغوله به فکر شروع یه رابطه هات با یکی مثل من باشی؟
نیشخندی زدم و رومو برگردوندم.

  • برای من دختر کم نیست که چشمم دنبال دختر تو بغلی یکی دیگه باشه!
    خودشو بیشتر بهم چسبوند که اخمام در هم شد.
    از دخترای آویزون خوشم نمیومد. مخصوصا که هنوز مشروب تاثیرشو روم نذاشته بود.
  • اون طوری بهشون خیره شدی به نظر نمیاد راست بگی!
    خیره شدن من به خاطر دختره نبود. به خاطر شهاب بود.
    صادقانه گفتم تو فکر کن من به پسره خیره شدم نه دختره!
    کمی صورتشو جمع کرد و بل حالت چندشی گفت گی هستی؟
    گی نبودم و قرار هم نبود بشم ولی از لج اون دختره گفتم فکر کنم تو این مهمونی همه آزادن اون طوری که میخوان باشن.
  • در هر صورت اینجا گی نداریم سرت بی کلاه می مونه. با این که یه جورایی سرد شدم ازت ولی اگر نظرت عوض شد حاضرم حالتو سر جاش بیارم.
    با رفتنش کل مشروبمو سر کشیدم و دوباره خیره شدم به شهاب. عضله های خوبی داشت دکمه های جلوی پیراهن توسط دختره باز شده بود. دختره هم وسط لیس زدن لب و گردن شهاب دستش مدام رو هیکل بی نقصش میچرخید و اونو بیشتر از قبل از خود بی خودش می‌کرد.
    سرم که یکم گرم شد رفتم نزدیکش. هنوز هنو می دیدیم سلام و علیک داشتیم. فکر نکنم با دختره رابطه جدی داشته باشه پس احتمالا اگر با اسپنک به کون دختره اعلام حضور کنم ناراحت نمیشه.
    در کف دستمو به هم مالیدم و به محض رسیدن بهشون ضربه نه چندان محکمی رو کون لخت دختره توجه جفتشون رو جلب کردم.
    با لبخند دستی هم رو شونه خودش زدم و خودمو رو کنارش رو مبل انداختم.
  • تو ابرایی پسر! بیا پایین مارم ببین.
    بدون اینکه به خاطر وقفه انداختن بین دلبری های دختره اخم به صورتش بیاد دستشو به سمتم دراز کرد.
  • ببین کی اینجاس؟ باورم نمیشه بعد از این همه مدت دارم می بینمت دامون. آخرین باری که همچین جایی دیدمت با هم بودیم. یادته؟
    آخرین بار… خیلی خوب به یاد داشتمش… ۵ سال پیش. اوم اولین بازش بود که این جور جاها میومد و من به زور راضیش کردم بمونه.
    دستشو تو دستم فشردم.
  • یادمه … میخواستی فرار کنی.
    خودش زد زیر خنده.
  • احمق بودم. نمی دونستم چه کیفی داره.
    نوک بیرون زده سینشو نیشگون گرفتم و گفتم برو بازو به هم زدی. به خودت رسیدی!
  • اوف چجورم!
    واکنش بدی به کارم نشون نداد همین تا حدی شایعاتی که پشتش بود تایید می کرد. شایعه دو جنسه گرا بودنش.
    با سر به دختره اشاره کرد و گفت یه حالی به رفیقم بده. مثل خودم حرفه ای لیسش می زنی.
    دختره که از بیکار بودنش به خاطر حرف زدن ما خسته شده بود از خدا خواسته پاشو از دو طرف شهاب برداشت و خم شد رو من.
    بدون که به دختره نگاه کنم نگاهم به چشمای پر از شهوت شهاب دوختم و گفتم راضی به بذل و بخششت نیستم.
  • تو حال انگار من حال کردم. شروع کن نگار.
    نگاهش خیره نگار شد که بیشتر خودشو خم کرد. قبل از این که کاری کنه شهاب گفت لاله گوشش… اول لاله گوشش بخور اون این طوری تحریک میشه.
    یادش بود… یادش بود رو کجا بیشتر از همه حساسم. با خیسی زبون داغ نگار روی گوشم چشممو بستم و بالا رفتم دمای حرارت بدنمو به جون خریدم…
    ادامه دارد…🔥

نوشته: بانوجان


👍 8
👎 1
13401 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

897869
2022-10-04 01:16:33 +0330 +0330

دامون 😲بانوجان🤔

0 ❤️

897873
2022-10-04 01:30:31 +0330 +0330

نفر سوم رابطه
زوجینی ک دنبال نفر سوم تو رابطشون هستن و پایه تریسام هستن پیام بزارن

0 ❤️

897875
2022-10-04 01:40:51 +0330 +0330

خوشمان آمد روون متفاوت جذاب
اما
خیلی کوتاه که این بده

1 ❤️

897956
2022-10-04 17:05:18 +0330 +0330

دامون بازیگر سریال کلبه ای در مه

0 ❤️