کس بدنساز (طنز)

1390/07/15

سلام…امروز می خوام یکی از زیبا ترین خاطراتمو براتون بگم…به سر کیرم قسم داستانم راسته…اول باید بگم که تک تک حروف اینجا مستعاره…حتی واژه کیرو کسو اسما و…بزارین اول از خودم براتون بگم…من حسین 20 سالمه این خاطره ای که می خوام براتون بگم مربوط میشه به 3 سال قبل یعنی وقتی من 16 سالم بود!!!از خصوصیات ظاهریم بگم که قیافم میشه گفت خوبه…چشمای درشت ابی…موهای شرابی…دماغ سر بالا…لبا غنچه…سفییییید…در کل معمولیم…یادمه اون موقع ها به خاطر هیکل تیکه تیکم تو باشگامون معروف بودم…یه روز که از باشگاه داشتم میومدم بیرون دیدم یه دختر حدودا 18 سالو 231 روزه اون ور خیابون منتظر تاکسیه…اندامش واقعا مستت میکرد طوری که تو همون 5 دقیقه 3 بار ابم اومد…وزنش نزدیک 61 کیلو…قد 171…نوک سینش قهوه ای…رنگ پوستش سفید مایل به برف…شاید باورتون نشه ولی دو تا سینه داشت…یه لحظه دورو برمو نگاه کردم دیدم 30 40 نفر کشیدن پایین دارن جلق میرنن…منم رفتم امر به معروفو اینا…خلاصه اون روز تموم شد…فرداش رفتم باشگاه جمعه بود کیر شدم برگشتم…روز بعد دوباره همون جایه قبلی دیدمش ولی این بار نوک سینش بنفش شده بود…رفتم اون طرف خیابون بهم گفت حسین چرا اومدی اینجا من گفتم اسممو از کجا میدونی…گفت اون روز اون ور خیابون دید منو که محلش نذاشتمو امر به معروف میکردم اونم خوشش اومده بود رفته امار منو دراورده…بهش گفتم چرا نوک سینت این رنگی شده گفت هیچی مگس نشسته بود نوک سینم داداشم با مگس کش زد روش اینجوری شد منم فهمیدم داره مثل سگ دروغ میگه چون یکمم بوی منی میداد…بحثو عوض کرد معلوم بود میخواد شماره بده…منم بعد کلی ناز کردن گرفتم ازشو اون روز تموم شد…یه روز کیرم بد جوری شق شده بود اون روز هیچی ولی یه روز دیگه که کیرم خواب بودو دیدم خونه تنهام زنگ زد بهم گفت بیام پیشت…منم کلی رو مخش کار کردم که یه بهانه ای بیاره بیاد خونمون اونم قبول کرد…وقتی اومد نمیدونین چقد ناز شده بود…اصلا کلی فرق کرده بود بعد فهمیدم این اصلا خودش نیست خواهرشه…اون گفت خواهرم دوست پسر داره عذاب وجدان داشت نتونست بیاد…منم گفتم بهتر این یکی خوشگل ترم هست…دیگه کم کم شروع کردیم به خوردن لب هم…در حین لب گرفتن بهم گفت که اونم باشگاه میره…یه خیابون پایین تر از باشگاه ما…منم گفتم چقدر زر میزنی لبتو بخور دیگه…شروع کردم به کندن لباساش وایییییییی چی میدیدم…چه سوتینییییی…روش عکس یه ملخ بود که داشت یه حشره رو میخورد…سوتینو از تنش کندم یه لحظه کپ کردم…سینه هاش تیکه تیکه بود…یکیش سایزش 80 بود اون یکیم 75…اول فکر کردم خطای دیده بعد بهم گفت که تو باشگاه یه جوری حرکتارو میزده که اینجوری شه که هر کس با هر سلیقه اونو بپسنده…منم شروع کردم به خوردن 75…هی 80 میخوردم هی 75 هی 80 هی 75…سرگیجه گرفتم گفتم ریدی با این سینه ساختنت ادم گه گیجه میگیره…اروم شلوارشو کشیدم پایین وایییییی…این بار چی میدیدم رو شرتش عکس یه قورباغه بود که داشت انتقام اون حشره هرو میگرفتو ملخرو میخورد(دقت کنین اینجای داستان پیام داشتا)شورتشم کشیدم پایین چه کسی به به…سفید…عضلانی…خلاصه اونم منو لخت کرد کیرمو که دید یکم ترسید…اخه کیر من 23 سانتو 33 میل قطرشه…طولشم 7.5 سانته…من تو باشگاه حرکت برای کیر زیاد میزنم به خاطر همین کیرم شش تیکه میشه وقتی فیگور میگیرم…اومدم از کون بکنمش گفت میترسم گفتم نترس گفت باشه…خلاصه از کون کردمش که گفت حسین از جلو جرم بده…منم گفتم مگه بازی؟قبلا سکس داشتی؟اونم گفت نه یه روز داشتیم غذا میخوردیم داداشم به شوخی چنگالو تا ته کرد تو کسم…منم که خیالم راحت شده بود شروع کردم به کردن کسش…میگفت حسین فیگور بگیر بعد بده تو کسم…شش تیکشو دوست دارم…میتونین کیرمو مثل یه سیخ کباب فرض کنین(از نظر تیکه بودن)که دو تا گوجه زیرشه…وفتی کیرمو فرستادم تو اونم نامرد یه فیگور گرفت که کیرم اون تو مونده بود…منم نامردی نکردم دستمو تا ته بردم تو کونش یه فیگور جولو بازو گرفتم که داشت جر میخورد…بعد کلی حال کردن یادم اومد اسمشو نپرسیدم که اونم بهم گفت اسمش سپیده است ولی همه تو محل سپیده کسه صداش میکنن…منم گفتم نکنه این جنده باشه که اون بهم قول داد که اینطوری نیست…خلاصه اون روز با کلی خنده و شوخی تموم شد ولی تک تک خاطراتش تو ذهنم محو شده…عاشق لبخند رو لبتونم…این اولین داستانیه که مینویسم…قربون همتون

نوشته:‌ paradisestar


👍 3
👎 0
35199 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

301680
2011-10-07 01:58:41 +0330 +0330
NA

akhare khandeh bod

0 ❤️

301681
2011-10-07 02:56:25 +0330 +0330

احسنت!
جالب بود اما طنز نبود!
بيشتر كار كن.
دمت گرم و سرت خوش باد

0 ❤️

301682
2011-10-07 04:29:35 +0330 +0330
NA

با حال بود
دمت گرم

0 ❤️

301683
2011-10-07 09:47:47 +0330 +0330
NA

damet garm tahala inghadr nakhandiide bodam merc

0 ❤️

301685
2011-10-07 11:41:59 +0330 +0330
NA

کس بود!!!
داداشه من قبول کن کس گفتی

0 ❤️

301686
2011-10-07 12:29:57 +0330 +0330
NA

واقعا عالی بود
البته تعریف طنز یه چیز دیگس
شما باید مینوشتی ((کمدی))
ولی در کل دمت گرم;)

0 ❤️

301687
2011-10-07 12:58:18 +0330 +0330
NA

chon hame tariff kardan man chizi nemigam ama…

0 ❤️

301689
2011-10-07 13:17:30 +0330 +0330
NA

خيلي نخنديدم ولي تيكه ي جالبي بود به بعضي داستان نويسا كه چرت زياد ميگن

0 ❤️

301690
2011-10-08 00:58:01 +0330 +0330
NA

من اخه موندم اگه یکی بیاد بگه زشتم که بهش میگین خبر مرگت بیخود کردی داستان نوشتی بگه خوشکلم بازم کیرش میکنین خب چیکار کنه بدبخت؟
اما من که خیلی خندیدم به این داستان!

0 ❤️

301691
2011-10-08 06:45:35 +0330 +0330
NA

آقا کون لق کسی که بدش اومد
به عنوان اولین داستانت خوب بود ادامه بده اما فقط طنزش رو بیشترکن
مرسی

اما احتمالا منظورت از هیکل بدنساز همین عکس زیر بوده_:D

1084.JPG
0 ❤️

301692
2011-10-08 08:47:58 +0330 +0330
NA

ایول خندیدیم
داستان کمدی بود تا طنز سکسی
دلم نمیاد بهت بگم کس مخ چیکار کنم دیگه دل رحمم :D

0 ❤️

301693
2011-10-08 16:03:35 +0330 +0330
NA

KhasTe nabashi az¡zam :-)) kh¡li bahal bo0d :-))

0 ❤️

607126
2017-05-31 02:13:33 +0430 +0430

پسر دهنت سرویس بیشتر بنویس
.
.
.
.وااای شعر گفتم

0 ❤️