سلام من حسینم 19 سالمه سفیدم یکم تپل با رونو کون گنده
خیلی حشریم قد 171 وزنمم 81 قبلا سابقه مفعول شدن داشتم چند باری هم سوراخی دادم ولی فقط به پسر خالم امیر
هم سنیم راستیتش هیچ کس جز اون ارضام نمیکنه پیشنهاد داشتم ولی هیچ کسو جز اون قبول نکردم
اون لاغره و سبزه از اخرین کونی که بهش دادم سه سال میگذره خیلی کیر خوش فرمی داشت و دیر ارضا بود
ولی یکم که سنمون زیاد تر شد ازم فاصله گرفت منم روم نمیشد بهش پیشنهاد بدم…
خلاصه داستان از این قرار بود که اونا اومده بودن شهر ما مهمونی یه شب خونه بابابزرگم جمع بودیم گفت حسین مشروب جور کن بخوریم
خلاصه رفتم پیش یکی از آشناها و عرق گرفتم و رفتیم توی باغ بابابزرگم شروع به خوردن کردیم…
چند تا پیک خوردیم دیدم تو حال خودش نیست دیگه براش نریختم انگار زیاد سابقه مشروب خوردن نداشته دیدم داره حالش بد میشه از اونجا زدیم بیرون دیدم خیلی ضایست به مادرم زنگ زدیم و گفتم ما میریم خونه و شب اونجاییم اولش خیلی اصرار کردن که بیاید ولی بعدش قبول کردن…
توی مسیر (خیلی دور نبود) یه بار حالش بد شد و تگری زد خلاصه دستشو گرفتم و رفتیم توی خونه ولو شد روی زمین
یه تشک انداختم و کمکش کردم بخوابه روش نمیدونم چرا ولی با دیدن تشک حشرم زد بالا از طرفی هم کراش عجیبی روش داشتم ولی نمیدونستم باید چیکار کنم روم نمیشد ولی وقتی دیدم خیلی مسته دلو زدم به دریا خوابیدم کنارش
دستمو بردم روی کیرش بعد مدتها بازی میکردم یکم که بازی کردم داشت راست میشد ولی همچنان از مستی بی هوش بود
فرصت خوبی بود که خودمو خالی کنم دکمه های شلوار لی و کمر بندشو باز کردم یه نگاهی بهش کردم دیدم تکون نمیخوره کیرشو در اوردم تو دستم گرفتم جون دار تر از سه سال پیشش بود و البته پر پشم تر
به هیچ چیزی فکر نمیکردم جز کیرش همچنان چشاش بسته بود ولی هر از گاهی یه آهی میکشید سرمو بردم روش و کلاهکشو مکیدم انگار دنیا رو بهم داده بودن سرشو کامل بعدم کل کیرشو کردم دهنم تخماشو میخوردم و به خودم اومدم دیدم دارکوبی دارم براش ساک میزدم با اینکه سرحال نبود ولی کیرش مثل سنگ شده بود
همچنان با ولع کامل ادامه میدادم شاید دو یا سه دیقه دیگه ادامه داده بودم که یهو دهنم پر از آب کیرش شد با چشمای بسته آه میکشید من شوک بودمو انتظارشو نداشتم
بدو بدو رفتم سمت دسشویی و تفش کردم دهنمم شستم
اومدم با دسمال خشکش کردم پشماش تمام آب کیری شده بود ولی آبش چقدرزیاد بود لعنتی
یه کم که گذشت دوباره شروع کردم به خوردنش عین پاستیل شده بود همینطوری دارکوبی میزدم تا راست شه یه کم تغییر حالت داده بود بعد چند دقیقه دلم میخاست بشینم رو کیرش سریع شلوار و شورتمو دادم پایین انداختم یه گوشه نشستم روی کیرش راست نبود ولی داغ بود لزج از اب دهن خودم
گرمای کیرش لای چاک کونمو نوازش میکرد اونم هر از گاهی تکونی میخورد ولی هوشیار تر شده بود دوس داشتم بیدار شه و تو این حالت ببینه منو تا صبح بگاد
یه کم خودمو تکون دادم یواش یواش داشت راست میشد باز از روش بلند شدم دوباره شروع کردم به ساک زدن مثل سگ میخوردم کیرشو تقریبا راست شده بود دوس داشتم بکنتم ولی هنوز تو حال خودش نبود یه کم تف زدم به سوراخم زانوهامو دو طرفش گذاشتم و تنظیم کردم دم سوراخم اولش سخت بود ولی خوب شد
یه کم کله کیرشو به سوراخم بازی دادم بعد یکم وزنمو انداختم روش سر خورد و سرش رفت یکم میسوخت دستمو ورداشتم و اروم آروم هلش دادم توش تا جایی که گرمای تخماشو پشمای بلندشو در کونم حس میکردم
رو ابرا بودم عالی بود تو اوج شهوت دست چپشو گرفتم و گذاشتم روی پهلوم با دست خودم فشارش میدادم رو پهلوم
شروع کردم اروم آروم بالا پایین کردن خیس بود و روان داشت هوشیارتر میشد یه لحظه چشاشو باز کرد نمیتونست انگار بازش نگه داره من تند ترش کرده بودم گفت من کجام گفتم خونه مابی الانم کیرت تو کونمه
خودمم مشروب از سرم نپریده بود
تند ترش کرده بودم دوباره با یه آخ چشاشو باز کرد گفتم جووون دارم بهت کون میدم دوس داری گفت اخخخ اره گفتم دوس داری گفت اره گفتم میخام تا صبح بگایی منو کونمو جر بده باشه؟
گفت اخخخخ باشه به قدری تند کرده بودم که پاهام خسته شده بودو جونی نداشت کیرم مثل سنگ شده بود انگار میخام ارضا شم
گفتم امیر دلم واسه کیرت تنگ شده بود لعنتی تا ته بکن توم فشار بده اخخخ انگار حرفای خودم تحریکم میکررد اون چیزی نمیگفت
نمیدونم بخاطر مشروب بود یا این سه سالی که سکس نداشتم ولی بدون برخورد چیزی به کیرم ارضا شدم خیلی حس عالیی بود وقتی داشتم کون میدادم و ارضا شدم…
یه جورایی انگار میلرزیدم بی حس شده بودم آبم با فشار میریخت روی شکمو سینه امیر اونم انگار بهش شوک دادن
دیگه بیدار بودو همه این صحنه ها رو میدید هنوز یه جوری بودم نگام میکرد گفتم امیر کیر میخام میشه منو بگایی
بازم کاری نمیکرد خودم دوباره بالا پایین کردنو شروع کردم رفته به رفته تند ترش کردم قشنگ صدای شلپ شلوپ برخورد کونم بهش پر شده بود یه دفعه یه آخی گفت گفت داره میاد
تند تند بالا پایین میکردم اونم آبشو تو کون سفیدم خالی میکرد از پهلوهام گرفته بود گفتم آخخخ جوووون بریز آب کیر کلفتتو بریز توم اوووف همشو بریز
آیی کونمو آبیاری کن از پهلوهام گرفته بود و فشار میدادهیچی نمیگفت اصلا
دو دیقه ای همونجوری نشسته بودم روش یه کم که گذشت
گفت عجب حالی داد تو مستی کون نکرده بودم گفتم اره یادش بخیر سه سال میشه بهت نداده بودم چرا دیگه دلت نخاست
گفت نمیدونم فکر کردم شاید دیگه دلت نمیخاد بدی گفتم من هیچوقت از دادن به تو سیر نمیشم…
گفت ماشالا چه بدنت خوب شده سفید و گوشتی گفتم واسه دادن به توفقط اینجوری شده…
گفتم با اینکه الانم کیرت تو کونمه دوس دارم بازم بهت بدم
خلاصه بلند شدم و چقدر اب از تو کونم بیرون ریخت رفتم دسشویی خودمو شستم و فقط شورت پوشیدم خوابم میومد
اومدم با شورت کنارش خوابیدم خوابم برده بود که با مالشای اون بیدار شدم…
اگه استقبال بشه ادامشو مینویسم…

نوشته: حسین