سلام. من سامانم. 30 سالمه. کون خیلی قشنگی دارم، سفید و بی مو. هر کس دیده خواسته یه سیخ بهش بزنه. اولین بار یکی تو مدرسه راهنمایی منو تو کلاس کرد. بگذریم، این قضیه که میخوام بهم واسه تابستونیه که گذشت. شب قرار بود برم پیش یکی که من و دوست دخترشو میخواست تو استخر خونشون بکنه. من حسابی شیو کرده بودم و آماده یه سکس جانانه و کون دادن حسابی. بدنم حتی یه دونه مو هم نداشت. سرتون رو درد نیارم، اون یارو اون شب نتونست بیاد و من که تا سر خیابونشون رفته بودم که شب رو بریم با هم باشیم، بدجور الاف شدم. حتی تا دو نصفه شب اون اطراف موندم ولی هیچ تماس میگردد که برو خونه و فردا بیا چون من امشب نمیتونم برام. خلاصه خواستم با نا امیدی برم خونه. یه ماشین خواستم بگیرم ولی اون موقع شب ماشین کم بود و بعضی هم یا مسیرشون نمیخورد یا میگفتن دربستی میرن. مانده بودم کنار خیابون که یهو یه ماشینی که از کنار و آروم داشت رد میشه نگه داشت. تعجب کردم، چون کسی بایه سوناتا که مسافر کشی نمیکنه. گفتم حتما آدرس میخواهد بپرسه. شیشه رو داد پایین و گفت بیا بالا. منم بدون حرف و کلامی مات و مبهوت سوار شدم. از پرسید کجا میری؟ منم گفتم. بعد گفت این موقع شب ماشین گیرت نمیومد و منم داشتم این مسیر رو میرفتم. انگار میخواست توضیح بده که چرا منو سوار کرد. خلاصه سر حرف رو باز کرد و زمینه رو چید. خیلی مودب و ریلکس حرف میزد. اینم بگم که سنش حدودای شصت سال میخورد. ازم پرسید تو گوشیت کلیپی چیزی داری تا اونجا سرگرم شیم؟ نفهمیدم چی میخواست، ولی گفتم من گوشی از این معمولیاست و رم نمیخوره، چیزی ندارم. گفت ولی این افغانیا تو گوشیشون پر از فیلم و کلیپه. پرسیدم افغانیا؟! گفت آخه من یه بازار آهن دارم که گاراژ بزرگیه و چند کارگر افغانی و ایرانی و … هم دارم. من گفتم چه جور فیلم و کلیپی؟ گفت بیشتر سوپر. گفت من تاحالا چندتا از این مردا و پسرای افغانی رو کردم؛ خیلی هم تمیز و بی مو هستن. دوزیم افتاد و منم که اون شب حسابی حشر بودم و دلم یه کیر میخواست گفتم بهتر منم وارد بحث سوپر بشم. بهش گفتم آره، بعضی از این افغانیا خیلی بدن های ناز و بی مویی دارن. بعد به شوخی گفتم حاجی حالا کیرت راست میشه؟ گفت تا دلت بخواد. گفتم پس راست میان دود از کنده بلند میشه. بعدش با یه استرسی گفتم اینقدر حرف سکسی زدی منم دلم حسابی خواست. منم میکنی؟ انگار از خدا خواسته منتظر بود گفت چرا که نه. بعدش زیپ شلوارش کشور پایین و دستم گرفت گذاشت رو کیرش و بعدش گفت دوست داری؟ گفتم آره. گفت پس بخورش. منم شروع کردم به خوردن کیرش و همینطور که اون رانندگی میکرد واسه ساک میزدم. گفت بریم یه جای خلوت. گفتم مگه مکان نداری؟ گفت الان نه. خلاصه سرتون رو درد نیارم، منو بر تا یه جا که درخت و بوته های بلندی داشت. البته اینم بگم که تا به اونجا برسیم همینطور واسش میخوردم و اونم گفت شلوارت بده پایین با کونت ور برم. وقتی دادم پایین با خوشحالی گفت وای چه چییییییییییییزی! تاحالا همچین کون نرم و سفید و بی مویی از یه پسر ندیده بودم. رسیدیم به آنجایی که درنظر داشت و از داشبورد ماشینش یه کرم برداشت و رفتیم لای درختا و بوته ها. کون من و کیرشو با کرم چرب کرد و یواش سر کیرشو گذاشت دم سوراخ کونم و بعد فرو کرد تو. وایییییییییییی، الان دلم خواست. آروم هول داد تو و بعد یواش عقب جلو کرد. خلاصه کونم که راش باز شد تلمبه زدن و کردن رو تند کرد. دستشو زیر سینه هام گرفت و میمالید و از پشت منو میکرد. آخ چه حالی داد. تند تند عقب جلو میکرد و تلمبه میزد تا آبش اومد و بایه فشار محکم ریخت ته کونم. واییییییییییی، آگه اون شب این کیر به دادم ن میرسید تا صبح از حشر میمردم. یه بطری آب تو ماشینش بود که آورد کیرشو شست و داد منم کونمو شستم و رفتیم تو ماشین. گفت دمت گرم پسر، تو دیگر چه فرشته ای بودی امشب سر راهم سبز شدی. همیشه شیو و تمیز و بدون مو هستی؟ منم گفتم بیشتر وقتا. بعدش منو رسوند و خیلی مودب منو بوسید و خداحافظی کرد و رفت. فقط اشتباه بزرگی که کردم این بود که هیچ شماره ای ازش نگرفتم دلم بدجور هواشو کرده.

نوشته: سامان