گرمای کام ددی خیلی خوبه

1402/03/18

سلام من آیدا ام 19 سالمه و این اولین داستانمه.
من هیچ تجربه دوست پسر یا رابطه ای ندارم و اینا فقط تخیلات ذهنمه.
کنار این داستان آهنگ ridin_ASAP roky ft lana del ray پیشنهاد میکنم.

P. O. V:مدیر مدرسه
نتایج المپیاد ریاضی اومده بود. همون طور که انتظار میرفت مینا مقام اول رو گرفته بود. دانش آموز برتری که محال بود غیر از بیست چیزی بگیره. صداش کردم که به دفتر بیاد، میخواستم هر چه زود تر این خبر رو بهش بدم. صدای در اومد و بعد وارد شد.
_ خبر های خوب برات دارم، المپیاد اول شدی.
سری تکون داد و بعد نیشخندی زد.
+پس جایزه ام کو؟
لبخندی زدم. به چشمامش خیره شدم و گفتم : چی میخوای؟
از جلوی میز کنار رفت و به سمتم اومد.دستاش و پشت گردنم قلاب کرد و به سمتم خم شد و گفت: تو رو می خوام.
دخترِی شیطون چشماش برق میزد. دستام رو به کمرش رسوندم روی خودم کشیدمش و بوسه رو شروع کردم. یک لحظه عقب کشید عینکش رو در اورد و همزمان منم مقنعه اش رو در اوردم. بع عقب خم شد تا عینکش رو جایی بذاره. گردن زیباش و با اون گردنبند ضریف خیلی چشمک میزد. نتونستم تحمل کنم، بوسه ای به گردنش زدم و بعد شروع کردم به مکیدنش، جوری که مطمئن شم جاش تا چندین روز میمونه. صدای نالش در اومد و من رو تشنه ترش کرد. بوسه ها رو به خط فک و بعد باز لب های آبنباتیش رسوندم. بعد از چند گاز ریز از لب هاش و در همین حین باز کردن دکمه های مانتوش، بوسه رو قطع کردم و اون مانتوی مزاحم رو کناری پرت کردم. اون سوتین مشکی که سینه های درشتش رو قاب کرده بود قطعا یه اثر هنری بودن، دقیقا سلیقه من.
توی ذهنم در حال تحسین اون سینه ها بودم که کش موهاش رو باز کرد و موهای بلند مشکیش رو دورش ریخت. شروع کرد به لپ دنس رفتن و بالا و پایین شدن روم. خیلی سفت شده بودم و مینا خودش رو به عضو ام میمالید.
دیگه نمیتونستم تحمل کنم پس با یه دست وسایل روی میز رو کنار زدم و مینا رو روی میز نشوندم. به لب هاش بوسه ای زدم و گفتم:یه لحظه صبر کن،باید در رو قفل کنم تا کار دستمون ندادی.
به سمت در رفتم و همزمان پیرهنم رو که مینا چند تا دکمه اش رو باز کرده بود در اوردم.
به سمتش برگشتم و واقعا سوپرایز شدم. مینا شلوارش رو در اورده بود و… و… یه فیشنت… با یه فیشنت مشکی روی اون پاهای کشیده و خوش فرم عسلیش… در حالی که روی میز داگی شده بود و رقص باسن میرفت.
به سمتش رفتم و لپ های باسنش رو به چنگ گرفتم، اسپنک محمکی روش زدم که نالش بلند شد.
_ می خواستی ددی رو سوپرایز کنی؟
+اره ددی، برای تو پوشیدمش. دوسش داری؟
_ عاشقشم لعنتی. از اونجایی که میدونم چی می خواستی که اینو پوشیدی، ددی قراره ده تا اسپنک بهت هدیه بده. بشمارش.
بالاتنش رو روی میز و کونش رو لبه میز قرار دادم، بعد از ده تا اسپنک، که هر ده تا رو شمرد و بلند ترین ناله ها رو کرد. اسپنک ها کونش رو قرمز کرده بودن، این خیلی جذاب بود.
کمربندم رو باز کردم و بعد از در آوردن تمامی لباس هام به سمت کشو خم شدم و کاندوم و لوب رو بیرون اوردم، مینا روی میز نشست و بخاطر درد اسپنک ها ناله اش در اومد. وقتی کاندوم رو به دندون هام نزدیک کردم تا بازش کنم، مینا با کف پاهاش شروع به مالش عضوم کرد.
+ما که نمیخوایم با انداختن این کاندوم توی سطل به بقیه بگیم اینجا چه خبر بوده؟!
+بذارش کنار، می خوام خودت رو حس کنم.
می دونستم نزدیک زمان تخمک گذاریش هست پس هیچ ایده ای نداشتم که چی توی ذهنش میگذره.
همین طور که با پاهاش که این فیشنت صد برابر خواستنی ترش کرده بود داشت عضو ام رو سخت و سخت تر میکرد. اون سوتین مشکی رو در اورد و نوک سینه هاش رو لمس های خیلی کوتاهی کرد.
+ددی خیلی وقته آنال نداشتیم، دلم براش تنگ شده.
نیشخندی زدم، حالا که خودش میخواست، کیه که نخواد؟
مثل وقتی که اسپنکش میکردم روی میز قرارش دادم. بند نازک شورتش لامبادا مشکیش رو کنار زدم، فیشنت رو پاره کردم و لوب رو روی سوراخ صورتی کونش و دو تا از انگشت هام ریختم. شستم رو دورانی روش کشیدم و بعد توش کردم، ناله کوتاهی کرد، بعد از چند لحظه اون دو انگشت رو واردش کردم و شروع به عقب جلو کردم و اون ناله میکرد، حسابی تنگ بود، باید برای کینگ سایزم امده اش میکردم، نمیخواستم عروسکم آسیب ببینه.
+ددی خودتو بهم بده.
انگشت هام رو خارج کردم. روی آلتم لوب ریختم و با دستم خوب روش پخشش کردم.
روش خم شدم بوسه ای به شونش زدم و کنار گوشش لب زمزمه کردم.
_خوبی این دیوار های عایق صدا اینه که میتونم با خیال راحت ناله هات رو بشنوم، پس برام آزادشون کن.
توی یک حرکت عضوم رو وارد کردم، مثل جهنم داغ بود، بعد از زدن لیسی به گوشش و کمی صبر کردن برای اینکه عادت کنه.
+ددی حرکت کن. آماده ام.
از حالت خمیده روش بیرون اومدم و ضربه هامو شروع کردم.
بدنش عقب جلو میشد و با یه دست لبه میز رو چنگ زده بود.
+ددی تند ترررر.
سخت و محکم توش میکوبیدم و اون اهه میکشید.
دستش رو به موهاش رسوند و میکشید، میدونستم چیزی میخواد.
_چی میخوای میلی بهم بگو، ددی برات انجام میده. (میلی به زبان روسی یعنی عسلم، اشاره به رنگ پوست عسلی مینا)
+ددی برم گردون، پام درد گرفته…
کمرش رو روی میز قرار دادم ، لبه میز به رون هاش فشار های محکمی اورده بود و حسابی قرمز شده بود. باید زود تر بهم میگفت. دستاش رو به شورتش رسوند و درش آورد. شرت و عضوش حسابی خیس بودن. پاهاش و باز کرد و بالا گرفتشون. چنگی به قسمت داخلی رونش زدم حسابی بازش کردم و دوباره واردش شدم. ضربه های سریعم رو شروع کردم. دست مینا برای مالش کلیتوریسش پایین اومد. نیشخندی زدم. دو انگشتم رو به دهنش مالیدم، منظورم رو فهمید و شروع کرد به ساک زدن دو انگشتم. وقتی خوب خیسشون کرد، اونا رو به شیار کصش کشیدم و بعد واردش کردم و تند تند حرکتش میدادم،خیلی تنگ بود.
_ وقتی کیرم همین صبح داخلت بوده، چطوری انقدر تنگی؟
بدنمون خیس عرق شده بود.
لیسی به انگشت های پای خم شده اش زدم. شصتم رو برای تحریک بیشتر روی کصش مالش میدادم. بدنش میلرزید، روش خم شدم، نوک سینه اش رو مکیدم و بعد از گذشتن مارکی روشون به سمت لب هاش رفتم، با زبون به دندان هاش ضربه ای زدم و زبونم رو وارد دهانش کردم و زبون هم رو ساک میزدیم، ناخون های دستش به پشت کتفم خنج میزد.
+ددییی… من… نزدیکممممممم.
_منم نزدیکم میلی.
با هم ارضا شدیم. عضوم رو از سوراخش که باز و بسته میشد بیرون اوردم و دو تا از انگشت هام جایگزین کردم تا کامم بیرون نریزه. ناله ای کرد و گفت:
+ددی من دیگه جون ندارم.
بات پلاگ الماسی بزرگ رو از کشو در اوردم. واردش کردم و بخاطر سرماش هیسی کشید.
_ تا عصر که از مدرسه میام باید بچه هام رو تو خودت داشته باشی. به سرت هم نزنه که درش بیاری.
داگی شد و گفت:
+گرمای کام ددی خیلی خوبه.
من واقعا یه گربه هورنی داشتم.
The end
چطور بود؟ 😸

نوشته: آیدا

https://soundcloud.com/easymoneydom/asap-rocky-ft-lana-del-ray?utm_source=clipboard&utm_medium=text&utm_campaign=social_sharing


👍 3
👎 6
39201 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

932163
2023-06-09 00:21:11 +0330 +0330

قابل توجه اون پدر مادرایی که میگفتن چرا بیست نمیشی!! چون میدونستیم بیست بگیریم باید بریم دفتر!! فکر آبروتون بودیم!!

6 ❤️

932172
2023-06-09 00:35:51 +0330 +0330

عضوت؟ خاک بر سرت
عضو پدر مدیر و وزیر تو عضوت 👌 👎 👎

0 ❤️

932180
2023-06-09 00:58:03 +0330 +0330

کیری 😁

0 ❤️

932208
2023-06-09 03:23:28 +0330 +0330

کیرم تو تخیلاتت آیدا
قشنگ معلومه جنده ای بعد میگی ندادم
فقط ادا تنگا فقط

0 ❤️

932225
2023-06-09 06:03:09 +0330 +0330

چطور بود؟ یاد بگوری شاعر برره افتادم
تهش میگفت خووووب بیییید؟
ریدی بابا ریدی جمعش کن

0 ❤️

932233
2023-06-09 06:40:49 +0330 +0330

وقتی یکی میخواد تخیلاتشم بنویسه تا حدودی با واقعیت تطبیقش میده چرت و پرت نمینویسه

2 ❤️

932236
2023-06-09 07:07:02 +0330 +0330

عاخه بچه جون از وقتی تو دنیا اومدی ما داشتیم تو شهوانی و آویزون کصچرخ میزدیم. یه کم از مغز المپیادیت کار بکش. خواننده باید کمی احساس واقعیت با موضوع بکنه که خاطره یا داستان براش تحریک آمیز بشه.
دختر المپیادی سرش به کتاب و درسشه و سبیلاش از من پرپشت تره. بعد تو کصمشنگ میگی فیش نت پوشیده بود و بات پلاگ تو کونش قایم کرده بود؟
ریدم تو تصورت از درس و المپیاد و مدیر تیزهوشان!

0 ❤️

932300
2023-06-09 19:25:46 +0330 +0330

معلومه که گرمای کام ددی عالیه 😍 عضو خیلی بد بود! راحت بگو کیر و کص ولی خب شاید ددی اجازه نمیده این چیزا رو بگی!
ددی من وقتی توی رولش میره خیلی روی الفاظم حساس میشه. فیشنت هم خوب بود ولی غیرواقعی بودنش یکم داستانو ویرد کرده بود.

0 ❤️

932368
2023-06-10 04:00:36 +0330 +0330

تلاش کردیا
ولی تلاشت نگرفته
چی بگم والا

0 ❤️

932411
2023-06-10 12:45:10 +0330 +0330

آیدا عضوم به کامت
نافم تو چشمت
آیدا در کامت نزدیک بشم 😂
چی بود آخه

0 ❤️

932880
2023-06-13 11:50:08 +0330 +0330

دوست داشته باشی می‌توتیم داستان مشترک بنویسیم😉

0 ❤️