سلام به همه دوستان شهوانی
من صابرم، 22 سالمه، ساکن تهرانم.
خاطره ای که براتون می خوام بگم از اولین مرتبه ای هستش که با یکی از دوست دخترهای سابقم سکس کردم. مربوط می شه به 2 سال پیش. من یه مدت خیلی زیادی تنها بودم و معمولاً دوستام میومدن بعضی از شب ها بهم سر می زدن تا حوصلم سر نره. یه بار با الناز اسباب و اثاث زیادی خریده بودیم با همدیگه و آورده بودیم خونه که بعد از مرتب کردن وسیله ها دیگه وقت استراحت رسیده بود. که یه کم لب و گردن کار کردیم ولی نشد دیگه زیاد ادامه بدیم چون دیروقت بود و باید می رفت خونه.
ما هیچ وقت حرف از سکس توی اس ام اس یا چت یا تلفن با همدیگه نمی زدیم ولی استعداد عجیبی داشت این بنده خدا سر سکس!
گذشت تا فرداش برای تکمیل کار مرتب کردن وسیله ها دوباره اومد خونه و کار رو که انجام دادیم، به بهانه کتاب خوندن خوابیدیم کنار همدیگه روی تخت. پنج دقیقه از کتاب خوندن نگذشته بود که دیگه دیدم وقت داره از دست می ره! از لب شروع کردیم… لب های کوچیکی داشت ولی با شهوت خیلی زیاد لبهام رو گذاشته بودم روی لبهاش و زبونهامون رو می زدیم به هم و توی دهن همدیگه می چرخوندیم. از لب کلن خیلی خوشش میومد. رفتم سراغ گردن و گوشش که دیگه دیدم بدجوری حشرش زده بالا. جالب بود برام که دختره تا الان اینقدر حشری ندیده بودم!!
خلاصه گردن رو که داشتم می خوردم، رفتم سراغ سینه، تی شرتش رو که در آوردم دیدم دو تا سینۀ واقعاً بزرگ افتاد بیرون! همیشه با باز کردن سوتین مشکل داشتم! این بار هم با کلی بدبختی و مکافات بالاخره تونستم باز کنم و تا برداشتم، دو دستی سینه هاش رو چسبید و با شیطنت خاص خودش گفت نمی شه ببینی! یه لبخند تو دل برو هم زد که دل هر بنی بشری رو آب می کرد. دیگه از زیر گردن شروع کردم لیس زدن و ماچ کردن که دستش خود به خود رفت کنار و دیدم دو تا سینۀ خوشگل و بزرگ به فاصلۀ کمتر از 1 سانتی متر صورتم می بینم! بگم واستون که دیگه خودم رو خفه کردم از بس سینه خوردم! سرم رو می کردم وسط دو تا سینه هاش و دیوونه بازی در میاوردم فقط. دستم رو کم کم بردم پایین و رسوندم به کسش، اولش از روی شلوار لی یه کم مالیدم، بعدش که اومدم دستم رو ببرم داخل نذاشت و مقاومت می کرد که خلاصه با لب گرفتن راضی شد و دستم رسید پایین. کسش خیس خیس بود. شلوارش خیلی مزاحم بود و نمی ذاشت که دستم راحت حرکت کنه. از یه طرفی هم روم نمی شد شلوارش رو بکشم پایین که دیگه از قرار معلوم حشرش سرکار خانم خیلی بیشتر بود و در یه چشم به هم زدنی شلوارش رو کشید پایین. یه شرت صورتی تنگ پوشیده بود که البته خیسش کرده بود حسابی. از روی پاهاش شروع کردم به لیس زدن و یه کمی از روی شرت کسش رو لیس زدم که دیگه خودمم طاقتم سر اومده بود و شرتش رو کشیدم پایین و دیدم وااااااااای یه کس صورتی خوش رنگ بدون حتی یک تار مو و یه سوراخ کون تنگ زیرش دارن بهم سلام می کنن.
کسش رو شروع کردم خوردن، کلش رو می کردم تو دهنم و با لباش بازی می کردم. النازم دیگه داد و بیدادش همه ساختمون رو برداشته بود. عین وحشیا جیغ می زد لامصب.
چند دقیقه مشغول خوردن بودم که دیگه دیدم کیرم داره می ترکه. اونقد حشری بودم که یادم رفت اصن کیرم رو بدم دستش بخوره! دیگه تا اون موقع فقط شورت پام بود که اونم در آوردم و لخت افتادم روش. کیرم رو می مالیدم لای پاش و سینه هاش رو هم دو دستی چسبیده بودم و لبهامونم رو همدیگه بود.
چون پرده داشت نمی تونستم بکنم تو کسش. واسه همین دیگه خودم رو به لاپایی کردن قانع کرده بودم. گفتم برگرده. برگشت و دو تا بالش گذاشتم زیر شیکمش که دیدم به ارتفاع 40 50 سانتی متر دو تا لپ کون و یه کس خوشگل اومد بالا.
کسایی که این منظره رو دیده باشن می دونن چی می گم. عین یه نقاشی می مونه. حک می شه تو ذهن آدم.
خلاصه افتادم روش و با یه تف که سر کیرم زدم حسابی کیرم رو می کشیدم رو کسش و خوابیده بودم روش. جالب بود با اینکه نکردم تو کسش ولی تو همین حالت ارضا شد و دیدم واسه یکی دو ثانیه لرزید و بعدشم شل شد. دیگه نوبت من بود که لاپایی کارم رو انجام بدم و دو تا لپ کونش رو با دست فشار می دادم به همدیگه و کیرم رو می کردم لاش. یه چند دقیقه ای اینجوری اسب سواری کردیم و دیگه دیدم آبم داره میاد که ریختم پشت کمرش و بعدش با دستمال کاغذی هم لای کسش رو تمیز کردم هم کمر و پشتش رو.
یکی دو ساعت خوابیدیم تو بغل همدیگه همون طوری لخت. که رفت دستشویی و منم لباس پوشیدم تا ببرم بذارمش در خونه.
امیدوارم خوشتون اومده باشه. فقط چندتا نکته: 1- الان می دونم یه سری چند دست با این داستان جق می زنن! نوش جونتون. 2- این ماجرا عین حقیقته، نظر بدین تا براتون از کس و کون کردن چند نفر دیگه هم تعریف کنم. 3- فحش ندین کس کشا توی نظرات. اعصابم می ریزه به هم وقتی فحش می دین.

نوشته:‌ صابر