سلام
علی هستم سی ساله از تهران.ببخشید زیاد کش نمیدم به داستان و میرم سر اصل مطلب
من و خانمم عاشقانه با هم ازدواج کردیم اما مشکلات زیادی از گذشته خانمم بود که مجبور شدم بخاطر اینکه دوسش دارم باهاشون کنار بیام
چند وقت پیش بعد از کارم رفتم خونه و متوجه شدم یه خانم دیگه هم هست انگار که مهمون خانممه.
اما چیزی که برام جالب بود جای کشیده شدن ناخن روی گردن خانمم و دوستش بود
منم اهمیت ندادم و گذشتم.تا تقریبا یک ماه از این قضیه گذشت و به خودم اومدم و متوجه شدم رفت و آمد دوست خانمم به خونمون زیاده و از خانمم که پرسیدم باهام جر و بحث کرد
من همونجا متوجه شدم یه مشکلی هست چون همسرم وقتی گارد بگیره حتما یه اشتباهی کرده و به قول خودمون دست پیش گرفته.
بعد از چند روز بهش گفتم باید برم ماموریت سه روزه حس کردم یکم خوشحال شد اما بازم به روی خودم نیاوردم و چمدونمو بستم و رفتم.
جلو خونمون پارک هست و رفتم اونجا نشستم و ببینم کی میاد و میره
متوجه شدم دوست خانمم دوباره اومده و با عجله رفت بالا
بعد از نیم ساعت که دوستش رسید به بهونه جا گذاشتن کتم رفتم خونه
کلید که انداختم هیچ صدایی نیومد و حتی خانممو صدا کردم و جواب نگرفتم.فقط یه صداهای خفه می شنیدم که انگار دار به هم فحش میدن
رفتم تو اتاق به یه صحنه عجیب روبرو شد که همونجا قید خانممو زدم
دیدم جفتشون رو زمین لخت رو هم افتادن و همدیگرو کامل قفل کردن
ایقد بالا بودن حتی متوجه حضورم نشدن.فکر کردم دارن لز میکنن اما بیشتر شبیه دعوا بود تا لز
دستشون تو موهای هم گره خورده بود و با تمام زورشون داشتن موی همو کشیدن همزمان به هم فحش میدادن
جوری تو هم پیچ خورده بودن و همو قفل کردن که اصلا نمیشد از تشخیصشون داد
منم عصبی شدم و داد و بیداد کردم
خانمم و دوستش ترسیدن اما در کمال تعجب همو ول نکردن خانمم گفت برو بیرون ما با هم کار داریم
یکی از ما باید بیرون بیاد
منم رد دادم گفتم این مسخره بازیا چیه پاشو از خونه من برو بیرون
اما بازم همو ول نکردن و شروع کردن فشار دادن گلوی همدیگه
انگار قصد جون همو کرده بودن.رفتم جداشون کنم اما بهم اجازه نمیدادن و خلاصه با هر وضعی بود همو ول کردن
از خانمم پرسیدم چرا اینجوری بودین بهم گفت من و این دختره یه پسرو قبل از اینکه تو (من) بیای تو زندگیم میخواستیم
از همون موقع با هم دشمن شدیم تا چند روز پیش تو خیابون همو دیدم و همونجا باهم درگیر شدیم که بقیه جدامون کردن.
اما از هم کینه گرفتیم و بهش گفتم بیا اینجا تا باهم تسویه حساب کنیم
الانم یا من اینو باید بکشم یا اون منو
اینارو که گفت همزمان دختره به خانمم حمله کرد و بازم تو هم قفل شدن
منم که دیدم اینا خیلی سلیطن همونجا ولشون کردم تا همو لت و پار کنن و زدم بیرون و دیگه قیدشو زدم
از من به شما نصیحت که با دختری که گذشتشو میدونید ازدواج نکنید
عشق تنها کافی نیست
نوشته: مرد تنها
دعوای دو زن به قصد کشتن همدیگه، لزه؟
زدی بیرون و قیدش رو زدی؟
همین؟
تمام ستونهای مسجد ایاصوفیه حوالهت بادا ابله الدنگ گشاد!!
جهت بررسی بیشتر موضوع و رسیدگی به این تراوشات چرند ارجاع داده می شود به عالیجناب سلطان اجمد خان ۱۳۵۸
همسرت اون خانم را هر روز دعوت میکرد خونه و با هم کشتی میگرفتن و بعدش نخود نخود هر که رود خانهی خود و دوباره فردا همین کار را تکرار میکردند؟ حالا این کجاش داستان سکسی بود؟ لز کجا بود؟ خیانت کجا بود.
شیر سماور . شناور کولر پیک هوا گاز تمام شیرها مقعد ایمام راحل تو کونت جاکش بااین تخیلاتت . اچار چرخ ماشین هم تو کونت
در همون حالت لخت میشدی دوتاشون رو سرویس میدادی اینا که همدیگرو ول نمیکنن شما هم بچسب بهشون
رتبه اول کسخولا.
آقایون چرا بهش فحش میدین؟این همه داستان کسشعر میفرستن.
حالا ی کسخول پیدا شده ی کم میخندونمون،بده مگه؟
مرد تنها دمت گرم،بازم تو همین سبک بفرست.
خوب شد مثل سایر کسخلهای رایج اول قد و وزنت را نگفتی، جلقت را بزن مشتی، خانمت بلافاصله بعد از رفتنت زنگ زده بطرف که بیا همدیگر رو بکشیم؟ اون کسخل هم بدون اینکه بترسد خفت بشود شال و کلاه کرده و اومده؟ با شامپو بچه بزن شاید برات راحت تر باشه.
حالا فعلا دستتو از تو شرتت دربیار تا ببینیم چی میشه
تو نمیخواد نصیحت بکنی کمتر خالی ببند مردم کسشعر گو
معلومه که خیلی چیزها رو نگفتی . ولی جالب و واقعی بود
لایک
شما میخاین دعوا کنین لخت میشین؟
بعد به دعوا میگین لز؟
جفتشون یه پسره رو میخواستن هیچکدومم بهش نرسیدن چرا دعوا حالا
خرت کردن داشتن کون هم میذاشتن
جناب مرد تنها
الان این داستان چه ربطی به بخش داستانهای سکسی داشت
هرچیز جا ومکان خاص خودش روداره
نکته: اینا چند روز لخت میکردن هم رو به قصد کشت میزدن ،بعدش خانمت گفت: الانم یا من اینو باید بکشم یا اون منو
تو این چندروز گذشته اینا چرا این کار رو نکردن ،
کس مغز اینا همون لز یا با اون پسره رفیق سابقشون سکس داشتن ،اما چون تو خیلی کارگوه واردی هستی وجود تو رو حس کردن و صحنه سازی دعوا رو پیش کشیدن
سپاس
اما یه سوال روی گردن خانومت جای خراش ناخن دیدی قبول روی گردن اون دوست خانومتو که دشمن هم بودنو چطوری تونستی ببینی جای خراشو خودش نشونت داد یا خودت رفتی وارسی کردی گردنشو
حرفی ندارم جز اینکه " کص ننت " با احترام فراوان
دیگه داستان ننویس و برو جقتو توی سایتای پورن بزن